هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۳۰ یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۶

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 604
آفلاین
تكليف شماره 1: در قالب رول، تصور كنيد هنگامي كه ولدمورت به خانه پاترها حمله كرد و پدرو مادر هري را كشت، از معجون فليكس فليسيس استفاده كرده بود. در اين صورت سرگذشت جامعه جادوگري چگونه ميشد؟(18 امتياز)

آرام آرام راه میرفت. خش خش شنلش بر روی زمین ترس را در دل همگان می افکند و کلمه دشمن را در ذهن انها جاری میساخت.
سرانجام به آن خانه رسید. ان خانه هویدا.قهقه ای سرداد و به سمت در رفت. لیلی پاتر و جیمز پاتر درست جلوی پنجره نشسته بودند و آه! آن کودک، آن کودک که باید حتما نابود میشد و به کمک معجون اسنیپ حتما میشد. حتماً...

اما ناگهان لیلی پاتر به سمت در آمد. آیا او را دیده بود؟ فرقی نمیکرد. بهرصورت شاید از جان او میگذشت. اما بقیه همه محکوم به مرگ بودند.اما درهمین لحظه از تعحب خشکش زد. بر روی دیوار علامت شوم نقش بسته بود و درزیرش این متن:
ما همگی به لرد سیاه، لرد جادوگری میپوندیم و امیدواریم او بتواند این علامت را ببیند

این چه معنی داشت. آیا یک دام بود یا واقعیت؟ واقعیتی زیباتر از این وجو نداشت. دو جادوگر بزرگ دیگر به جمع او میپوستند و کسی که میتوانست نابودش کند خدمتگزارش میشد و او میتوانست تمام حرکاتش را کنترل کند. اما... آخر چطور ممکن بود کسانی که انقدر به دامبلدور نفرت انگیز نزدیک بودند به او بپیوندند.

صدای تق در آمد و در بار دیگر بسته شد. پس افسون سرخوردگیش هنوز کار میکرد. چوبش را به سمت در گرفت. در با صدای بنگی منفجر شد و سپس افسون سرخوردگیش را باطل کرد.

- اوه ارباب. شما اومدید؟ خدایا شکرت. ما به شما میپوندیم. خواهش میکنم، خواهش میکنم ما را بپذیرید
- این حرفها پاتر، همه اش یه نقشه نیست؟

با اینکه سعی میکرد صدایش خشک و بی حالت بنظر برسد اما شور و شعف بوضوح در چشمانش بود. پس دامبلدور هم دیگر آن قدرت قبل را نداشت ولی معجون فلیکس فلیسیس قدرتش باقی بود.
غرق در افکارش بود که صدای پاتر او را بخود آورد

- نه قربان. به هیچ وجه. ما حاضریم جانمان را برای شما فدا کنیم
- پس باید بچه خودتون هم مرگخوار بشه و این باید توسط وردهایی که روش اجرا میکنم تضمین بشه.

سپس قهقه ای زد و منتظر عکس العمل آنان شد.جیمز را دید که به لیلی نگاهی انداخت و سپس با تکان سری پاسخش را داد: هرچیزی که شما امر میفرمایید.
سپس کودک را جلو آورد. کودک میخندید. آن خنده را دوست میداشت. عجیب بود ولی گویا شبیه خنده ی خودش بود. فقط تنها فرقش این بود که روحش مثل او آلوده نشده بود. اما مگر فرقی میکرد. بهرصورت در آینده قرار بود روحش را آلوده کند. چه میخواست و چه نمیخواست.
چوبش را بالا برد و چند ورد را اجرا کرد و سپس آن را بر سر کودک فرود آورد.
سپس کودک را به پدرش پس داد آنگاه زمزمه کرد:
مورس موردرمارک
لیلی و جیمز ناگهان دست چپشان را گرفتند و آنگاه نقش بستن علامت شوم را بر ساعد دستشان حس کردند
-----------
تكليف شماره 2: مرلين مك كينن براي خوب شدن بيماريش، چرا از اين معجون استفاده نكرده بود؟ (12 امتياز)
معجون فلیکس فلیسیس تنها معجونی برای شانس است با اینکه میتواند با شانسی که می آورد مانع سرماخوردگی شود اما در رفع آن اثری ندارد.
مگر اینکه به عنوان شانس وردی را در کتابی بخواند و یا دارویی برای بیماری اش در همان لحظه پیدا شود.
و درضمن ممکن است اگر بیماری بدتری به سراغش بیاید شانس بهتری داشته باشد در نتیجه نمیتوان عکس العمل معجون فلیکس فلیسیس را دانست
درنتیجه مرلین مک کنین نمیتوانست آن را معجونی بداند که حتما بیماریش را خوب میکند و چون این معجون بسیار کمیاب است ترجیح میداد آن را هدر ندهد


ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۲۹ ۱۵:۰۱:۳۴

تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴ یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
آلبوس دامبلدور در حالی که شانه نسبتا بزرگی رو در اعماق ریش هاش فرو برده و سعی میکنه که یه ترتیبی به قرار گرفتن ریش هاش در کنار هم ! بده میگه : پرسی جون ... ایول باب دمت گرم ، برو اون مسئولای ارتشو بردار بیار ببینم چطورن ، خوبن ... حالا وقته جبرانه ! این همه تدریس خصوصی کردم برات مفت و مجانی دیگه میخوام ببینم که یعنی چطوری از خجالت من در میای دیگه تصویر کوچک شده


پرسی : باشه باشه ! فقط قرار نشد که هی تدریس های قبلی خصوصیت رو به رخ من بکشیا ! منم زحمت کشیدم برای آموزش هام ، من با یه دبه ماندانگاس سر کردم که تو اینطوری بگی ؟ ... من این همه لودو سابیدم که تو منت سرم بزاری ؟ من ...


دامبلدور : خوب حالا دیگه گیر نده ، برو ببینم چیکاره ای دیگه ... فقط با دسته پر برگردیا ... چیزه ، سره رات هر چی پسر مسر دیدی بردار بیار ببینم برای جلسات فوق پیشرفته خصوصی مناسبن یا نه تصویر کوچک شده


چند ساعت بعد


در خانه خصوصی دامبلدور که کسی جز پرسی از جاش اطلاع نداره باز میشه ، دامبلدور با حالت تصویر کوچک شده نشسته و داره برای زودتر اومدن پرسی دعا میکنه و با دیدن پرسی از خوشحالی ... به سمت پرسی میدوه و میگه : وای پرسی ... مرلین شکرت ! وای دیگه استخونام داشتن میترکیدن تصویر کوچک شده چی شد ؟ کوشن ؟


پرسی لبخندی میزنه و از جلوی در کنار میره ! سارا اوانز و آلبوس سوروس پاتر پشتش ! هستن .


دامبلدور با دیدن سارا به حالت تصویر کوچک شده در میاد و فریاد میزنه : نــــــــــــه ! اینو دور کن از اینجا ! اوووووق ! و با دیدن آلبوس سوروس میگه : وایییی ! تو پسری ؟ خوش اومدی عزیزم تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده



بعد از سه ساعت

دامبلدور که خسته هست و نمیتونه صاف بایسته رو به پرسی میگه : بد نبود ... آفرین پرسی ، دیگه نیازی به پول دوباره نیست ، یک ماه دیگه جلسه خصوصی باهاتو تمدید میکنم ... عله هم که دیگه همه فوت و فنای منو یاد گرفته دیگه نیازی نیست به اون تدریس کنم ، پس وقتم برای تو حسابی باز میشه تصویر کوچک شده فقط چیزه ! اونطوری که میخواستم دقیق نبود ، از فردا همون ماندانگاسو بردار بیار یه کم ببینمش


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۰۰ یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۶

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۵ سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۴۷ جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰
از ته چاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 730
آفلاین
تكليف شماره 1: در قالب رول، تصور كنيد هنگامي كه ولدمورت به خانه پاترها حمله كرد و پدرو مادر هري را كشت، از معجون فليكس فليسيس استفاده كرده بود. در اين صورت سرگذشت جامعه جادوگري چگونه ميشد؟(18 امتياز)

هوا تاريك است و دانه هاي برف از آسمون ميان پايين تا ميرسن به زمين. يه سلام ميكنن و ميشينن سر جاشون. خيلي مرتب و منظم.

ولدي در حالي كه معجون خوش شانسي خورده به سمت منزل هري اينا ميره!
چشماش نور بالا ميزنه و پاهاش به صورت اتوماتيك وار به سمت خونه ميره... با هر قدم پاهاش تو برف فرو ميره ولي از اونجايي كه چكمه ي چرم پوشيده برف ي تو كفشش نفوذ نميكنه و خيلي خوش به حالشه!

- تق تق تق...
صداي نوزاد: كيه؟
ولدي: منم مادرت...
نوزاد: دستت رو از زير در ببينم!
ولدي: بيا...
نوزاد: ها... خودتي بيا تو مامان.

*شفاف سازي:
1. ولدي معجون خوش شانسي خورده و از شانس خوبش ننه باباي هري خونه نيستن!
2. نوزاد حرف نميزنه؟؟؟ بابا اين نوزاد آدم نيست كه يكي از بزرگترين جادوگراس! هري پاتره ها!! خيلي هم ديكتاتوره!
3. ولدي معجون خوش شانسي خورده و بچه اشتباهآ دستاي نكره ي اون رو شبيه دستاي مادرش ميبينه!


ولدي وارد خونه ميشه:
- بچه ننه بابات نيستن!
- نه نيستن! تو كه مامانم نيستي. دروغ گو!
- اره بچه جون من اومدم بخورمت! هااااام... ()

- اي واي جيمز! چرا در خونه بازه!
- حتمآ هري رفته با بچه هاي كوچه تيله بازي كنه در رو باز گذاشته...
- اي وا خاك بر سرم چرا اينجا خون ريخته!!

