هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (دافنه.گرینگراس)



پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲
#71
A) مقاله ای راجع به موسیقی مشنگی بنویسید و به سبک های مختلف اشاره کنید. (20 نمره)

موسیقی مشنگی بسیار باحال می باشد و مجموعه ای از صدا ها است که خیلی وحشیانه و بعضی وخت ها آرام هستن. کلا بعضی ها خیلی ازش خوششون میاد. اما پروفسور، همیشه یک صدای خانوم یا آقا یا مخلوط (استغفر الروونا... ) هست که داره یک چیزایی بلغور می کنه. مثلا می گه که من و اون خواننده ـه مثل ِ الماسیم که تو آسمونه. من هنوز نفهمیدم مگه تو آسمون الماس داره که این می گه؟

بعضی وقت ها هم این ماگلا یک چیز ِ چرت و پرت می گن و هی ادامش میدن. مثلا میگن گوسپند پند پند پند پند... یعضی وقت ها هم کلا اصلا نمی فهمی چی می گن. یه نمونه ـش که یک دختر ِ نوجوون داشته شعر رو تکرار می کرده و این جوری تکرار کرده: ماتغنمغدثقبینمتدزرنکمدلنمیلتایم !

... چاخان چیه استاد!!

موسیقی های ماگلی به چندین دسته تقسیم میشند: چاژ ( به عربی میشه جاز) ؛ گوشپندی ( یا کوسوندی (!)) ؛ زِبَر زمینی و زیر زمینی ؛ راک ( طرف داخلش سنگ می خوره. ) ؛ گرس (grass ) ؛ سان (sun) و ...

یک دونه رپ هم دارن که بگذریم... چرت و پرت می گن توش. هیچی نمی فهمی چی می گن. الَ بَلَ می کنن.

چیز ِ جالبیس که داره توش اینه که یک نفر میاد حرف می زنه وسط ِ موسیقی. اصلا موشکول دارن.

اصلا نمی فهمی که سازی داره می زنه. آخه نمی تونن به این دستاندرکاران بگن موقع موسیقی زدن ساکت شن؟ خو، طرف رفت تو حس گفت گوسپند پند پند پند... شما جلوش رو بگیرین. تازه جالبه بعضی ها اسم ِ خودشون رو هم اول ِ آهنگ می گن.

تازه من متوجه شدم بعضی از این موسیقی ها فیلم داره. ولی مثلا طرف لبش تکون نمی خوره ولی صداش میاد. تازه، مثلا دارن می جنگن؛ بعد طرف میاد هیپاپ می رقصه وُ میگه: عشق ِ منی تو! دلمو شیکوندی ! خب، به درک...

اینا کمبود دارن؟

B) منظور از موسیقی های زیر زمینی چیست؟ چه تفاوتی با موسیقی های روی زمین دارند؟ (7 نمره)


گوسپـــَـــند استاد! گوسپند...

همون طور که هر استاد ماگل شناسی ای می دونه قبلا گوسپند ها بر زمین حکومت می کردن... یعنی چیزی حدود دو میلیون سال پیش که انسان ها برده بودن. گوسپند ها عادت داشتن که پشم هاشون رو به هم بمالن و صدا تولید کنن. البته همیشه ریش/ گیس سفید هایی بودن که از سر و صدا بدشون می اومده و گوسپند های جوون مجبور می شدن برن زیر زیمن و اونجا موسیقی تولید کنن.

از اون جایی که الان موسیقی انسانی جای موسیقی گوسپندی رو گرفته؛ ما ترجیح دادیم اون ها رو به دو دسته تقسیم کنیم : گوسپندی و انسانی که در لفظ ِ دیگر همین زیر زمینی و زیر زمینی نامیده می شوند.

C) کدام سبک موسیقی به نظر شما مشکل تر است؟ چرا؟ (3 نمره)


پر... شایَدَم رپ... مطمئن نیستیم! چون نفس ِ هر کسی که بخوندتش بند میاد! الان چنین کلمه ای توی این موسیقی باشه چی جوری میخوای بگی؟ "افسر ارتش اتریش و پتی شاتر" !



تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲
#72
1. به نظرتون هرمیون کارای گروه ت.ه.و.ع رو به چه شکل ادامه داد؟ (5 امتیاز)

روایت داریم که بعد از این که با رونالید بیلیوس ویزلی ازدواج فمودند؛ رفتند سراغ فعالیت هاشون. که یک چیز اصل ِ ماجراست:

... گوسپـــــَــند

هر کسی از خصوصیات مفید گوسپند باخبر نیست. اما هرماینی می دونست. اون سوار یک گوسپند شد و تصمیم گرفت دور دنیا رو با این گوسپند که به دم ـش یک برچسب با عنوان "حمایت از جن خونگی" نصب شده بود؛ بگرده.

بعد حالا این که چقدر هوادار و پیرو و فالوِر (!) دورش جمع شدن ـن و برچسب ِ گوسپندش رو لایک کردن؛ رو از خودش بپرسین.

2. تاریخچه ی زندگی جن های خونگی از گذشته تا به الان رو شرح بدین!(10 امتیاز)


قبلا جن های خونگی خیلی بیشتر بودن. حدود 200 تا برای هر خانوار. اما الان جوری شده که برای هر 200 تا خانوار یک جن خونگی هست. چرا؟ الان میگم براتون/ قصه ـش تو این کتاب ـه.

همه این ها زیر یک مدرسه به نام ِ هاگوارتز ِ معروف ـه. چون اون الان حدودا یک ترا جن خونگی داه. (بر وزن ترا بایت... ) خب، بعد، این هاگوارتز بی صاحاب، عشق و عاشقی رو منع کرده و در نتیجه »» No BaBy و »» کمبود جمعیت!

اما جن های خونگی، مخصوصا مونث ها بسیار آزادی بیشتری دارن. مثلا تا 20 سال قبل، هیچ جن خونگی مونث ـی حق ِ نوشابه خوردن نداشت. اما الان حتی نوشابه قرمز ( به روایتی نارنجی) هم می خورن ! :ysilent:

این آزادی بین ِ خودشون بود. اما ما هنوز هم هیچ فرقی براشون قاعل نیستیم. فقط داریم سعی می کنیم که اون ها رو نکشیم و قیمتشون چون خیلی بالا رفته ما می ترسیم نکنه جن ـمون خراب بشه و برای همین کاری باهاش زیاد نداریم.

3. از چه زمانی دنیای جادوگری و ساحرگی، از دنیای مشنگ ها جدا شد؟ دلیل این جدایی چی بود؟ (10 امتیاز)

در دوره مزوزوئیک- کرتاسه »» چون که اون موقع بشر ِ ماگل _ بالفرض اگه وجود داشت ِ. _ به این نتیجه رسیده که جادوگرا تقریبا دارن روی اون ها سلطه مستبدناک (!؟) ـی می کنن و اگه شر جادوگر ها رو کم نکنن؛ میشن یک چیزی در حد جن خونگی الان ما. برای همین هر شب، جمع می شدن و یک جادوگر خفته را در خواب قلقلک می دادند... می کشتند!

یک شب، ما به این نتیجه رسیدیم که ماگل ها دارن پاشون رو از گلیم ـشون دراز تر می کنن و تصمیم گرفتیم جن ِ خونگی ـشون بکنیم. اما بعد رفتیم به جنگشون و اون کلا دایناسور هایی که رام کرده بودن (!) و گوسپند هاشون رو فرستادن سراغ ما. تازه، یک کرمی هم به پوستشون زده بودن که ساپونین و تانن داشت و هر سوختگی و زخمی رو بلافاصله خوب می کرد. ما هم دست از پا دراز تر، تصمیم گرفتیم به فرار!

4. وزارت سحر و جادو در مقابل چه چیزهایی باید از دنیای جادوگری و ساحرگی حفاظت کنه؟ 2 تا مثال بزنین! (5 امتیاز)

- گوسپـــَــند ها : همین طور که هر زیست شناسی می دونه گوسپند ها بسیار بسیار خطرناک می شن اگه یک گرگ ببینن و با سرعت باد میدون که می تونه هر چیزی جلوی اون ها رو نابود کنه. خوب، اگه جامعه ماگلی برای این که جلوی ما رو بگیره؛ یک تصویر گرگ مانند از ما رو خورد ِ ذهن ِ گوسپندا بده؛ اونا می شن دشمن ِ ما و ... پس پیشگری می کنیم ... !

