هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

لیگالیون کوییدیچ

فراخوان اقلیت‌های جامعه جادویی!


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲ سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۷

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
همواره بدنبال کبریت و فندک میگشتم که گاز برقی را روشن نمایم.
هوای خانه بعد از خراب شدن بخاری گازی بسیار سرد شده بود.
بعد از ماجراجوییهای گسترده، گشتن بسیار و چنگ و پنجه نرم کردن با مبل ،سرانجام جسمی را که تاچندی پیش "فندک" مینامیدند را بصورت له شده پیدا نمودم.
صحنه ای وحشتناک و بسیار غمگینانه ای بود.انگار فندک را بصورت کریشیوآنه ای کشته بودند.چندی بعد با کمک همسایه محترمه، کیسه زباله و سطل آشغال،مراسم خاک سپاری را بجا آوردیم.
بعد از مشقت های فراوان به لطف پریز برق گاز را روشن نمودم.



قابلمه تفال را که چندی پیش از یکی از ماگلهای لرد کش رفته بودم را از جیب پشتی شلوارم دراورده و بر روی گاز نهادیدم و بعد ریش خورد شده،که از فروشگاه دریانی تهیه شده بود را بدرون آن ریختم.
و سپس هم زدن آغاز شد!!هم زدن را بعد از شکسته شدن قاشق چوبی بپایان رسانیدیم و تصمیم به چسپاندن ریش خجسته به صورت مبارک شدم.



خانم ماگلزاده،همسایه همسایمون،بعد از شنیدن جیغ بنفش مایل به سیاه من برای پنجمین بار سکته خفیفی زده و لی لی کنان به آغوش مرلین لی لیید.درد را من کشیده و کس دیگری راهی مرلین شد!!پوست زیبای من،همراه با کرم زد آفتابی که بر رویش مالیده بودم حال همچون برنج سوخته بر کله من خودنمایی میکرد.مرلین را شکر میگوییم که ریش بر رویش چسپیدست و دیگر نیازی نیست که فرد دیگری از ترس بمیرد.


بعد از گشتن در پاساژهای مختلف و رفتن به یک مرلینگاه بسیار زد بهداشتی!!توانستم در همان فروشگاه دریانی که ریشم را تهیه کرده بودم،ماده سفید کننده و براق کننده پیدا نموده و به ریش خود مالیدم.البته اول به مقدار لازم ماساژ دادمشون.
حال نیز در تلاشم خود را بكتاب فروشي دامبلدور برسانم.اگر این جارو هوس راه رفتن را بکند.




Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۱۶:۲۴ دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
مـاگـل
پیام: 1495
آفلاین
ویترین مغازه به اندازه یک بند انگشت خاک گرفته بود و از پشت آن چیزی دیده نمی شد. درش هم تقریبا" از لولای پایین کنده شده بود و چندین سوراخ روی آن دیده میشد. پسرک به پلاک زنگ زده دوباره نگاه کرد و وقتی مطمئن شد آدرس را درست آمده، اول نیم نگاهی به کیف پول تار عنکبوت زده اش انداخت و سپس با یک دست در را با احتیاط هل داد و داخل شد.

بع بع بع

با تعجب به منبع صدا که بالای سرش قرار داشت نگاه کرد و با کله ی یک عدد بز درست بالای در مواجه شد که بع بع کنان، حضور او را اعلام می کرد.

- چی میخوای؟

تدی آب دهانش رو قورت داد و به پیرمردی که یک عدد بز در آغوش گرفته بود و بی شباهت به دامبلدور نبود گفت:

- دنبال چن تا کتابم...

