هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۸:۵۱ شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۷
#99

آلفرد بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۷ پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۴۰ جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۱
از دیروز تا حالا چشم روی هم نذاشتم ... نمی ذارم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
قطع - خلاقیت - تکان - ذخیره - نفوذ - طعم - سماجت - درمانگاه - مضحک – آغوش

آلبوس دامبلدور از در به سرعت وارد می شه و به طرف هری می ره . او را به آغوش گرم خود می کشه و دیگر رها نمی کنه . هری گاه گاهی تکان های مضحکی می خوره و به حرف هایی که دامبلدور می زنه توجه نمی کنه .

_ هری عزیزم ، نمی دونم فهمیدی یا نه ؟... اما همه می گن که ولدمورت به محفل هم نفوذ کرده بذار منم برای اولین و آخرین بار به تو نفوذ کنم(منظورش تنفس مصنوعیه . گفتم تا اعضای بوقی منظور بد نگیرن ) . خلاقیت های تو نباید توی راه جنگ با اون کچل از بین بره . باید صرف من بشه .

هری که گویی متوجه قصد دامبل شده ؛ سعی می کنه او رو از خود دور کنه . اما دامبلدور هر بار با سماجت بیشتری به او می چسبه و می گه :
_ هری تو نباید انرژیت رو هدر بدی باید اونو ذخیره کنی برای جنگ با ولدی یا ....

دامبلدور که متوجه قطع شدن مقاومت هری می شه . سعی می کنه تا طعم هری رو بچشه ( بازم منظور تنفس مصنوعیه ) که می فهمه او از هوش رفته . او را محکم تر می گیره تا به همراه او به سمت درمانگاه سنت مانگو آپارات کنه .


ویرایش شده توسط آلفرد بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۱ ۱۳:۱۳:۳۲
ویرایش شده توسط آلفرد بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۱ ۱۳:۲۳:۴۹


Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۱:۰۷ شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۷
#98

هدویگold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۶ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۹:۵۰ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۸۷
از در خوابگاه دخترانه ي گريفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 245
آفلاین
قطع - خلاقیت - تکان - ذخیره - نفوذ - طعم - سماجت - درمانگاه - مضحک – آغوش

صبح دل انگيزي بود. هدويگ به آرامي از جا بلند شد و به طور (مضحكي ) در لانه اش تلو تلو خورد و اين كارش باعث شد سرش محكم به شيشه ي پنجره بخورد! هدويگ پنجره را كمي باز گذاشت و خواست چيزي بخورد كه ناگهان صداي عجيبي به گوشش رسيد و جغدي با سرعت برق و باد از پنجره ي نيمه باز وارد لانه ي هدويگ شد.
او هرمس بود كه هدويگ را در( آغوش) گرفت و گفت: هري..صاحبت..اون... هري توي (درمانگاه )سنت مانگو هست. حالش خيلي بده.
هدويگ كه انتظار شنيدن چنين چيزي را نداشت( تكاني )خورد و بعد پرسيد: راستي ، اون نامه چيه؟
هرمس: نميتونم بهت بگم.
هدويگ با (سماجت) گفت: زودباش بگو تا نوكت رو (قطع )نكردم. هرمس خنديد و گفت: اوه..باشه. اين نامه را رون بهم داده تا بدم بهت. ولي گفت سورپرايزت كنم كه تو تمام نقشه هاي منو بهم زدي.
هدويگ: حالا توش چي هست؟
هرمس: خودت بازش كن.
هدويگ سعي كرد پاكت را پاره كند ولي نشد.
هرمس: يه خورده (خلاقيت)بايد بخرج بدي تا بتوني بازش كني.
هدويگ كه تازه متوجه نواري قرمز رنگ و دكمه اي مشكي روي پاكت شده بود ، دكمه را فشار داد و بدين ترتيب نوار قرمز از پاكت جدا شد و پاكت باز شد و يكسري شكلات و شيريني از توي پاكت بيرون ريخت.
هرمس: رون مي خواست حالا كه هري توي درمونگاهه ، تو يكم خوراكي براي خودت( ذخيره )كني تا از گرسنگي نميري.
هدويگ كه داشت يكي از شكلات ها را برمي داشت گفت: با چه (طعمي) هست؟
هرمس شانه بالا انداخت. هدويگ شكلات را خورد و ناگهان احساس كرد چيزي تا ته حلقش ( نفوذ ) كرد. هرمس هم خنديد و گفت: قضيه ي هري هم سركاري بودا!


ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۰ ۱۱:۱۴:۲۳
ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۰ ۱۱:۱۵:۴۹
ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۰ ۱۱:۱۸:۲۳
ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۱ ۱۰:۵۹:۲۷

عشق ايمان است.

عضو محفل ققنوس عضو ارتش دامبلدور


Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۹:۰۱ شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۷
#97

امیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۱ جمعه ۳ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۹:۴۴ شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۷
از بارو \\\"
گروه:
کاربران عضو
پیام: 109
آفلاین
رون در جنگلی که در آن جز صدای خش خش برگ هایی که در زیر پای او خرد می شدند پیش می رفت ، صدای هرمیون را در کنار یکی از درختان شنید و به سمت او شتافت و در کنارش زانو زد و به صورت پوست پوست شده ی او که مضحک به نظر می رسید نگاه کرد ، او را در آغوش گرفت و با ناراحتی گفت : باید هر چه زود تر به درمانگاه برسانمت "بلند شو .
هرمیون به سختی لب هایش را تکان داد و گفت :نه ، تو باید خلاقیتی به خرج بدهی و شیره ی آن درخت کاج را برایم بیاوری ... فقط آن می تواند درمانم کند .
رون با شنیدن این حرف هرمیون مانند برق از جا پرید و به سمت درخت کاجی که در مقابلشان بود و بر اثر باد تکان شدیدی می خورد رفت . به سرعت چاقوی جیبی اش را در آورد و با سماجت بسیار یکی از شاخه های فرعی را قطع کرد ، از شاخه ی قطع شده شیره ای سفید رنگی بیرون آمد . رون طعم آن را چشید و سپس آن را در کیسه ی چرمی ای که در جیب داشت ذخیره کرد . و به سرعت به سمت هرمیون دوید .
شیر ه ها را بر روی صورت پوست پوست شده ی هرمیون ریخت و پس از مدت اندکی شیره در پوست او نفوذ کرد و به سرعت پوست صورت او مانند روز اول ترمیم شد .


ویرایش شده توسط رون ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۰ ۲۰:۴۳:۰۰


Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
#96

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
قطع - خلاقیت - تکان - ذخیره - نفوذ - طعم - سماجت - درمانگاه - مضحک – آغوش


آلبوس دامبلدور به آرامی تکانی خورد ، در خواب غلتی زد ، خمیازه ای کشید و عینکش کج شد و آب دهانش از گوشه ی لبش روان شد و بر روی ریشش چکید، خواب زیبا ، عجیب و صد البته مضحکی بود ! ( آخه کدوم یک از خواب های این جونور درسته که این یکی درست باشه ؟ از قدیم گفتن خواب دامبل چپه ! ) دامبلدور دست های خود را باز کرد و بالش خود را در آغوش گرفت .
در خواب ، دامبلدور خلاقیت عجیبی به خرج داده بود ! چه کسی باور می کرد که آلبوس دامبلدور کبیر ، در خواب ، چنین خزعبلاتی را می بیند؟درست در لحظه ای که آلبوس موفق به شکست ولدمورت شده و در ریش خود نمی گنجید ، .... برق خانه ی ریدل ها قطع شد ! .... خب چه ربطی داشت باو؟؟ اینجا درمانگاهه سنت مانگوئه راوی بوقی !
آها... بله حق با شماست !
ادامه ی داستان : آلبوس در خواب در دژ مرگ نفوذ کرد ، ذخیره ی غذایی ولدم و رفقا رو دزدید و جست و خیز کنان به خانه ی گریمالد بازگشت، ریموس را می دید که با لحنی دوستانه به سمتش می دوید، آلبوس هم به سمت او دوید ؛ ناگهان چشمش به ماه افتاد ، کامل بود !
- نــــه ! دامبل از خواب پرید . با فریاد آلبوس دامبلدور پرستار او وارد اتاق شده و سعی داشت بالشت دامبلدور را از چنگ او بیرون بکشد ، ولی دامبلدور با سماجت چسبیده و ول نمی کرد !
دامبل هنوز طعم غذاهایی را که از خانه ی ریدل کش رفته بود ، زیر دندان مصنوعی هایش حس می کرد.

