مجله انتخابات یازدهم

ستون کنت الاف:
انتخابات وزارتخانه همیشه یکی از مهمترین بخش های ایفای نقش بوده است. بالخصوص این دوره که بنا بر صلاحدید مدیران، قدرت وزیر هم بیشتر شده. من، میخواهم طی سری برنامه هایی شما را در انتخاب بهتر وزیر جامعه ی جادوگری یاری کنم.

آرسینوس جیگر

گریفندوری- مرگخواری که آدم رو همیشه یاد لی جردن می اندازه. ناظر گروه گریفیندور و یکی از بهترین اعضای این چند وقت اخیر گروه و حتی سایت. تا الان بیشترین طرفداری و همچنین شلوغ ترین ستاد ها مربوط به این کاندیدا میباشد.
شاید بزرگترین برگ برنده ی جیگر، حمایت لردولدمورت از او باشد که میتواند رای های زیادی برای او بخرد. نکته ای که برای آرسینوس وجود دارم خشک بود و جدی بودن در برخورد با سوال کننده ها است. با این که بعضا سوال های کاملا غیر جدی و طنز از او پرسیده میشود، او کاملا با خشکی صحبت میکد که این موضوع کمی آزار دهنده است.
دیگر نکته ی قابل توجه تبلیغات گسترده ی اوست که مطمئنا به نفع او خواهد بود.

هری پاتر

بدون هیچ طرح احتمالی و با حداقل فعالیت در ستاد انتخاباتی پا به عرصه ی رقابت گذاشت. در حالی که دیگر رقبا بیانیه میداند بیرون، از هری پاتر خبری نبود. تا این ساعت نیز فعالیت خاصی از این کاندیدا دیده نشده. احتمالا فعالیت را برای روز های آخر نگه داشته که این خود یک ترفند انتخاباتی است.

فلورانسو

دیگر کاندیدای نسبتا محبوب این دوره که رقیب اصلیه آرسینوس به شمار می رود. حمایت سیوروس اسنیپ کاملا به نفع او خواهد بود. فعالیت مدام و پایدار از خصوصیاتی است که میتوان یک وزیر دارا

او نیز همانند آرسینوس یک متناقض نماست! اسلیترینی-گریفیندوری!
با توجه به اینکه او تنها ساحره ی کاندیدا است، میتواند روی رای ساحره ها حساب باز کند.

روبیوس هاگرید

بهترین تازه وارد گریفیندور با تمام قدرت وارد شده است. به نظر می اید او برنامه های جامع تری نسبت به بقیه ی کاندیدا ها در مجمع ویزنگامت ارائه کرده است. مردم بیشتر به کسی که برنامه دارد اعتماد میکنند تا کسی که فقط بگوید ایده دارم! با این حال به نظر میرسد او تجربه ی کافی برای وزارت نداشته باشد. شاید اگر سال دیگه شرکت میکرد، تا دوبرابر میتوانست رای جمع کند.

رودولف لسترنج

حضور این قمه کش، همیشه یک رقابت را حرفه ای تر و جذاب تر میکند. اصلا او برای حواشی اومده! ساحره دوست و قمه کش و حالا هم تایید صلاحیت دیر هنگام که تعجب برخی از جامعه ی جادوگری را برانگیخت. و نکته مهم تر از زبان سوزان بونر:
نقل قول:

معنی کردن این متن را به شما میسپاریم.

نکته ای که تقریبا در همه ی نامزد ها وجود داشت این بود که انها بدون برنامه امده اند. تقریبا همه شان گفته اند برای چه چیزی ایده دارن و میخواهند فکری به حال چه چیزی کنند. کاندیدا ها باید بدانند با توجه به این که قدرت وزارت بیشتر شده، مردم توقع دارن بفهمند نامزد دلخواه انها قرار است چکار کند. فقط نظارت شدید بر انجمن ها؟ برابر کردن حقوق ساحره ها و جادوگران؟

با ما باشید. به محض اعلام برنامه های جدی کاندیدا ها، سعی می شود در حداقل زمان ممکنه گزارشی اماده و در جادوگر تی وی تقدیم شما شود.

