هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲:۰۱ جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸

هافلپاف، مرگخواران

سدریک دیگوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۳ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۳:۱۹:۲۰
از خواب بیدارم نکن!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
هافلپاف
کاربران عضو
پیام: 723
آفلاین
سلام پروفسور!
بفرمایین اینم تکلیف من!


فقط ارباب!
هستم...ولی خستم!

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲ یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸

یولا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۸ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۲:۴۲ شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸
از تو جیب مردم..
گروه:
کاربران عضو
پیام: 11
آفلاین
اینم لینک تکلیفم استاد!


عاشق جیباتم!
دیوونه ی رداتم!

« یه ارباب دارم شاه نداره...

»شناسه قبلی:دیانا کارتر


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۹:۵۶ چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸

رکسان ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۱۳ پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۴:۵۵ شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۰
از ش چندشم میشه!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 219
آفلاین
این لینک ترسـ... چندش آورو براتون آوردم پروفسور.


رکسان خالی... خالی خالی! بدون ویزلی!

تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸

اما دابزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۱ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۷:۰۶:۴۶ شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 172
آفلاین
کنیچیوا.
تکلیف آوردم پرفسور.


مزه خونه به همینه... همیشه می دونی درش به روت بازه... می تونی سر تو بندازی پایین و بیای تو و لازم نباشه توضیح بدی به کسی که چیکاره ای اونجا... چون جوابش معلومه... خونت اونجاست... حتی اگه فقط گهگداری بهش سر بزنی!


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۳:۲۶ جمعه ۱۵ آذر ۱۳۹۸

دروئلا روزیه old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۵ چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۳:۱۴:۱۱ پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳
از کتابخونه‌ی زیر سایه‌ی ارباب!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 195
آفلاین
امتیاز های جلسه دوم دفاع در برابر جادوی سیاه



ریونکلاو:

ربکا لاکوود: 26 = 15 + 11
1. لازم نبود از اون همه شکلک استفاده کنی. شکلکای زیاد پست رو شلوغ می کنن و حواس خواننده پرت می شه. وسط توضیح از شکلک استفاده نمی کنیم. شکلک واسه بیان حالت گوینده ی یه دیالوگ استفاده می شه. وقتی رولی که داری می نویسی تو زمان گذشته اتفاق افتاده، باید حتما از افعال گذشته استفاده کنی. البته خوشبختانه این مورد رو خوب رعایت کرده بودی و فقط یه فعل حال توی پستت بود. در کل رولت خوب و قشنگ بود. 11/15

2. طلسمات خیلی خشن بودن... خوشم اومد ایول! 15/15


لینی وارنر: 25 = 5 - 15 + 15
1. فرار بی نقصی بود. آزادی خوش بگذره! 15/15

2. طلسمای خلاقانه ای بودن. 15/15


گریفیندور:

اما دابز:25 = 15 + 10
1. 10 دقیقه وقت داشتین واسه فرار، نه 10 ساعت!
احساس کردم با عجله نوشتی واسه همین تو جمله بندی و فعل ها چن تا اشکال وجود داشت. آخر جمله ها حتما از علامت نگارشی مناسب جمله استفاده کن. لازمم نیست انتهای هر جمله علامت تعجب بذاری. اگه از شکلک استفاده می کردی، رولت قشنگتر می شد. سوژه ت خیلی خوب بود. این که دمنتورا رو به کتاب تبدیل کردی و به محتوای کتابام دقت داشتی خیلی جالب بود. 10/15

2. یادم باشه حتما از طلسم "لمیابوتمن" استفاده کنم. 15/15


آلکتو کرو سابق: 23 = 5 - 15 + 13
1. حالا فهمیدم چرا همیشه تو راهروهای زندان نون خرد ریخته!
لطفا قبل از ارسال یه دور بخونین پستاتونو. همین یه کار کوچیک اشکالای تایپی و دستوری ساده رو رفع می کنه.
بله آلک، درس خوندن خیلی مفیده. میتونه از آزکابان نجاتت بده حتی. 13/15

