هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۴:۴۸ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۵

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۶ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ پنجشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۴
از جايي به نام هيچ جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 788
آفلاین
به نام او كه ما را اصيل پاك آفريد!



جلسه پنجم( جلسه وداع)
بررسی اصل های پیدایش جادوی نوین و جدید در قاره آمریکا


کلاس تاریخ جادوگری مثل گذشته تا چشم کار می کرد پر از دانش آموز بود، سر و صدا کل کلاس را ورداشته بود که حتی باعث شده بود چند تن از اساتید به نشانه اعتراض به کلاس بیایند و داد بکشند، استرجس پادمور روی میز معلم نشسته بود و در حالی که قلمی به دست داشت، نام های بچه های شلوغ را می نوشت...
جسی: مبصر اجازه ! منو پاک میکنی، یه ساعت دست به سینه نشستم !
استر: زیر میزی بیا بالا !
جسی با نگاهی پرمعنی و بد دست در میان موهای خویش می کند و یک سیکل بیرون می کشد و محکم به سمت استر پرتاب می کند:
- پول ساندیس و کولوچه ام رو گرفتی، بچه بد !
استر: ایول..شد 1 گالیون..چون پرت کردی پاکت نمی کنم...
جسی:
سپس چرخید و روی به سمت دیگر کلاس گفت:
هوی پرسی چرا مخ میزنی..با بچه ریونی ها چیکار داری...
با خشم از میز پایین پرید و به سمت پرسی رفت که در کنار آنیتا دامبل نشسته بود، خود را به لبه میز رساند و کاغذ بدها را روی میز گذاشت...:

جسی پاتر
کریچر
*^#|[‍
کارکاروف
پرسی ******
وینکی
پرسی: بیشین بینیم بابا ! از کی تا حالا تو مبصر شدی؟ پس نشانت کجاست؟ مثلا من مبصرم !
استر: تو مبصر مدرسه ای، مال این کلاس منم...حرف نزن..میندازم بیرونا...

درب کلاس باز شد، کلاس در سکوتی مرگبار فرو رفت، استاد در حالیکه شنل و لباس یک دست مشکی بر تن کرده بود داخل شد، به بروبچ نگاهی انداخت، ابرویی کج کرد و به سمت استر رفت:
استر:
استاد: خب..اینا خوب ها هستن دیگه...به به..
استر: نه استاد...اینا...
استاد: هیس بابا !
استر:
استاد در حالیکه در دست راستش دفتر کلاسی به دست داشت به سمت میزش رفت و روی صندلی اش ول شد...:
- خب خب..به به...جسی پاتر..یه مثبت..کریچر..ایول...دو تا مثبت..کارکاروف..نه..مرگخواری..یه منفی...پرسی..اوه..اوه..اصلا باهات کار ندارم..وینکی..آخه..همیشه حقتو خوردن اینم روش !
کارکاروف: استاد اجازه، چه ربطی داشت؟
استاد: ربطش بود به آب هویج دامبلدور، حالا نوشیدنی میخوای؟
کارکاروف: نه قربون دستت !
استاد نگاهی به جو کلاس و دانش آموزا کرد سپس گلویش را صاف نمود و گفت:
- خیلی با حالم نه...میدونم..حالا کسی سیگار داره؟ !
در یک لحظه همه دانش آموزان دست در رداهای خود کردند و به سمت میز استاد شیرجه رفتند و پاکت های سیگار را جلوی استاد گرفتند:
استاد: آوووو، سیگاری ها رو باش..کلک رو داشتید..خودتون رو لو دادید...نفری یه منفی...
ملت:
استاد از جایش برخاست و به سمت تخته سیاه رفت، سپس بلافاصله چرخید و گفت:
- بینم مبصر تو چرا گچ نذاشتی اینجا؟ گچ کو ها؟
استر: اهم...استاد..تقصیر ما نبوده..بچه ها پرت کردن تو صورت همدیگه...
استاد: ایول..یادم باشه آخر زنگ منم تو رو پرت کنم تو صورت بچه ها...حواسا جمع..بپرسم بلد نباشی..بیرون..درس رو خوب گوش کنید...
استاد چند سرفه کرد سپس شروع به تدریس نمود:

در سال هزار سیصد و سنگ و چوب، قبل از بابا مشتی کوری و آلبوس دامبل، هنوز جادوگری وارد امریکا نشده بود..، حدود دویست سالی میگذره که جادوگری رسما با پایه و اساس اومده تو این قاره شاخ امروزی ! بنیان گذار جادوگری در این قاره جادوگر گمنام انگلیسی، "پیشی پیشی ماوا" می باشد که ننه وی انگلیسی بوده و باباش افریقایی ! ( چه شود !)، این یارو با استفاده از قوه خنگیت خویش موفق شد چند تا اصل الکی انفرادی با جادوی های جدید اروپایی دربیاره و جادو رو بیاره تو این قاره...اما متاسفانه همانطور که شاهد هستید بعد ار گذشت این دویست سال اسلحه های خفنز امروزی جایگزین چوبدستی های جادویی دیروزی در این قاره شدند، مخصوصا کشور ایالات متحده امریکا....این شد که جادو از میان رفت در این قاره.. که تا حدودی باشماست.میگم خدمتتون..
جسی: استاد اجازه !
استاد: بفرما !
جسی: استاد ایشون زن داشتند؟
استاد: نه..مومیایی شده ایشون قصد ازدواج نداره...
- خب گوش کنید بینم..هیس..هوی...مردک..با تو هستم...
با عصبانیت به سمت میز آخر درست جایی که کریچر و بروبچ نشسته بودند اشاره کرد:
- هوی تو..بقل کریچ نشسته..لم نده..بیا بالا بینم...
ناگهان پاتر ( عله اعظم) در حالی که خسته و خواب آلود به نظر می رسید بالا آمد، استاد گفت:
بینم..واسه چی حواس کریچ منو پرت میکنی..؟ها؟ واسه چی درس رو گوش نمیدی؟ ها؟..دعوت از اولیا بدم؟
عله: اینیگو از شناسه ات سیر شدی بابا...؟!
استاد: ئه عله تویی، راحت باش ! خوب گوش کنید..حواسا اینجا...نه نمیشه...برو بیرون..
با انگشتش به سمت میز اول درست جایی که آنیتا دامبل نشسته بود نشانه رفت:
- بیرون..بچه مدیر هم میخوای باشی باش ! پیشته بیرون !
آنیتا از جایش بلند شد و با ناراحتی گفت:
آقا ما که کاری نکردیم...
استاد: به نظر میاد به فکر حذب هستی؟ حواست به درس نیست..بیرون...حالا...
آنیتا جلوی صورت خود را گرفت و های های گریه نمود و در حالیکه اشک می ریخت و خارج می شد با خشم گفت:
- به بابام میگم !
و محکم درب را به هم کوفت و خارج شد.
- بچه های گلم حواس اینجا...اه..اصلا حسش نیست درس تمومه..خب..همانطور که میدونید ترم تمومه..همه می تونید M بزنید الان...چند تا نکته رو تخته می نویسم یادداشت کنید بعد برید، راستی تکلیف یادم رفت، پرید جلوی تخته و چوبدستی خود را از شنلش بیرون کشید و تکان داد:

1. اخراج شدن آنیتا دامبلدور را چطور توجیه می کنید؟ حقش بود اخراج بشه؟ واقعا به فکر حذب بود؟ یا مغز استاد معیوب بود؟! توضیح کامل بدید ! نمايشنامه بهتره ! ( 10 امتیاز)

2. دلیل اصلی از میان رفتن جادو در قاره امریکا چیست؟ چرا اصلا در این قاره جادو پایدار نماند؟ ( 10 امتیاز)

3. استاد اینیگو ایماگو= دالاهوف= مایک لوری= ویلیام ادوارد را توصیف کنید؟ هر چی عشقت میکشه بگو! فکر کردی به من برمیخوره، من که تو پی ام شخصی جوابتو میدم جوجه ! ( 10 امتیاز)


اما نکات مهم برای شب قبل از امتحان که حتما بهش پایبند باشید:

1. روز قبل از امتحان تاریخ جادوگری، با خیال راحت تا لنگ ظهر بگیر بخواب !
2. ننه خواست بیدارت کنه خالی ببند بگو تا صبح داشتم درس می خوندم !
3. بیدار شدی قشنگ دست و صورتو میشوری یه چی میندازی بالا بعد میری پشت کامپیوتر، دبلیو دبلیو دبلیو دات جادوگران دات اورگ، حس داد نحوه برخورد کل کل کن حس داد رول بزن !
4. قشنگ مسنجر رو باز کن با خیال راحت بشین چت کن.( خودم میام اصلا با هم چت می کنیم ! )
5. وقتی داره شب میشه، برو پای تی وی بگیر جادوگر تی وی، بشین لیگ برتر کوییدیچ ببین !
6. آخر شب دیگه داری از شدت خماری می میری، حال کردی یه نگاه سی ثانیه ای به جزوه بنداز !
7. برو دستشویی، دندونا رو بشور، بپر تو رختخواب !
8. بگیر بخواب، فردا صبح امتحان داری !



موفق باشید
استاد


"Severus...please..."
تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۷:۰۱ دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۵

اما دابزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۹ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۳
از تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 457
آفلاین
1- چرا نور ممد موفق نشد؟
در واقع نور ممد کمتر از يک قدم با موفقيت کامل يعنی ترويج جادوی باستانی در آسيا فاصله داشت اما...
نور ممد تقريباً توانسته بود مردم آسيا را با جادوی باستانی مصر آشنا و استفاده از آن را رايج سازد. او در پايان کار خود تصميم گرفت سفری به مصر داشته باشد و با مشاهده­ی مستقيم چگونگی عملکرد طلسم­هاي باستانی بر روی مقبره­ی مصريان، اطلاعات خود را در اين باره تکميل و مردم آسيا را از رمز کليدی اين جادو آگاه کند.
هيچکس از جزئيات ماجرا با خبر نيست اما همه مي­دانند که نور ممد در اثر تماس با يکی از مقبره­ها، توسط موميايي مقبره به درون آن کشيده شد و خب... بعد از اينکه او را بيرون کشيدند ديگر مانند قبل نبود.
گويا امواج قوی و اثرات طلسم­هاي باستانی بر مغز وی اثر گذاشته و اتفاقی نظير شستشوی مغزی در او به وجود آورده بودند.
به دنبال پاک شدن حافظه­ی نور ممد و باقی ماندن يکی از کليدی­ترين اصل­هاي جادوی باستانی مصر به صورت يک راز، مردم آسيا برای هميشه از توان استفاده از اين جادو بی­بهره ماندند.
2- فلسفه­ی نور ممديسم را روی همان 8 اصل به صورت دلخواه ويرايش کنيد.

1. در صورت لزوم و سود بيشتر فقط به فکر منافع خويش باش که منفعت طلبی در حد افراط، سر بزرگتر از تو را به باد داده!

2. هيچکس را جز خود محترم مشمار به جز افرادی که چاپلوسيشان منفعتی به دنبال دارد!

3. بدی کن و آن را در اخلاقت محسوس ساز که اگر موفقيتی در کار باشد از آن ستمکاران است!

4. در جمع مال بکوش اما بيشتر از آن در حفظ آنچه که بدست آورده­ای!

5. خسيس باش اما بدان که اگر به حمايت نيازمند گشتی مي­بايست راه بخشش را در پيش گيری؛ تاريخ نشانگر آن است که نيازمندان هميشه در حفظ قهرمانان خويش موفق بوده­اند!

6. خشن و بی­رحم باش اما در کنار آن مروت را از ياد مبر؛ خشم جوانمرد فراگير تر از غضب سنگدل است!

7. بر حذر باش که دشمنی دوست از دشمنی دشمن خطرناک­تر است پس ابتدا رحم و شفقت را بر دوستان ببند!

8. جنگ بزرگترين ريسک است، تا راه ديگری جز خفت و خواری داری به آن مينديش!

9. اگر خواهان قدرت هستی از خانواده چشم بپوش اما در طلب خانواده هرگز قدرت را رها مکن!

10. اگر در پی انتقام برآمدی زجر بده اما مکش!