روبروی وزارتخانه سحر و جادو، قیامتی شده بود. کارآگاهان، خبرنگارها و جادوگران عادی همگی جمع بودند. روبروی آن ها دالاهوف و دامبلدور ایستاده بودند. دالاهوف چوبدستیش را روی گردن دامبلدور خلع سلاح شده گذاشته بود و در حالی که او را مانند یک گروگان به سمت جمعیت گرفته بود، فریاد میزد:

"جوجه محفلی های احمق، من همیشه یه مرگخوار بودم و میمونم. من همیشه مرگخوار لرد سیاه بودم و تا آخرین قطره خونمو براش میدم. ارباب، همه امید، آینده و زندگی منه. من حتی اگه بخوام چطور میتونم نشان سیاه حک شده روی دستمو پاک کنم؟ این نشان وفاداری تا آخرین روز عمرم روی دستم میمونه. حالا، برای اینکه بهتون ثابت کنم گول خوردید و من در همه این سال ها به لرد ولدمورت وفادار بودم این پشمک بی خاصیت رو همینجا سلاخی میکنم!"


اعضای محفل ققنوس هاج و واج به دالاهوف مینگریستند و در دل هایشان زمزمه میکردند که:
" دامبلدور چقدر بهت گفتیم که با این دالاهوف مرگخوار نپر. امکان نداره عوض شده باشه. هیچ کس هیچ وقت عوض نمیشه و هیچ چیزی استثنایی نداره. اون سیاه بوده و میمونه و تو چقدر سرسختانه جواب میدادی که حتی ممکنه نیمه سیاه هم مفید باشه. جمع سیاهی و سفیدیه که جهان رو سر پا نگه داشته و بهش معنا میده. چقدر بهت گفتیم با این قاتل بالفطره رفاقت نکن و علیرغم اینکه همه بهت میگفتند باز هم با این موجود پست رفیق موندی و حالا خب نتیجه شو میبینی."

کارآگاهان خیز برداشته بودند تا به دالاهوف حمله کنند و دالاهوف در حال تکان دادن لب هایش و خواندن وردی برای سلاخی کردن دامبلدور بود که ناگهان در پشت دالاهوف، دالاهوف دومی نمایان شد، چوبدستیش را به سمت دالاهوف دیگر گرفت، نور سبز رنگی از چوبدستیش خارج شد و دالاهوف دیگر، نقش زمین شد. دامبلدور رها شده با تعجب برگشت و به دالاهوف جدیدی که نمایان شده بود نگاه کرد و خندید.

او اینقدر باهوش بود که مثل بقیه نیاز نبود ماجرا را از زبان خود دالاهوف بشنود. او همیشه به او ایمان داشت. او از اول هم میدانست دالاهوفی که او را گروگان گرفته بود در واقع خود دالاهوف نبود و صرفا یک مرگخوار بود که معجون تغییر شکل نوشیده بود و به شکل او در آمده بود تا از طریق اطمینانی که دامبلدر به او داشت هم بتواند دامبلدور را از بین ببرد و هم دالاهوف را متلاشی کند.


****
هویجوری یهویی یه سوژه ای به ذهنم رسید و نوشتم.

ستون اخبار








صبح دیروز آرسینوس جیگر، زندانبان آزکابان با همراهی سه دمنتور وارد دفتر وزرای پیشین شد و در پس از ملاقاتی کوتاه از آنجا خارج شده و مستقیما به زندان آزکابان رفت. وی در حالی که به سمت محل کار خود در حرکت بود تنها جمله ای که به خبر نگار ما گفت چنین بود:« فردا صبح برای تهیه ی گزارش به آزکابان بیاید... خبر های مهمی خواهید داشت!»

او با وجود آنکه صدایش از زیر نقاب اندکی افسرده و ناراحت بود این سخنان را بر زبان راند... هنوز مشخص نبود که چه اتفاقی خواهد افتاد. اما صبح امروز خبرنگار اعزامی ما با چهره ای متعجب به دفتر رسمی پیام امروز بازگشت و گزارش زیر را که ملاحظه میکنید تحویل داد:

امروز هوا آفتابیه و من ممد نانچیکو خبر نگار اعزامی پیام امروز به زندان آزکابان هستم. روز قبل زندانبان آزکابان جناب آرسینوس جیگر که به دولت قبلی بسیار وابسته بود در حینی که از دفتر وزرای قبلی خارج میشد از ما دعوتی برای تهیه ی خبر از زندان به عمل آورد.