- هااام! هااام!

و ولدي ننه باباي هري رو هم ميكشه! (هااام= افكت كشتن! )


== ده سال بعد ==

- آلبوس...
- جانه آلبوس؟
- بيا اين يه سري طلسم هاي جديهد! سياهترين طلسماي روز! از فردا تو مدرسه اينا رو درس ميديد. بايد هميشه طلسما رو آپ ديت كنيد ديگه من هر سري نگم!
- باشه تام جون..
- چند بار گفتم به من نگو تام! اين كلمه روابط دوران بچگيم با تو رو يادم مياره! بوق تو روحت به من بگو لرد!
- باشه تام!
- ببين يه كار نكن بدم بندازنت تو انفرادي و اجازه ندم ديگه واسه بچه هاي مدرسه كلاس خصوصي بزاري ها!


و در كل در تمام دنيا سايه ي لرد ولدمورت افكنده شده و هيچ ناجي و نجات دهنده اي هم نيست...

تا بعد!

---------------------------------------------------------------------------
تكليف شماره 2: مرلين مك كينن براي خوب شدن بيماريش، چرا از اين معجون استفاده نكرده بود؟ (12 امتياز)


مرلين: آخ ننه! آخ دستم... آخ بالم!
مرلين هن هن كنان به سمت قفسه ي كتاب هاش ميره...
- آخ... هوووي... هيشش...
مرلين دستش رو به قفسه گرفته و كل قفسه به خاطر عدم تعادل مرلين روي زمين و سر و كله ي مرلين ميريزه!

==يك ساعت بعد==
مرلين با وردي سر و كلش رو بسته و نشسته داره كتاباي رو زمين رو ورق ميزنه و دنبال معجونيه كه بتونه بيماريش رو خوب كنه...

معجون "فليكس فليسيس"
اين معجون تنها براي شما شانس مي آورد و در درمان بيماري مؤثر نيست. هرچند در پيشگيري ميتواند مؤثر باشد!


بنابراين مرلين از اين معجون براي درمان بيماريش استفاده نكرد!

(آخه اينم سوال بود! بي ربط..!)

--------------------------------------------------
*نمره ي اضافي براي نفر اول بودن يادتون نره!


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۶:۵۴:۳۰ پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶
[size=small]


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۶

ریونکلاو

راجر دیویس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۳ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۱۲:۲۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
ریونکلاو
پیام: 1220
آفلاین
نقل قول:

مرلين مك كينن نوشته:
نقد تكاليف جلسه دوم
پرسي ويزلي
[spoiler=نقد]پستت توسط يك مدير ويرايش شده بود! 0[/spoiler]


توسط یه مدیر ویرایش شد اون زیر هم دلیل ویرایش رو نوشتم!

ملت تازگیا به چه چیزایی دقت می‌کنن!


پ.ن: این پست بعدا پاک شه!


!


بدون نام
نقد تكاليف جلسه دوم

بارتي كراوچ
[spoiler=نقد]تكليف اول رو انجام نداده بودي و نمره اي هم نميگيري ازش. به خاطر تكليف دوم بهت 7 ميدم. از علائم نگارشي ميتونستي بهتر استفاده كني! نكات طنز قابل توجهي نداشت پستت. پيچيده توضيح داده بودي.[/spoiler]
هانا آبوت
[spoiler=نقد]دو تا تكليف رو ادغام كرده بودي. پستت ظاهر جالبي نداشت. آشفته و تيكه تيكه به نظر ميرسيد. فضاسازي پستت كم بود. استفاده از علائم نگارشيت كم بود. از كاما و علامت تعجب ميتونستي خيلي جاها استفاده كني. طنز قابل توجهي نداشت. خيلي زود همه چي رو سر هم كرده بودي. ميتونستي خيلي بيشتر روش كاركني. بهت با ارفاق هر دو تكليفو با هم 14 ميدم.[/spoiler]

استرجس پادمور
[spoiler=نقد]تكليف اول: سوژه خوب بود. از واژه استر شونصد بار استفاده كرده بودي پشت سر هم. سه نقطه هاي اضافي و بي جا گذاشته بودي كه اصلا لازم نبود. علائم نگارشي پستت كم بود. بعضي جاها هم اصلا نقطه نذاشته بودي آخر جمله. تعداد شكلك خوب بود هر چند چكش ها تو چشم ميزد. از اين تكليف بهت ميدم. 15
تكليف دومت خيلي كم بود هر چند قانع كننده بود! 4
در كل 19[/spoiler]