- بربر ها: بربر ها یک نژادی بودند که به نون بربری علاقه زیادی داشتند و نکته عجیب این بود که به جادوگر ها هم علاقه زیادی داشتن. این نژاد ماگل بودن و جادو و قدرت هم نمی فهمیدن و کنترل نا شدنی بودن. »» ناد جادوگر ها باید مخفی می موند از دستشون.

سوال امتیازی:

بـــــعـــله! ما خوابمان برد. آن هم چه خوابی... کنترل داشت. شبکه سه آن، فیلم سینمایی "پنگوئن ها پرواز می کنند" رو داشت می داد و شبکه دو هرج و مرحج در آمریکا رو نشون می داد (!) اما ما مشغول دیدن شبکه پنج بودیم : "ستاره ها سفیدند یا جهنمی؟"


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: چفت شدگی
پیام زده شده در: ۱:۴۸ جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲
#73
1. یه نقاشی تو Paint از مغز مورفین و محتویاتش بکشین و البته محیط ذهنش و چیزهایی که شااااید بهشون فکر کنه! (10 امتیاز) نقاشی هرچقد کثیفتر و شلخته تر و الکی تر باشه بیشتر توجه منو جلب میکنه.

این هم از نقاشی ما تو Paint مــَــعروف!


تصویر کوچک شده


نـــه! نــــع! اشتباه نکنید. اون ها پاپیون نیستند. اون ها مگس های درون مغزی هستن و خب، اون خط های بنفش، عوارض جانبی چیز هستن و چیزی که مورفین بهش فکر می کنه هم در یکی از گوشه های مغزش وجود داره: چیز و دود!

2. یه رول کوتاه بنویسید که تو اون بقیه ی شاگردا مروپ (ی) رو به خاطر شیرین عسل بازی و عدم هماهنگیش با بقیه سر این مساله که قرار بود کسی نره سر کلاس جیمز پاتر!! مورد ضرب و شتم قرار میدن. (10 امتیاز)

مروپ که از کلاس بیرون اومد؛ با انبوهی از شاگرد ها، سوار بر گوسپـــَـــند روبرو شد که همه برگی رو لول کرده بود و دسته جمعی شعار می دادن.
- استقلال، پیروزی، جمهوری...

کانال اشتباه شد. ادامه برنامه...

- آی مروپی ِ نفس کش! سیفون ِ جادویی رو بکش با دستکش!
- ما تن به خفت نمی دیم! مروپُ بیچاره می کنیم!
- مروپ دستاتو باز کن! ما رو نگاه کن! تو خائنی؛ تیتیش مامانی!
- مـــــــــــَــرگ بر مروپی!

مروپ یک جیغ تیتیش مامانی ای زد و پا نداشت؛ چهار تا قرض کرد و گذاشتشون که فرار کنن. اما بدبختانه، یادش رفته بود پاها رو به تنش وصل کنه!
مروپی همون جا موند و دوید. بعد، عینهو اَ این فیلم ترسناکا هستن؛ افتاد و روشو برگردوند و نشسته نشسته عقب رفت.

شاگرد ها هم خنده شیطانی کردن و هرچی گوسپند و ارابه و منجنیق ( شایدم منجلیق :| ) و چیز داشتن؛ ریختن روی سر ِ مروپی ِ بیچاره و مروپی مرد.

THE END!


3. پنج نفر از آکبندهای خدادادی معروف رو نام ببرید و در مورد محتویات ذهن هر کدومشون یه خط توضیح بدین. (5 امتیاز)


- رز ویزلی »» آب، نور خورشید، خاک، بو
- پدر ِ رز ویزلی »» گوسپـــَــند، زن و بچه، خروس _ چراش رو دیگه برین اَ خودش بپرسین. _
- زن عمو ی آلبوس دامبلدور (برنادت پرسیوال والفریک برایان فرد جرج هری سیریوس جیمز لی لی لونا دامبلدور ) »» باکتری
- گوسپــــَــند شوآن »» علف، گرین گرس، آب، غذا، زندگی گوسپــَـــندی، خورشت !
- مادربزرگه »» خونه مادربزرگه، پدربزرگه، جک و جونور