بله... در مقابل زندان تعداد زیادی از اعضای محفل ققنوس مشاهده میشن که حالا فرصت رو برای نجات "ریتا اسکیتر" و "هری پاتر" از زندان مناسب دیدن و مشغول اعتراض هستن... بریم و با رئیس این گروه یعنی" آلبوس دامبلدور" مصاحبه ای انجام بدیم.
- ببخشید... پروفسور دامبلدور... دلیل اعتراض شما در حال حاضر چیه؟

- این زندانبان آزکابان که یک مرگخوار هم هست حاضر نیست حتی حالا که اسنیپ و بلک از وزارت برکنار شدن هری مارو پس بده! ما اعتراض داریم!

- در مورد ریتا اسکیتر چطور؟

- بله البته... ایشون هم همینطور! پسشون بدید خواهشا!

خوب... حالا سعی میکنیم از بین دمنتور های محافظ عبور کنیم و وارد بشیم اما.... بله! بله! خود آرسینوس جیگر در حال خارج شدنه! و چیزی که جالبه هری پاتر و ریتا اسکیتر هستن که با دستان باز و رداهای زندان در حال خارج شدن هستن! واقعا عجیبه! مثل اینکه آرسینوس میخواد صحبت کنه... بهتره به صحبت های ایشون گوش کنیم.

- خب... خب... خب... همونطور که میدونید یا نمیدونید وزیر اسنیپ و وزیر بلک از کار برکنار شدن و البته آخرین دستور وزیر اسنیپ پیش از واگذاری قدرت آزاد کردن "کله زخمی" و "ریتا استیکر بوده، و من به دستور ایشون این دو نفر رو آزاد کردم... وگرنه خودم قصد داشتم مراسم اعدامشون رو هم انجام بدم! حالا هم بیاید برشون دارید ببریدشون! کسی هم بخواد مصاحبه کنه با بوسه ی دمنتور ها طرفه! خلاص!

بله... همونطور که میبینید زندانبان آزکابان هنوز به وزرای قبلی احترام میذاره ولی با اینحال به دستور اونها دو نفر از زندانی های بسیار مهم رو آزاد کرد... امروز بسیار روز شگفت انگیزی بود!



بله... همونطور که دیدید پسر برگزیده بالاخره پس از مدتی طولانی ماندن در سلول تنگ و تاریک آزکابان آزاد شد و به آغوش جامعه ی جادوگری بازگشت. برای دنبال کردن ادامه ی اخبار لطفا به صفحه ی 65 همین روزنامه مراجعه کنید.

