هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ریتا.اسکیتر)



پاسخ به: ققنوس میوزیک
پیام زده شده در: ۲:۱۳ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴
#51
خانه ی ریدل - مرگخواران درگیر

- مار در قفس؟

- نه!

- شب های سیاه؟

- نه!

- لرد؟

- چی؟

مرگخواران بعد از شش پست هنوز درگیر این هستند تا اسمی مناسب برای آلبوم واربک پیدا کنند. ورود لرد برای بار دوم امیدی به مرگخواران داد تا مثل دفعه ی قبلی، ایده ای از خود بدهد و تحسین مرگخوارانِ نیازمند را برانگیزد.
لرد با وقار تمام وارد اتاق شده بود و مرگخواران امیدوار را از زیر نگاه خود میگذراند! چهره هایی که باز هم امیدشان به او بود.

- نمی خواین بگین که تا حالا هیچ کار مفیدی نکردین؟
- اربابا! ما تلاش خودمون رو کردیم... رحم کنید ارباب!

مرگخواران نمی دانستند رحم اربابانه ی ولدمورت از بین رفته یا فقط به خاطر مشغله اش است که هنوز ایده ای نشان ـشان نکرده. چند ثانیه ای، مرگخواران ِامیدوار، در سکوت منتظر ایده او شدند، تا اینکه لبخندی خشمگینانه زد و گفت:

- دونه دونه زانو بزنید تا تنبیه بشید!

-

- فکر کردین من مثل این پست میام و شخصیت خودم رو زیر پا میزارم؟ اون نویسنده ی بوقی هم طوری زدم که از سایت رفت و پشت سرش هم نگاه نکرد، یعنی نتونست نگاه کنه!

-

- حالا شکنجه میشین تا بفهمین لرد هیچ وقت فرصتی رو برای شکنجه از دست نمیده. زانو بزنید..

از آن پس، صدای آه و ناله ی مرگخواران در آن خانه پر شد. لرد دانه دانه همه را کرشیو باران میکرد و مرگخواران نیز درد ناشی از کرشیو ها را به سختی تحمل میکردند.
اما در آن سوی سوژه، دامبلدور به آرامی و با صبر منتظر بود تا جودی خودش را پیدا کند.. هر چند جودی مون قصه ی ما ( ) خجالتی تر از این حرف ها بود که حتی آوازی سر کند تا ملت نیز ببینند صدایش چگونه است!

خانه گریمولد - محفلیون درگیر

- دِ بخون دیه لامصبی!

این صدای سیریوس بلک بود. بلک، خسته و عصبانی، خودش را به گوشه ای از مبل راحتی پرت کرد و جودی را با آن نگاه سَگ دار خود نگریست!

- آخه میدونی چیه سیریوس؟ من معذب میشم وقتی تو جمع میخونم!

در آنجا بود که عده ای ویزلی، سر به بیابانی که هری پاتر ملعون ( نمره نَدِه ی تسترال ) ملت را در آنجا ایستگاه جادویی کرده بود، گذاشتند و جامه کندند و خشتک ها دریدند!

سیریوس به دامبلدور نزدیک شد. نزدیک و نزدیک تر، اما فاصله ی قانونی را رعایت کرد.. به هر حال، هری دیگر بزرگ شده بود و دامبلدور نیز خطرناک تر!

- دامبلدور.. آلبوس! با این جودی نمیشه پیش رفت. باید دنبال یکی دیگه باشیم. یکی که خوشتیپه، توی این اتاق هم هست. نگاهش سَگ داره و صداش عالی! تو جادوگر تی وی هم سابقه کنسرت گذاری هم داره!

- کنسرو؟

صدایی از دور آمد که: آلبوس جان، این کنسرته، کنسرت! :اسمایلی زنی که توی فیلم مجید دل بندم بود:

آلبوس با خودش فکر می کرد که چه کسی می تواند اینجا باشد و او هنوز او را نشناخته. در این فکر و خیال ها بود که در با صدای جیر جیر عجیبی باز شد و موجودی به درون سیاهی خزید. فلو که تجربه سوال پرسیدن در این شرایط را داشت، پرسید:

- کیستی سیاهی؟

- من مایکلم یه رپر اصیل زاده - که زنده ام تا وقتی که شیرم بازه. من یه کرنرم ولی کلن عاپشنی دارم که می تونم باشم پنالت و کاشته (کپی رایت بای خود مایکل کرنر )

و یک موجود ریز نقش دیگری هم که لباس بَگ به تن داشت و کلاهی رپری، در کنار مایکل کرنر ظاهر شد:

- منم یه دی جِی ام ، یه لا دیس لاو! دیس میکنمت عین یه لادیسلاو!

