هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۴۴ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
ارباب

من بعد از دو ماه رولیدم! مطمئنم خیلی بد شده برای همین دادم نقدش کنین بفرمایید :

افسانه ولدمورت


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۲۰ شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
نقل قول:
سلام ارباب
خسته نباشید، ببخشید که من اینقد مزاحم میشمو

سلام.ممنون.
اتفاقا به موقع اومدین.تازه سرم خلوت شده.

بررسی پست شماره 98 فرهنگستان ریدل، پنه لوپه کلیر واتر:


نقل قول:
بلا در حالی که بورگین آب دهانش را قورت می داد، گفت: چی گفتی؟ شب ادراری. هیچ میفهمی چی داری می گی؟ مای ارباب (من) دزد بوده؟ تو چطور جرات می کنی یه همچین حرف های ناپسندی رو به لرد سیاه نسبت بدی؟

شروعتون از نظر مفهوم و منطق خوب بود.وقفه ایجاد نکردین.داستان رو از جایی که مونده و با همون لحن ادامه دادین.سعی کنین جمله ها رو به واضح ترین شکل ممکن بنویسین.مثلا جمله اول موقع خوندن کمی ناجور به نظر میرسه.بهتر بود بلا و بورگین رو از هم جدا میکردین.مثلا:"در حالی که بورگین آب دهانش را قورت می داد،بلا گفت:"...


شخصیت بلا رو خوب از کار در آوردین.یه علاقه بی دلیل به لرد که هیچ منطقی سرش نمیشه!


به نظر من بهترین قسمت پست شما این قسمت بود:
نقل قول:
بورگین گفت: شما منو اوسکل کردید. یه بار خالی میبندم، میگم کارهای خوبی کرده؛ عصبانی میشید. یه بار دیگه حقیقتو میگم که چه کارهایی کرده، دوباره عصبانی میشید، اصن بیاید یه کاری کنیم، بدون اینکه به اربابتون بگید یه کتاب با تمام ویژگی هایی که از نظر خودتون خوبه رو بنویسید و منتشر کنید، حالا یکی منو بزاره جلو در، میترسم یه وقت ساعت از نه بگذره، دیوانه سازا برن، من جا بمونم.

خواننده حق رو کاملا به بورگین میده.قسمت آخری هم که بهش اضافه کردین خیلی خوب بود.اینکه قسمتهای طنز پستهای قبلی رو بگیریم و ازشون استفاده کنیم ویژگی خیلی خوبیه.شما هم خیلی خوب و به موقع این کارو انجام دادین.


نقل قول:
دراین زمان، ارباب وارد شد و خطاب به بلا گفت: خوب این جنازه راست میگه، هرچی میگه باور نمی کنید، توقع دارید، از من چی بهتون بگه؟؟؟

اینجا نقش لرد کمی بی معنی شده!لرد یه جورایی از لرد بودن فاصله گرفته.نقش پیام بازرگانی رو ایفا میکنه.میاد وسط ماجرا، تذکرات دوستانه میده و خارج میشه.این رفتار و دیالوگها زیاد با شخصیت لرد هماهنگ نیستن.گرچه با این دیالوگ این اشکال رو تا حد زیادی برطرف کردین:
نقل قول:
ارباب گفت: باید چیکار میکردی؟ حرف هاشو باور میکردی؟ واقعا تو فکر کردی، من نمیتونستم شبا خودمو کنترل کنم، یا باور میکنی که من به مردم کمک می کردم؟؟

لرد واقعی اینه...کسی که حرفای خودشم قبول نداره و صرفا میخواد رئیس بازی دربیاره!


از علامتها میتونین برای تاکید دو سه بار استفاده کنین.مثلا دوتا علامت سوال پشت سر هم، یا دو علامت تعجب برای تاکید بیشتر.ولی این در مورد شکلکهاصدق نمیکنه.استفاده از دو سه شکلک اثرش رو بیشتر نمیکنه.حتی گاهی تاثیر معکوس داره.


