مازا: ببین مگه تو یک ساحره نیستی؟
هرمیون: ااا ..
ببخشید ولی من حداقل مراحل مقدماتی پرواز را بلدم !
فلور و مازا به هم نگاه میکنند که یعنی : خودشو میزنه به خنگی .. نحوه ی برخورد با اینو به عهده ی خودم بگذار !
هرمیون : ا چه با هم گفتین!
مازا و فلور:
مازا : ببین هرمی .. من با تو رو در بایستی ندارم .. یا میای یا اینکه ..
طوری وایمیسته که صلیب خاکستری امضاش خوب تو چشم باشه .
هرمیون یک نگاه به صلیب میندازه (اتفاقا" اصلا" آب دهنشو قورت نمیده): آخ مازا .. یادم رفت بگم ! یک کتاب خریدم که خیلی جامع راجع به ضد طلسم ها بحث کرده .. میدونی .. سیریش بود دیگه؟
مازا :
بعد واندشو در میاره : وردشم خیلی آسون بود .. نمونه ی امتحانیش را ببین : واریوس سیریش گلو
یک دو دقیقه میگذره هیچ اتفاقی نمیافته ..
هرمیون :
ا مثل اینکه یک اشتباهی شده
مازا و فلور که یک قدم عقب رفته بودن برمیگردن سر جاشون :
بعد یک دفعه ته چوبدستی هرمیون با صدای پت پت شروع میکنه به لرزیدن همه ی نگاها به ته چوبدستی هرمیونه ..
و بعد !
یک دسته گل با صدای پوپ از ته چوبدستی در میاد
مازا و فلور :
هرمیون :
تقدیم به مازا با عشق !
مازا و فلور :
به شکل تهدید آمیزی میان طرف هرمیون
هرمیون : بچه ها متاسفم من باید برم هنوز 12000 کلمه مونده که باید با گرواپ تمرین کنم ..
=========
دو دقیقه بعد:
مازامولا از پشت داره هرمیون را هل میده تو ..
هرمیون : خوب خودم دارم میرم دیگه چرا هل میدی؟
فلور: ببین هرمی این برای خودتم خوبه...
هرمیون شروع میکنه سرفه کردن : آهاس اهتهک باهار
خوب حالا کجا داریم میریم ؟
مازا: پیش مادام ماکسیم.
هرمیون این دفعه دیگه آب دهنشو قورت میده بعد مانیا را میبینه راهشو کج میکنه: ا سلام مانیا چطوری ؟ رودی خوبه؟
فلور یقه ی هرمیون را گرفته میکشه :این طرف
پاهای هرمیون روی زمین کشیده میشه و هر چی سعی میکنه یک جایی را بگیره نمیتونه . انتخاب ها شناورند و از دستش لیز میخورن : دوستان راه های بهتری هم هست !
فلور بی اعتنا هرمی را میندازه جلو در
هرمی سرشو میبره بالا یک در به ارتفاع 30 متر جلوشه !
هرمیون : ب بب باید ب ب برم ا ای اینتو؟
یک آهنگ خشن
بعد یک دفعه از رو زمین بلند میشه کتشو درست میکنه عینک آفابی میزنه رو به مازا میگه : تو سیگار داری؟
مازا :
هرمیون : باشه باشه ..
بعد یک جعبه از تو کتش در میاره یکی از سیگار برگارو بر میداره به طرز ناشیانه سر سیگارو میگذاره توی دهنش از گوشه ی عینک مازا را نگاه میکنه: فندک؟
یک چیزی تو نگاه مازا هست که باعث میشه هرمی سیگارشو جمع کنه : یک نگاه پر اراده به در میندازه : من آمادم !و در ضمن به محض این که از اینجا بیام بیرون به اولین مرکز دفاع از حقوق ساحره ها شکایت میکنم !
فلور به پست های قبل اشاره میکنه
هرمیون: ا مثل اینکه از قبل فکر همه چیز را کردین ! بابا شما دیگه چه آدم رباهایی هستین ..
مازا در میزنه
-: بیا تو
مازا و فلور هرمی را هل میدهند تو
... ادامه دارد
---------------
به سبک و سلیقه ی خودتون ادامه بدین .. من فکر نمیکنم دیگه تا آخر امتحانا بتونم بیام !
world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it