4. تو یه نامه برام بنویسین که چرا سر کلاسم نیومدین (5 امتیاز)


به نام ِ روونای بخشاینده مهربان
آدرس: خانه مادر بزرگ جادوگره، اتاق ِ سمت ِ چپ، کنار اسطبل (ت؟ ص؟ ط؟)


با سلام و خسته نباشید و عرض احترام و احوال پرسی؛
خدمت جیمز سیریوس ریموس لوپین (!) ؛
از طرف دافنه گرین گرس؛
با عرض خسته نباشید و مقدمه؛
سلام! ؛

معلممون همیشه می گفت نامه باید هشت خط به بالا باشه (شایدم اون انشا بود؟ ) الان من فقط باید دو خط براتون بنویسم استادم. می دونستین که مردم کار و زندگی دارن؟ می دونستین که تمبر گرونه و هرچی نوشته بیشتر باشه »» نامه ـت سنگین تر میشه و تمبر باید بیشتر باشه. »» (بخوانید در نتیجه) پول جادویی ـمون تموم میشه. برای همین ما کار و زندگی داریم و نتونستیم بیایم سر ِ کلاستون. اصلا هم بخاطر این نبود که داشتیم دلوروس آمبریج رو نبش ِ قبر می کردیم چون شنیده بودیم که مثل ِ فرعون های جادویی خواسته دفن بشه و جواهراتش رو با خودش برده. اصلا ایده لینی بود. من بی تقصیرم استاد... اِ؟ استاد کجا رفتی؟

- رفته گل بچینه!

مثل ِ این که شما دارین میرین سراغ ِ آمبریج. پس قرارمون شد ساعت ِ 12 شب. هر چقدر زور زدیم نتونستیم اون تابوت ِ فولادیش را بلند کنیم. از بس چاقه. تابوت که وزن نداره. (واکنش شما!) پس با هم باز می کنیم تابوت رو!

با عشق و احترام؛
شاگرد دوست داشتی ـتان؛
شصخ شصخی دافنه




تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۴۷ پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#74
پروف گرین (گرس ِ حذفی) در حال قدم زدن در جنگل بود که با هجوم وحشیانه گوسپـــَــند ها و پشت ِ ســـر این موجودات کــَـریه، جادوگر ها و ساحره های ریزه میزه را دید. غرولندی کرد و داد زد: ایست!

همه، غیر از گوسپــَــند ها ایستادند و به یاد آوردند که گویا الان کلاس دارند. همه نشستند روی کنده های درختان، روی پشم های ریخته گوسپندان، روی همدیگر حتــی...

پروفسور گرین به راه رفتن قل خوردن ادامه داد.
- سال هاست که هیچ کس از وجود بعضی گیاه هاخبر نداره یا به عبارت دیگه، بعضی از گیاه ها هنوز پیدا نشدن. این گیاه ها اصلا یافت نمی شن و خیلی کمیابن و هیچ کس اون ها رو نمی شناسه.گیاه های جدید همه ساله در خیلی جاها، مثل ِ دهانه آتش فشان ها... چیه؟
- اون وقت این گیاه ها چین؟

پروفسور اخم کرد و داد زد: گفتم که هیچ کس از وجود این گیاه خبر نداره. این تکلیف ِ امروزتون ـه. بگردین دنبال گیاه هایی که هیچ کس نمی شناسه و خودتون بگیرینشون و برام بیارین.
- بعد از تکلیف ِ گوسپند ها... بازم یک کار سخت!؟ دهانه آتش فشان؟

پروفسور چوبدستی ـش را با دست ـ نداشته اش تکان داد و همه ـی جاها آتش گرفت. کمی بعد بچه ها یک جمله درست شده از آتش خواندند:

گـــوش کـــن و نپــــرس!


بعد آتش تبدیل به تکالیف شد و وقتی دیدن دور و بر ممکن شد؛ معلوم شد که پروفسور گرین رفته بود.