از توی جیبش لیست بلند بالایی از کتابها رو در آورد و به فروشنده داد. پیرمرد کتابی به اسم "گوسفند نباشید؛ بیاید همگی بز باشیم" را کنار گذاشت و کاغذ را از دست تدی گرفت. با انگشتان دراز و چروکیده اش روی عنوان کتابها یکی یکی دست کشید و با هر جمله اش بیشتر تدی رو نا امید کرد:

- هومممم... "آموزش بي ناموسي با كوبيده اضافه"، پسر جون بهت نگفتن این از کتابای نایابه؟
- یعنی ندارین؟
- نه ولی میتونم بذارمت توی لیست انتظار، اگه گیر آوردم بهت خبر بدم.
- خب خیلی خوبه!
- خوبه به شرطی که سی نفر جلوی آدم تو نوبت نباشن!
-
- "چگونه تعداد پستهايمان را به شدت بالا ببريم؟" میخوای تعداد پستا رو بالا ببری که چی؟ الان کلاس کار به اینه که تعداد پستات پایین باشه.
- واقعا"؟
- آره باب! این از کتابای خارج از رده محسوب میشه.
- خب بعدی چی؟"راهيان آسلام".
- زیر چاپ جدیده! فعلا" توی بازار پیدا نمیشه.

بع بع بع

بزی که توی بغل ابرفورث بود، ملتمسانه صدا می کرد.

- خب دیگه، بزن به چاک! مغازه واسه نهار و اجرای آیین های مرلینی روز شنبه تا ساعت 5 تعطیله
- ولی الان که هنوز 12 هم نشده. تازه اون دو کتاب دیگه...
- نداریم آقا! گفتم که تعطیله... بیرون!

و بدین ترتیب تدی دست ازپا درازتر، بدون اینکه مراجع مهم آسلام را پیدا کرده باشد از مغازه به بیرون شوت شد.

-------------------
همی وظیفه ی خود دیدیم که گزارش سفر به دیاگون را شرح دهیم تا دیگر یاران آسلام مثل ما به دنبال کتابهای فعلا" نایاب دماغ سوخته نشوند

خلاصه که ای دامبل بزرگ! همی بینی که ما تلاش خود را برای جلب رضایت شما و بازگشت به آغوش گرم آسلام نمودیم ولی در راستای اجرای شرط سوم فعلا" ناکام مانده ایم. ضمن اینکه در مورد شرط اول همی خواستم عرض کنم که هنوز مقداری از ریش ما مربوط به زمان عضویت در ریش سفیدان باقی مانده است. آیا آن ریش برای احراز شرط اول کافی است یا باید بیشتر همی ریش آوریم؟
شرط چهارم نیز فعلا" برای ما محل اشکال همی بود. ما در آمدی از خود نداریم که خمس و ثلث و ربعش را دهیم و زکات هم که به جای خود. البته برادر آسپ به ما وعده هایی در مورد حق و حقوق سازمان موجودات جادویی داده است؛ آیا تا زمان می توانیم از تعلیمات آسلام بهره مند شویم یا تا زمان تکمیل هر چهار شرط باید همی صبر نماییم؟

و اما مسئله ای بس حیاتی:جایگاه دخترانی که با چهره ی پسرانه قدم به دنیای جادوگری می گذارند در آسلام کجاست؟

سایه ی مرلین و ریش دامبل دراز باد!


تصویر کوچک شده


Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۱۵:۲۰ دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
تدريس،جلسه اول!

چگونه يك انسان درست و صالح باشيم؟

براي صالح بودن چند چيز نياز است.در مرحله اول ما بايد ريش هاي بلند،سفيد و براق داشته باشيم تا نظر همگان به ما جلب شود.نحوه درست كردن ريش بلند،براق و سفيد:

1)ماده سفيد كننده به مقدار لازم!
2)ماده براق كننده،يك ليوان چاي خوري!
3)مقداري موي بلند از قبل تهيه شده به اندازه يك قابلمه آش!