جماعت محفلی:

و اینگونه شد که یک عدد رپر و یک عدد دی جِی تزریق شد به سوژه تا سوژه ساز بشوند.


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۲:۵۲ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴
#52
سلام

نمی دونم نسبت به مشکلاتی که بابت مصاحبه اومده چی بگم! هیچ واکنشی نمی تونم نشون بده.. به هر حال، این تاپیک به کار خودش ادامه میده!

خب خب.. مهمون بعدی ما:

دام دارا رام دارا رام دام دام



گلــــرت پرودفـــوت


تا ساعت 12 شامگاه روز پنجشنبه مورخ 1 مرداد ماه وقت دارید تا سوالات خودتون رو از این کِرم کتاب بپرسین

با تشکر
ریتا



دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۵:۵۰ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴
#53
به نام کسی که شیر را بد موقع به کار برد!
ارشد ریونکلاو
ریتامبیز اعظم


1. در یک رول، تو صحرا کوییدیچ بازی کنین ( 25 نمره )

- یک دو سه.. سه دو یک! چهار شیش پنج، ده بیست چهل.. عِه! چخه، پِخه، تخه!

لی جردن در حالی که سعی بر جدا کردن میکروفون از دهان هیپوگریف خوش قد و بالایی را داشت به گوشه های اتاق نگاه کرد.

- هووی ممدویزلی! بیا کمک... این هیپوگریف بوقی رو ببریم بیرون تا من بشینم گزارش کنم! ملت منتظرن..

- چی؟ من؟ مگه نمیبینی دستم بنده؟ برو به یکی دیگه بگو

و ویزلی مذکور از نوع ممدـشون دوان دوان و سوت زنان از کادر خارج شد!

- ای بابا! هی تو.. ممدپاتر، ویزلی که پیچوند، تو بیا کمک این لامصبی رو بِکَنیم از این میکروفون! نصفش رو خورد!

- با منی؟ مگه خبر نداری؟

- چیو دقیقا؟

- اینکه استاد این درسه فامیل مائه!

- خب که چی؟

- خب من فامیل استادم دیه! فامیل استاد هم که باید همیشه قیافه بیاد.. مگه داریم نیاد؟ مگه میشه نیاد؟ :اسمایلی نقی معمولی:


- ای به خشکی شیر شانس! دیگه بیخیال.. باید هی ما تکون بدیم و خودمون رو نشون بدیم به ملت غیور جادوگر در هر شرایطی!

پس اینگونه شد که لی جردن، شروع به گزارش کرد:

- با سلام خدمت معلم عزیزم. حالا که این مخش را می نویسم، یَک عدد هیپوگریفی صحرایی افتاده است به جان میکروفون و نصفش را بلعیده و نصف دیگر را دارد می بلعد این ننه سیریوسی! دوستان هم پشت ما را خالی کرده ودست تنها گزارش می نمایم.. استاد من، اینجا محلی بد است! هیپوگریف صحرایی دارد در حد لیگ کوییدیچ اسپانیا به نام کوییدیچگا.. اگر مرلین کمک کند این هیپوگریف میکروفون کوفتی را ول کند و بیخیال این بشود و شیری چیزی خوشمزه تر گیر بیاورد، ممنون میشوم..

ناگهان در این بین یک عدد توحید ظفرپور با لباسی گل گلی وارد کادر شده، هیپوگریف مذکور را به خاک و خون کشیده، جسد بیچاره را به خارج کادر هدایت کرده و خود نیز از کادر خارج شده!

لی جردن با تعجب ادامه داد:
- کاش چیز بهتری می خواستم از مرلین اهم اهم.. باور کنید که این خود شخص توحید ظفرپور بود! اسطوره ی مقاومت.. ایثار.. فداکاری و شجاعت. توحید، مچکریم!