2. ساوناییو؟! خودآزاری چرا خب؟ 15/15


گودریک گریفیندور: 21 = 5 - 15 + 11
1. بعضی از جمله هاتون یه مقدار مشکل داشتن از نظر چینش کلمه و جمله بندی. مرسی بابت ایده ی تغییر کاربری. یه مغازه باز کردیم جدیدا به اسم "کتابان". شیوه های شکنجه رو هم تغییر دادیم حتی. 11/15

2. "چخه"! طلسم خوبی بود واقعا. :))) 15/15


آرتور ویزلی: 24 = 5 - 15 + 14
1. تا حالا به زیبایی های آزکابان اینجوری دقت نکرده بودم. توصیفای قشنگی بودن.
میتونست فرار هیجان انگیزی بشه. متاسفم که نتونستی فرار کنی. و البته کاربرد ایمبوکریو یه چیز دیگه بود. 14/15

2. طلسم آخری واقعا ترسناک بود. 15/15


اسلیترین:

رابستن لسترنج: 28 = 15 + 13
1. راب متقلبی شدی...
"ما فکر می کردم که حواس رابستن به این موضوع نیست." ما فکر می کردیم! قبل از ارسال یه دور متنتو چک کن شاید یکی از حروف کیبوردت حال کار کردن نداشتن و تو متوجه نشدی اون لحظه. یه نکته دیگه این که... ببین "کپی رایت" یه عبارت انگلیسیه که copy right میشه انگلیسیش. right اینجا به معنی حق و حقوقه پس درست نیست که بگیم "حق کپی رایت". یا باید بگیم حق کپی، یا همون کپی رایت. آزکابان هیچ مشکلی نداره اصلا هم بوی بد نمیده تکلیف هم خیلی خوب بود. 13/15

2. مرسی که توانایی های بی نهایت چوبدستی رو تشریح کردی. :)) 15/15


هافلپاف:

سدریک دیگوری: 25 = 5 - 15 + 15
1. سلام سدریک. فرار خوبی بود! 15/15

2. کلا تمرکزت رو غذاس، نه؟! طلسمای چندش خوبی بودن. 15/15


One must always be careful of the books and what's inside them, for the words have the power to change us

-Tessa Gray-

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۲:۱۷ چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸

محفل ققنوس

ریموند


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۰ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
دیروز ۱۲:۳۶:۴۹
از میان قصه ها
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 323
آفلاین
سیلام پروف!

ایشون

هم تکلیف من!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴ سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸

ربکا لاک‌وود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۷ چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۳:۳۱ شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۲
از از تاریک‌ترین نقطه‌ی زیر سایه‌ی ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 326
آفلاین
سلــــــــــــــــــــام پروفسور!
خوبین؟
اینم تکلیفم! بفرمایید...:)


Mon Grand Seigneur
fille française
♡ Only Raven ♡


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۵:۰۹ دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
جادوآموزان عزیز یه لحظه توجه کنید!

توی پست تدریس، تذکر ندادم که حتما لینک پستتون رو اینجا قرار بدین. برای همین اومدم تا مشکلی پیش نیاد.

لطفا لینک پست‌هایی که می‌زنین رو حتما اینجا قرار بدین تا نمره براتون لحاظ بشه!

همین دیگه، پاکیزگی یادتون نره.


گب دراکولا!


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۳:۰۹ شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۰:۱۷ سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 407
آفلاین
جلسه سوم کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه


همین‌طور که جادوآموزانِ کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه منتظر شروع کلاس بودند، یک عدد گابریل دلاکور - که البته چون در دستمال‌های فراوانی پیچیده شده‌بود و پنج شش تا جغد هم دور سرش می‌چرخیدند زیاد قابل تشخیص نبود - وارد کلاس شد.
- کی گفته من حکم عدم شفافیت صادر کردم؟ اصلا و به هیچ عنوان. بدین دهنشونو صاف کنن تا یاد بگیرن دیگه سه چرخه نسازن. صبرم حدی داره دیگه، سه تا آخه؟ یا دو تا یا چهارتا!