در ابتدا ما گاز رو روشن ميكنيم..قابلمه ريش رو روي اون قرار ميديم..بعد از روز معجون ما درست ميشه.حالا ما ريش هاي چسبان در اختيار داريم.اين ريش ها رو به صورتمون ميچسبونيم(اگرچه داغه ولي بايد سختي ها رو تحمل كرد)..دوباره چند روز صبر ميكنيم..بعد از اينكه اين مدت هم گذشت،ماده براق كننده و ماد سفيد كننده رو كه قبلا طبخ داديم ،به ريشمون ميزنيم.حالا ريشي براق،سفيد و بلند در اختيار داريم.

لازم به ذكره كه ارتفاع كم كم تا اول شكم و آخرين حدش هم فرقي نداره.

----------
شرط دوم صالح بودن شركت حداقل تو يك كلاس خصوصي با دامبلدور هست.شرايط لازم براي شركت در كلاس هاي دامبلدور:

1)همراه داشتن كپي صفحه پنجم شناسنامه(از روي جلد شناسنامه بايد كپي گرفته شود)!
2)چندين قطعه عكس از خود و همسرتون به همراه داشته باشيد.
3)در صورتي كه بچه اي در اختيار داريد،اون رو به دامبلدور معرفي نماييد.
4)مرحله قبلي رو حتما گذرونده باشيد و ريش بلند و سفيد و براق داشته باشيد.
5)پول به مقدار لازم،بنا به ساعت كلاس خصوصي!

(اين مرحله اجباري نيست ولي شركت در آن موجب نزديك تر شدن شما به مرلين و سريعتر رسيدنتون به هدفتون ميشه.)

----------
شرط سوم خوندن كتابهاي مرجع و آسلامي هست كه خيلي كمك خواهند كرد.كتابهاي ذيل جز برترين ها و مهمترين ها هستند:

1)آموزش بي ناموسي با كوبيده اضافه(نوشته شده توسط پرسي ويزلي)
2)چگونه تعداد پستهايمان را به شدت بالا ببريم؟(نوشته شده توسط استاد مالدبر)
3)راهيان آسلام(نوشته شده توسط مرلين كبير)
4)چگونه همانند امينم باشيم؟(نوشته شده توسط سيريوس بلك)
5)چگونه مثلا جدي باشيم؟(نوشته شده توسط استرجس پادمور)

اين كتابها به قيمت ارزون در بازار سياه موجود است.براي خريد اين كتاب ها به دياگون،مغازه كتاب فروشي دامبلدور برويد.اين مغازه اصلا و ابدا متعلق به من نيستا!


----------
شرط چهارم پرداخت خمس و مقدار ماهيانه لازم به ستاد آسلام،آقاي دامبلدور هست.اين شرط از زمان مرلين بوده و اهميت بسيار زيادي دارد.در واقع با انجام اين مرحله،راه زيادي رو طي كرديد!پس اين كار رو به عقب نيندازيد.

=====
خب تدريس اين جلسه تموم شد.حالا من از شما انتظار دارم در يك رول،نحوه انجام يكي از اين چهار شرط رو توضيح دهيد.هر كس اين تكليف رو انجام دهد مورد لطف و حمايت بنده قرار ميگرد.



(جواب سوالات هم بعدا داده ميشود!)




Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۱۹:۴۳ یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷

گلگومات


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۹ دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۷ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۹۰
از كنار داوش
گروه:
مـاگـل
پیام: 92
آفلاین
به نام آنكه مرلين را آفريد تا از ميان تار و پود ريشش آلبوس دامبلدور پا بر دنياي جادوگري گذارد و دسته گلي همچون گلگومات را زير سايه ي رحمتش با اصول آسلام آشنا سازد.

اي آلبوس ، گلگومات در ميان گفته هاي تو پير ريشو ، تناقض ميبيند .

گويا مال دنيا چشم شما را گرفته و تصميم بر اين گرفته ايد كه كلاسهاي خصوصي خود را به صورت جمعي و تازه ان هم از نوع مختلط برگذار نماييد.

مگر نه انكه شما در قديم فقط با پسران و ان هم به صورت انفرادي كلاس خصوصي برگذار ميكرديد ؟!