و اینگونه بود که اتوبانی را در شهری به نام تهران که مشنگ ها در آن زیاد رفت و آمد دارند را به نام وی، یعنی توحید نام گذاری کردند..

- داشتم میگفتم معلم عزیزم.. کوییدیچ بازان ما که شیر شیر شُر شُر عرق می ریزند وارد زمین خاکیِ ده هزار نفری « آفریقا، پلاک دو » می شوند.. همه یک عدد بطری آب در دستشان گرفته اند و روزه های جادویی خود را شکانده و آب می خورند! آیا این رواست که استاد بیاید و در ماه رمضان جادویی، ملت را ایستگاه کند و بفرستد به صحرا؟ چه کسی می خواهد تاوان این روزه خواری ها را پس بدهد؟ وای بر شما..

کات

گلرت: هووی ریتا! شنیدم طرف نمره 30 نمیده.. تو هم هی بیا بگو « وای بر تو »
ریتا: مگه چیه؟ من حق ظالم رو از مظلوم میگیرم..
گلرت:
حق مظلوم از ظالم منظورمه.. پوکر نشو واس من! برو به درس خودت برس، من بلدم چه کنم!

کات ایز فینیش

- داشتم میگفتم استاد.. ممدپاتر ها که حس و حال ضربه زدن به بلاجر ها را ندارند.. کوافل هم روی زمین برای خودش با دافنه قِل میخورد.. اسنیچ هم کنار دست جست و جوگر ها نشسته، چای می نوشد!

ملت:
استاد:

- بیشتر از این سرت را درد نیاورم استاد.. در کل، صحرا جایی کوییدیچ نیست! شاید هم باشد، اما نیست! پس اگر جای مناسبی نباشد و نبود امکانات باشد، بازی لغو شده و گزارشی هم نخواهیم داشت!



2. تو یه مقاله کوتاه بگین چطوری جرج واتسون تونست خودشو با همه نوع آب و هوا وفق بده و بهترین بازیکن تو این امر بشه. ( 5 نمره )


تحقیقات نشان داده که جرج واتسون، از ترکیب ژن های جرج واشنگتون و اما واتسون به وجود آمده! اما چگونه خودش را برای این شرایط وقف داده سوالی است که برای ما پیش می آید.
در اصل جرج واشنگتون یک زمانی نقش « وزیر دیگر » را داشت! روزی روزگاری وزیر با اما واتسون که فرزند مادری غیور به نام دابسون بود - دابسون غیور، هفت شکم زاییده و این هشتمی را در کوچه ول کرده و دامبل هم آمد این را برد به خانه و وقتی رفت لباس عوض کرد دید که ای بابا.. این که دختره! ( ) و بعد او را به هاگوارتز فرستاد و آنجا شد رفیق فاب استاد.. - به خانه جرج واشنگتون میروند وب عد علاقه و این شِر و ور ها.. بعد که اعمالی صورت میگیرد و فرزند اول متولد میشود، نامش را جرج و فامیلی آن را واتسون گذاشته تا عدالت برقرار شود. این جرج کوچولو هم که خیلی به کوییدیچ علافه مند بود میره زمین خاکی اون دوران کوییدیچ بازی کنه و اینگونه میشه جرج قهرمان..
جرج به دلیل اینکه از پایه، ژن این کار رو داشت شد جرج واتسون! وگرنه هیچ بوقی نبود!

پایان!


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۷:۳۶ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۴
#54
سلام

جناب لسترنج و بقیه دوستان.. الوعده وفا!
فایل یوالات آماده شده.. لینک هم از پیکوفایل و بدون مشکل می باشد!

پ.ن: سوالات دوستان به صورت جداگانه به خواسته ی خود رودولف لسترنج به صورت جدا و خارج از لیست سوالات به صورت کامل پاسخ داده میشود.