نقل قول:
یهو ارباب یه کروشیو به ایوان میزنه و به همه دستور میده که از اتاق برن بیرون.

میرسیم به قسمت مهم!پایان پستتون.ضعیفترین قسمت پست شما همینجاست.نمیشه گفت خیلی بد بود.ولی اصلا ترغیب کننده نیست.لرد همه رو میفرسته بیرون که چیکار کنه؟بورگینو شکنجه کنه؟بهش یاد بده که چی بگه؟...خواننده ناخودآگاه فکر میکنه که: خب که چی؟!!بورگین که هر چی میخواست گفت.الان تنها موندن بورگین و لرد چه فایده ای میتونه داشته باشه؟
شما اصولا پست رو باید طوری تموم کنین که خواننده ترغیب به ادامه دادن بشه.یعنی راهش برای ادامه دادن باز باشه.بتونه ایده های مختلف بده و اجراشون کنه.تکراری نباشه.خیلی مشخص و از پیش تعیین شده نباشه.مثلا الان من بخوام این سوژه رو ادامه بدم با خودم فکر میکنم که لرد چرا باید همه رو بیرون کنه!

حالا اگه بخوام شما رو با خودتون مقایسه کنم باید بگم نوشته هاتون خیلی بهتر شده.تو پستاتون دیالوگهای نامفهوم و اضافی دیده نمیشه.یه روند منطقی داره.سعی نکردین طنز بنویسین.منظورم اینه که خودتونو مجبور نکردین که حتما باید فلان قسمتش طنز داشته باشه.شاید همین باعث شده یه طنز ملایمی وارد نوشته تون بشه که توجه خواننده رو جلب میکنه.


پستتون کاملا قابل قبول بود به نظر من.مخصوصا اگه آخرشو نادیده بگیریم.(منظورم برای نقده، نه اینکه موقع ادامه دادن نادیده بگیریم.)


موفق باشید.





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۱

پنه لوپه كلير واترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۳ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۳:۳۴ پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 300
آفلاین
سلام ارباب
خسته نباشید، ببخشید که من اینقد مزاحم میشمو

اگه زحمتی نیست این پست رو برام نقد کنید. شماره 98

با تشکر فراوان


ما تشنگان قدرتیم نه شیفتگان خدمت


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۰۸ شنبه ۶ آبان ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 135 آموزشگاه مرگخواری, پروتی پاتیل:


نقل قول:
با آخرین جواب ریگولوس ارباب یکدفعه بلند شد و داد زد :چی؟

شروعتون خوب بود.لرد باید عکس العمل شدیدی به حرف ریگولوس نشون میداد.شما هم بدون اینکه در ماجرا وقفه ای ایجاد کنین همین کار رو انجام دادین.در پستها معمولا طرفدار تکرار علامتها نیستم.ولی این کار گاهی برای تاکید روی حالتها به درد میخوره.مثلا اینجا وجود دو علامت سوال میتونست تاکیدی برای تعجب لرد باشه.یا استفاده از یک شکلک و یا گذاشتن علامت تعجب در کنار علامت سوال.اینجوری اون کوبندگی لازم رو نداره ولی با این حال قابل قبوله.


نقل قول:
بلاتریکس هم که از چیزی خبر نداشت با فریاد لرد از خواب بیدار شده بود و در حالی که خمیازه می کشید گفت:

توصیف حالتها رو بهتره اینقدر سریع و پشت سر هم ننویسین.منظورم از سریع نوشتن همون کوتاه بودنشه.به خواننده فرصت بدین حالتها رو تجسم کنه.کمی آرومتر.یه نقطه بعد از بیدار شدن بلا و ورودش به اتاق لرد و بعد پرسیدن سوال, میتونست اون وقفه لازم رو ایجاد کنه و به خواننده فرصت فکر کردن بده.


