مسئله این بود که نصف وسایل موجود تو کیف لایتینا به دلیل استفاده نادرست ازشون، از کار کردن استعفا داده، خراب شده بودن. اما مرگخوارهای ماگل ستیز نحوه کار کردن با تراکتور رو نمیدونستن. حتی نمیدونستن که میشه روشنش کرد!
-از صندلی متحرکمان دور شوید.
مرگخوارا با شنیدن صدای لرد، دست از گشتن تو فرهنگ لغت ها و دایرهالمعارف های جادویی برای پیدا کردن معنی "تراکتور" دست کشیدن و به لرد چشم دوختن.
-جسمی به این بزرگی قطعا باید به ما هدیه بشه. به عنوان پیشکش قبولش میکنیم لا. ارباب قابلی هستیم!
از بین تحسین هوش و ذکاوت لرد توسط مرگخوارا، کوچکترین مرگخوار، مرگخوار پیکسی، خودش رو به تراکتوری که حالا صندلی متحرک لرد شده بود رسوند. پیکسی چرخی زد اما جایی نزدیک لرد برای فرود پیدا نکرد. پیکسی بازم چرخ زد و چرخ زد تا سرگیجه گرفت و سقوط کرد.
-پدال هایی برای ورزش مچ پاهایمان تعبیه شده. بسیار از این وسیله خرسندیم.فقط... چرا احساس میکنیم در حال حرکت هستیم؟
-ارباب! میخواد مرگخواراتونو بخوره
-گلدون شکنجهمو شکنوند
-رژ لب جدیدمو خورد
هیولای رژ لب خور
اما لرد به جیغ و داد مرگخوارا اهمیتی نمیداد و پدال ورزش مچ پا رو بیشتر فشار میداد.
-ما از ویراژ دادن خوشمان میاد! صدای کلاغ هم پخش میکنه. بدویید مرگخوارهایمان.
اما صندلی متحرک، ساکن شد! با توقف ناگهانی تراکتور، سر لرد به فرمان برخورد کرد و لینی از روی سوییچ تراکتور سُر خورد و افتاد.
-شانس آوردیم دماغ نداشتیم وگرنه در این سانحه له میشد. این چه پیشکشی بود لایتینا؟! قصد جان ما رو کرده بود! چرا متوقف شد؟ داشتیم ویراژ میدادیم!
-سوختش تموم شد ارباب تقصیر من نیست که.
-به فجیع ترین شکل ممکن شکنجه ت میکنیم لایتینا. تک تک آهنگات رو جلوی چشمت میکشیم. سیم تک تک هدفوناتو تیکه تیکه میکنیم.
ولی لایتینا تهدیدای اربابشو نمیشنید. هدفون شکسته چسبکاری شده ش رو روی گوشش گذاشته بود و داد میزد:
-Gimme fuel, gimme fire, gimme that which I desire, ooh!