بله اون ارزشی ورزشی جاگسن اون بود.
جاگسن که در حال فکر کردن بود که کارخانه را از وضع نابسامان در بیاره .
در همین لحظه رشته افکارش باز میشه(البته با صدایی که از بیرون از کارخانه میاد.)
جاگسن که می خواهد بفهمه چه اتفاقی در حال روی دادن است میره بیرون از کارخانه و می بینه ملت رو اینجوری میشه.
ملت : مرگ بر وزارت . مرگ بر غیر ارزشیان . تا خون در رگ ماست جاگسن رهبر ماست(
) بوق بوق بوق سازی بوق بوق بوق سازی.
جاگسن تو فکرش : چقدر کارخونمون و خودمون طرفدار داشت نمی دونستیم.
بالاخره جاگسن هم وارد معرکه میشه .
در همین لحظه ققنوس و وزارتیان هم داشتن با چکش و انواع وسایل کارخانه رو خراب می کردند.
جاگسن : نه این کار رو نکنید . شما معنای واقعی این کارخانه رو نمی دونین . معناش اونی که تو سایته نیست . معناش یه چیز دیگست . معناش همون بوقیه که موگولها دارن.
ملت وزارت چند لحظه دست از کار می کشن .
بادراد : شروع کنین . این این چیزها رو میگه که شما رو خر کنه . زود باشین شروع کنین.
دوباره ملت وزارت شروع می کنن به خراب کردن کارخانه .
از آن طرف ملت کارخانه بوق سازی و آفتابه سازی در حال جدال با جنها بودند که ملت کارخانه چکش سازی که اونور کارخانه بوق سازی بود وارد جدال میشن . با چی ؟
این رو جاگسن میگه .
گویل : با همون چکشهایی که روشون بوق نصب کردیم.
ملت چکش ساز هم شروع می کنن با چکش زدن تو سر دشمن .
ملت بوق ساز شروع می کنن به تشویق ملت چکش ساز و ملت آفتابه ساز هم شروع می کنن به آب پاشیدن به سمت جنها . از اون طرف هم هدویگ و لوسیوس هم وارد جنگ جهانی سوم شدند .
آنها با ملت وزارت هم پیمان شده بودند.
هدویگ : به فرمان من جغدها حمله.
بعد از اینکه ملت آفتابه ساز و چکش ساز و بوق ساز به نیروی جنها و جغدها پیروز می شوند با یک صحنه بد روبه رو می شون .
ملت :
جاگسن : مرگ بر وزارت . این جوانهای مردم رو از کارکردن میندازه و ما هم از بوق سازی . تازه می خواستم تو امضام بذارم که : فقط بوق ساختن وجود داره که کسانی از اون عاجزند.
15دقیقه بعد که جاگسن همه راز و نیازهایش رو با خداش می کنه که یه جوری کارحخانش ساخته بشه میگه : ملت نگاه کنید این
حرکت کاملا انتحاری وزارت مثل اینکه به کارخانه های شما هم خصارت زده
____________________________________________
و این چنین شد که کارخانه بوق سازی هم بسته شد.