لینک دانلود: لینک

با تشکر
ریتا


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: خدمات رسانه ای ! ( مناظرات انتخاباتی )
پیام زده شده در: ۰:۴۱ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۹۴
#55
با سلام خدمت کاندید های محترم و دیگر دوستان

خانوم مجری هستم، ریتا اسکیتر
طبق دسترسی بنده به چت باکس مناظرات و کنترل این بخش، برای بهبود این بخش، مناظراتی در نظر گرفته شده که افراد کاندید، طبق این جدول زمان بندی، عمل خواهند کرد:
روز جمعه = رودولف لسترنج vs هاگرید = ساعت ۱۸ الی ۲۰
روز جمعه = هری پاتر vs فلورانسو = ساعت ۲۳ الی ۱
جیگر روز جمعه استراحت دارد

روز شنبه = هری vs هاگرید ۱۸ - ۲۰
روز شنبه = جیگر vs فلو ۲۳ - ۱
رودولف استراحت دارد

روز یک شنبه = رودولف vs آرسینوس جیگر ۱۸ - ۲۰
روز یک شنبه = هاگرید vs فلو ۲۳ - ۱
هری پاتر استراحت دارد

روز دو شنبه = هری پاتر vs آرسینوس جیگر ۱۸ - ۲۰
روز دو شنبه = فلورانسو vs رودولف ۲۳ - ۱
هاگرید استراحت دارد

روز سه شنبه = هاگرید vs آرسینوس جیگر ۱۸ - ۲۰
روز سه شنبه = رودولف لسترنج vs هری پاتر ۲۳ - ۱
فلورانسو استراحت دارد

قوانین مناظرات:
مناظرات دو به دو بوده و در میان مناظرات سه کاندید دیگر حق دخالت ندارند.
با بررسی مجدد قوانین و نظر خواهی انجام شده بین کاندیدا های محترم این قانون اینگونه تغییر می کند:
در زمان دو ساعت مناظرات، دو کاندیدا طبق برنامه اعلام آمادگی کرده و مناظره را به صورت گفت و گو شروع خواهند کرد. دقت کنید که هر کاندیدا تنها می تواند شصت پیام ارسال کند و پس از اتمام پیام های وی، دیگر حق شرکت نداشته و اگر پیامی ارسال شود، توسط بنده پاک خواهد شد!
هر فردی که زود تر اعلام آمادگی کرده، شروع خواهد کرد و اگر هر کدام از کاندیدا ها در نوبت خود تا پانزده دقیقه سکوت کنند، مناظره به فرد مقابل واگذار می شود و فرد دیگر اجازه شرکت در مذاکره مذکور را نداشته!
تمامی صحبت ها در حد ایفای نقش بوده و کاندیدا حق توهین به شخصیت خارج از ایفای نقش را نداشته و با فرد خاطی برخورد میشود.
اگر در زمان های تعیین شده نمی توانید حضور به ثمر برسانید، تا یک ساعت قبل از زمان تعیین شده به بنده از هر طریقی اعلام کنید.
لینک دسترسی برای چت باکس مناظرات :
http://m-debate.ishoutbox.com
با تشکر
ریتا استیکر


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۰:۳۷ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۹۴
#56
سلام به دوستان

میدونم که الآن فکر میکنید بد قولی کردم و این جور صحبت ها وقرار بود تا دهم سوالات رو بدم.
در واقع، من آماده کردم سوالات رو اما با توجه به جو و شرایط موجود در سایت و حاشیه هایی که برای انتخاب رودولف لسترنج در وزارت به وجود اومد.. مصاحبه تا پانزدهم تیر ماه ادامه خواهد داشت!
با تشکر
ریتا


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: كلاس فلسفه و حكمت
پیام زده شده در: ۱۰:۵۹ سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴
#57
- در کلاس فلسفه بسته است!

صدای ممد پاتر توی کل هاگوارتز پیچید. سی ثانیه گذشت. یک دقیقه جادویی گذشت. یک دقیقه ی دیگر هم گذشت. یک ربع جادویی دیگر هم گذشت. بعد از تقریبا سی دقیقه ای سیریوس بلک، معاون مدرسه هاگوارتز با چشمانی خسته از پاسخ گویی به اعتراضات وارد راهروی کلاس فلسفه و حکمت شد.

- ممد پاتر؟ باز تو جیغ زدی؟

-

- چی شده ممد پاتر؟ این دفعه برای چی جیغ و داد کردی؟

- پروفسور.. چیزه.. اِمم.. در کلاس بسته است!

