اون بالا بالا:دامبلدور و محفلی ها در سمتی و لرد و مرگخواران نیز در سمتی دیگر ایستاده و منتظر سخنان مرلین بودند. بعد از مدتی پچ پچ و اظهار نظرهای متفاوت در مورد خوان بعدی، بالاخره مرلین برای دعوت کردن آن ها به سکوت، گلویش را صاف کرد.
لحظاتی صبر کرد تا صداها بخوابد و سپس گفت: خب خوان اول که به پایان رسید، پس وقتشه که بریم سراغ خوان دوم. فقط دامبلدور و تام میتونن بشنون خوان بعدی چیه.
مرگخواران و محفلی ها از جایشان تکان نخوردند. صدای مرلین دوباره شنیده شد که گفت:
- گفتم فقط دامبلدور و تام بمونن. شماها برین اونور سرتونو با یه چیزی گرم کنین.
دو گروه، غرولندکنان از صحنه خارج شدند. مرلین بعد از اطمینان از دور شدن آن ها، آهسته گفت:
- بیاین جلوتر! کف دستاتونم جلوتون باز نگه دارین.
دامبلدور و لرد با تردید یک قدم به جلو برمیدارند و دست هایشان را دراز میکنند و کف آن را بالا میگیرند.
- تق ... تق !
از ناکجا آباد، دو شیشه ی معجون با یک حرکت سریع، درون دستان آن دو فرود می آید. دامبلدور و لرد با تعجب ابتدا نگاهی به یکدیگر و سپس نگاهی به برچسب روی شیشه انداختند ...
« معجون تغییر شکل. »- آخ!
- اوخ!
دست هایی نامرئی چندین تار از ریش دامبلدور و تعدادی تار مو نیز از دستان لرد میکنند و هرکدام را روی دستان آن دو می اندازند. دامبلدور و لرد نیز بهت زده به محتوای درون دستشان نگاه میکنند.
- این معجون تغییر شکله! دامبلدور، موهای تامو بریز تو معجونت و اونو بخور. تام، تو هم معجونتو با ریش دامبلدور آماده کن.
دامبلدور و لرد با انزجار کاری که مرلین از آن ها خواسته بود را انجام دادند. هردو قدم بعدی را حدس زده بودند. آن ها باید به شکل یکدیگر در می آمدند.
- درست حدس زدین! باید معجونو بخورین تا جاتون با هم عوض شه. این معجون سه ساعت دووم میاره و تو این مدت باید نقشه هایی که جلوی پاتون افتاده رو بردارین ...
در این لحظه دامبلدور و لرد با حیرت دو نقشه را میبینند که زیرپایشان قرار دارد. خم میشوند و آن را بر میدارند.
- ... طبق نقشه راه میفتین به سمت محل گنج! اینکه گنج چیه رو خودتون میفهمین. هرکی زودتر رسید برنده س. مسیر رفتتون جداس، اما در نهایت به یه جا میرسین. دامبلدور، تو میتونی یه مرگخوارو همرات ببری، تام تو هم یکی از محفلیارو انتخاب کن.
دامبلدور و لرد:
مرلین ادامه داد: اونا نباید بفهمن که جاتون عوض شده، اونا برای کمک به شما میان، اما کمکشون فقط صوتیه، عملی نی! یعنی فقط راهنمایی کلامی دارن و نمیتونن شخصا وارد عمل بشن. هرکی طوری رفتار کنه تا لو بره ...
دامبلدور و لرد با وجود اینکه توانایی دیدن مرلین را نداشتند، اما سنگینی چشم غره ی او را که به سمت آن ها نشانه رفته بود، حس میکردند. مرلین دوباره گلویش را صاف کرد و در نهایت گفت: مرلین نگه دارتون.
و ساکت شد و دیگر صدایی جز هوهوی باد شنیده نشد.
درون قبر:جیمز جیغ کشان گفت: چرا جاشونو باهم عوض کردی؟
مرلین پوزخندی زد و گفت: دامبلدور ِ لرد شده، باید از راهی بره که مجبور به کشت و کشتاره! و تام ... اونم مجبوره کارای خیر (!) انجام بده، وگرنه هرگز به گنج نمیرسن!