در همین لحظه تلفون زنگ میزنه
پرستار:باشگاه ترک اعتیاد سه دسته جارو بفرمایید؟
لرد امیر: خودتو لوس نکن منم...
پرستار(با صدای یواش): سلام تویی ...خوب چی شد؟
لرد امیر:رسید.
پرستار (فریاد):رسید؟
لرد امیر :هیسسسسسسسس...اه....
پرستار(دوباره آروم): خوب چیها هست؟
لرد امیر : هرچی که بخوای...علف...پنیر...شربت...
پرستار:دمت فیوز بابا...حالا کی برام میاری؟
لرد امیر : نمی دونم ...شنیدم یه مامور فرستادن بین مریضات...خطرناکه...اوخ من باید جیم شم...بوق...بوق...
پرستار:الووووووووووو الوووووووووو
طلسم آوادا کدورا فقط وقتی می کشه که قصد فرد کشتن باشه:
کتاب 4 مدای دروغی:((همتون میتونین چوبدست هاتون رو بگیرید طرف من و بگید آوداکدورا...شرط می بندم که خون هم از بینیم نیاد))
شما خون خودتون رو کثیف نکنید...این مسئله اگر چه مهمه ولی ارزش این همه کتک کاری رو نداره...ضمنا شما که میگی ترجمه رو بازرسی می کنن اونا چه می فهمن "فیش فیشو مار...."یعنی چی؟
بابا سام وایز بی خیال....بابا بی خیال...فردوسی در گور لرزید...
ضمنا" اونایی که می خوان ترجمه رو بخرن من یه راهی نشونشون می دم: تو میدون آزادی وسطش..طرف شمال...یه استوانه نارنجی هست...بهتره پولاتونو ببرید بریزید توش...
آقایون خانوما...هر کسی که کتاب رو ترجمه می کنه سانسور هم می کنه...اصلا" بدون سانسور اجازه چاپ بهشون نمی دن...پس بهتره رو کتابهای چاپ شده حساب نکنید...چون موضوعات سانسوری این کتاب از قبلی ها خیلی مهمتره...یا انگلیسیش رو بخونید...یا اینایی که وبلاگها می ذارن...مسلما" غلط املایی یا عدم ویرایش بیشتر از سانسور قابل تحمله!!!
من ورد آکیو رو می گفتم و بعدش کوه اورست!!!آکیو اورست!
به نظر من باید در این خوابگاه دخترا رو گل بگیریم...(gel)
راجر:چرا؟
چون شبا خیلی سرو صدا می کنن من می خوام بخوابم!
کریچر:منم موافقم...فقط باید این کارو یه شب که همشون تو هستن بکنیم....
راجر:من دو تا افغانی میشنایم که تو گریفندور هستن...از اونا کمک می گیریم!
پس تا فردا شب...
همی دامبلی رفت پیش مک گونگل بدو گفت ای همره مثل گل....
که لردی که اسم ورا کم برند دوباره داره میشود هی تپل....
منو این هری نیزه بر او نهیم ورا چون مگس پشت پستو نهیم....
جوابش بداد آن یل مک مکی که من هم بیایم که بازو نهیم....
سلام لویس چطوری؟
لویس :اوه لرد عزیز خوشحالم که کم می بینمت!
نظره لطفتونه من هم همین طور...
...ماچ...موچ...ماچ...
لویس :خوب ببینم لرد جان چطور شد که تصمیم گرفتی وقت منو بگیری؟
قرض از مراحمت این بود که من یه خونه می خوام...البته بهترینش رو...
لویس:باشه باشه حتما" .بهترینش رو می دم به تو...(شتر در خواب بیند پنبه دانه...)
خیلی خیلی ازت ممنون....هستم(نیستم!)
ضمنا" می خوام شمالی باشه....
لویس:باشه حتما".....(یه شمالی نشونت بدم که...)
خوب لویس عزیز فعلا" بای بای(الهی که ...)
بای بای لرد.....صدای بسته شدن در....بری که بر نگردی...
یک چوبه جاروی مدل اکالیپ 86 تمیز و در حد نو (بدون رنگ خوردگی )موجود است اگر خواهان آن هستید با من تماس بگیرید.