نقل قول:
گفت: ارباب .چیزی شده؟
-کروشیو بلا.کروشیو بلا.
بلاتریکس که از کروشیو های اول صبح ارباب حسابی ترسیده بود با تعجب گفت:

کروشیو یک فحش نیست.طلسم قدرتمندیه.لرد کروشیو میزنه ولی بلا شکنجه نمیشه...!
بهتره از طلسمهای اصلی و خیلی قوی خیلی زیاد استفاده نکنین.کروشیو و آواداکداورا از این دسته هستن.منطقی نیست که لرد هر وقت عصبانی میشه به مرگخوارا کروشیو بزنه.گذشته از این موضوع اگه از این طلمسها استفاده کردین عاقبتش رو هم مشخص کنین.طلسم چی شد؟یا بلا باید جاخالی بده و یا شکنجه بشه.
اگه دوست دارین از این طلسمها به عنوان نقطه منفی مرگخوارا استفاده کنین حتما بهش طنز اضافه کنین.طوری که کل صحنه به نظر مسخره برسه و خواننده دنبال منطق نگرده.مثلا صحنه ای که لرد بخواد یه سوسک رو کروشیو کنه یه همچین حالتی داره.طنزش سنگین تر از منطقشه.


نقل قول:
بلاتریکس یکدفعه ریگولوس رو پشت دیوار دید و از طریق لب خوانی ماجرا رو فهمید.
-ارباب حقیقت داره ؟لودو گم شده؟
ارباب نگاهی به مرگخوار های خواب آلودی که پشت بلا وایستاده بودن کرد و گفت:آره بلا،مرگخوار های احمق من اجازه دادن اون از دستشون فرار کنه.

فکر میکنم منظور نفر قبلی رو اشتباه متوجه شدین.مرگخوارا لودو رو از وزارتخونه دزدیدن و به خانه ریدل آوردن.خبری که بهش اشاره شده بود مربوط به این گم شدن بود.وزیر سحر و جادو گم شده بود.لازم نبود لودو رو از دست مرگخوارا نجات بدین.ولی خوشبختانه طوری نوشتین که میشه سوژه رو به هر سمتی هدایت کرد.این روش نوشتن همیشه کاربرد داره.چه وقتی سوژه خراب شده باشه چه وقتی که اوضاعش خوب باشه.


نقل قول:
ارباب نگاهی به مرگخوار های خواب آلودی که پشت بلا وایستاده بودن کرد و گفت:آره بلا،مرگخوار های احمق من اجازه دادن اون از دستشون فرار کنه.

لحن لرد خوب بود.اصولا تا این حد برای فحش دادن مجازه ولی شخصیتش ظرفیت بیشتر از این رو نداره.
در مورد کلمه ارباب چیزی رو که چند وقت پیش در نقد گلرت گفته بودم تکرار میکنم.از لقبها یا اسامی مخفف فقط در دیالوگها میتونین استفاده کنین.البته استثناهایی هم وجود داره.این کلمات فقط احساسات شخصی شما رو به خواننده منتقل میکنن.که اینم زیاد جالب نیست.
لرد ولدمورت، لرد سیاه،لرد تاریکی، اسمشو نبر...در توصیفات تنها کلمات مجاز برای ولدمورت اینا هستن.حتی ارباب هم با وجود اینکه بار مثبت داره, مجاز نیست.در مورد دامبلدور هم همینطوره.مثلا جالب نیست یکی بنویسه:دامبل ده دقیقه منتظر ماند...موقع توصیف فقط میتونین از دامبلدور یا پروفسور دامبلدور یا آلبوس دامبلدور استفاده کنین.


با وجود اینکه پستتون پست بدی نبود, متاسفانه میتونم بگم اشکالات پست قبلیتون دقیقا در این پست تکرار شده بود.این زیاد خوشحال کننده نیست.


موفق باشید.






پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۷ چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۱

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
سلام لرد بی کار بودم گفتم یه پستی بفرستم تا شما رو هم از بی کاری در بیارم.
میشه این پستوبرام نقد کنید؟


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۲۳ چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
دافنه

میبینم که عادت کردی به ارباب گفتن!