همین طور که کاغذ را از قلم‌پری که همراهش می‌آمد می‌گرفت و به پای جغد می‌بست روی صندلیِ استاد نشست.
- سلام جادوآموزان، من استاد جدید درس دفا... جزوه هنوز پخش نشده؟ جزوه‌ی کتاب اصول بنیادین پاکیزگی هنوز پخش نشده؟ چی بگم به شما آخه؟ ... به مردم اعلام کنین امتحان عقب افتاده. به محض این‌که جزوه به دست کل ملت رسید اعلام کنین سه روز برای حفظ کردنش وقت دارن‌آ! ... خب بچه‌ها داشتم می‌گفتم. من استاد جدید درس دفاع... بار جدید وایتکس چرا نرسیده؟ جامعه رو لکه برداشته شما هنوز انقدر بیخیالین؟ ... هر چه سریع‌تر درستش کنین! ... خب. جادو آموزا، من امروز می‌خوام راجع به طلسم‌های ممنوعه صحبت کنم.
- چرا هر استادی که میاد راجع به اینا حرف می‌زنه؟
- چون اونا خیلی مهمن، و باید مواظب باشیم ازشون استفاده نکنیم. در واقع چیزی که مهمه اینه که شما یا تمرین و تکرار یاد بگیرین در شرایط مختلف ازشون استفاده نکنین. بابا رعب و وحشت چیه؟ یه اعدامه دیگه! می‌خواستن تو پیاده‌رو آدامس نمی‌نداختن. بکشینشون بره دیگه! بله، شما باید یاد بگیرین ازشون استفاده نکنین تا به عواقبی که مطمئنا می‌دونین چیه، دچار نشین. می‌فهمین چی می‌گم؟

جادوآموزان که گیج و منگ به این تغییرات ناگهانیِ بحث نگاه می‌کردند، سرشان را به علامت تایید تکان دادند.
- خوبه. حالا چطور باید یاد بگیرین در برابرش بایستین و نترسین؟ بله! باید باهاش مواجه بشین! با ترسناک‌ترین خطرها، که اگه در اون حالت قرار می‌رفتین درجا از طلسم‌های ممنوعه استفاده می‌کردین... شاخ‌پا؟ باز چیکار کرد؟ سه نفر دیگه‌رم خورد؟ اینجوری وزارتخونه کارگر کم میاره، بهش نزدیک نشین گفتم الان خودم نیروی جدید میارم و درستش می‌کنم. خب عزیزانم، حالا من می‌خوام شما رو در موقعیتی قرار بدم که بتونین صبر و بردباری و شجاعتتون رو بیازمایین و کم نیارین. همراه من بیاین، تکلیفتون اینه:

۱. به تاپیک بند موجودات خطرناک برید و اژدهای شاخ‌پای مجارستانیِ وزارتخونه رو تمیز کنید. اون یه اژدهای وحشی، رام نشده و ترسناکه که به یاری سبز شما نیازمنده. هر طور که می‌تونین تمیزش کنین، مرتبش کنین، حمومش کنین، حتی آرایشش کنین. می‌تونین به روش خاص خودتون رامش کنین، یا این‌که تصمیم بگیرین همینجوری باهاش روبرو بشین. سریع پیش نرین، لازم نیست توی پستتون سرتا پاش رو تمیز کنین. هر گی یه گوشه‌ی کار رو بگیره!
(30 نمره)





ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۹ ۲۳:۳۶:۳۱
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۹ ۲۳:۳۸:۴۸

گب دراکولا!


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ جمعه ۸ آذر ۱۳۹۸

هافلپاف، مرگخواران

سدریک دیگوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۳ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۳:۱۹:۲۰
از خواب بیدارم نکن!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
هافلپاف
کاربران عضو
پیام: 723
آفلاین
سلام پروفسور روزیه!

۱.
سدریک در گوشه ی زندان نشسته بود و فکر می کرد. مدت زیادی نبود که در زندان به سر می برد؛ تازه سه ساعت شده بود که به آزکابان آورده بودنش، اما این سه ساعت همچون سه روز گذشته بود.