- چی؟ بسته است؟ نگاه کن! استاد رو نگاه کن، بچه ها بیرون در منتظرن بعد استاده رفته بخوابه.. درسته ماه رمضونه و همه روزه و اینا ولی دلیل نمیشه که! مسئولیت پذیرفته باید بیاد..

-

- اینا دیگه چه استادین! ما هر روز داریم به اعتراضات ملت جواب میدیم! چرا این قانون اینجوریه؟ چرا اون قانون اونجوریه؟ چرا ارشد ها انقدرن؟ چرا گروه بندی اینجوری شد؟ چرا اونجوری بود؟ چرا داورا همه از یک گروهن؟ چرا فلان جا داور نداره؟ چرا بوق.. چرا بوووق.. چرا بووووووق!

-

- خب حالا، تو هم هی دو نقطه خط نشو.. بیاید برین داخل کلاس تا برم ببینم این استیکر خانوم کجاست... آلاهامورا

ممدپاتر و دیگر دانش آموزان:

- چرا منو نگاه می کنین؟ برین داخل کلاس تا ده امتیاز از هر گروه کم نکردم!

ده دقیقه بعد

ده دقیقه از کلاس گذشته بود. ممدپاتر ها و ممدة پاترها ( ة نشانه ی مونث است.. یعنی ممد پاتر مونث ) درون کلاس نشسته بودند و به تکالیف سخت عله پاتر سر درس کوییدیچ فکر می کردند و زوپس را لعنت می فرستاندن که چرا سیم سرور را برای رهایی از دست استادان ظالم نمی فرستد!

- جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ!

صدای جیغ ممدة پاتری از گوشه ی کلاس، توجه همه را به خود جلب کرد! منبع صدا وقتی دید که چشمانی خیره او را نگاه می کنند، پیاز داغ قضیه را زیاد کرده و دوباره شروع به جیغ و فریاد کرد.

- جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ! ســـــوکــــــس!

ناگهان در جلوی چشم حضار و ممد پاتری که می خواست سوکس مورد نظر را له کند، سوکس بزرگ و بزرگ تر شد! بسیار خوشگل شد و تبدیل به ریتا اسکیتر شد! ( چه بی مقدمه گفتم! )

-

ریتا اسکیتر در حالی که لباس سبزِ جذبِ خوشگلش رو نپوشیده بود و لیاس سیاهه که خفن تر و باحال تره رو پوشیده بود، اهم اهمی کرد و رفت پای تخته..

- خب بچه ها.. خوشگل موشگلا.. جیگولی میگولیا.. سلااااااااام!

-

- حالتون خوبه؟ احوالتون خوبه؟ دماغا چاقه؟

-

- خب خب.. از اونجایی که امشب کلی برنامه دارم و باید به خودم برسم و پا شم برم مناظره انتخاباتی، سریع درس رو بدم که معطل نشم!
خب.. همین طور که میدونین الآن انتخابات داریم، همه فکر می کنن دانش آموزا حق رای ندارن اما من میگم که دارین.. شما حق رای هم دارین! بنابراین شما هم رای میدین!

ممدپاتری از گوشه ی کلاس فریاد کشید: تکبـــــیر!

- انتخابات از جمله مهم ترین فلسفه های موجود در سایته دنیای جادوگریه. هر کسی دوست داره به مقام وزارت تکیه بزنه و کنترل جامعه جادوگری دستش باشه. ما هر روز این کاندیدا ها رو میدیدم که میومدن همین جا درس می خوندن و پیشرفت می کردن. همین یارو... پری هاتر! ( ) اونم همین جایی می نشست که ممد پاتر اونجا نشسته!

ممد پاتر مذکور:

- به هر حال.. تکلیف در خواستی من از اینه:

1. درباره ی فلسفه ی انتخابات یه چند خط بنویسید. ( 5 نمره )

2. کدوم کاندیدا رو بیشتر می پسندین؟ چه حکمتی توش وجود داره که می پسندینش؟ ( 5 نمره )

3. یک رول درباره ی انتخابات وزارت سحر و جادو بنویسید. منظورم روز رای گیریه! ( مهم نیست که درباره ی کدوم بخش از انتخابات بنویسید.. یعنی درباره ی اعلام نتایج باشه، درباره ی حس و حال ملت توی رای دادن باشه، گزارشی از محل شمارش آرا باشه و ... . ) ( 20 نمره )

- خب بچه ها.. من برم به مناظره هام برسم! بوس بوس :bigkiss:

و باز هم دانش آموزان:


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۱۰ ۱۵:۱۳:۳۰

دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۹:۳۶ پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۹۴
#58
چیکار:

گریه می کردند!