فهمیدن یا نفهمیدن
مسئله این است

به قلم ریتا اسکیتر

صلح.. کلمه ای که نمی توان اثری از آن ها میان بزرگ ترین گروه جامعه جادوگری یعنی ساحره ها و جادوگران یافت. درگیری های مسخره ای که هیچ نتیجه ای نداشته و ندارد و نخواهد داشت. چه مدیریت ها عوض بشوند، چه عوض نشوند!
در گذشته که درگیری ها اینگونه نبود. یکی از ساحره ها و دیگری از جادوگران می ایستادند مقابل یک دیگر، تعظیم می کردند و سه قدم به پشت بر میداشتند. بعد برمیگشتند و شروع می کردند به دوئل! حالا را نگاه کن.. یکی می آید و در ملاءعام " توهین " میکند و میرود روی اعصاب جادوگران. می آید و سعی می کند خوار کند جادوگران را..
جبهه داری نمی کنم، مقاله می نویسم! من، ریتا اسکیترِ شایعه پراکن، اولین بار است که دستم کوتاه است از شایعه پراکنی! واقعیت جلوی چشمانم است.
درگیری های جادوگران و ساحره ها به زمان های دور بر میگردد.. روزگارانی که مرلین و مورگانا بودند و مشکلی پیش نیامده بود. هر کدام حقی داشتند و هیچ اعتراضی نداشتند. یکی کار می کرد و زحمت میکشید و آن دیگری نیز همین طور.. اما روز ها گذشت و سال ها و قرن ها تا رسیدیم به امروز.
چندی پیش دیدیم که سازمان حمایت از ساحره ها به وجود آمد.. درست چند ساعت بعد، آنتی ساحریال به وجود آمد و این دو گروه، مانند سگ و گربه افتادند به جان هم! یکی آن دیگری را اذیت می کرد و دوئل می کردند و یکی می باخت و دیگری می برد! اما در ته دل ـشان، در انتهای این خانه ی دور افتاده در بدن، یک دیگر را دوست داشتند.. شب ها سراغ یکدیگر می رفتند و عذر خواهی می کردند، می خندیدند.
حالا را ببین.. شده جنگ! می پرند به پاچه ی هم.. مگر کسی حق شما را گرفته که اینگونه به زمین و زمان و عالم بالا هوار می کشید که این ها وجدان ندارند و ظالم اند و حرف های نامربوط میزنند و غیره و غیره..
اگر اینگونه است، پای یک جامعه را وسط نکشید! درگیری بین خودتان است، بحث ساحره و جادوگری اش نکنید.. بروید دوئل کنید، بروید حرف بزنید، بروید هر کاری دوست داشتید انجام دهید اما با جامعه جادوگری این کار را نکنید.. درگیری درست نکنید، داد و هوار نکشید و " توهین " نکنید!
میگویند این کارم مصداق فضولی در کار دیگران است.. بگوییم این حرف ـتان درست! دخالت توی این امور چندان جالب و مودبانه نیست.. این هم درست! میگویید جلوه ی بدی دارد.. بگوییم این حرف هم درست. اما کار شما هم درست بود؟ خوار کردن جادوگران و آزار آن ها در ملاءعام درست بود؟ اگر درست بود، حرف های شما درباره ی من هم درست است!
این ها از زبان ساحره ایست که سال ها همین جا نشسته و قلم در دست، خبر می نویسد!
بیشتر از این واقعیت ها را نگویم چون بر خلاف خودم عمل می کنم..

پیرو سخنان رئیس سازمان حمایت از حقوق ساحره ها (CBC)،بانو ایرما لیدیا پینس که چندی است افتخارات زیادشان از چشم هیچکس پنهان نیست.
طوماری از جنایات و ظلم های هولناک شخص آرسینوس جیگر برعلیه ساحره ها و برخی از جادوگران جامعه تهیه شده که بعد از توضیحاتی درمورد این زندانبان در این گزارش به اطلاعتان خواهد رسید.

اما میپردازیم به شخص آرسینوس جیگر.فردی که مدتی است به مقام ریاست زندان آزکابان دست پیدا کرده. او و چندی از پیروانش از مخالفان سرسخت استقلال ساحره ها هستند و اقدامات زیادی در این راه انجام داده اند که در ادامه نظرتان را به این اقدامات جلب میکنم.

۱-جلوگیری از ورود نمایندگان سازمان حمایت از حقوق ساحره ها
۲-تشویق زندانیان آزکابان برای شورش
۳-آموزش شعار هایی از جمله مرگ بر وزارت سحر و جادو به نگهبانان آزکابان(دیوانه سازها)
۴-سعی در تفرقه پراکنی میان وزراء کنونی وزارتخانه برای ایجاد کودتا نظامی
۵-دادن دشنام و شعارهایی برعلیه جبهه سیاهی(شخص لردسیاه و برخی از مرگخواران)
۶-توهین به چهره سرشناس و فرهنگی جامعه ...کتابدار معروف و رئیس سازمان حمایت از حقوق ساحره ها بانو ایرما پینس و همچنین توهین به خواننده بین المللی سلسیتنا واربک هنگام ورود به آزکابان برای بررسی وخامت وضع بند ساحره ها
۷-پیشنهاد رشوه به شاهدان ماجرا

ادامه این جرائم را از زبان ریگولوس بلک شاهد عینی ماجرا که حاضر به مصاحبه با ما شدن بشنوید:
-آرسینوس جیگر در جوانی اقدام به سرقت از سالازار اسلیترین درمهمانی کرد.
ایشون همچنین نوشیدنی های غیر مجازی را در زندان آزکابان نگهداری کرده و به فروش غیر قانونی و پخش آنان دست زده اند.
همچنین بارها اقدام به قتل من کردن!تهدیداشونم که برای نصف کردنم غیرقابل انکاره!