پرسي ويزلي
[spoiler=نقد]پستت توسط يك مدير ويرايش شده بود! 0[/spoiler]
باب آگدن
[spoiler=نقد]قرار بود يك سم رو تهيه كنيد نه تميز كننده! اين پادزهر داره؟ به دليل اين موضوع نمره كم ميشه ازت. آخر پستا به جاي نقطه چكش گذاشتي! زياده نسبت به پستت! سه تا شكلك پشت سر هم، اصلا ظاهر مناسبي نداره! آخرش ژانگولري بود. جالا يه آفتابه شلنگ كردي، آدم كه نكشتي! طنزش خوب بود. تو جمله هات از كاما هم استفاده كن تا بهتر خونده بشه! از تكليف اول بهت با ارفاق 14 ميدم.
تكليف دومت بد نبود. 6
در مجموع 20

[/spoiler]

ويكتور كرام
[spoiler=نقد]سوژه اينكه استر و پرسي با هم كار كنن تقليد بود. پستت فضاسازي نداشت. ديالوگ هاش زياااد بود. گاهي جلو ديالوگ ها دونقطه نذاشته بودي. از كاما استفاده كن. طنز پستت راضي كننده نبود. شكلك هاي پستت به خوبي پخش نشده بود! يه جا دو تا پشت سر هم و يه جا اصلا نداشت. سوژه قابل توجهي نداشت. از اين تكليف بهت 10 ميدم
تكليف دوم: واااي خيلي جمع و جور بود. نحوه درست كردنش فقط يه كليك است؟ 3
جمع كل:13
[/spoiler]

آلبوس سوروس پاتر
[spoiler=نقد]شكلك پستت بي نهايت زياد بود. به كلي پستت رو از قيافه انداخته بود. هرگز از اين مقدار شكلك استفاده نكن. ديالوگ ها بعضي هاش اصلا به جا نبود. سعي كن ديالوگ هاتو قشنگتر بنويسي! سه نقطه هاي اضافي داشت پستت. آخر بعضي جمله ها به جاي علائم نگارشي شكلك گذاشته بودي. ژانگولري بود. طنزش كم بود. به اين تكليفت 14 ميدم.
به تكليف دوم هم 5 ميدم. اولش خوب بود ولي آخرش مثل قصه بود نه يك دستور ساخت معجون![/spoiler]

هافلپاف:33
2 نفر
گريفيندور:52
4 نفر
اسليترين:5
1 نفر


پ.ن : اگه زنده موندم تو شرح امتيازات هم ميزنم!



بدون نام
جلسه سوم معجون سازي
استاد مك كينن
موضوع اين جلسه :معجون فليكس فليسيس
پ.ن: تدريس 16 بهمن با كلي تاخير!


در دخمه ي تاريك باز ميشه و يك مرد چروكيده و مچاله شده، فس فس كنان داخل ميشه. بدون هيچ حرفي به سمت ميز سنگيش ميره و پشت اون پنهان ميشه، به طوري كه فقط موهاي به هم ريخته اش ديده ميشه.

بچه ها با رعايت سكوت، پچ پچ ميكنند!( سعي كنيد بفهميد!) بالاخره بعد از چند دقيقه، مرد صداي ضعيفي از خودش درمياورد و ميگه: آخ آخ... مُردم مادر جون. آي سرم... آي چشمم...آي گردنم...آي كمرم... آي بوقم!

آلبوس سوروس پاتر، با شنيدن اين صدا، جرئت پيدا ميكنه و ميپرسه: شما كي هستيد؟
مرد به زحمت سرشو مياره بالا و ملت ميفهمن كه اين مرد مچاله و جويده شده، پروفسور مك كينن است.
مك كينن به زور هن هن ميكنه و دست ضيفشو مياره بالا كه چوبدستيش مشخص ميشه، ناله ميكنه: از تاخيرم متاسفم بچه ها... حالم خيلي بده، اگه شانس بياريد ميميرم و از دستم راحت ميشيد! بدون هيچ حرفي ميرم سر موضوع اصلي درس امروز!
بچه ها با ديدن حال بد پروفسور تحت تاثير قرار ميگيرن و سكوتي ميكنند كه تا حالا تو هيچ كلاسي ديده نشده!

پروفسور بعد از سرفه ي خفني، ادامه ميده: ميخوام در مورد معجوني صحبت كنم كه شانس مياره! معجوني كه با خوردن اون فرد تا مدتي، كه بستگي به مقدار معجون داره، اقبال همراهش ميشه!
مرلين چوبدستيشو مياره بالا وبه آهستگي به سمت تخته تكونش ميده، به آهستگي نوشته هاي بد خطي روي تخته شكل ميگيره!


" معجون فليكس فليسيس
مواد لازم: ريشه علف گربه، دانه سوپوفوروس، خون تك شاخ، موي هيپوگريف
ريشه علف گربه را خرد كرده و در معجون حاوي يك ليتر آب بريزيد. دانه سوپوفوروس را شكافته و عصاره آن را درون معجون بريزيد. سپس معجون خودتان را هفت بار خلاف جهت عقربه هاي ساعت هم بزنيد تا معجون به زلالي اب شود. سپس يك بار هم جهت عقربه هاي ساعت هم بزنيد. معجونتان بايد به رنگ بنفش ياسي در بيايد. سپس خون تك شاخ را روي موي هيپوگريف ريخته تا جذب مو شود، سپس آن مو را درون معجون بريزيد."


