1 ساعت بعد - اتاق لردمرگخواران يکي يکي وارد اتاق لرد شدند و پس از تعظيم هاي بلندبالايي با احترام در مقابل لرد نشستند.
لرد نجيني را مانند عمامه کوييرل دور سرش بسته بود تا عوارض ژل نامرغوبي که براي يخي کردن رگ هايش استفاده کرده بود مشخص نشود!
پس از اين که همه مرگخوار ها وارد شدند و نشستند لرد شروع به صحبت کرد: هرچه سريع تر يک راهي براي زدن پوز محفل ارائه ميکنيد. در ضمن من نه حاضرم از اون اداها در بيارم نه اون لباس ها رو بپوشم نه اون جوري بالا پايين بپرم و نه اون همه طرفدار اون شکلي دور و برم باشند!
مرگخوار ها همگي سر تکان دادند و منتظر شدند.
.
.
.
و همچنان منتظر شدند!
لرد که خسته شده بود گفت: چرا هیشکی هیچی نمیگه؟ کروشیوی ارباب هوس کردید؟
شترقّ(افکت پس گردنی محکم بلا به کله مورفین!)
مورفین که به این دنیا برگشته بود گفت: به خاطر این که اینا روشون نمیشه حرفشونو بژنن دایی ژون قراره من بگم، منم که فعلا در شبکه موژود نبودم!
- حالا میگی چی قراره بگی؟
- آره دایی ژون! ما پَ اژ مشورت های بشیار ژیادی تشمیمگرفتیم که تو باید یه آلبوم ژیرژمینی رپ بدی بیرون چون هم اشتعدادت تو رپ بیشتره و هم حوشله کنشرت نداریدلایل دیگه ای که من یادم نمیاد!
- زیرزمینی؟ امکان نداره! کروشیو بر همه!
یک هفته بعد - محفل دررررینگ(زنگ قدیمی و گوشخراش محفل)
- کیه؟
من چه میدونم!
- خوب درو باز کنید!
محفلی ها در را باز کردند و جغد بزرگی وارد شد و یک سی دی را روی سر دامبل انداخت و رفت.
- آخ جون سی دی! عمو دامب بده من بزارم ببینم چیه!
- صبر کن عموجون رفته لای ریشم باید یگردم تا پیداش کنم!
- جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ! من الان سی دی میخوام!
- جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ... یک ربع بعد ... ــــــــــــــــــــــــــــــغ
- پیدا شد! لای ریشم نبود افتاده بود تو شلوارم! بزاریدش ببینیم.
محفلی ها چراغ ها را خاموش کردند و سی دی را داخل سینمای خانگی دست سوم چینیشان گذاشتند و شروع به دیدن کردند!
صفحه سیاه بود. ناگهان نور سبزی در وسط صفحه پدیدار شد و لرد در میان آن نور ظاهر شد. شنل بگی(!) سیاه و بز برد در میان صفحه قرار گرفت. سرش زیر کلاه شنل پنهان بود. لرد لب به سخن گشود و با صدای سرد و خشنی گفت: به ریش دراز مضحک! کنسرت جلف و مضخرفت را دیدم. بهتر است برای همان زنان مشنگ بخوانی و خود را برای آنان لوس کنی اما از آن جا که میدنم به شدت از همه جا عقب هستی و شوت میزنی آلبوم گولاخ خودم را برایت فرستادم تا خواندن را یاد بگیری. هر وقت هم غازچراندنت تمام شد برو و سایت های بیشمار هواداران من را نگاهی بینداز که همگی جادوگران اصیل و گولاخ هستند.
لرد کلاه را از روی سرش عقب راند و چهره ی پر ابهت و جذبه اش در حال خنده ی شیطانی به شکل
ظاهر شد.
بار دیگر نور سبز رنگ ظاهر شد و لرد در میان آن ناپدید شد.
دامبل که دید بچه های محفل از شدت ابهت لرد درحال سکته هستند گفت: نترسید بچه ها! اینا همش جلوه های ویژه است. لرد هرگز این قدر گولاخ نیست!
اولین ترک آلبوم لرد شروع به پخش شد:
دوست داری باز منو طلسم کنی نه؟
تو فکر کردی من یه جوجه جادوگرم؟
تو به ما نمیخوری ریشو جوجه! دامبلدور با خشم و غضب زد ترک بعد!
اینجا هاگوارتزه یه مدرسه هفت هزار ساله!
که زندست تا وقتی که اصیل زاده داره!
این جا چارتا گروهه ولی توی باطنش
فقط گروه اسلیترینه که قدرتو داره! جیمز که به شدت با آهنگ های لرد حال کرده بود داشت همراه با او خودش را تکان میداد که با پس گردنی دامبلدور مواجه شد و جیغش نگذاشت کسی ادامه ترک را بشنود.
افسوس واسه تو ای لرد گولاخ!
که حتی تک تک طلسماتم گله داره - یکی این مذخرفاتو قطع کنه!
گرابلی این را گفت و بلافاصله خودش تلویزیون را خاموش کرد تا محفلی ها از فیض شنیدن آهنگ های گولاخ لرد محروم کند.
دامبل با عجله لپ تاپ بوقی جیمز را قرض گرفت و با آن سرچی در اینترنت کرد. سپس بدون کوچک ترین حرفی در لپ تاپ را کوبید و گفت: این تامی کوچولو خیال کرده کسی شده! من اون بچه یتیم رو سر جاش مینشونم! حالا ببینید!