نقل قول:
برای اینکه حوصلتون سر نره یه پست نوشتم تا شما نقد کنین.

بسیار ممنونم!من چطوری میتونم این محبت شما رو جبران کنم؟...نگران نباشین.حتما راهی برای جبرانش پیدا میکنم.
لینکم نمیده!خودم باید برم دنبال لینک!


بررسی پست شماره 285 زندگی به سبک سیاه، دافنه گرینگراس:


نقل قول:
جینی ویزلی بلاتریکس رو میشکونی گرفت و داد زد:من راضیم اربا...چیز ولدی.

خب...این بار پست قبلی رو ادامه دادین.سوژه رو همین اول عوض نکردین.اینجا تنها ایرادی که میشه گرفت کلمه "ولدی" هست!هیچ جادوگری، چه سایه و چه سفید جرات نمیکنه لرد رو ولدی خطاب کنه.حتی وقتی که لرد نزدیکش نیست.الان جینی، ساحره ای که قدرت و شجاعت قابل توجهی هم نداره وایساده جلوی لرد و بهش میگه ولدی؟این کلمه ولدی حتی از طرف دامبلدور و هری هم قابل قبول نیست.در مورد دامبلدور قضیه فرق میکنه.هم لرد، هم مرگخوارا و هم جادوگرای سفید میتونن "دامبل" خطابش کنن.چون شخصیت شوخش این اجازه رو میده.ولی لرد نه!مخصوصا جلوی خودش.


نقل قول:
بلاتریکس که از میشکون کاملا ماهرانه جینی تعجب کرده بود،یاد مهارت آستوریا در میشکون گرفتن افتاد.

این قسمت رو خیلی خوب نوشتن.خواننده رو از کوتاهترین و بهترین راه متوجه منظورتون کردین.خواننده به خوبی میتونه چهره متعجب بلا رو تجسم کنه و احساسش رو درک کنه و حتی همراه اون تعجب کنه!


نقل قول:
لرد با خوشحالی گفت:پس همه چی مرتب شد.همه برن بخوابن.چوبدستی ارباب دیگه نای کروشیو کردن نداره.

این قسمت هم جالب بود.این اصطلاح و عبارت جدیدی که برای چوب دستی بکار بردین خلاقانه و جالب بود.میتونه ضرب المثل جدیدی در دنیای جادویی باشه.بازم از این خلاقیتها به خرج بدین.


نقل قول:
بلاتریکس گفت:زنیکه بیریخت.تو مرض دای اومدی واسه من عاشق شدی؟مگه مرض داری؟

متوجه نشدم این جریان عاشق شدن چی بود.تو سوژه همچین چیزی نداشتیم.این یه ماموریت بود.به پیشنهاد دامبلدور این دو تا جاشونو عوض کرده بودن.البته آستوریا برای اینکه نره محفل اشاره کرده بود که جینی ممکنه نصفه شب با عاقد بره بالای سر لرد.ولی سوژه این نبود.یعنی جینی حرفی از عشق و عاشقی نزده بود.


نقل قول:
ناگهان بلاتریکس متوجه تغییراتی شد.جینی ویزلی ناگهان به آستوریا گرینگرس تبدیل شد.بلا زیر لب زمزمه کرد:معجون مرکب پیچیده!!!!