بارتي هيجان زده گفت: من دوست دارم هميشه از اين معجون استفاده كنم!
مك كينن عطسه اي كرد و به زحمت گفت: نه، مصرف زياد اين معجون باعث سبك مغزي، بي احتياطي و اطمينان بي خود ميشه. مصرف بيش از اندازه هر معجوني باعث مسموميت ميشه!

حالا ازتون ميخوام هر پنج نفرتون، با همديگه روي اين معجون كار كنيد و تلاش كنيد تا درستش كنيد!
بچه ها با دقت بيشتر به نوشته هاي تخته خيره شدند و به سمت پاتيل گروهشان خم شدند.

--------------------

تكليف شماره 1: در قالب رول، تصور كنيد هنگامي كه ولدمورت به خانه پاترها حمله كرد و پدرو مادر هري را كشت، از معجون فليكس فليسيس استفاده كرده بود. در اين صورت سرگذشت جامعه جادوگري چگونه ميشد؟(18 امتياز)

تكليف شماره 2: مرلين مك كينن براي خوب شدن بيماريش، چرا از اين معجون استفاده نكرده بود؟ (12 امتياز)


*رول هاتون ميتونه طنز يا جدي باشه!

پ.ن: به زودي نقدها زده ميشه! باور كنيد دارم ميميرم!



بدون نام
جلسه سوم معجون سازي!
معجون فليكس فليسيس

در دخمه ي تاريك باز ميشه و يك مرد چروكيده و مچاله شده، فس فس كنان داخل ميشه. بدون هيچ حرفي به سمت ميز سنگيش ميره و پشت اون پنهان ميشه، به طوري كه فقط موهاي به هم ريخته اش ديده ميشه.

بچه ها با رعايت سكوت، پچ پچ ميكنند!( سعي كنيد بفهميد!) بالاخره بعد از چند دقيقه، مرد صداي ضعيفي از خودش درمياورد و ميگه: آخ آخ... مُردم مادر جون. آي سرم... آي چشمم...آي گردنم...آي كمرم... آي بوقم!

آلبوس سوروس پاتر، با شنيدن اين صدا، جرئت پيدا ميكنه و ميپرسه: شما كي هستيد؟
مرد به زحمت سرشو مياره بالا و ملت ميفهمن كه اين مرد مچاله و جويده شده، پروفسور مك كينن است.
مك كينن به زور هن هن ميكنه و دست ضيفشو مياره بالا كه چوبدستيش مشخص ميشه، ناله ميكنه: از تاخيرم متاسفم بچه ها... حالم خيلي بده، اگه شانس بياريد ميميرم و از دستم راحت ميشيد! بدون هيچ حرفي ميرم سر موضوع اصلي درس امروز!
بچه ها با ديدن حال بد پروفسور تحت تاثير قرار ميگيرن و سكوتي ميكنند كه تا حالا تو هيچ كلاسي ديده نشده!

پروفسور بعد از سرفه ي خفني، ادامه ميده: ميخوام در مورد معجوني صحبت كنم كه شانس مياره! معجوني كه با خوردن اون فرد تا مدتي، كه بستگي به مقدار معجون داره، اقبال همراهش ميشه!
مرلين چوبدستيشو مياره بالا وبه آهستگي به سمت تخته تكونش ميده، به آهستگي نوشته هاي بد خطي روي تخته شكل ميگيره!


" معجون فليكس فليسيس
مواد لازم: ريشه علف گربه، دانه سوپوفوروس، خون تك شاخ، موي هيپوگريف
ريشه علف گربه را خرد كرده و در معجون حاوي يك ليتر آب بريزيد. دانه سوپوفوروس را شكافته و عصاره آن را درون معجون بريزيد. سپس معجون خودتان را هفت بار خلاف جهت عقربه هاي ساعت هم بزنيد تا معجون به زلالي اب شود. سپس يك بار هم جهت عقربه هاي ساعت هم بزنيد. معجونتان بايد به رنگ بنفش ياسي در بيايد. سپس خون تك شاخ را روي موي هيپوگريف ريخته تا جذب مو شود، سپس آن مو را درون معجون بريزيد."


بارتي هيجان زده گفت: من دوست دارم هميشه از اين معجون استفاده كنم!
مك كينن عطسه اي كرد و به زحمت گفت: نه، مصرف زياد اين معجون باعث سبك مغزي، بي احتياطي و اطمينان بي خود ميشه. مصرف بيش از اندازه هر معجوني باعث مسموميت ميشه!

