1. تصور مشنگا از مرلین درسته یا غلط؟ مرلین با دست جادو میکرده یا چوبدستی؟ چرا؟ (5نمره)
خب استاد این واقعا بستگی به موقعیت داره. مثلا تو بعضی موقعیتا جادوگرا جوگیر میشن. بدون چوبدستی جادو میکنن. مثلا قبل از اینکه برن هاگوارتز. مگه همون کله زخمی نبود که عمه شو باد کرد؟ مگه مامان کله زخمی نبود که یه گل رو... اممم... چیکار کرد؟ رقصوند؟ حالا به هر حال. هر چی اسمشو میذارین.
حالا شما تصور کن که بچه ها کوچیک میتونن گاهی بدون چوبدستی جادو کنن. بعد مرلینِ خفنِ بزرگ نتونه؟ خب مسلما تا یه حدی میتونسته. که اون حد بسیار فراتر از حد این بچه ها بوده!
و البته برای اجرای جادوهای خیلی پیشرفته هم از چوبدستی استفاده میکرده.
حالا ممکنه یه مشنگی اتفاقی دیده که مرلین با دست جادو میکرده. بعد پخش شده دیگه!
شایدم کلا تصوراتشون بوده! چه میدونه آدم! این مشنگا که کارشون معلوم نیس!
2. تاریخچه تحول چوبدستی رو از گذشته تا آینده توضیح بدین. (15 نمره)
فک میکنم با توجه به اون چوبدستی ای که پروفسور نشون داد سر کلاس، چوبدستی های قدیمی حجیم و سنگین بودن و از هر چیزی که دم دست می اومده برای ساختشون استفاده میشده. فلز. چوب. حتی اگه میتونستن سنگ!
و برای اون ماده ی جادویی وسطش. این یه نقطه مشترک بوده با چوبدستی های حال حاضر. البته یکی از دلایل بزرگی چوبدستی ها هم همین مواد جادویی بودن!
اون زمان این تکنولوژی نبوده که مثلا بیان و ریسه ی قلب اژدها(به این نازکی!) درست کنن. یا مثلا پر ققنوس رو به طور کامل باید میذاشتن وسط چوبدستی.
و در مورد کارایی!
باید بگم که کارایی چوبدستی یه چیز واضح نیس که تغییراتشو خیلی ساده بشه بررسی کرد و به عوامل مختلفی بستگی داره که مهم ترینش قدرت همون جادوگره... (و البته شانس جادوگر، اون جادو در مورد خود کله زخمی
)
ولی خب اگه در نظر بگیریم که یه فرد از دو تا چوبدستی استفاده کنه که یکیشون قدیمی و یکیشون جدید باشه.
حالا باز اینجا حالت های مختلفی ممکنه پیش بیاد که ما بیایم و بهترین حالتو در نظر بگیریم و بگیم با توجه به اینکه چوبدستی جادوگرو انتخاب میکنه، هر دو چوبدستی مناسبن برای اون شخصِ استفاده کننده.
در این صورت باید گفت به خاطر اینکه حجم ماده ی جادویی چوبدستی های قدیمی بیشتره، میتونن تا حدودی کار آمد باشن. اما گاهی جنس نه چندان خوبشون باعث از بین رفتن قدرت اون وسط میشن.
یا اینکه سنگینی و بزرگ بودنشون باعث میشن جادوگر نتونه ازشون خوب استفاده کنه و یا سرعت حرکت چوبدستی و عکس العملش کند باشه.
همچنین حمل چوبدستی های قدیمی بسیار سخت بوده.
پس در نتیجه میشه گفت که در مجموع چوبدستی های فعلی چوبدستی های بهترین!
وراجی و جوگیری و علم دست به دست هم دادن به مهر و سوال دوم رو کردن آباد
3. چوبدستی رویایی(!) خودتون رو شرح بدین و یکی از بزرگان تاریخ که مغز چوبدستیش با شما یکی بوده رو نام ببرین و مختصری در موردش توضیح بدین. (10 نمره)چوبدستی رویایی من از چوب درخت سپیداره. چون درختای سپیدار درختای مورد علاقه ی من هستن و بسیار هم با کیفیته چوبشون و همین طور از گذشته ها افسانه هایی در مورد جادویی بودنشون وجود داشته که خب ممکنه قدرت چوبدستی رو بیشتر کنه.
و در مورد مغزش!
ریسه ی قلب اژدها رو ترجیح میدم. چون اصلا اسمش ابهت داره! خودش ابهت داره! همه چیش ابهت داره!
و در مورد ظاهرش. ترجیح میدم بالاش یه رگه هایی از زرد و بنفش و سفید داشته باشه.
دوست دارم یه کمی بلند و کشیده باشه و حالتش یه جوری باشه که آدم میبینه کیف کنه، نه اینکه بیاد تو ذهنش این چقدر بد دسته!
در مورد قدرتش... دوست ندارم خیلی خیلی خیلی قدرتمند باشه. ولی دوست دارم در حدی باشه که بشه باهاش کار های خفن کرد!
و تنها چیزی که باید اضافه بر بقیه چوبدستی ها داشته باشه اینه که نشونه گیریش اتوماتیک باشه که وقتی ویبره میرم خرابکاری نشه
و در مورد اون آدم خفن... باید بگم که الکساندر گراهام بل(استاد، شما که تاریخ جادوگری درس میدین، حتما میدونین که الکس جادوگر بوده دیگه؟
)، که با اختراع تلفن مشنگی نقش بزرگی توی ترویج وراجی داشت، از چوبدستی ای با ریسه ی قلب اژدها استفاده میکرد.
اون با همین چوبدستی ریسه قلب اژدهاش فکراشو از سرش آورد بیرون و ریخت تو قدح اندیشه و در نتیجه تونست تلفنو اختراع کنه