میرسیم به اصل کاری.مهمترین قسمت...پست شما سوژه رو کلا عوض کرده.اونم در حالیکه سوژه خیلی جدید بود و فقط دو پست قبل از شما زده شده بود.سوژه اصلی این بود که آستوریا بره جای جینی و جینی بیاد خانه ریدل.مرگخوارا وانمود کنن که هیچ فعالیتی ندارن....شما آستوریا رو تو خانه ریدل نگه داشتین.علاوه بر اینکه سوژه کاملا عوض شده، جریان هم پیچیده شده.الان کسایی که میخوان ادامه بدن اول باید گره های ماجرا رو باز کنن.باید برای موندن آستوریا دلیل پیدا کنن.باید توضیح بدن که جینی کجاست و دلیل اون چیه.که اینا کارای آسونی نیستن و اعضای زیادی وجود ندارن که مایل باشن این کارا رو انجام بدن.
شما باید سوژه رو به جالبترین مسیر هدایت کنین.نه پیچیده ترین.مخصوصا وقتی که سوژه کاملا تازه اس و هنوز کاملا شکل و جهت پیدا نکرده.البته همیشه اجازه دارین سوژه های فرعی ایجاد کنین،ولی سوژه اصلی بهتره تو مسیر خودش بمونه.میشه بهش پیچ و خم داد ولی نباید مسیرشو کلا عوض کرد.این چیزی که شما نوشتین(سرپیچی آستوریا از دستور لرد و موندنش در خانه ریدل)میتونست یه سوژه جدید و مستقل باشه.مهمترین اشکال پست شما همین بود.


طرز نوشتنتون خوبه.ساده و صمیمی.لحنتون بهتر از قبل شده.فقط مواظب باشین پستاتون به دیالوگهای پشت سر هم تبدیل نشه.مثلا اون دو خطی که درباره عصبانیت بلاتریکس نوشتین میتونست طولانی تر باشه.

شخصیتهاتون خوب و متعادل بودن.مخصوصا درباره بلا خوب نوشته بودین.حرکات جنون آمیز و عصبانیتهای کنترل نشده اش.لرد و فلور هم کاملا قابل قبول بودن.


پست قبلی که از شما نقد کرده بودم کلی اشکال(هر چند کوچیک) داشت، ولی سوژه رو خوب حفظ کرده بودین.اینجا برعکس شده.بیشتر اشکالاتون برطرف شده، که جای خوشحالی داره.ولی میشه گفت سوژه خراب شده.امیدوارم در پست بعدی نکته های خوب هر دوی این پستها رو ببینم.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۵۷ سه شنبه ۲ آبان ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
پروتی

نقل قول:
سلام لرد.حالتون خوبه؟ چند وقتی بود که مزامحتون نشده بودم .در هرصورت فکر کنم از این به بعد کمتر پست بزنم .خب مدرسه ها شروع شده دیگه.راستی ممنون میشم این پستوبرام نقد کنید.

سلام.خوبیم ممنون...ما خوشحال میشیم وقتی محفلیا با پای خودشون میان اینجا.همراه نقد تخلیه اطلاعاتیشون میکنیم.اون کلمه "راستی" اون آخر خیلی جالب بود.یعنی هدف شما فقط سلام و احوالپرسی بود.بعد موقع رفتن یه درخواست نقدم دادین.
این مدرسه ها رو نابود خواهم کرد.فعالیت همه رو کم کرده.خدمت به ارباب مهمتره یا خوندن درسهای بی معنی و بی فایده ماگلی؟!


بررسی پست شماره 284 زندگی به سبک سیاه، پروتی پاتیل:


نقل قول:
وای دختر برو دیگه.
آستوریاو مرگخوران که از فریاد لرد حسابی ترسیده بودن هریک دنبال جایی برای قایم شدن می گشتن

سعی کنین دیالوگ رو خالی ننویسین.یه خط تیره قبلش بذارین.بولد کردین دیالوگ کار درستی بود.برای نشون دادن عصبانیت و فریاد لرد یا باید این کارو میکردین و یا از شکلک برای نشون دادن حالت استفاده میکردین.
بهتر بود بعد از دیاولگ اول یه فاصله میذاشتین.دلیلش اینه که بعد از دیالوگ درباره شخصیاتهای دیگه نوشتین.نه گوینده.مثلا اگه بعد از دیالوگ مینوشتین:" لرد فریاد بلندی کشید و..." میشد قبول کرد.ولی حالا که با بقیه شروع کردین یه خط فاصله بهتر میتونست منظورتونو برسونه.


