یک رول بنویسید و در اون نبرد یک گروه جادوگر رو با گیاه دارک پرسیکا شرح بدید! هرچقدر نبرد رو مخوف تر و هیجان انگیزتر توصیف کنید بیشتر نمره می گیرید! سبک نوشتاری مهم نیست! (۲۵ نمره)هوا تاريك بود. در سياهي شب ، چادرهاي سفري بسياري در پايين تپه ي بلندي ، ديده ميشد. تنها ، مشعل هايي ، كه در بيرون هر چادر سفري گذاشته شده بود ، روشن كننده ي اطراف هر چادر بود.
آريانا و لونا ، خوابشان نميبرد. آريانا خميازه اي كشيد و گفت:
_ واييي! هوا چه قدر سرده!
لونا خيلي آرام گفت: خوابم نمياد. مياي بريم بيرون و يه گشتي بزنيم تا خوابمون بگيره؟
آريانا دوباره خميازه اي كشيد و گفت: چي داري ميگي؟ مگه ديوونه شدي كه توي اين جنگل بريم با هم پياده روي! توي اين جنگل هر موجودي پيدا ميشه و ممكنه..
اما ديگر حرف هاي آريانا بر لونا تاثيري نداشت. چون لونا از جا بلند شده بود و آريانا را با افكارش تنها گذاشته بود.
آريانا كمي مردد ماند ولي بعد او هم از جايش بلند شد و دنبال لونا رفت.
لونا: اِ...تو هم اومدي؟
آريانا گفت: آره. به هرحال يكي بايد مواظب تو هم باشه!
لونا خنديد و گفت: مثل اينكه تو بيشتر از من به مراقبت احتياج داري!
آريانا شكلكي درآورد و به دنبال لونا به راه افتاد. مدتي سكوت بين هر دو برقرار شده بود.
لونا سكوت را شكست: فكر ميكني الان پرفسور آلبوس سوروس پاتر داره چي كار ميكنه؟
آريانا كمي فكر كرد و گفت: خوابه و...داره خواب دو نفر از دانش آموزانش رو ميبينه كه دارن از چادر هاي سفريشون بيرون ميان و در جنگل به اين خطرناكي قدم ميزنن!
لونا به اين حرف آريانا خنديد. مدتي ديگر ، دوباره سكوت برقرار شد.
لونا دوباره پرسيد: فكر ميكني اگه پرفسور بفهمه ما اومديم از چادرهامون بيرون ، چي كار ميكنه؟
آريانا دوباره گفت: هووم. ما رو به يكي از گلهاي مورد علاقش تبديل ميكنه و بعد ميگه: متاسفم. اما شما بايد تنبيه ميشدين.
لونا دوباره خنده اي كرد. مدتي هر دو بي حركت ايستادند.
آريانا پرسيد: ما الان كجاييم؟
لونا: نميدونم. بذار از اين راه بريم.
اما ناگهان صداي عجيبي به گوششان رسيد. انگار چند نفر داشتندبا هم حرف ميزدند.
آريانا گفت: فكر كنم پرفسور و بچه ها فهميدن ما رفتيم بيرون و دارن با نگراني تمام دنبالمون ميگردن.
لونا گفت: بيا از اين يكي راه بريم.
لونا و آريانا در سكوت از راه ديگري رفتند و تقريبا از گروه آنها دور شدند.
ناگهان لونا گل زيبايي را ديد و گفت: هي ! آريانا؟ من ميخوام از اين گلا بچينم و بدم به پرفسور!
آريانا گفت: نخير. من اين گل رو ميدم به پرفسور.
در همين هنگام صداي عجيبي به گوششان رسيد و هر دو را از دعوا كردن با هم بازداشت. لونا با نگراني پرسيد:
ايــــ...اين صداي چي بود؟
ناگهان آريانا جيغي كشيد كه صدايش گوشهاي پرفسور آلبوس سوروس پاتر و بچه هاي ديگر را كر كرد.
گروه به دنبال صدا به راه افتادند. ناگهان به آريانا و لونا رسيدند كه مشغول جنگ با گل بودند.
پرفسور با عصبانيت گفت: صبركنين. بسه. برين كنار!
بعد پرفسور چوبدستي اش را برداشت و طرف گل گرفت و فرياد زد: استيوپفاي!
گل اشعه هاي بنفش خود را توليد ميكرد و اصلا به وردهايي كه پرفسور بر روي او اجرا ميكرد اهميت نميداد.
ناگهان آريانا و پرفسور و لونا با هم فرياد زدند : كروشيو!
گل تقريبا بي حركت ماند.
پرفسور نفس عميقي كشيد و بعد نگاهي پرمعنا به لونا و آريانا انداخت.
آريانا و لونا:
غلط كرديم؟
اما ديگر دير شده بود. چون پرفسور ، تمام خشمش را روي انها خالي كرده و آنها را به نمونه اي از گل هاي خاردار زشت تبديل كرده بود.
تکلیف دوم رو هم که در رول توضیح دادم: سه نفر از دانشمندان سازمان اسرار که موفق به پیدا کردن خواص دارک پرسیکا شدن. نام دانشمند، خاصیت و کاربرد! (۵ نمره)نام: كريس لاين
كشفيات: خواص گياه دارك پرسيكا:
خاصيت ها و كاربرد:اين گياه در ساخت مواد ضدعفوني كننده و پاك كننده اثر دارد. همچنين براي درمان بيماري هاي مختلف از آن استفاده ميشود. اين گياه داراي ماده اي ( ذرات كوچكي ) درون گلبرگها و ساقه است. برگهاي اين گياه خاصيت ارتجاعي نيز دارد.
نام: ديويد سيبرگ
كشفيات: خواص گياه دارك پرسيكا
خاصيتها و كاربرد ها:او تحقيقات كريس لاين را تاييد كرد و بعد از تحقيقات دوباره ، به كشف مايعي قرمز رنگ درون مولكولهاي گياه پي برد. همچنين ، كاربرد اين گياه در صنايع مختلف ميباشد. قابل ذكر است كه اين گياه در ساخت معجون عشق هم كاربرد دارد. ( البته استفاده از آن در اين معجون محدود است. چون خطراتي به دنبال دارد:
) و تاثير بيشتري بر استفاده كننده ميگذارد.
نام: سوزي ليون
كشفيات: گياه مادامسيوانا و دارك پرسيكا.
خاصيتها و كاربردها: او بعد از كشف گياه مادامسيوانا به كشف اين گياه پرداخت. طبق تحقيقات وي ، از اين گياه براي از بين بردن چربيها در مواد غذايي استفاده ميشود و كاربرد به خصوصي در ساخت وسايل پزشكي و درماني دارد. همچنين ماده ي سبز رنگي در مركز ساقه مشاهده كرده كه مركز خشونت ناميده ميشود و موجب خطرات اين گياه ميشود.
ویرایش شده توسط آریانا دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۶ ۱۰:۳۴:۱۴