حالا ازتون ميخوام هر پنج نفرتون، با همديگه روي اين معجون كار كنيد و تلاش كنيد تا درستش كنيد!
بچه ها با دقت بيشتر به نوشته هاي تخته خيره شدند و به سمت پاتيل گروهشان خم شدند.

--------------------

تكليف شماره 1: در قالب رول، تصور كنيد هنگامي كه ولدمورت به خانه پاترها حمله كرد و پدرو مادر هري را كشت، از معجون فليكس فليسيس استفاده كرده بود. در اين صورت سرگذشت جامعه جادوگري چگونه ميشد؟(18 امتياز)

تكليف شماره 2: مرلين مك كينن براي خوب شدن بيماريش، چرا از اين معجون استفاده نكرده بود؟ (12 امتياز)


*رول هاتون ميتونه طنز يا جدي باشه!

پ.ن: به زودي نقدها زده ميشه! باور كنيد دارم ميميرم!



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۶

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
تکلیف اول

بوی نشاسته کپک زده از پاتیل آلبوس به مشام (دماغ, بینی, هر چی که دوست دارید بگید ) می رسید. در حالی که از عصبانیت موهایش را می کشید و به صورتش چنگ می زد فریاد زد:
-خیلی بوقی مرلین! قحطی استاد بود تو انتخاب شدی؟ مردشور خودت و قانون سوم گلپلوت و این مزخرفات رو ببرند.
در همان لحظه صدایی از پشت سر آلبوس به گوش رسید.
-اهم اهم
برق از سر آلبوس پرید. رویش را برگرداند و با لکنت شروع به صحبت کرد.
- آمبریج اینجا چیکار....مرلین تویی؟ چرا اهم اهم می کنی؟ فکر کردم امبریج اومده.
- الان چی داشتی می گفتی؟ یک چیزایی شنیدم.
آلبوس خودش را به کوچه دیاگون چپ ( شفاف سازی: همون علی چپ مشنگ ها! برای تغییر اون از وزیر مشنگ ها گواهی رسمی گرفتم ) زد و با مظلومیت گفت:
-چی؟ آهان...داشتم می گفتم عجب استاد معجون سازی توپی داریم. خیلی باحالی پرفسور مک کینن. زیبا, خوش قیافه, خوش اندام, ساحره کش , بوقی...نه چیزه یعنی همین دیگه!
مرلین: نمره ی این جلست رو کامل می گیری. الان هم می تونی بری بیرون. برات غیبت نمی زنم. برو حال کن.
آلبوس که دهانش تا بناگوش باز بود و در دل خود را تحسین می کرد و به سادگی مرلین می خندید کیفش را برداشت و رو به بچه ها کرد.......و سپس از کلاس خارج شد.
در یک دستش بستنی دایتی جادویی قرار داشت و در دست دیگرش چوب جادویش را تکان می داد و آوازکنان در راهروی کلاس معجون سازی بسوی محوطه هاگوارتز میرفت...بسوی آزادی...بسوی ساحره بازی ...ولی...
-حمله کنید! آسلام در خطــــــــــــر است. پلمپ کنید اون کلاس رو
آلبوس: وزیر سحر و جادو اینجا چیکار می کنه؟
کالین نگاهی به چپ و راستش انداخت و رو به آلبوس کرد.
-تو پسر پاتری؟ اولین مظنون! بیاریدش.
همراهان وزیر آلبوس را گرفتند و به دنبال کالین حرکت کردند. بسوی کلاس مجون سازی!
در کلاس باز شد و وزیر و همراهانش و آلبوس از همه جا بی خبر ( باور نکنید! همش زیر سر خودشه ) وارد شدند.
مرلین لبخندی زد و در حالی که تعجبش جای خود را به چابلوسی می داد تعظیم کوتاهی کرد ( خاک تو سر پاچه خوارت ) و به کالین گفت:
-سلام بر وزیرالوزرا, کالین بزرگ
کالین با بدترین حالت ممکن به مرلین نگاه کرد.
-بهم خبر دادن که در این کلاس از کلمات بی ناموسی استفاده شده و چون مدیر اینجا خیلی بوقه () خواستم شخصا اقدام کنم. کدوم بی ناموسی از کلمه ی ساحره کش استفاده کرده؟
ملت: این از کجا فهمید؟
گوشه ای از کلاس زیر نیمکت, پرسی ویزلی:
-نگفتید...کی این کلمه رو گفته؟
ســـــــــــــــــــــــــکوت...
کالین رو به بچه های کلاس کرد و گفت:
-خب, مثل اینکه مجبورم از طلسم شکنجه گر استفاده کنم.
بچه های کلاس یکصدا و هماهنگ: آلبوس پاتر بود...به پروفسور مک کینن این حرف رو زد...به ما کاری نداشته باش
آلبوس و مرلین:
کالین نگاهی به آن دو انداخت و لبخند شومی بر روی لبانش نقش بست.
-خب مثل اینکه تو دردسر افتادین. هر دوتون رو میفرستم آزکابان...
آلبوس و مرلین:
کالین ادامه داد:
-نه...آزکابان برای شما که آسلام رو در خطر انداختین کمه. بهتره برید بلاکبان
آلبوس و مرلین: ایــــــــــول ماندی رو می بینیم
کالین:


تکلیف دوم

مواد لازم:
1- یک یا چند مدیر عقده ای و دروغگو!
2-ماندانگاس و آرشام به مقدار لازم
3-منوی مدیریت

نکته ی بسیار مهم در درست کردن این معجون وجود نداشتن ماده ی به اسم وجدان است زیرا که داشتن اندکی وجدان باعث خراب شدن این معجون می شود پس مدیران این معجون باید بی وجدان باشند!
از اینجا به بعدش کار آسونه. مدیرهای معجون یک دروغ میگن ( به خاطر همین گفتم باید دروغگو باشند) بعدش ماندانگاس و آرشام اعتراض می کنند و مدیرها هم عقدشون رو خالی می کنند و اون ها رو بلاک می کنند. به همین سادگی!


ویرایش شده توسط آلبوس سوروس پاتر در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۷ ۱:۲۲:۵۵
ویرایش شده توسط آلبوس سوروس پاتر در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۷ ۲:۰۳:۰۳
ویرایش شده توسط آلبوس سوروس پاتر در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۷ ۲:۰۹:۰۵



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۹:۲۵ سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۶

ویکتور کرام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۶ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۲۶:۵۸ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از مدرسه دورمشترانگ (بلغارستان)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 509
آفلاین
كلاس رو ادامه بديد و فاجعه توي كلاس يا هاگوارتز راه بندازيد، طوري كه اين فاجعه به جامعه‌ي جادوگري كشيده بشه و وزارت هم وارد عمل بشه ( 20 امتياز )(وزارت وارد عمل بشه و به جامعه هم نكشه موردي نداره)

استفاده از زهرمهره به قول سميه.گ مجاز نيست؛ ازتون معجون مي‌خوام!
بعد از گفتن این جمله پرفسور مرلین دوباره ادامه داد حالا شروع کنید و یک معجون توپ بسازید.
استرجس و پرسی هر دو به هم نزدیک شدند
- ببین استرجس معجون رو باهم میسازیم اما گفته باشم اگه اشتباه کنی زیرابت رو میزنم که از نظارت خلع درجه ات کنن
- هی پرسی فکولی من خودم بلاکت میکنم ها
- چی میگه؟
- اِ خب باشه استر جون فقط حواست باشه همین
- حالا بریم این سم رو بدیم استاد
مواد تشکیل دهنده سم
1. خیار ترک
2. موی پای چپ گربه
3. سیبیل قورباغه کمیابِ بنگالی
4. گوشه سمت راست قلب کوروکدیل
5. سبزی آش
خب استاد این مواد تشکلی دهنده هستش
اینو پرسی گفت و به سمت میز و استر حرکت کرد
پرفسور مرلین: آقای ویزلی؟
- بله استاد
- نوش داروی اینو اماده کن و ببینم این سم واسه چی میخوره؟
- چشم استاد. این سم اسمش هست سم جونون آنی و از اسمش مشخصه که جنون آنی به انسان دست میده
پرسی این رو گفت و به سمت استر رفت
- استر من میخونم و تو بریز
- هی پرسی بوقی کتاب رو برعکس گرفتی
پرسی: خودم میدونستم می خواستم امتحانت کنم
- یک لیوان آب بریز حالا هم بزن همینجوری هم بزن حالا سم خون باسیلیسک بریز روش دو دور هم بزن خب بعدش یه خورده نعناع و فلفل و زرد چوبه وکاری بریز که طعمش خوب بشه. یه خورده پورد وانیل ، دوتا سفیده تخم مرغ ، جگر رو هم اضافه کن بزار رو شعله ده دقیقه قُل...یک دقیقه...دو دقیقه .............ده دقیقه خب حالا گوشه سمت چپ قلب کوروکدیل رو اضافه کن یه قل خورد معجون اماده هست
- پرسی قل خورد
- برش دار ببیرم پیش استاد
- استاد معجون ما آماده هست
- خب عله بیا اینجا ببینم
- بله استاد؟
اینو بخور ببین طعمش چطوره؟
- نمی خورم :no:
- چی؟ اینو پرفسور دامبلدور داده گفت که جایزه اخرین جلسه کاس خصوصیته
- اِ پرفسور داد باشه پس میخورم
هری: :pint:
ملت:
پرسی و استر:
استاد : چیو اشتباهی ریختین؟
پرسی: استاد تقصیر استر بود
استر : نه استاد دروغ میگه
پرسی و استر : گوشه سمت راست قلب کوروکدیل رو اشتباه ریختیم گوشه چپش رو انداختیم تو معجون
استاد : هر دوتون اخراج چون گل سرسبد پرفسور داملبدور رو از بین بردین باید گزارش کنم فرد منتخب نابود شده
استاد : از مرلین کوچلو به مرد آسلام
- مرد آسلام بفرمایین
- عله منفجر شد
- موردی نداره دیگه نیازی بهش نیست چون لردی کچل هم منفجر شد