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۶:۰۵ پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۹۴
#59
کِی:

زمانی که شناسه ی پدرش بسته شد!


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۵:۵۳ پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۹۴
#60

در مرکز پذیرش چه می گذرد؟

ریتا اسکیتر
خبرنگار مخصوص ایفا



آنچه می بینید، حضور پر شور ملت از گروه های مختلف در مرکز پذیرش است! اما آنچه نمی بینید، پشت پرده ی این پذیرش هاست..
من، ریتا اسکیتر، اینجا هستم تا افشا سازی کنم.
از ساعت 8 و 40 دقیقه ی صبح روز چهارشنبه تا ساعت 3 و 50 دقیقه، 8 " کاندید " ( لازم به ذکر است که فارسی می نویسم، معنای " احمق " کاربردی ندارد ) فرم را پر کرده و در مرکز پذیرش ارسال کردند.
اول از همه، رودولف لسترنج قرار دارد. ساحره دوست معروف ما..
آنچه که از رودولف به انتظار می رفت هم همین بود. با انتشار پیام های « خبری آمد، خبری در راه است » در سر تا سر هاگزمید و هاگزد و حومه، حدس این موضوع که وی کاندید وزارت است، بسیار آسان بوده.
صاحب نظران با خواندن فرم پر شده توسط لسترنج فهمیدند که وی وابسته به لرد ولدومورت است و اگر احتمال وزیر شدن وی را، در صورتی که همه صلاحیت کافی را داشته باشند 12.5 درصد است، در نظر بگیریم ممکن است اوضاع بریا محفلیون بد شود.
نفر دوم، آرسینوس جیگر است. وی که از قبل جز افراد وزارت ائتلافی خاکستری بوده، عی دارد تا بر مقام وزارت تکیه بزند.. چرا که با انتخاب وزیر جدید، ممکن است سِمَت او از دستش در برود و خودش بماند و جمله ی « واقعا به کدامین سو میرویم!؟!؟ »
با کاندید شدن دو مرگخوار، محفلی ها تیم وزارت خود را به سمت مرکز فرستادند!
نفر بعدی، هاگرید بود! وی که در املا زیر بیست نگرفته، با پرسه زنی های مشکوک خود خبر این را داده بود که کاندید خواهد شد. علاقه ی وی به کیک و نامه هایی که مادام ماکسیم، عشق رویای خود ( ) داده بود، باعث شد که وی جدی تر از همیشه سعی کند تا مقامی در دنیای جادوگری به دست بیاورد و برود مادام ماکسیم را بگیرد و کیک بپزد و برود سر و سامان بگیرد! او در راستای تحقق بخشیدن به این آرزو ها، استیکرهایی ( من نه.. من اسکیتر هستم! :| ) برای جامعه جادوگری به صورت بسیار رایگان ساخته که خود را خفن جلوه دهد..
فرد بعدی از جمع محفلیون، فلورانسو بود. میلیونر زاغه نشینی که از همان ابتدا معلوم است که از آن مرفه های بی درد جامعه است. ( اشاره به میلیونر بودن وی! )
اما این تنها چیزی درباره ی فلورانسو نیست. فلورانسو بر خلاف اینکه میلیونر است، خود را حامی " چیز کش ها " معرفی کرده و سعی دارد ت ابریا آن ها خانه و مسکنی فراهم آورد و زندگی برای آن ها دست و پا کند.
نفر بعدی این لیست، گلرت پرودفوت است. گلرت از گذشته علاقه ی تکیه زدن به این مقام و مرتبه را داشته و تلاش هایی کرده بود اما چون آن اوایل تازه وارد بود، زیاد جدی گرفته نشد! آما..
اما حال او با کوله باری از سابقه سعی دارد تا با عملی کردن ایده های خود، وزارتی نوین را پایه ریزی کند.
نفر بعد، کمی پر حاشیه است! ایرما پینس که تازه وارد در این عرصه محسوب میشود، نام نویسی خود را امروز انجام داده است. با کم ترین سابقه آمده است تا بتواند این مقام والای مدیریتی را تصاحب کند. پینس در میان صحبت هایش اشاره ای به " چیز کش ها " داشته و ممکن است با فلورانسو، پاتیلی زیر نیمه پاتیل داشته باشند. پینس سعی بر گرفتن حقوق ساحرگان داشته و اگر وزیر بشود ( با همان 12.5 درصدی که بالا گفته شد ) جادوگران به تدریج شورش خواهند کرد و وزارت از چنگ وی رها خواهد شد! وی سعی بر این دارد تا ویزلی ها را برکنار کند و بسیار ساده، 3000 رای توسط ویزلی ها را در ابتدای کار از دست داد!
وندلین خفن نفر بعدی لیست است.. وندلین که به جادوی Ctrl + F5 معتقد است، سعی دارد تا نماینده ی هافلپاف در این زمینه باشد. صاحب نظران معتقدند که با وزارت وی، بسیاری از اسناد آتش خواهند گرفت. آنها به فکر چاره ای برای جلوگری از آتش گرفتن منوی زوپس هستند! چرا که با افزایش توانایی وزیر، ممکن است این منوی الهی نیز در خطر باشد.
نفر آخر در این لیست که البته فعلا میشود آخرین نفر، کله زخمی است. با ورود وی، تعداد محفلی های کاندید به عدد 4 که نمادی برای استقلال و آزادی است، میرسد. در حالی که تعداد مرگخواران نیز در همین عدد گیر کرده است!
هری پاتر، سعی دارد تا محفل را بیشتر مورد توجه جامعه و تازه واردین قرار دهد و سعی دارد پناهگاهی بسازد برای محفلیون! از آن سو، وی با برنامه هایی درباره ی ویزلی ها، بر خلاف ایرما پینس، از حمایت آن ها برخوردار خواهد بود.

