استودیو پاراگونت تقدیم می کند:
چه کسی کوییرل را به قتل رساند؟قسمت اولبا شرکت مورفین گانت در نقش کارآگاه مورفین پوآرو، پرفسور کوییرل در نقش مرده و زنده ی پرفسور کوییرل،اعضای 2-1+6 و پکیج مدیران زحمتکش و خدوم در نقش مظنونین.
کارگردان: گاریچی
تهیه کننده: استودیو پاراگونتدر آستانه ی انتخابات و در خوابگاه مدیران، اندکی پس از آن که کوییرل اعلام تمایل به حضور در انتخابات می کند، عمامه اش به دور گردنش پیچیده شده و به طرز مشکوکی به قتل می رسد. تمامی مظنونین این حادثه شامل مدیران و کاندیداهای وزارت دستگیر می شوند تا مورد بازجویی قرار بگیرند. در این میان مورفین به خاطر تشکیل کمپین "کویی! پاشو بیا دیگه!" پیش از قتل وی و اعلام حمایت از حضور کوییرل در انتخابات، تبرئه شده و وظیفه ی بازجویی از سایر مظنونین را بر عهده می گیرد.
در خوابگاه مدیران همه ی مظنونین دورتادور میز بزرگی نشسته و در سکوت به مورفین که ایستاده و مودبانه آنها را نگاه می کند، خیره شده اند. مورفین از اولین مظنون شروع می کند؛
مورفین پوآرو: موسیو کله چرب! آیا شما کوییرل رو کشتید؟
اسنیپ: نه!
- اما شما انگیزه ی کافی برای این کارو داشتین!
- نه! امکان نداره. کوییرل همکارم بود!
- اتفاقا همین رابطه ی همکاری انگیزه ی شما برای قتل رو توجیه می کنه...
صفحه تلویزیون مثل آب موج برمی دارد و فلش بکی نمایش داده می شود که کوییرل پشت تریبونی ایستاده و برای جمعیت میلیونی که تشویقش می کنند دست تکان می دهد. هزاران دسته گل به سمت کوییرل پرتاب می شود.
در صحنه ی بعد اسنیپ پشت تریبون ایستاده و جمعیت میلیونی به او فحش می دهند و به سمتش اشیایی از قبیل روغن موی تاریخ گذشته و صندلی شکسته و بطری و نارنجک پرتاب می کنند!
همزمان با نمایش تصاویر صدای مورفین به گوش می رسد: کوییرل یک مدیر محبوب و شما یک مدیر منفور بودید و همین باعث حسادت شما می شد. وقتی کوییرل تصمیم به حضور در عرصه ی انتخاباتی گرفت که شما قبلا در اون ثبت نام کرده بودین، فهمیدین که شانسی برای پیروزی ندارین و تصمیم به قتل کوییرل گرفتین.
صحنه عوض می شود و کوییرل را نشان می دهد که شاد و خندان فرم ثبت نام در انتخابات وزارت را پر کرده و می خواهد از خوابگاه مدیران بیرون برود که ناگهان پایش روی یک کپه روغن مو رفته و لیز می خورد و می افتد و بلافاصله اسنیپ از مخفیگاهش بیرون پریده و عمامه ی کوییرل را دور گردنش می پیچد و او را خفه می کند. فلش بک تمام می شود.
همان یک ذره رنگ هم از رخ رنگ پریده ی اسنیپ پریده و تقریبا نامریی می شود.
مورفین پوآرو به اما دابز خیره می شود: مادام دابز! می تونم بگم شما قاتل کوییرل هستید!
دابز جیغ می زند: مزخرفه!
- مزخرف نیست. قبلا ثابت شده که شما یک روبات و نگارش دوم ماتریکس هستید. آیا نمی تونیم بگیم که کوییرل قصد داشت جلوی تکثیر سرطان وار شناسه های میلیونی شما رو بگیره و چون در برابر دنیای ماتریکس مقاومت می کرد اونو از بین بردید؟
فلش بک کوییرل را نشان می دهد که شاد و خندان فرم ثبت نام در انتخابات وزارت را پر کرده و می خواهد از خوابگاه مدیران بیرون برود که ناگهان فلور دلاکور وارد می شود و به اما دابز تغییر شکل داده و با حرکات سنگین کونگ فو کوییرل را بیهوش کرده و بعد با عمامه خفه اش می کند. فلش بک تمام می شود.
دود از کله ی دابز بلند شده، پلک چپش می پرد و چند عدد صفر و یک از گوش هایش بیرون می جهد.
مورفین پوآرو رو به هوکی می گوید: هوکی! شما یک جن خانگی عضو جنبش تهوع هستید؟
هوکی:بله.
- و شما در عین حال به خدمت در خوابگاه مدیران مشغولید. آیا همونطور که دابی، اربابش لوسیوس رو تهدید کرد، ممکن نیست شما کوییرل رو تهدید به مرگ کرده و بعد تهدیدتون رو عملی کرده باشید؟
- اینا همش چرند! هوکی خوب! هوکی چرا باید ارباب را کشت؟ هوکی بی انگیزه!
- عضویت کوییرل در جنبش عدم تهوع و تلاش برای نابودی جنبش تهوع در صورت وزیر شدن کافیه تا تو انگیزه ی کافی برای قتلش داشته باشی.
فلش بک کوییرل را نشان می دهد که شاد و خندان فرم ثبت نام در انتخابات وزارت را پر کرده و می خواهد از خوابگاه مدیران بیرون برود که ناگهان هوکی وارد شده و با یک بشکن کوییرل را پرت می کند و با بشکن دوم عمامه را با قدرت دور گردن کوییرل می پیچد و خفه اش می کند. فلش بک تمام می شود.