نقل قول:
هریک دنبال جایی برای قایم شدن می گشتن

لحن پستتون هنوز اشکال داره...گرچه خیلی بهتر از قبل شده.مثلا اینجا"میگشتن" گفتاری و ساده اس.ولی "هر یک" کمی جدی تر و رسمی تره.مثلا میتونستین از "هر کدوم " استفاده کنین.یا به جای "میگشتن" مینوشتین "میگشتند"...که در این صورت کل فعلا باید نوشتاری میشد.


نقل قول:
بالاخره آستوریا با دلداری مرگخواران راهی خانه ی گریمولد شد و بعد از چند ساعت جینی ویزلی هم به خونه ی مرگخواران رسید

اینجور سوژه ها وقتی کمی کش داده میشن ممکنه از مسیر اصلی خارج بشن.به نظر من کار خوبی کردین که رفتین سر اصل مطلب.البته مواظب باشین.اگه جایی سوژه قابل استفاده ای وجود داشته باشه از دستش ندین.ولی اینجا کارتون درست بود.


برخورد بلاتریکس و جینی جلوی در خوب بود.خوب نوشته بودین.به اندازه کافی نوشته بودین.شاید کمی مخلفاتش کم بود!کمی تزئین لازم داشت.خیلی پشت سر هم بودن جمله ها.ولی با وجود این قابل قبول بود.
رفتار جینی هم منطقی بود.مخصوصا با توجه به اینکه شما محفلی هستین.اگه مرگخوار بودین حتما در این مورد ازتون ایراد میگرفتم که چرا از شخصیت جینی به اندازه کافی استفاده نکردین.ولی شما محفلی هستین و همون استفاده ای رو که مورد نظر منه از شخصیت بلاتریکس کردین.خوب بود.


نقل قول:
-تو با بلا تو یه اتاق می مونی.

سوژه رو به بهترین مسیر ممکن هدایت کردین.فرستادن جینی به اتاق یکی از پر سوژه ترین مرگخوارا بهترین کاری بود که میشد در این مرحله برای سوژه انجام داد.در بقیه سوژه ها هم سعی کنین بهترین و جالبترین مسیر رو انتخاب کنین و ادامه بدین.مسیری که بیشتر بشه دربارش نوشت و خلاقیت به خرج داد.
پستتون خوب و به موقع تموم شده.


اشکالات پست شما اشکالات ریز و بیشتر مربوط به ظاهر پست بود که اهمیت خیلی زیادی نداره.
درباره پست قبلی که نقد کرده بودم گفته بودم نه خوب بود و نه بد.ولی این یکی خوب بود.


موفق باشید.


(دافنه...پست شما رو فردا نقد میکنم.ظرفیت امروزم فقط یک نقد بود.)















پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۱

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
ارباب،من خیلی مرگخوار وفاداریم.چون به محض اینکه شما گفتیم بدون نقد های پست ما حوصلتون سر میره براتون یه چیزی آوردم تا نقد کنین.
پست 285 ست دارم برای اینکه حوصلتون سر نره یه پست نوشتم تا شما نقد کنین.
من خیلی به فکر شمام.
پست 285 زندگی به سبک سیاه.
سایه ارباب مستدام!!!(تا حالا همچنین جمله ی ادبی ای نگفته بودم!!!)


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۲۶ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۱

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
سلام لرد.حالتون خوبه؟
چند وقتی بود که مزامحتون نشده بودم .در هرصورت فکر کنم از این به بعد کمتر پست بزنم .خب مدرسه ها شروع شده دیگه.راستی ممنون میشم این پستوبرام نقد کنید.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۳۴ یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
گلرت

نقل قول:
البته ببخشید که سوزنم رو نقد گیر کرده ها

راحت باشین...فعلا که سایت خلوته.کار دیگه ای نداریم.اگه نقدا و مرگخوارها و صحبتهای شیرینشون(!!)نبودن حوصلمون سر میرفت!