متاستفانه هنگامی که نمایندگان سازمان حمایت از ساحره ها قصد جمع آوری امضاء از شاهدان را داشتن،آرسینوس جیگر شاهدان را تهدید به مرگ کرد و اجازه نداد که آنان برگه شهادت را امضاء کنند.

ای ساحرگان دنیای جادویی بدانید و آگاه باشید!

هنگامی که شما درحال رسیدگی به خانه و کاشانه خود هستید.همنوعان شما در آزکابان مورد شکنجه های هولناک که بهترینشان ندادن آب و غذا است قرار میگیرند.
و زندانبانان برای ایجاد وحشت در دلهایشان مو های بلند آنان را از ته میزنند و با طلسم های هولناک از آنان پذیرایی میکنند.

حال حق انتخاب باشماست.
آیا این اقدامات ننگی بزرگ نیست که بزودی ممکن است دامان وزارتخانه را آلوده کند؟
آیا ساحرگان بی گناه بند ساحره ها نباید از ساده ترین نیاز ها مانند:آب و غذا بهره مند شوند؟
آیا این اقداماتی که در خفا انجام میشود نیازمند رسیدگی نیست؟

ما نمایندگان سازمان حمایت از حقوق ساحره ها با به خطر انداختن جانمان این حقایق تلخ و ناراحت کننده را بدست آوردیم و تصمیم گیری را به شما بزرگان واگذار می نماییم.

ملت آگاه و با بصیرت ساحره و جادوگر،همانگونه که میدانید ریاست یکی از ارکان جامعه جادویی یعنی زنده آزکابان،مدت مدیدی است که در دست یکی از افراد بد نام جامعه،یعنی آرسینوس جیگر میباشد.

نامبرده که حتی تلفظ صحیحی نامش نیز مشخص نیست،با اقدامات مستقلانه و به دور از اخلاق و حکمت باعث ایجاد وضعیت اسف بار و رعب آوری در آزکابان شده!

گزارشات رسیده به دفتر سازمان حمایت از حقوق ساحرگان(CBC)حاکی از آن است که ساحرگان مظلوم جامعه در زندان وضعیت بسیار بدی دارند حتی به امکانات ابتدایی مانند غذا و مرلینگاه دسترسی ندارند.

لازم به ذکر است که این زندانبان،خشن در اقدامی خودسرانه امروز مانع ورود نماینده و رییس CBCبانو ایرما لیدیا پینس،که از چهره های فرهیخته جامعه هستند،به زندان شد!

لازم به ذکر است که خانم پینس به همراه خواننده مشهور سلستینا واربک مدتی در مقابل درب زندان تجمع کردند که هیچ تاثیری در ورود ایشان به
آزکابان نداشت!

در پایان سازمان CBC طی پرسشی از افراد حاضر در صحنه طوماری از جنایت های این فرد تهیه شد!

که در اسرع وقت به زیور طبع آراسته و جهت اطلاع عموم منتشر خواهد شد!

بیانیه ی رودولف لسترنج در مورد بازگشایی حمام مختلط وزارت!

ملت شریف...جادوگران سبیل کلفت و ساحره های باکمالات!

در این وانفسای سانسور و مقطع حساس کنونی،بر آن شدیم تا بیانیه ای صادر و شما را از قضایا مطلع گردانیم!