تکالیف آتشین:

- دو نوع گیاه از جاهای مختلف و عجیب دنیا (دهانه آتش فشان، توی فندق، لای دندون های ریموس لوپین... ) نام ببرید و توضیح دهید که چه خصوصیاتی زندگی در چنین جاهایی را برای گیاه فراهم آورده که باعث شده گیاه کشف نشود. (10 نمره)
- چند تکلیف گیاهی ای که با گوسپـــَـند ها می شود انجام داد را نام برده و توضیح دهید. (10 نمره)
- یک گوسپـــَند با گیاه (به جای ِ پشم) چه خصوصیاتی باید داشته باشد که بتواند در لبه آتش فشان زندگی کند بدون این که گیاه هایی که تنش را پوشانده است؛ بسوزاند؟



تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱۶:۲۶ پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#75
کلاس گیاهشناسی


ریونکلاو: 5. 28 = 29

لینی وارنر: 4 - 15 - 10 : 29

لودو بگمن: 5 - 15 - 10 : 30

جیم موریارتی:4 - 14 - 9 : 27

هافلپاف: 5. 8 = 9

هلگا هافلپاف:3 - 13 - 10 : 26


_________________

مدیر ِ گل هاگوارتز! این جانب به استحضار می رساند که امتیاز شصخ ِ گل ِ لینی وارنر در کلاس گیاهشناسی- جلسه قبل- فراموش شده و الان مجموع کل ِ امتیاز های ریونکلاو ِ جلسه قبل گیاهشناسی به جای 19 ،

نقل قول:
ریونکلاو:19
آپولین دلاکور:29
پروفسور فلیت ویک:27


با امتیاز ِ 30 دانش آموز وارنر 29 میشود!


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#76
ریونکلاو: 5. 28 = 29

لینی وارنر: 4 - 15 - 10 : 29

لودو بگمن: 5 - 15 - 10 : 30
خوشمان آمد. :))

جیم موریارتی: 4 - 14 - 9 : 27
گوسپند ـتان را دوست داشتیم... :#

هافلپاف: 5. 8 = 9

هلگا هافلپاف: 3 - 13 - 10 : 26

گوسپند شما هم خوب بود؛ اما بیشتر از ده نمره نمی شد. ای کاش این 15 نمره بود!

+ شما ها چرا همتون برای سوال آخر رول نوشتین؟


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۰:۰۷ سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲
#77
سلام خدمت مدیر های گل!

وقتی یک لینکی رو تو ایفا باز می کنی؛ برای من اینجوری میشه و یک کمی طول می کشه تا بره. کاریش نمی شه کرد؟ شدیدا رو اعصابه.


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۷ دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۲
#78
۱.اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )

اسم من گرین گرس ـه. من هیچ وقت می پرسم چرا؟

بنده اسم این موجود رو گوسپند می نهم. باشد تا رستگار شوی! البته اختلاف هایی وجود داره. بعضی ها می گن گوسفند و بعضی ها به اصل گوسوَند (!) اعتقاد دارم. شما هرچی دوست داری بنها اسمش را...

2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )


غذای خوشمزه را دوست می دارد مثل ما و شما. جسارت نباشه.

اوشون یکمی به علف و چمن و سبزه زار علاقه دارن که یکی از دلایل گذاشتن اسم ِ گوسپند روشونه و هم دلیل این که چرا شصخ من ازش می ترسه.

اما اونا بیشتر به همبرگرد یا در بعضی از داستان ها همبرگر علاقه دارن. چون هم توش سبزی + گوجه داره و هم گوشت. البته هات داگ هم دوست دارن. البته نه برای خوردن. پدر مرحومشون رو سرخ کرده می خوان ببینن. حالا یکی دو گاز هم شاید زدن.

3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )


در خیلی جاها استاد... آخرین باری که من یک گوسوَند دیدم وقتی بود که منو دختر عموی بن تن رفته بودیم بازار ماهی فروشان فیلادلفیا! البته دقیقا روز قبلش هم یکی توی جیبم پیدا کردم.

البته این رو هم باید بگم که قبلش هم یک دونه رو توی خیابون دیدم که یک سوسیس فروش داشت دنبالش می کرد. چون همبرگرش رو دزدیده بود و تو دهنش پیتزا بود.

دروغ چیه استاد...

البته اونا خیلی جاهای دیگه مثل بازار سوسیس فروشان واشینگتون، آبدار خونه هالیوود، روبروی بانک ملی ایران، بغل خونه مادر بزرگه و خیلی جاهای دیگه یافت می شند.