2- مواد لازم و نحوه‌ي درست كردن معجون بلاكيوس را كامل شرح بديد!(10 امتياز ) (راهنمايي: اگر معجون بلاكيوس رو بخوريد بلاك مي‌شي)

1. مدیر یه دنده و لجباز و مستبد
2. کاربر بدبخت و بی زبون
3. منوی مدیریت
4. شناسه تر گل ور گل

همین کافیه دیگه معجون ساخته میشه البته برای درست کردنش کافیه یه کلیک کوچولو کنی



( هر کاری کردم وزارت قبول نکرد وارد عمل بشه تقصیر من چیه دیگه استاد )


کاشکی یه روز باهم سوار قایق می شدیم
دور از نگاه ادما هردوتا عاشق میشدیم


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۰۴ سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۶

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
كلاس رو ادامه بديد و فاجعه توي كلاس يا هاگوارتز راه بندازيد، طوري كه اين فاجعه به جامعه‌ي جادوگري كشيده بشه و وزارت هم وارد عمل بشه ( 20 امتياز )(وزارت وارد عمل بشه و به جامعه هم نكشه موردي نداره)

من وقتی این معجونو بسازم اسمم رو تمام زبونا میفته. من باب آگدن. باید سریع تر شروع کنم.من معجون آفتابه تمیز کنو میسازم.

بابی سریع به سمت میزش رفت.
__ تمامی دانشمندان تمام چیزهایی که ساختن،تمام چیزهایی که استفاده کردن رو یک جایی ثبت کردن.من هم باید همینکارو بکنم.
بعد یک کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن:
موارد مورد نیاز برای ساختن معجون آفتابه کلینر :
پود ماشین لباسشویی تاج
مایع ظرفشویی تاج
خود تاج
عاج
و آب جوش به مقدار لازم
بعد شروع به ساختن معجون کرد:

ابتدا یک عدد عاج را با رنده خورد کرده و در آبجوش میریزیم.
بعد مایع ظرفشویی تاج را با پودر ماشین لباسشویی تاج در یک ظرف جدا مخلوط میکنیم و با همزن سی دقیقه هم میزنیم.
بعد از آن تاج را به آب اضافه نموده و معجون پودر و مایع رو تو آب میریزیم. بعد صبر میکنیم تا یک ساعت بجوشه.بعد تمامی معجون رو در سطل زباله ریخته،به نزدیکترین فروشگاه رفته مایع آفتابه کلینر رو میخریم

بعد معجونی رو که در سطل ریخته بودید رو از سطل آشغال بدرون مایع آفتابه کلینر میریزیم

باب بعد از نوشتن تمامی این چیزها آماده امتحان کردن معجون شد.
باب: میگما، اصلا این استاد آفتابه داره تو کلاس؟
بقل دستی:نه.تو مگه خودت نداری؟
باب: آها راست میگیا من آفتابه همراه ایرانسل رو دارم
باب آفتابه رو دراورد و معجون رو ریخت روش.
پیفف پوقفففففف(دود همجا را در بر گرفت)
و سرانجام دود از بین رفت.باب با اشتیاق به آفتابه چشم دوخت.آفتابه نبود.بجاش یک چیز دراز بود.
شلنگ!!!
باب
استاد:زنگ بزنید ژاندارمری زنگ بزنید وزارت.زنگ بزنید مرلین کبیر بیاد این مرتیکه رو بگیره ببره.
بعد از چند دقیقه سپاه عظیمی از افراد وزارت با لباس مخصوص زد شلنگ باب رو دستگیر کرده،چوبش رو گرفته و هاگوارتز روهم بخاطر داشتن همچین دانش آموزی تحریم آفتابه کرد.


مواد لازم و نحوه‌ي درست كردن معجون بلاكيوس را كامل شرح بديد!(10 امتياز )

موارد لازم:
یک عدد آرشام
یک عدد عله
یک عدد تاپیک گفتگو با مدیران.
یک عدد شناسه

ابتدا آرشام را با شناسه خود مخلوط میکنید تا قشنگ لاگ این کرده و وارد شود.
بعد تاپیک گفتگو با مدیران افزوده و بخوبی هم میزنید تا آرشام پستش را بزند.
و در آخر معجون را در فر قرار داده تا عله بیاید و یک شعله آتشفشان به معجون بزند و معجون را آماده نماید.
توجه:لطفا در هنگام انجام مرحله آخر از عینکهای آنتی آتشفشان استفاده نمایید


ویرایش شده توسط باب آگدن در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۶ ۱۶:۱۶:۲۹








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.