بر اساس صحبت های رد و بدل شده بین بنده (به عنوان نمایده اکثریت جامعه که خواهان باز گشایی حمام مختلط وزارت هستند) و مسئولین بلند پایه وزارت،تصمیم بر آن گرفته شد که از ایجاد تشنج در جامعه جلوگیری شود.
پس بر این اساس مسئولین وزارت مهلت حداکثر دو ماهه ای در خواست کرده تا بعد از این دو ماه در مورد بازگشایی این حمام،مذاکره شود.

از همین رو از تمام مشتاقان و عدالت خواهان تحصن کرده ی رو به روی وزارت درخواست میشود که به تجمعات و تظاهرات اعتراض آمیزشان پایان دهند...بدون شک این جنبش پیروز است!

همینجا به همگان اعلام میکنم که ما حسن نیت خود را ثابت کرده و به وزارت این مهلت خواهیم داد...اما در صورت عمل نکردن وزارت به تعهداتش،این جنبش دوباره و با شدت بیشتر به درخواست مطالبات به حقش،به پا خواهد خواست.

همچنین از تمام همراهان این جنبش تشکر کرده که شخص بنده را تنها نگذاشته و با حمایت های خودشان ما رو در این نبردپشتیبانی کردند... و به آنها وعده پیروزی میدهم!

رودولف لسترنج
سنه ی شونصد هزار و خورده ای بعد از ظهور مرلین
لندن

این روز ها در بین خبر های پیش و پا افتاده ای مثل پیوستن لرد ولدمورت به باشگاه سه هزارتایی ها و اضافه شدن به جمع فسیل های زنده ی دنیای جادوگری یا شک و شبهه هایی درباره ی جنسیت واقعی ریگولوس بلک و هزاران خبر مانند این ها، خبری که کمتر درباره ی آن صحبت شده درباره ی آزاد شدن حمام وزارت است!

حمام وزارت، از گذشت های دور، محل اجتماع و برگذاری میتینگ های مهم و غیر مهم سران بوده و از آنجایی که این حمام مختلط است، هزاران هزار بازدید روزانه داشت. اما با تغییر وزیران، آنها درب آنجا را پلمپ کردند و این مکان مفرح و شادی آور را از جوانان این مرز و بوم دنیای جادوگری گرفته اند.

اما امروز، رودولف لسترنج به پا استاده تا بار دیگر درخواست خود را با ذکر مدارک کافی به گوش وزیران برساند. لسترنج دلایل محکمی برای باز شدن این حمام داشته اما وزرا که این مکان را محل توطئه علیه وزرات خود می بینند و فکر می کنند که پاتیلی زیر نیمه پاتیل است، این درخواست را برای بار اول رد کردند. سوروس اسنیپ، به عنوان نیمه وزیر دنیای جادوگران، با درخواست رودولف لسترنج مخالفت نمود و از وزیر دیگر نیز از طریق جغدی شخصی خواست تا با این درخواست مخالفت کند. سیریوس بلک هم به ظاهر خود را فردی درست کار نشان داده و با جمله ی : « درباره ی این موضوع فکر خواهیم کرد. » سعی بر فریب دنیای جادوگری داشته اما ملت همیشه در صحنه با تمام توان خود در رو به روی وزارتخانه تجمع کردند و با شعار " حمام وزارت خانه.. آزاد باید گردد! " دولت ائتلافی خاکستری را مورد خطاب قرار دادند.
امیدواریم که رودولف لسترنج حمام را باز پس گیرد تا جوانان ما بار دیگر حماسه ای بیافرینند!

هوا گرم بود، خيلى خيلى گرم. صداى نعره ى پدرى که پسرش را سرزنش مى کرد، از دور به گوش مى رسید.
- اون کولر رو خاموش کن اصغغغغغر!

باد گرمى مى وزيد. خيابان ها خلوت بود. در اين سراى بى کسى کسى در خيابان به در کسى نمى زد و در نمى رفت. پرنده هم پر نمى زد. باد، کاغذى را از روى زمین پرواز داد و محکم به شيشه ى يکى از مغازه ها کوبيد. آن کاغذ يک روزنامه بود. عکس هرى پاتر روى آن ديده مى شد که از ميله هاى زندان گرفته و مثل سيريوس بلک در فيلم سوم ديوانه وار تقلا مى کرد. صداى ناصر ممدوح از دور به گوش رسید که روزنامه را مى خواند.

