1.آپارات کنید یا با جارو برید فرقی نداره، فقط برید سمت دوال پا ها به طوری که سر مراسم جفت گیری برسید، اونا خیلی از آدمای عادی میترسن، یه جوری رامشون کنید و کاری کنید کاری که دلتون میخوادو واستون انجام بدن. (25 نمره)
2.به نظرتون راه حل این که اونا منقرض نشن چیه؟ (5 نمره)1.
- من هنوز نفهمیدم چرا داریم میریم؟ اصلا کجا داریم میریم؟ هی! گویندالین با توام! این دیگه چیه
گویندالین که از نیمساعت پیش با یک تکه پارچه قرمز به ابعاد یک متر در یک متر، خودش را درگیر کرده بود، بلاخره سرش را از لابلای آن پارچه بیرون آورد.
- بهش می گن سوسری؟ توسری نمیدونم یه همچین چیزایی. ما داریم میریم ایران سیخو. و اونجا زنا مجبورن از اینا بذارن. اها! روسری. آخه این چه اسمیه!
- حالا اصلا خاک تو سری. مشکل من اسمش نیس. مشکل من حتی این نیس که چرا روی کله توئه! مشکل من اون دوتا شیر غولتشنی اند که اون پایین می بینی.
گویندالین سرش را چرخانده و به زیر پایش نگاه کرد. حق با جارو بود. دو موجود شبیه به گریفین، آن پایین مشغول بال بال زدن بودند. یکی از آنها فریاد زد.
- بیا پایین!
- نه خیلی ممنون! علاقه ای به خورده شدن ندارم.
- هان؟ بیا پایین ببینم. نمیتونی بدون مهر خوردن پاسپورتت بری ضعیفه. واسه ما مسئولیت داره.
گویندالین معنای کلمه ضعیفه را نفهمید. ولی آهنگش جوری بود که باعث میشد خونش به جوش بیاید. از دومتری پایین پریده و با غضب گفت:
- ضعیفه خودتی.
وقتی موجود شبه شیردال به او نگاه کرد، گویندالین بی اختیار یک قدم عقب رفت. چند لحظه بعد با مهر خوردن پاسپورتش، اجازه داشت که بگزیرد. اما لحظه آخر به یاد آورد که باید آدرس را از آنها می پرسید.
- اهم.... ببخشید. من میخوام برم تخت جمشید کوچیک!
- مستقیم برو تا خزر. قبل از دریا ستون هاش معلومه. ولی وقت فرود احتیاط کن. روی درخت ها بیای پایین بهتره. فصل عروسی دوالپاهاست.
گویندالین با بی توجهی سری تکان داد. او حتی نمی توانست فکر کند که دوال پا دقیقا چه جور جانوری است.
.
.
.
.
.
.
کیلومترها دورتر، بر فراز تخت جمشید کوچکگویندالین اول دریای کاسپین و سپس ستون های کوچکی را در میان جنگلی سرسبز مشاهده کرد. و به این نتیجه رسید که باید فرود بیاید. او بوته های تمشکی که بین صدها درخت شاتوت سبز شده بودند را برای فرود انتخاب کرد.
- هیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــع!
سه نفر همزمان جیغ کشیدند. البته گویندالین شک داشت که بتواند به آن دو موجود دراز مانندِ تسمه ای بگوید آدم! موجود تسمه ای صدا کلفت گفت:
- اینجا چه غلطی می کنی آدمیزاد.
گویندالین که به عنوان در آغوش کشیدن جارویش، سرش را در شاخه های سیخو فرو کرده بود تا از دیدن صحنه های روبرویشس اجتناب کند، من من کرد:
- به من گفتن اینجا میشه جادوی تغییر رو پیدا کرد.
موجود تسمه ای دوم که به نظر می رسید زن باشد، غرولند کرد.
- اره میشه ولی نه تو روز زفاف دوال پا جماعت! حالا که عروسیمونو خراب کردی خواسته تو بگو و برو!
- خواسته؟
مرد دوال پا بینی اش را چین داد و خزید روی سنگ!
- مگه از پشت کوه اومدی آدمیزاد؟ اگه یه آدمیزادی مث تو، روز عروسی دوال پای بخت برگشته ای مث من، وقت جفت گیری سر برسه، باهاس دوال پاها راضی ش کنن و. خواسته شو برآورده کنن تا نفرین تو زندگیشون نمونه. ینی تو اینقد خوشبختی که تا حالا فکر نکردی چی میخوای؟
گویندالین خندید.
- نه بابا! زندگی هر کسی داستانی داره. ولی میشه قبل از اینکه خواسته مو بگم لباس بپوشین، اینجوری یه جوریه!
صدای خنده دوال پاها, گویندالین را به یاد غول های قهوه ای پنج متری می انداخت.
- خب حالا بگو.
- ببینین. جاروی من حرف میزنه. و چون می تونه حرف بزنه ینی فکر داره. ولی قیافه نداره. وقتی قیافه نداره من از احساسش هیچی نمی فهمم. ولی می ترسم هر طلسمی کارساز نباشه.
- پس تو میخوای جاروت صورت داشته باشه؟
- اره.
- بذارش و برو. هنر ما در حضور غریبه ها کار نمیکنه. غروب برگرد همینجا
گویندالین به آنها نگاه کرد. سیخو را روی یک تخته سنگ رها کرده و رفت
.
.
.
.
نزدیک غروب آفتابدر حالی که زیر لب آوازی ایرلندی را زمزمه میکرد، سرش را از لابلای درخت های شاتوت، داخل کرد.
- سلام!
- بیا اینجا آدمیزاد!
- میشه نگی آدمیزاد. اینجوری احساس می کنم غیر طبیعی ام.
- خب مگه نیستی؟
گویندالین دنبال صدا گشت.صدایی که از بین بوته ها به گوش می رسید.
- قبول کن الین. آدمی که یه جاروی پرنده با موهای بلند ابی داره که می تونه حرف هم بزنه، اصلا طبیعی نیست.
- حتی بین جادوگرها؟
گویندالین این را گفته و جارو را برداشت تا به صورتش نگاهی بیاندازد. جارو با چشم های قهوه ای و موهای آبی رنگش, که قبلا شاخه هایش به حساب می آمدند به او نیشخند زد.
2.
از راه های جلوگیرانه استفاده نکنن ( بوقشو به استاد بفرستین نه به من)
می تونن به موسسه رویان هم مراجعه کنن. فک کنم تو رشت هم شعبه داشته باشه.
مراجعه به خاله پیرزن ها؟
جواب نمیده؟ خب می تونن به موسسه حمایت از موجودات در حال انقراض هم مراجعه کنن
اجازه؟
من بیشتر بلد نیستم :((