يعني مال دنيا ، شما را انگونه ساخته كه حاضر به پذيرش دختران شده و روي لذتهاي خود هم پاي گذاشته ايد؟!

عجبا !!

[spoiler=كلاس خصوصي ، فقط دامبلدور بخونه]همانا جان وزير در خطر است و صلاح ان است كه هر چه سريعتر تدريس خود را شروع كني ، طبق پيش گويي هاي تريلاني پير اگر اقدامي ننمايي اين تاپيك به زودي دچار ارزشيسم حاد خواهد شد [/spoiler]


اگه كسي يه بار زد توي گوش تو ، تو دو بار با چماغ بزن تو سرش.

يكي از ضرب المثلهاي غول ها

تصویر کوچک شده


Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۱۹:۲۹ یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
مـاگـل
پیام: 683
آفلاین
یا مرلین!

همی ما داشتیم در وزارت گشت میزدیم و به قسمت های مختلف سازمان ها سر میزدیم (تیریپ احساس مسولیت ) که دیدیم جز سازمان موجودات جادویی که تدی داشت با چندین اژدها دست و پنجه نرم می کرد در سازمان های دیگر تسترال پر نمیزند. در حالی که به ریش خودمان و وزارت می خندیدیم خسته و غمگین!! به آخرین سازمان یعنی فرهنگ و هنر جادویی رسیدیم و ... بزرگ و کوچیک، پیر و جوون، ساحره و جادوگر، سفید و مفید، همه در جلوی ستاد مرکزی آسلام صف کشیده بودند و مرد همیشه در صحنه، آلبوس دامبلدور آنها را به نوبت به داخل ستاد راهنمایی و مشکلات آسلامی آنها را حل می کرد. دامبلدور! وزیر از داشتن کارمندی همچون شما به خود می بالد. باشد که در پناه مرلین و ریش پرپشت او رستگار شوی!

همی درست است که ما وزیر سحر و جادو هستیم و در مدیریت و هدایت جامعه جادوگری لنگه ما پیدا نمی شود ولی ما نیز مثل عموم مردم مشکلات و سوالات آسلامی خود را داریم و چه کسی بهتر از شما می تواند ما را یاری کند؟!

مساله الاول: نحوه پرداخت خمس و زکات برای جادوگران چگونه است و میزان دیه برای کشتن یک مشنگ زاده و یک اصیل زاده چند گالیون است؟

مساله الثانی: ما در یک تنگای بسیار بسیار تنگ گیر کرده ایم و نمیدانیم وزارت خود را بر پایه آسلام بنا کنیم یا بیناموسی! اگر بر اصول آسلام بنا کنیم خشم کثیری از جامعه را بر می انگیزانیم و اگر بر پایه بیناموسی بنا کنیم مراجع و افرادی آسلام دوستی همچون شما را ناراحت کرده ایم. تکلیف چیست؟


[spoiler=فقط دامبل بخونه!!]مردیکه بوقی این کلاس های تدریس چی شد؟ روزی شونصد تا جغد برام نامه میارن. ملت اعتراض کردن. دو روز دیگه هم شورش می کنن. جونم در خطره! وزارتم در خطره! بجنب دیگه! [/spoiler]




Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۹:۳۸ یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷

آلفرد بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۷ پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۴۰ جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۱
از دیروز تا حالا چشم روی هم نذاشتم ... نمی ذارم
گروه:
مـاگـل
پیام: 466
آفلاین
سلاما دامبلدورا

از آنجایی که من علاقه ی زیادی به مطالعه ی متون تاریخی دارم . در یکی از توضیح المسائل ها جادویی چندین قرن پیش به نوشته پرسینو ویزلیو به کلمه ای بر خوردم که معنا و مفهوم آن را نمی دانستم . خواستم تا شما توضیحی و راهنمایی درباره آن دهید . آن کلمه (( شلیل )) هست .



Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۲۰:۴۰ شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۷

هوگو ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۳ جمعه ۱۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۴:۰۷ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۸۷
از کنار لیلی لونا پاتر
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 270
آفلاین
سلام و علیکم یا دامبلدور بزرگ

همانا ما پرسشی داشتیم اساسی
در مملکت غربت و خارجه که خانمان مخصوصاً مشنگ های لندن بدون حجاب و کلاه و ...بیرون می آیند و خود را به دیگران نشان می دهند دیدنشان گناه دارد ؟ با این حالی که خودشان این گوونه می خواهند
راستی یا دامبل بزرگ کلاس خصوصی ها رو باید شنبه شب ها چه ساعتی بیام و کجا ؟
ممنون


ویرایش شده توسط هوگو ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۴ ۲۰:۴۳:۳۲

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
دوست پير و قديمي ما،فلامل گفته:

نقل قول:
-ارباب در آبدارخانه وزارت یک ...یک...کارمند بسیار خوب دیدم...به به. حکم دیدنش چیست و چگونه اقدام کنیم؟


حكم رو حاكم مشخص ميكند..به هر حال اين بازي بسيار جالب است و در صورتي كه پولي هم وسط بيايد بسيار جذاب تر ميشود.اما شما بايد بداني كه تقلب جايز نيست.در ضمن از من به شما نصيحت كه اگر حاكم شديد،حتما حكم رو خشت انتخاب نماييد كه بسي شانس را براي شما خواهد آورد.
تابستان،طريقه حكم ها رو به شما خواهم گفت.

دوست جيگر ما سيموس گفته:

نقل قول:
آیا کلاسها مختلط می باشد ان شاءالله؟


همانا برادر از شما بعيد است كه چنين حرفي ميزنيد..آيا به راستي اهريمنان شما رو تسخير كرده اند؟مگر نميداني كه طريقه ي كار ما بر حسب خوابگاه مختلط وزارت هست پس چرا هنوز شك داري؟واقعا ما را از دست خويش ناراحت ساختي و من از مرلين طلب بخشش شما رو ميخواهم..اميدوارم بار ديگر تكرار نشود.

پرسي ويزلي،جيگر و دوست عزيز ما گفته:

نقل قول:
هووم ، پیشنهاد میکنم اینجا رول نویسی بشه تا اینکه اینطوری پستای بی مصرف بخوره و فکر میکنم بابت کنسل کردنای جلسات همه ازت ناراحتن


عزيزم..به زودي اينجا محلي براي تدريس آسلام ميشود و من تدريس ميكنم و شما تكليف مياوريد..به اين صورت كلاسهاي خصوصي ما هم عقب نميفتد!

با اين حال من از شما عذر ميخوام كه دير به كلاس ها ميام و زود ميرم..به هر حال شما بسيار سيفيت هستي و حتي اندك دقايق هم براي ماي پيرمرد كافي ست..ميترسم اگر بيشتر بمانم،خطر مرگ تحديدم كند.اونوقت كيست آنكه قدرت عشق رو به تام بياموزد؟


برادر سبز ما مورگان گفته:

نقل قول:
علاوه بر این موضوع که لازم بود مطرح شود ، سوالی بس عظیم ذهن مرا به خود مشغول نموده است، دیروز جوان سفیدی را دیدم که به مردی بس عظیم وعده ی کلاس خصوصی فشرده میداد، وظیفه ی من در قبال مسائلی اینچنینی چیست و آیا باید وارد عمل میشدم و آن جوانک را آرشاد می کردم و از عواقب آن آگاه می ساختم یا خیر!؟


مسلما هيچ كس درد و فشار رو نميتونه درك بكنه..اينا مسائلي فراتر از حد تصوره انسانه!مگر اينكه خود فرد تجربه كند..هميشه گفتم كه تجربه يكي از عوامل مهم است..پس خطر كنيد و تجربه كنيد تا بعدها موانع بزرگتر به سنگ نخوريد.به هر حال ما اميدواريم كه اون پسر از اين آزمون مرلين سر افراز بيرون بياد و آفتابه مرلين رو فراموش نكند.شما فقط ميتونيد براي يادآوري قدرت آسلام و آفتابه وي رو رهنمود بخشيد.