اما این چیزی است که شما میبینید. اما چیز هایی نیز هستند که از چشمان تیز بین ریتا اسکیتر دور نمی ماند.
در پشت صحنه، هاگرید حمایت همه جانبه ی دامبلدوران را دارد. پرسیوال دامبلدور که مدت هاست به سفری دور رفته و به یک فردی نیاز دارد تا بیاید او را مانند زیبای خفته ببوسد، حمایت خودش را به صورت شخصی اعلام کرده.. او حتی به رودولف هم وعده ی جمع آوری رای داده..
در آن سو، دولوروس جین آمبریج نیز سر منوی مدیریت، بعله.. سر منوی مدیریت با تمامی امکانات از قبیل هاست و پنل مجزا شرط بسته که ایرما پینس وزیر خواهد شد! شاهدان عینی واقعا اسکرین شات گرفته اند که در صورت نیاز نشان خواهند داد. وی ابتدا سعی داشت تا سر شناسه ی رودولف این شرط را ببند که با جمله ی
« سلام
مرگ بر شرط بندی
قمار خر است
خدافس »
از سوی لودو بگمن رو به رو شد و ملت نیز بیگ لایکی در انتهای آن قرار داده و آمبریج را فرستادند به سوی افق های دوردست!
از آن سو سیریوس بلک، وزیر سابق، ابتدا بیست گالیون سر رودولف لسترنج شرط بست. ( اسکرین شات داریم از این جمله )
اما از آن سو، مورگانا لی فای، پیغمبره سایت، از کیسه ی مرلین کبیر می بخشید و دویستا روی آرسینوس جیگر و سیصدتا روی رودولف لسترنج شرط بست و قیمت ها را کشید بالا!
هنگامی که شرط بندی سر ایرما بود و آمبریج پای منو را کشید وسط، وحی الهی به جیمز پاتر رسید و خودش را به سرعت در صحنه رساند و سه دنگ از کل منو و هاست و دامین که به نامش است را یاد آوری کرد و رفت!
اینگونه که پیش می رود، قرار است پارتی بازی هایی در این انتخابات شکل بگیرد. بیایید با هم جلوی این اتفاق را بگیریم!

با تشکر
ریتا اسکیتر
خبرنگار مخصوص ایفا



دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.