درهمان حالی که انواع و اقسام روش های فرار را که همه غیرممکن بودند، در ذهنش مرور می کرد، ناگهان فکری به ذهنش رسید. به یاد کلاس دفاع در برابر جادوی سیاهی افتاد که پروفسور روزیه وردهای جدیدی را تدریس کرده و با تمرین کردن همین طلسم ها سر از آزکابان در آورده بود.
چه اشکالی داشت وقتی یک بار این طلسم ها را امتحان کرده و به آزکابان رفته بود، بار دیگر نیز از آنها استفاده می کرد؟ حالا که در آزکابان بود بلای دیگری نمی توانستند سرش بیاورند. حداقل به امتحانش برای فرار می ارزید.

در حالی که از جایش بلند می شد تا برای اجرای طلسم ها آماده شود، به طرف میله های زندان کوچکش به راه افتاد. نگهبانی پشت میله ها ایستاده و کلیدهای در زندان از جیبش آویزان بود.

سدریک با صدایی آهسته نگهبان را صدا زد و همین که نگهبان برگشت تا جواب دهد، چوبدستیِ آماده اش را تکانی داد و فریاد زد:
- آواداکتابرا!

از آنجایی که نگهبان علاقه ی زیادی به کتاب و کتابخوانی داشت و تمام اطلاعاتِ موجود در مغزش را از طریق کتاب بدست آورده بود، با این ورد تمام اطلاعاتش پرید و دور و اطرافش را کتاب های مرده ی بسیاری پر کردند و به فردی با مغزی کاملا خالی تبدیل شد.

در همان حالی که نگهبان به علت ناگهانی خالی شدن مغزش گیج و سردرگم دور خود می چرخید و در تلاش بود تا نام خودش را بخاطر بیاورد، سدریک کلید را از جیبش کشید و با عجله در را باز کرد و بیرون آمد.
همین که خواست یک قدم بردارد، فریاد نگهبان دیگری او را از جا پراند:
- هی، صبر کن ببینم؛ زندانی بیرون از سلول؟

بلافاصله سدریک با ورد ایمبوکریو از نگهبان دوم پذیرایی کرد و کتابی را که از کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه در جیبش مانده بود، به طرفش انداخت. نگهبان با اشتیاقی فراوان کتاب را برداشت و بی توجه به رویدادهای اطرافش و فرار یک زندانی، شروع به خواندن کرد.

سدریک که از عملکرد خودش راضی و خوشنود به نظر می رسید، به طرف در اصلی به راه افتاد.
نگهبان دیگری جلوی در ورودی ایستاده بود. سدریک درحالی که از این که به جای دو نگهبان، فقط یکی جلوی در نگهبانی می داد، تعجب کرده بود، آرام آرام از پشت به نگهبان نزدیک شد و ناگهان با فریاد ورد کتابشیو او را غافگیر کرد.
سدریک همانطور که ورقه ورقه شدن نگهبان را تماشا می کرد، در حالی که چوبدستی اش همچنان رو به او بود، با قدم هایی تند و سریع از او فاصله گرفت و تنها زمانی که مطمئن شد به اندازه ی کافی دور شده، طلسم را قطع و به سرعت باد فرار کرد.


۲.
آوادافوداورا: طلسمی که به محض برخورد با فرد باعث می شه هر غذایی که تو معدش هست به سرعت بیرون بریزه تا جایی که حتی معدشم بیاد بیرون و فرد با شکمی مچاله شده و کاملا خالی از اعضای بدن با مرگی سریع بمیره.

کروشیفود: فردی که این طلسم روش اجرا شده باشه، به شدت احساس گرسنگی می کنه و اطرافش پر از غذاهای مورد علاقش می شه، اما به محض این که دستش به غذایی نزدیک شه یا بخواد غذایی برداره اون غذا ناپدید می شه. این شکنجه تا جایی ادامه پیدا می کنه که فرد دچار جنون گرسنگی بشه.

ایمپرفودیو: این طلسم فرد رو مجبور به خوردنِ هر چیزی که در اطرافش هست می کنه. مهم نیست چیزای اطرافش خوردنی باشن یا نه و حتی زنده باشن یا غیر زنده، فرد زمانی که در معرض این طلسم قرار بگیره، هر چیزیو بصورت غذا می بینه و به سرعت اونا رو می خوره؛ حتی اگه گرسنه نباشه.


فقط ارباب!
هستم...ولی خستم!

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.