4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )

کسی فکر نکنه که من گرین گرس هستم. من پروفسور ویلبرت اسلینک... نمی دونم چی چی هستم و به دنبال یک پر سگ رفتم. نه! اشتباه نکنید. پر ِ سگ نه. پر- سگ یک حیوونه. شما صدای من رو از آمریکا... منظورم ایرانه؛ می شنوید.

الان دارم به اون سگ نزدیک می شم. داره به من حمله می کنه. الان می خوام جیغ بزنم و فرار کنم.

بعد از یک استراحت کوتاه به پیش شما برمی گردیم. در برنامه ویلبرت و طبیعت!


استراحت کوتاه شده و شما به پیش من برگشتین.

- سلام!
- سلام!
- حالت چطوره؟
- خوبم!

این دوستم ممد کوماندو بود از شمال روسیه و الان با من همراه می شه. الان قراره من جیغ بزنم. هوی! آهنگ ساز. اون صدا رو یخورده بلند کن. حالا...



الان من می خواستم فرار کنم. اما ممد کوماندو میگه که... چی می گی ممد؟

- می گم که فرار نکن.

آره. می گه فرار نکنم. پس من فرار نمی کنم.

- بزن قدش ممد.

یک لبخند بزرگ زدم و بعد عطسه کردم و چشام اتوماتیک بسته شد. اما هیچ وقت دوباره نور ندیدم. من کجام؟ این جا کجاست؟ کی زنده مونده؟ ممد؟

هیچ صدایی نمیاد. وای. دوربین! این جا رو ببین. این از قیافش معلومه که معده سگ پره. اِی سگ پر ِ نامرد. کی من رو خوردی؟

همه می دونن که این سگ پر یک سگ پر ِ گرسنه بوده که من رو خورده. نگین که نمی دونستین. حالا هم این رو حتما می دونین که این سگ پر ِ عزیز ما حتما با یک قلقلک رام می شه. اما مشکل ما این جاست. معمولا با قلقلک از بیرون رام می شه.

پــــس شرمنده... باید برم بیرون. آفرین سگ ِ خوب. حالا من رو بفرست بیرون.

وای! دارم دوباره نور ِ خورشید رو می بینم. از ترس داشتم می مردم. ولی مرلینی عجب تحملی که من ندارم. اِ...

- ممد؟ تو این جایی؟ چــــی؟ من فقط دو دقیقه اون تو بودم؟ حالا... بگذریم...

مشاهده کردین که سگ پر حرفِ من رو گوش کرد و من رو بیرون آورد که فقط سگ- پر های رام این کار رو می کنن. پس حتما این سگ رام شده... اما کی این کار رو کرد؟ تو؟ مطمئنی؟

گویا دوست روسیایی من این کار رو کرده! خواهش می کنم... تشویقم نکنین...


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: پايين شهر
پیام زده شده در: ۱۶:۰۰ دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۲
#79
- کخ کخ کخ کخ!

ایوان استخوان هایش را جوید و با دست به دورا بلک اشاره کرد و من من کنان پرسید: این چرا این جوری می خنده؟

دامبل- جن داد زد: کمبود! کمبود!

محفل ققنوس/ محل آزادگی و جوان مردی


خنده شیطانی! خنده شیطانی! خنده شیطانی!
هرمیون گوشش را گرفت و داد زد: بَـــسه پِدَسّــوخته! بــسه...

لردینه [بر وزن گرگینه] ادامه داد به خنده شیطانی کردن. حالا بخند و کِی نخند. جیمز هم خنده ـش گرفت و شکمش را گرفت و روی زمین غلت زد.

به دنبالش، تدی و روح سیریوس بلک مرحوم گرفته تا اکسپلیارموس هم خندیدند. کسی تابحال سرود خنده نشنیده بود که حالا نمرد و شنید و کوفتش باشد روونایی.

لرد گیج شد و داد زد: بس کنین!

چقدر هم همه گوش کردند! اینقدر همه خندیدند که لرد به فکر این افتاد که فرار کند. برای همین دوباره افکت خنده شیطانی به خنده آن ها اضافه شد که به هیچ عنوان شباهتی به خنده اسب نداشت.



تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۵۷ شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۲
#80

1. الهه ی ماه را لطف کرده و توصیف کنین!8 نمره


الهه ماه، یکی از الهه های ترسناک و جالب ـه. چون از پنیر درست شده و بسیار خوشمزه تشریـف داره و تو افـسانه ها اومده که هر وقت یکی امتحانش کنه؛ پیروش می شه و دلش می خواد اون رو بیشتر بخوره. الهه ماه از یک پنیـــر خیلی خیـــلی مرغوب درست شده که تو دنیا وجود نداره و تنها نمونه ـش خود ماه ـه.

الهه قصه ما کلا لباسش هم از جنس پنیر تبریزی ـه و چون یک خورده غربی تشریف دارن؛ بخاطر این تهاجم های فرهنگی اون رو بدون روسری نشون می دن که در واقع این طور نیست و اون همیشه روسری بنفشی از جنس پنیر چکیده روی سرش داره. جالبه که بدونین اون آب دهن نداره و دوغ می ریزه!

2. شب چهاردهم است و ماه در آسمان نیست، دنیا را در رولی توصیف کنید!12 نمره
( در تدریس گفتم چه اتفاقاتی میفته، میتونین از همونا استفاده کنین!)


ماه کجاست؟ سوال این رول. ماه ناپدید شده. کل دنیا داره ناهموار می شه. گرگینه ها واسه خودشون هالووین راه انداختن و دم درا می رن و کیسه کیسه ومپایر می خورن. تازه، ما زیر دریا گیر کردیم. اِِ... آتلانتیس ِ نامرد. تمام این مدت این جا قایم شده بودی؟

چرا ما قدر ماه رو نمی دونستیم؟ الان نیل و باز بیچاره کجان؟ این بشر عقده ای یک بار آدم فرستاد ماه، این ماه خانوم قهر کرد. وای... دنیا چقدر بهم ریخته شده. این صدای چیه من می شنوم؟

- اهه! گرگینه ماده مقدم تره. بفهم پیرمرد! با اون کیف زنت هم نزن تو سرم.
- می گم این خونش منفی ـه. من رو مود ای مثبتم. بفهم نفهم.
- گوسفند می خــــــوام!
- دماغم می خاره...

وای... چقدر ماه خوب بود! الان دارم قل می خورم. ماه خوشگلم! کجایی؟ برگرد گوساله! اگه برنگردی خورشید کوتوله می شه و بعد سیاه تر و سیاه تر و بعد می میره.

[ متلک میان رولی: مثلا من می دونم کوتوله سیاه چیه!]


ماه جون... برگرد... باز تو رفتی این قمر های بقیه سیاره ها خودشون رو گرفتن. همین امروز و فرداست که آیو و کالیستو بجنگن و منظومه خورشیدی شپلق بشه... بی جنبه نباش... برگرد...

* این بیشتر نیایش نامه بود.

3. چرا ماه چنین تاثیری روی موجودات مختلف دارد؟10 نمره


عایا شوما به قدرت true love اعتقاد داری؟ خب، شما مسلما باید بدونی که که این ماه، در واقع تخم یک دایناسور بسیار زیبا و بزرگ بوده که الان رفته جاهای دیگه. این دایناسور، کلی خاطر خواه داشت. اما آخر سر که معلوم شد که خودش خاطر خواه یکی دیگه ـست؛ باز هم طرف دار هاش رو از دست نداد که کلا این جمله نشون می ده که خیلی همه دوستش داشتن. این دایناسور بنفش پوست بود و همسرشون که چه عرض کنم؛ بی اف ـشون (!) نارنجی پوست که با هم خوب، اون جور که هر هیپوگریف توله ای می دونه؛ سفید می شن و خلاصه، بچشون حالا دیگه داره الان ها از تخم بیرون می آد و برای همینه که این هم پنیر داره.

خب، همه اینا نشون می ده چرا. همه گفتن وقتی مامان بچه این قدر خوشگل بود؛ خودش چرا نباشه و برای همین همه فقط منتظرن نظرش رو جلب کنن و ازش تاثیر بگیرن که این بزرگ شد؛ ازش خوششون بیاد.

برای همینه که این همه تاثیر داریه! همه، از دریا گرفته تا گرگینه ها عاشق اینن!

دروغ چیه استاد...


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.