ویرایش شده توسط اما دابز در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۷ ۱۷:۰۵:۰۰


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۰:۵۶ یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۵

لارتن کرپسلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۲ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۲ شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۲
از یو ویش!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 471
آفلاین
1. چرا نور ممد موفق نشد؟ ( 15 امتیاز)

این که نور ممد نامرد می خواست بخش های قدرتمند جادوی باستانی رو فقط به رشتیا یاد بده و به انحصار در بیاره. سر بقیه مردم ایران و آسیا هم با طلسم ها و وردهای آبکی شیره بماله که البته با یک اشتباه کوچیک! کتابی که برای رشتی ها در نظر گرفته شده بود در خارج از رشت انتشار یافت و بقیه ملت در پی انتقام ار ایالت رشت طلسم هایی رو رو اونا اجرا کردن که الان نتیجش مشخصه!

------------------------------------------------------------------------
2. فلسفه نور ممدیسم را روی همان 8 اصل به صورت دلخواه ویرایش کنید؟ (15 امتیاز)

1. فقط در پی منافع خود و گریفیندور باش !

2. هیچکس را جز خود و کله گنده ها محترم مشمار !

3.با اسلیتیرینی ها مباش اما در وقت نیاز از در دوستی...

4. طماع باش و در جمع پست ارزشی بکوش!

5. خسیس باش ، اما اصفهانی مباش!

6. خشن باش ،مانند خشانت های جناب ایگور درمورد پست های ارزشی!

7. دشمنان را از میان بردار و در صورت لزوم به دوستان هم رحم نکن. البته اینکار بدون خشانت هم ممکن است. مثل زیرآب....

8. در باب هیچ چیز غیر از جنگ با اسلیتیرین میندیش !
------------------------------------------------------------------------


نارنجی رو بخاطر بسپار!

طنز نویسی به موجی از دیوانگی احتیاج داره...

چه کسی بود صدا زد : لارتن!؟


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ شنبه ۵ اسفند ۱۳۸۵

جرج  ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۵ سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۳۶ یکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۷
از مغازه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
1- چرا نور ممد موفق نشد؟

نورممد یکی از بزرگان تاریخ جادوگری در عصر باستان بود و چون غیرت ایرانی بودنش اجازه نمی داد کشورش از این جادو بی نصیب بماند به ایران امد و شروع کرد به تدریس جادوی باستان که در این کار ناموفق بود.

دلایل:

1- یکی از دلایلش میتونه این باشه که در هزار سال پیش جادوگری در ایران و چه دراسیا رواج نیافته بود و بنابراین نمی توانست به کسانی که از جادو سر در نمی اورند جادوهای پیچیده باستانی را یاد بدهد.

2- نورممد دریافت بود که جادوی باستانی اصول خواستی ندارد و به فکر این افتاد که در طول سفری که به ایرا داشت بتواند رابطه ای بین انها پیدا کند ولی نتوانست. وقتی نورممد رشتی متوجه شد که جادوی باستان بدون فلسفه قائده و اصول خواستی هستند متوجه این موضوع شد که بهتر است جادوئی را که بدون که اصول خواستی است به مردم کشورش و حتی کشورها دیگر یاد ندهد.

3- به دلیل تنها بودن در اموزش جادوهای باستانی و کسی نبود که به او کمک کند و در نتیجه پس از مدتی دلسر شد و دیگر ادامه نداد.

4- ممکن در راه سفر یا در ایران ضربه ای به سر او خورده باشد و تمام وردها و جادوهای باستانی را فراموش و از یاد برده باشد.


2- فلسفه نور ممدیسم را روی همان 8 اصل به صورت دلخواه ویرایش کنید؟


1- همیشه بیشتر در پی منافع خود وکمی در پی منافع مردم باش.

2- به همه احترام بگذار تا به تو همان گونه که احترام میگذاری احترام بگذارند.

3- بدی کن چنان بنما که داری بدی میکنی و خوبی کن چنان بنما که داری خوبی میکنی.

4- طماع باش و در جمع مال بکوش که اگر اینگونه نباشی چون تمام مردم اینگونه هستند.

5- همیشه با گشاده دستی با مردم فقیر رفتار کن.