گلرت از دوستان من است..گاهي كلاسي ميذاره ولي آخرش جاش تو آغوش خود منه..به هر حال اين فساد كاريه و كلاس خصوصي هم خز شد!




Re: ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو
پیام زده شده در: ۱۱:۱۲ شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۷

مورگان الکتوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۳ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
مـاگـل
پیام: 620
آفلاین
درود بر مرجعمان دامبلدور!

ای مرجع اصلح، ای تو که قرار است به من تخفیف دهی! چند گاهی است که شایع شده شخصی " گلرت سیفیده" نام، با برگزاری کلاس های خصوصی نازل تر، خصوصی تر وبسیار گرم تر( و بسیار فشرده!) ، گوی رقابت را از شما ربوده است ، آیا به راستی این چنین است؟ گفتنی است تبلیغات وسیعی در این زمینه شده و آحتمال میدهم این فرد از عمال آستکبار باشد و سعی در فاسد نمودن ذهن جوانان آسلامی این مرز و بوم داشته باشد. حال شما برای رفع این خطر ، که آسلام را تهدید می کند چه برنامه ای دارید؟

علاوه بر این موضوع که لازم بود مطرح شود ، سوالی بس عظیم ذهن مرا به خود مشغول نموده است، دیروز جوان سفیدی را دیدم که به مردی بس عظیم وعده ی کلاس خصوصی فشرده میداد، وظیفه ی من در قبال مسائلی اینچنینی چیست و آیا باید وارد عمل میشدم و آن جوانک را آرشاد می کردم و از عواقب آن آگاه می ساختم یا خیر!؟


ممنان... باشد که آسلام پیروز باشد!!!


تصویر کوچک شده


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ سه شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷

مورگان الکتوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۳ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
مـاگـل
پیام: 620
آفلاین
(( آسلام را دوست دارم و به آسلامیون عشق می ورزم))

این تنها یکی از سخنان آسلامی آیت المرلین کالین در روز مبارزه با آستکبار جهانی بود ، در عجبم که شما چگونه آسلام را از وظیفه ی اصلی ما یعنی مبارزه با آستکبار جدا نموده اید.برای آرشاد شدن شما، آسلامیون متنی از سخنرانی آیت المرلین کالین( که درود آسلام بر او باد) قرار می دهم، باشد که به راه راست بگروید.


و چنین است و چنان! مگر آسلام ناب مرلینی در ما نمی باشد که به آستکبار پناه می بریم .مگر این آفتابه، مظهر آسلام نیست! هست! من از همین جا به آن قسمی از مردم که آستکبار را قدرتمند می دانند می گویم، آسلام پیروز است ، حال هر کجا که باشد!

از سخنان آسلامی آیت المرلین کالین ، آشکار است که آسلام بر دو رکن است .

اولا:آسلام ناب مرلینی( آفتابه ی مرلین،مبارزه ی بی قید و شرط با شلنگ و...)

ثانیا:مبارزه با آستکبار


حال آنکه ، چند گاهی است که آسلام دامبلی بر سر کار آمده است و تنها کلاس های خصوصی برپا هستند، البته این هم خوب است اما هیچ گاه نباید از دو رکن اصولی غافل شد.

(( همانا توصیه ی من به جوانان این است که خود را بسازند))

______________________________________________________

خلاصه ی کلام این چنین است:

برادران آسلامی من! آیا آسلام تنها به کلاس های خصوصی مرجعمان دامبل ختم می شود! آیا این است آسلام ناب مرلینی!هرگز ! آسلام بر پایه ی آفتابه و آستکبار استوار است ! اینها اصول آسلام اند و سایر، هر چه باشد، فروع است!


ممنان...


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.