هرى پاتردستگير شد!
ملت شریف جادوگر و ساحره، آگاه باشيد که هرى پسر جيمز و ليلى پاتر کاملا ناجوانمردانه دستگیر شد. جالب اينجاست که بيشتر وکلاى اين زندانى مرگخوار بوده و کاملا آشکارا اعلام کردند که قصد نابودى وى را دارند. هرى پاتر بى پناه در مقابل ديوانه سازها ديگر خاطره ى شادى ندارد.آن بدبخت تنها خاطره ى خوشش پيروزى در کوييديچ بود که آن هم در اين دوره باختند.

ملت شریف مواظب باشيد! وقتی هرى پاتر قهرمان، امروز با کمک دست هاى پشت پرده دستگیر شد، شاید نفر بعدى يکى از شما باشيد. وقتی وزارت خانه پر از مرگخوار باشد همين مى شود.

اى ملت قيام کنید علیه اين دولت ديکتاتورى. شما آزاد هستید. هرى پاتر قهرمان شماست. کله زخمى در دنیا زياد است اما کله زخمی اى که شما را از دست ولدمورت نجات دهد فقط يکى است. اگر دست به کار نشويد، همه ى شما شام نجينى خواهيد شد و شاید شما را مجبور کنند که موهايتان را از ته بتراشيد و بعد دستتان را داغ مي كنند و مي شويد مرگخوار. مرگ خوردن ندارد. بياييد..

صداى ناصرممدوح با افتادن روزنامه به روى زمین قطع مى شود.

بیانیه

به نام مرلین
امروزه همه به موضوع دستگیری بی دلیل فرزند روشنایی(هری پاتر) در صدر اخبار اشراف داریم.
این در حالی است که ثانیه هایی پس از این عمل ناشایست، اعضای سپید و بی دوز و کلک محفل با این خیال که وزیری شایسته و تمام محفلی این عمل را محکوم کرده و پسر برگزیده را صحیح و سالم به خانه شماره 12 گریمولد بازمیگرداند،کوچکترین عملی به انجام نرساندند.(به جز فلو که زحمت کشید آش تخم مرغ پخت واسه بازگشت هری)

اما کمی بعد وزیر تازه از محفل در آمده اعلام همنظری با بقیه مرگخواران اعضای وزارت کرده و به تمام آرمان های محفل و گریفیندور پشت کرد و پس از آن اقدام به شکایت علیه اینجانب به جرم دزدیدن لگن موتورش کرد.بنده دلایل وثقی مبنی بر واگذار شدن این موتور به اینجانب دارم(حال به من چه اون موقع در شرایطش متعادل بوده یا نبوده).
فوقش هم یک سرقت است دیگر... تهش 1 ماه کیک خنک میخورم باز آزاد میشم .(منو از زندان میترسونی؟ برو از مرلین بترس)

اما حال که بحث از موتور شد،اجازه دهید که من هم بحث از هیپوگریفی را باز کنم کج منقار نام!
این هیپوگریف جزو اموال غیرقانونی توسط همین وزارت بوقی اعلام شده که متعلق به اینجانب می باشد نکته جالب اینه که الان در حال استفاده شدن توسط سیریوس بلک هست.اگر وزارت و آزکابان ادعای منصفی دارند یه کاری کنند.(الکی میگه واسه فضای پاک از وسایل نقلیه بدون سوخت استفاده کنیم)

و آخر عرایض شریفم خدمت دو گروه محفل ققنوس و مرگخوراس. بگوشید و بکوشید که گول نخورید.
محفلیون،یکی از دوستان ما گرفته شده و تا چند روز دیگر محاکمه خواهد شد.ما نباید اجازه بدهیم که اینطور شود.
مرگخورا،گول اینها رو نخورید.اول هری پاتر و بعد خودتان! (به همین حد اکتفا میکنم اطلاعاتمو رو نمی کنم.)


و در آخر به خیابان ها و کوچه ها تاپیک ها و چت باکس ها بریزید و بگزارید بفهمند که ما می فهمیم.