6- با همه همان رفتار را داشته باش که با تو دارند.

7- دشمنان را هلاک کن و در صورت لزوم اگر دوستان هم مانع باشند از سر راه بردار.

8- درباره هچ چیز جز مرگ ; نفرت ; انتقام یا موهبت دوست داشتن فکر نکن.


اگر به یک انسان فرصت پیشرفت ندهید لیاقت چندان تاثیری در پیشرفت او نخواهد داشت. ناپلئون


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۱:۳۷ شنبه ۵ اسفند ۱۳۸۵

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
چرا نور ممد موفق نشد؟

به دلایلی!!
اصلا چی؟! چیچی هه؟!کی هه؟! چی کار؟!
من اعتراف می کنم نخوندم! پس نمی دونم چرا موفق نشد! شاید چون که!شاید هم زیرا! الله اعلم!
با توجه به گفته های بقیه گویا کار بدی می خواسته انجام بده که به حمد الله نشده! بهتر!چراش هم غرور و کار بد و خواست خدا!!!

فلسفه نور ممدیسم را روی همان 8 اصل به صورت دلخواه ویرایش کنید؟

چرا سوالای سخت می پرسین آقا؟!انتظارات بالایی دارین ها!

- تو مهمی بقیه رو بیخی!
- زندگی است بوق و صفا!
- شیطان رو درس بده!
- یا باش یا نباش!
- یا هستی یا نیستی!
- گوجه فرنگی له کردی؟!
- مرگ را بر بقیه بپسند!بر خودت نه !
- بکش بکشش کشتی؟! مرد؟! ای جااان!!


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۷:۳۶ پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۵

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
1-

استاد این نورممد بیچاره فلک زده، وقتی خواست این کار رو بکنه، از بالا نردبونی که همیشه برای تفکر می رفت بالای اون، شپلخ شد و هر چی توی ذهنش بود پرید! برای همین دچار شکست شد دیگه، چون چیزی نداشت که بگه!!

2-

1- اول و آخر و وسط هر کار پر منفعتیف فقط خودت!
2- بقیه رو به چشم نوکر و عمله ببین و تحقیرشون کن!
3- مارمولک باش و یواشکی همه رو با دندون تمساح گاز بگیر!
4- هدف زندگیت این باشه: پول!
5- بخیل باش و نوکیسه!
6- برای خودت فیلیکس فلیسیس، برای بقیه آواداکداورا!
7- اعتماد= خطر!
8- زندگی راحت = جنگ!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۵۸ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۵

بارتیموس کراوچ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۳۳ جمعه ۹ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۱۷ دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶
از تالار اسلیترین
گروه:
کاربران عضو
پیام: 165
آفلاین
چرا نور ممد موفق نشد؟
او میخواست جادویی بی پایه و اساس مصری را رواج دهد.
او همیشه در پی منافع خودش بوده و اصلا فکر نکنم میخواسته این جادو را پایه گذاری کند و حتی اگر هم می خواسته باز هم برای منافع خودش بوده و شاید به همین دلیل بوده که نتوانسته.
و در اخر هم چه بهتر که نتوانسته (مرتیکه ی کله خر)

فلسفه نور ممدیسم را روی همان 8 اصل به صورت دلخواه


1. فقط به خودت برس نه کسه دیگه ای
!
2. حرف حرفه خودت باشه !
3. با ظاهر معصوم به دیگران صدمه بزن !
4. عاشق پول باش و همیشه به دنبالش باش
5. هر کی بهت گفت پول داری بهش بگو شما داری یه مقدارم به من قرض بده !
6. وردسته شیطان باش(یا شاید خودش باش) !
7. به هیچ کس رحم نکن !
8. به هیچ چیز بجز جنگ فکر نکن !


[مواظب افکارت باش که تبدیل به گفتار می شود.
مواظب گفتارت باش که تبدیل به رفتارت می شود.
مواظب رفتارت


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۳۷ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۵

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام

ممنون از تدریس خوبتون پروفسور !