هوکی دو دستی توی سرش می کوبد: مورفین بد! هوکی قربانی یک پاپوش!
مورفین پوآرو می رود سر وقت ارنی مک میلان: شما چطور موسیوی جوان؟
ارنی موذیانه لبخند می زند: هیچ مدرکی از من نداری. من بی گناهم.
- به ظاهر بله. اما بیشترین مدارک علیه شماست. کوییرل یک گیاهخوار بود و همیشه در عمامه اش سیر حمل می کرد و مخالف جدی هرگونه فست فود و مک دونالد بود. از طرفی کوییرل از کوییدیچ، ای سی میلان، اینتر میلان، اونتر میلان، غذای ایتالیایی، برج پیزا، جولیوس سزار و دل پیرو متنفر بود. شما می دونستید در صورت وزیر شدن رقیبتون، کوییدیچ و میلان منحل شده و دل پیرو آماج بوسه ی دیوانه سازان بی شمار آزکابان قرار گرفته و خاک ایتالیا به توبره کشیده خواهد شد. این شد که...
فلش بک کوییرل را نشان می دهد که شاد و خندان فرم ثبت نام در انتخابات وزارت را پر کرده و می خواهد از خوابگاه مدیران بیرون برود که ناگهان یک بلاجر محکم به پس کله اش خورده و او را پرت می کند و بعد ارنی مک میلان می پرد و عمامه ی کوییرل را دور گردنش می پیچد و آنقدر همبرگرهای بزرگ و سرطان زای مک دونالد در حلق کوییرل بیچاره فرو می کند تا راه نفسش بسته می شود و می میرد. فلش بک تمام می شود.
لبخند از صورت ارنی محو می شود و احساس گرسنگی عصبی بهش دست داده و از جیبش یک مک دونالد با چارتا نون اضافه درآورده و با بی قراری می لمباند. نگاه مورفین پوآرو در میان مظنونین باقیمانده می چرخد و با لبخندی شیطنت آمیز بر روی تام ریدل ثابت می ماند.
- موسیو داماد؟! شما کی قصد دارید پاتونو از زندگی ما بکشید بیرون؟ عین بختک افتادی رو زندگی ما! اصلا من نمی فهمم؛ کی اینو به مروپ معرفی کرد!
- این چرت و پرتا چیه مرتیکه مفنگی؟! خواهر چپول تو منو چیزخور کرد. من که داشتم زندگیمو می کردم. به شما جن و پری ها و جادوگرا کاری نداشتم.
- دروغ نگید موسیو! شما با وعده های سر خرمن، خواهر دوست داشتنی و عزیز منو اغفال کرده و باهاش ازدواج کردین. خواهر زیبای من یک ساحره ی مودب، مهربان و دوستدار محیط زیست بود اما فرزندش به هیچ وجه صفات خوب او رو به ارث نبرد و شد مایه ی ننگ خاندان اصیل اسلیترین! به کی رفته؟ به تو رفته دیگه!
- به داییش رفته مرتیکه موتاد! به کی توهین می کنی تو؟ آواداکداورا! کروشیو! آلاهومورا! درد بی درمون! سکتوم سمپرا! بمیری الهی! خاک تو سرت کنن...
- صدبار گفتم این وردهایی که من موقع عصبانیت میگم فوش نیست! لطفا خونسرد باشید و بگید چرا کوییرلو کشتید؟
- کوییرل دیگه کیه؟ بابا من که جز تو و خواهرت و باباتون و بچم کسی رو نمی شناسم توی دنیای عجیب غریبتون. چرا تهمت می زنی؟
- خودتونو به اون راه نزنید موسیو! شما می دونستید که کوییرل از جان فدایان اربابه و در صورت وزیر شدن؛ به دستور ارباب، نسل مشنگ هایی مثل شما رو از روی زمین برخواهد داشت. شاید شما به خاطر اینکه پدر ارباب بودید از این کشتار جان سالم به در می بردید اما خانواده و دوستان مشنگ شما در خطر بودن و از طرفی همون انگیزه ی تکراری 4 نفر قبلی رو هم دارید. یعنی وزیر شدن کوییرل مساوی بود با وزیر نشدن شما. همین دلایل کافی بود تا...
فلش بک کوییرل را نشان می دهد که شاد و خندان فرم ثبت نام در انتخابات وزارت را پر کرده و می خواهد از خوابگاه مدیران بیرون برود که ناگهان تام ریدل وارد شده و بالا و پایین می پرد و فریاد می زند: آواداکداورا! اکسپلیارموس! بطنین! بترمیم! لوموس! بمیر دیگه!
کوییرل:
!
تام ریدل که از اثرات مرگبار فحش هایش ناامید شده می پرد و عمامه ی کوییرل را دور گردنش پیچیده و او را خفه می کند. فلش بک تمام می شود.
تام ریدل دمپایی اش را پرت می کند طرف مورفین: ریپارو مرتیکه عملی!
مورفین پوآرو جاخالی داده و سپس نگاهش را به یک جفت چشم وزغی می دوزد.
صاحب چشم های وزغی کیست؟
آیا قاتل کوییرل پیدا خواهد شد؟
آیا پشت پرده ی این همه توطئه چیست؟
آیا چه کسی در پس پرده ی این قتل هولناک است؟
چه کسی است؟ ها؟
میگم چه کسی هست پشت پرده؟ هوی!... پیشته! ذلیل مرده!... ببخشید... خانم نوریس بود...کجا بودیم؟... هان!
آیا خانم نوریس کوییرل را به قتل رسانده؟
آیا صاحب چشم های وزغی آرگوس فیلچ است؟ادامه ی ماجرا در قسمت دوم