ایگور جان مشکلی نداره یکمی از 10 تا بیشتر شد تو سایت ؟ آخه تو سیستم 10 تا کامل بود.



Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۲۲:۲۵ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
#95

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
نقل قول:
ايگور جون قرعه كشي كردي واسه نفرات يا دليل ديگه داشت.آخه من موندم چرا بعضي از ما ها انتخاب نشديم؟


بله چون تعداد زياد بود قرعه كشي انجام شد و متاسفانه شما اسمتون در نيومد..اميدوارم براي المپيك هاي بعدي شما هم بتونيد شركت كنيد.

----------------------
اولين مرحله:

1-شما ابتدا بايد با كلمات زير در همين تاپيك يك متن 10 خطي بنويسيد.

قطع - خلاقیت - تکان - ذخیره - نفوذ - طعم - سماجت - درمانگاه - مضحک - آغوش



2-به كوچه ناكترن بريد و اونجا يه رولي بنويسيد كه يه اتفاق كه تو اون كوچه افتاده رو توصيف كنيد.توجه به مشخصات كوچه الزامي است.

مهلت:تا 14 فروردين مهلت دارين تا ماموريت ها رو انجام دهيد.

موفق باشيد!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۹:۱۰ سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۶
#94

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
خب خب!بالاخره مهلت ثبت نام تموم شد و برگزيدگان انتخاب شدند تا در اين دوره مسابقات حساس المپيك شركت كنند.

برگزيدگان:

1-روبيوس هاگريد
2-بارتي كراوچ
3-هرميون گرنجر
4-آلفرد بلك
5-جيمز هري پاتر
6-ويكتور كرام
7-هدويگ
8-پرسي ويزلي

اين هشت نفر در مسابقات شركت ميكنند و بعد از سه مرحله قهرمان آنها مشخص خواهد شد.

-----------------
ماموريت مرحله اول به زودي زده خواهد شد!


ویرایش شده توسط [fa]ايگور کارکاروف[/fa][en]IGΘЯ[/en] در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۱ ۱۹:۱۶:۲۰

بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۶
#93

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


نام : آلبوس دامبلدور

گروه : گریفیندور

دسته : محفل ققنوس

دلیل درخواست عضویت : آشنایی و دوستی با عده ای از پسرهای سیفید میفید برای مصارف ویژه !


درخواست عضویت !


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۱ ۱۵:۳۷:۰۲

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰ سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۶
#92

هدویگold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۶ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۹:۵۰ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۸۷
از در خوابگاه دخترانه ي گريفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 245
آفلاین
نام: هدويگ
گروه: گريفندور
دسته: الف دال
دلیل درخواست عضویت در المپیک: همين طوري .من مي خواستم فعاليتم زياد بشه. همين. تازه به نظر هيجان انگيز هم مياد.


عشق ايمان است.

عضو محفل ققنوس عضو ارتش دامبلدور


Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۶:۴۳ دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۶
#91

ویکتور کرام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۶ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۲۶:۵۸ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از مدرسه دورمشترانگ (بلغارستان)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 509
آفلاین
فرم درخواست شرکت برای المپیک

1-نام: بابا مشخصه دیگه ویکتور کرام
2-گروه: یعنی نمیدونید گروهم گریفندوره
3-دسته: فقط محفل زنده است و باقی می ماند
4-دلیل درخواست عضویت در المپیک: هیچی بیکار بودیم گفتیم بیایم اینجا قبلاً هم فکر کنم یه بار شرکت کردم


کاشکی یه روز باهم سوار قایق می شدیم
دور از نگاه ادما هردوتا عاشق میشدیم


Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۵:۰۳ دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۶
#90

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
نام : جیمز هری پاتر ( جیمز سیریوس هم صدام می کنن)

گروه : گریفندور

دسته: محفلی

دلیل : می خوام فعالیت کنم. همین


ویرایش شده توسط جیمز هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۱۴ ۱۴:۲۵:۴۱







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.