چرا نور ممد موفق نشد؟

من نمیخوام مثل بقیه دانش آموزان تکرار کنم که نور ممد سعی داشت جادوی باستانی و بی پایه و اساس مصری رو که در 1000 سال پیش توسط جادوگران به اروپا راه یافت ، در آسیا ترویج بدهد .
دلیل شکست نور ممد این بود که سعی داشت علمی بی پایه و اساسی را در آسیا ترویج دهد ، اگر دقت کافی داشته باشید ، پیش خود میگید که علمی که پایه و اساس نداره اصلا چطور میشه انتقالش داد ! مسلما راهی برای انتقال اون وجود نداشته ، در ضمن در تدریس پروفسور به وضوح گفته شده که توسط جادوگران اروپا به اروپا انتقال پیدا کرد ولی نور ممد که جادوگر نبود ، به هیچ شکلی نمیتونست علمی بی پایه و اساس رو ترویج بده !

فلسفه نور ممدیسم را روی همان 8 اصل به صورت دلخواه ویرایش کنید؟

1. فقط در فکر این باش که سود کاری رو که میخوای انجام بدی دست و باله خودت رو بگیره !
2. فقط به فکر حرمت و تکریم خودت باش !
3. سیاست داشته باش !!!
4. فقط به فکر این باش که تا جون داری پول ذخیره کنی !
5. گدا بازی در بیار !
6. به هیچ کس رحم نکن ، همه رو از هم بدر !
7. فقط خودتو تو میدون نگه دار ، همه رو نابود کن ، حتی اگر شده نزدیکانت رو !
8. فقط به چشم دشمن به دیگران نگاه کن
9. به فکر شادی خودت باش ، به ناراحتی دیگران اهمیت نده !
10. فقط به فکر پاچه خواری باش ، از مهمترین شخص تا بی نقش ترین شخص تو زندگیت !


با تشکر


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۰:۱۷ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۵

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین

چرا نور ممد موفق نشد؟


اول باید بدانیم نور ممد در چه چیز موفق نشد
او قصد داشت جادوی باستانی مصری رو در آسیا ترویج بدهد البته از این که جادوی مصری چه بود اطلاعات دقیقی در دست نمیباشد
اما میرسیم به دلیل شکست نور ممد
نور ممد در خطه ی سر سبز شمال در رشت و در کنار دنیا میزیست او برای گسترش جادوی مصری آن را روی شنهای ساحل مینوشت و اعتقاد داشت ملتی که در تعطیلات برای تفریح از سراسر آسیا به سواحل دریای خزر مییان نوشته های اون رو میخونن و این بهترین و سریعترین و ارزانترین راه برای ترویج این جادوست.
او صبح ها طلسم را بر روی شنها مینوشت و روز بعد از این که ساحل رو صاف میدید تعجب میکرد اما همواره میپنداشت این کار منافقان و دست نشانده های اصغر چپ دست است که نوشته های او رو پاک میکنند




فلسفه نور ممدیسم را روی همان 8 اصل به صورت دلخواه ویرایش کنید؟


1. فقط به فکر منفعت خودت باش و گور بابای دیگران !
2. هر کی جز خودت رو به فحش بکش !
3. حال همه را بگیر اما به صورت آب زیرکاهانه!
4. پول را دوست بدار و همواره در کثب آن بکوش
5. پولی که داری را عمرا به کسی نده!
6. همه را بزن و لت و پار کن !
7. دوست و دشمن نشناس !
8. همواره به فکر دعوا و کل و کل و جنگ باش!


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵

مایکل آنجلو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۹ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۴۸ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶
از اینجا تا شیراز راه درازیست!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 154
آفلاین
1.چرا نور ممد موفق نشد؟ ( 15 امتیاز)