بررسی پست شماره 37 زمان برگردان مرگخواران، گلرت گریندل والد:


پست شما کوتاه، پر از دیالوگ و شکلکه...معمولا همچین پستی حداقل از نظر ظاهر جذب کننده اس.ولی در مورد پست شما این حالت کمتر وجود داره.دلیلش استفاده از فاصله ها و گاها شکلکهای غیر ضروریه.یه جورایی پستتون خالی به نظر میرسه.


نقل قول:
دامبلدور پلاستیکی که دستش بود رو بالا آورد و به گلرت نشون داد و ادامه داد میشه بریم؟ خواهش میکنم.نو بهم قول دادی.

قسمت اول خوب بود.قسمت مربوط به خیار شور...ولی دیالوگ کمی گیج کننده بود.خواننده ناخودآگاه برمیگرده عقب که ببینه گلرت چه قولی به دامبلدور داده بود و اینا کجا میخوان برن.اینجور ابهام ها خواننده رو از داستان جدا میکنه.


نقل قول:
گلرت مثل این که گیر افتاده باشه به این ور و اون ور نگاه کرد و نگاهش روی مرگخوارها ثابت شد و به دامبلدور جواب داد:وقتی من قول دادم نمیدونستم که مهمون واسمون میاد. جلو مهمون قباهت داره...

نقل قول:
گلرت از دامبلدور پرسید:"خواهرت آریانا کجاست؟آبرفورث که نیستش میخواستی بیاریش اینجا؟ ایییییش...برو پیشش که یه وقت تنها نباشه " و پس از گرفتن خیارشور در رو به شدت تو صورتش بست و از صدای ناله ی دامبلدور لذت برد

شخصیتهای گلرت و دامبلدور کمی غیر عادی بودن.بیش از حد خاله زنکی شده بودن.همونطور که در نقد قبلی هم گفتم اغراق بد نیست.بیشتر مواقع چیزی که طنز پست رو بوجود میاره همین اغراقه.ولی باید خیلی مواظب باشیم که به حدی نرسه که غیر قابل قبول و غیر قابل باور بشه.مثلا اینجا شخصیت دامبلدور از مالی ویزلی هم ضعیفتر ترسیم شده.خب خواننده اینو قبول نمیکنه.در مورد گلرت آزادی بیشتری دارین.چون ما گلرت رو نمیشناسیم و شما میتونین هر طور که مایلین بهش شکل بدین.خشونت غیر عادی و عجیب و غریب گلرت یکی از ویژگیهای خوبیه که براش درنظر گرفتین.


در دیالوگهای پشت سر هم (حتی اگه دیالوگی در کار نباشه و فقط شکلک بزنین) بهتره فاصله نذارین.هم ظاهر پستتونو خراب میکنه و هم اون تاثیری رو که باید، روی خواننده نمیذاره.همه این شکلکها مال یک زمان هستن.خواننده باید سریعتر ببینه و تجسمشون کنه.


شما به قسمت جالبی از ماجرا پرداختین.به نظر من تواناییشو داشتین که بیشتر درباره این قسمت بنویسین.طرفدار پستهای طولانی نیستم.ولی گاهی موضوع جا داره که کمی طولانی بشه.کار خوبی که انجام دادین این بود که موضوع رو تموم نکردین.دامبلدور پشت دره و هر کی مایل باشه میتونه دوباره اونو وارد ماجرا کنه.آسیب نرسوندن به اجزای سوژه ویژگی بسیار خوبیه که شما دارین!


نقل قول:
وقتی خیال گلرت از دامبلدور راحت شد با چوبدستی آمادش به سمت مرگخوارها برگشت و با لبخندی شیطانی بر لبلش آماده ی پذیرایی از آنها شد

پایان پستتون بهترین قسمتش بود.گذاشتن تصمیم به عهده نفر بعدی.این ایده معمولا ترغیب کننده اس.نفر بعدی میتونه آزادانه در مورد گلرت و بقیه تصمیم بگیره.در عین حال که یه سر نخهایی از طرز فکر گلرت بهش دادین.کارتون خوب بود.


موفق باشید.










شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.