هاگوارتز، امتحان نجوم
صبح دل انگيزي بود و خورشيد با تمام قدرت در اسمان مي درخشيد!! در بالاي بلندترين برج هاگوارتز، در زير تيغ خورشيد، امتحان نجوم برگزار شده بود!
هری اصلا به ورقه ی هرمیون و لاوندر براون که در دو طرفش نشستن نگاه نمی کنه و جوابارو از ورقه ی اون ها نمی نویسه! بلكه با تلاش و كوشش در حال تقلب كردن است!
ممتحن فرتوت با عصبانيت به هری نگاه می کنه:
- پسرم... داری چی کار می کنی؟
هری: هیچی!
و با نگاه خاص و دلربایی به ممتحن نگاه می کنه (
) ممتحن متوجه سیفیدی بيش از حد هری میشه ، چشمکی میزنه و هیچی بهش نمیگه.
آمبریج و هشت نفر دیگه از در هاگوارتز میان بیرون میبینن شب نیست و سکانس اشتباه شده، از دوباره بر می گردن تو. ( در راستای هری پاتری کردن نوشته !)
از اون ور جنگل بن، سنتور معروف كتاب هاي هري كاتر (!) داد میزنه:
« امروز یه ستاره پر جرم تر از خورشید خیلی سیفید و درخشانه »
هری از اونجایی که هوشش از همه بالاتر بود و آخر فهم و این حرف هاست منظورشو می فهمه و سریع سرشو بالا می کنه و نور سفید خیره کننده ای میبینه. سریع بر می گرده تا موضوع رو به ممتحن بگه؛ ولي با كمال تعجب ميبينه كه يارو از اون موقع تا حالا به اين حالت
،به او خیره مونده.
هری: مـ... من یه نور سیفید تو آسمون دیدم.
ممتحن در همون حالت با لحن کشداری میگه:
سيــــــــــــــــــــــفيـــــــــد!
هري يه چك ميزنه تو گوش يارو و طرف خودشو جم و جور میکنه:
- هان... نور سیفیـــ...آه یعنی منظورم... نور سفیددیدی؟
هری: بله آقا تو آسمون!
ممتحن پیر که خودش يه زماني اخترشناس بود، هیجان زده پرسید: کی می تونه....
هرمیون مهلت نداد، يه نفس عميق كشيد و شروع كرد:
- ذخیره هیدروژنی اون خورشید تموم شده . در نتیجه ، لایه های بیرونی اون خورشید منیسط شده اند و همون خورشید بسیار بزرگ شده ، طوری که ممکنه اندازه ی قطر آن به اندازه ی خورشید ، دمای سطحی آن نیز کاهش بیابد . در نتیجه خورشید ، سرخ رنگ دیده می شود . از لحاظ مراحل تحولی ، اصطلاحا ستاره به مرحله ی غول سرخی وارد شده . ستاره های درخشان سرخ یا نارنجی رنگی را که با چشم غیر مسلح در آسمان شب می بینیم ، همگی در مرحله ی غول سرخی به سر می برند . پس از مرحله ی غول سرخی ، مراحل پایانی زندگی است و ستاره های کم جرمی مانند خورشید به کوتوله سفید تبدیل ...اوه نه اشتباه گفتم...
همه داد می زنن و هو می کنن.
هرمیون نفسی تازه می کند و دلخور ، ادامه می دهد:
- اگر یه کم فرصت بدین می گم ! اون ستاره ی پر جرم تر از خورشید ، پس از مرحله ی غول سرخی سرنوشت شومی داره. پایان زندگی این ستاره با انفجاری« اَبَرنواختری » همراه است . در انفجار اَبَرنواختری این ستاره مقدار زیادی از جرمش را از دست می دهد و برای مدت زمان کوتاهی ، در حد چند روز ،..
در این بین ممتحن و هری آرام صحنه رو ترک می کنن!! و ملت هم دارن تند تند از همدیگه تقلب می زنن.(همه چیز به روال عادی برگشته)
هرمیون همچنان بی توجه به اطرافش ادامه میده:
- ....به درخشندگی خیره کننده ای می رسد . در طول تاریخ چند انفجار اَبَرنواختری ثبت شده است . یکی از مشهورترین آن ها انفجار اَبَرنواختری سال 1054میلادی است . این اَبَرنواختری به حدی درخشان است که در نور روز نیز با چشم دیده می شود . روز های بعد فقط ابرگازی باقیمانده ی این انفجار با تلسکوپ قابل مشاهده است . اخترشناسان عقیده خواهند داشت که پس از انفجار اَبَرنواختری ، ستاره باقیمانده به ستاره ی نوترونی یا سیاهچاله تبدیل می شود .»(کپی پیست نکردما. هرمیون سر کلاس حواسش جمع بود )
بچه ها که ورقه های کاملشون رو تحویل داده بودن با چهره ای متفکرانه و با احساس ،(
) به هرمیون گوش می دادند. ستاره ی پر جرم هم مظلومانه انفجار ابرنواختریش را به پایان برد.
________
تکلیف دوم:
علی بنگی (به سکون ی در علی و فتح ب در بنگی) ،منجم قرن سوم هجری و از بنیان گذاران مطالعه عملی ستارگان بود.علی بنگی پس از فارق التحصیل شدن از مدرسه ی جادوگری دار الاوراد بغداد در سن بیست و چهار سالگی به مواد مخدر کشیده شد در آن زمان خانواده ی او نمی دانستند که چه تحول بزرگی در زندگی علی به وقوع پیوسته و او را طرد کردند.علی پس از سال ها استعمال بنگ و زندگیی حقیرانه در زیر پل ها ،در سن سی سالگی با اضافه کردن مواد جادویی خاص و به کاربردن جادوهای ابدائی خود(که هیچگاه برای جامعه ی علمی فاش نکرد) توانست سفر های بسیاری را در عالم خیال به ستاره های دوردست انجام دهد. وی چند سال بعد از اولین سفر و در کتابی با نام « الکواکب فی الرائسی » نظریه ی انبساط دنیا را اعلام کرد.علی اولین و تنها کسی بود که توانست انفجار ابر نو اختری را از نزدیک مشاهده کند و مراحل آن را به ثبت برساند.علی در سن هشتاد و چنج سالگی ،خسته ، فرسوده و گمنام در زیر یکی از پل های بیروت جان سپرد . اکثر کتاب های او توسط مردم سورانده شد . از مجموعه آثار او که بالغ بر هشتاد رساله می شدند تنها سه مورد تا کنون باقی مانده است که در موزه ی تاریخ جادوگری عراق به دور از دسترس عموم قرار دارد.