دستشویی خانه ریدل
تمام مرگخوار ها خودشون به زور توی دستشویی خانه ریدل جا کرده بودند و نصفشون با دستشون دماغشون گرفته بودن.
آرسینوس که به شدت معلوم بود از وضعیت ناراضی هستش، پرسید:
- آستوریا این همه جا حالا چرا مسترا آخه؟
- چون اینجا تنها جاییه که مطمئنم بخاطر بوی گندش، اون عنکبوته نمیاد.
- میشه زودتر جلسه شروع کنیم؟ من دارم خفه میشم.
آستوریا یک عکس از آراگوگ نشون داد و شروع کرد به توضیح دادن:
- همونطور که میدونید به تازگی یه عنکبوت وارد خونه ریدل شده که موجب دردسر های زیادی از جمله جنگ جهانی سوم سر میز خونه ریدل شده!
آستوریا شروع کرد به قدم زدن وسط دستشویی و درحالی که بعضی از مرگخوار ها مشغول یادداشت برداری از حرفاش بودن ادامه داد:
- همچنین جون مرگخوار بیچاره لینی هم تهدید کرده!
در همین لحظه در دستشویی باز شد و لینی درحالی که با مهارت تمام گریم شده بود تا مظلوم و بیچاره به نظر برسه وارد شد:
-
یکی از مرگخوار ها با تردید دستش را بالا برد. آستوریا متوجه مرگخوار شد و پرسید:
- بله؟
- میشه از اینجا برم؟ دیگه نمیتونم تحمل کنم.
آستوریا ناخن هایش را در شکم مرگخوار بیچاره فرو کرد و مقدار زیادی از اجزای داخلی آن را بیرون آورد؛ سپس بدن بی جان مرگخوار را روی زمین انداخت.
مرگخوار ها:
-
آستوریا رو به مرگخوار ها پرسید:
- اعتراض دیگه ای نیست؟
مرگخوار ها، همگی سرشان را به نشانه منفی تکان دادند.
- خب پس ادامه میدم.