زیرا در 1000 سال پیش (حدود سال 1007) دست راست اصغر چپ دست بود و پس ازشکست اصغر چپ دست همانطورکه استاد محترم گرانقدر باهوش باکلاس باحال خفن خوشتیپ خوشگل( هوووووی!!!... کی گفته من دارم پاچه خواری می کنم؟!!!... ببینید...بزارید یه نصیحت دوستانه بهتون بکنم..."انقدر منحرف نباشید"!!!) ذکر کردند ،درگیر مسائل فوق ارزشی شد !
بنا بر گفته ی تاریخ نویسان پس ازگذشت مدتی ( حدودا دو ساعت!) به شدت به دوازده مایلی فلورانس علاقه مند شد و تصمیم گرفت ادامه ی زندگیش را در آن محل بگذراند به طوری که هنگامی که اصغر چپ دست پس ازگذشت یک روز به دلایل خاصی که هنوز برای جادوگران مبهم مانده(احتمالا منت کشی!) شخصا به دنبال نوری جون آمد، پس از یک درگیری شدید با چشم کبود و ناسزا گویان از آن محل متواری(؟؟؟) شد!
که بعدها دستور داد بلندترین دیوار دنیا را دور آن محل کشیدند که در آن زمان دیوارممد محدودکن نامیده می شد( زیرا صرفا جهت محدود کردن نورممد بود و کارایی دیگری نداشت!) وبه مرور زمان به دیوار بزرگ چین مشهور شد!!!( خواهشا وارد جزئیات نشید!)
طبق روایتی که منبع آن مشخص نیست کارگرانی که دیوار را ساخته بودند پس از اتمام کار متوجه شدند که خودشان نیز در آن طرف دیوار مانده اند!!!
با گذشت زمان با نوری جون رفیق شدند و او هم که از جنبه بویی نبرده بود فورا از راه به در شد!
ادامه ی زندگی نوری جون جزو مسائل شخصی وی محسوب می شود و ما(به دلیل مرام و معرفت و اخلاق نینجایی و اینها... اصلا هم از این فکر ها نکنید که وقت نداشتیم یا حوصله نداشتیم یا خسته بودیم یا پستمان نمی آمد) ازنقل آن معذوریم
نتیجه: دلیل اصلی که باعث شد استاد نورممد رشتی ملقب به نوری جون نتواند جادوی باستانی را در آسیا ترویج دهد دور بودن از آسیا بود!
نتیجه ی اخلاقی : این کارها (همان کارهایی که نورممد با کارگران می کرد!)را نکنید آخر عاقبت ندارد!
نتیجه ی فوق اخلاقی : کردید هم کردید به جهنم... اصلا به ما چه؟!!!


2. فلسفه نور ممدیسم را روی همان 8 اصل به صورت دلخواه ویرایش کنید؟ (15 امتیاز)

اینگیو ایماگو فکر کنم اشتباه کردید توی سوال گفتید 8 اصل رو ویرایش کنید ولی توی نکته گفتید 10 اصل ...نه؟!!!


1.فقط در پی منافع خویش باش و حال هرکس را که درپی منافع تو نبود( اگر درپی منافع خودش هم بود فرقی نمی کند) به شدت بگیر!
2.هیچکس را جز خود محترم مشمار و به همه به غیر از خودت بی احترامی کن!
3.بدی کن ولی چنان بنمای که قصد نیکی داری ... ولی اگر ننماییدی که قصد نیکی داری هم مهم نیست، فقط تا جایی که می توانی بدی کن!
4.طماع باش و در جمع مال بکوش و به شایعه ی هایی مثل گنج قارون و نصیحتهای مردم هم ابدا توجه نکن!
5.خسیس باش و تا می توانی به دیگران آویزان شو!
6.خشن و بی رحم باش و در حین خشانت استفاده از انواع فحشها و ناسزاهای با ناموسی و بی ناموسی را فراموش نکن!
7.دشمنان را از میان بردار و در صورت لزوم به دوستان هم رحم نکن ودر باب هیچ چیز غیر از جنگ میندیش!
8.در باب هیچ چیز غیر از جنگ میندیش و دشمنان را از میان بردار و در صورت لزوم به دوستان هم رحم نکن!
9.فقط در پی منافع خویش باش و حال هرکس را که در پی منافع تو نبود(یا اگر درپی منافع خودش بود) به شدت بگیر!(این اصل دوبار تکرار میشود به دلیل اینکه دو برابر بقیه ی اصول اهمیت دارد : (hammer:
10.پاچه خواری را در هر شرایطی فراموش نکن !


ویرایش شده توسط مايكل آنجلو در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۳۰ ۲۲:۴۸:۰۹

تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی یگانه وظیفه ی آدمیان است.
[size=medium]همه چیز تنه







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.