مسابقه چهارم، آوریل - آبرفورث***حیاط مدرسه ی هاگوارتز***
آوریل یه گوشه نشسته و زانوی غمو خیلی صمیمانه بغل کرده و به قرار ملاقات دیشبش فک میکنه...
***فلش بک، دیشب، هاگزهد***
....
آوریل : آبر اذیت نکن دیه! فقط یه شب میخوام اجرا داشته باشم!
آبر : گفتم که، امکان نداره! تو اینجا بخونی همه مشتریامو فراری میدی!! تازه منم اصن از این خز و خیل بازیا خوشم نمیاد!
آوریل : یعنی اصن دلت نمیخواد یه خواننده معروف و مشهور و مردمی و خوش صدا و هووووم من چقد جیگر بودم خودم نمیدونستم
تو کافه ت بخونه؟
آبر : نع! حالا بزن به چاک!
آوریل : به جهنّم!
و گیلاس نوشیدنشو پرت میکنه تو صورت چروکیده آبر و شیشه خورده ها همون بینا بین چین و چروکا باقی میمونن!
***فلش فوروارد، همین الان، حیاط مدرسه***
آوریل دوباره آه میکشه که دست یه بابایی میاد رو شونه ش!
- : سلام آوی! اینجا چیکار میکنی؟
آوریل : ها سلام ادی! هیچی اومدم علافی!
ادی : چته میزون نیستی؟
آوریل : هیچی....ینی....خب....آبر نمیذاره تو کافه ش بخونم!!
ادی : هاند؟
آوریل یه فلش بک میزنه به قرار ملاقات دیشبش و غم و غصه های زندگیشو با زنش شریک میشه!!
ادی : اِ اِ اِ! عجب بیشرفیه ها! پس چرا گذاشته امشب سرژ تو کافه ش برنامه اجرا کنه؟!
آوریل :
خالی میبندی!!
ادی یه آگهی تبلیغاتی از تو جیبش در میاره که روش عکس سرژ با گیتارش چاپ شده.
ادی : نه ببین، ایناهاش!
آوریل آگهی رو تا ته میخونه و از شدت عصبانیت و اینا کاغذو مچاله میکنه و مثلا پرتش میکنه که بیفته تو آب، ولی ضایع میشه و کاغذ یکی دومتر بیشتر جلو نمیره!!
آوریل : آبـــــــــــــــــــــر!! میکشمت!! الان کجاس پیرمرد خرفت؟
ادی : ها شنیدم تو جنگل ممنوعه داره دنبال یه گونه کمیاب بز میگرده!
***وسطای جنگل ممنوعه***
آوریل تک و تنها وسط درختا راه افتاده و داره در بدر دنبال آبر میگرده.
آوریل : هوووم......بــــــــع! بـــــــع!
کاش رزمرتا اینجا بود «بع و بع و بع» میکرد!
بـــــــــــــــــع! بــــــــــــع!
از سمت راست آوریل یه صدای بع بع میاد، آوریل میره و پشت یه بوته قایم میشه و یواشکی سرک میشه. از اونورم اول ریش سفید ابرفورث معلوم میشه و بعدم خود هیکل ناقصش!
آبر : بز بز قندی، چرا نمیخندی!
کجایی بزی؟
آوریل خیلی ناجوونمردانه از پشت بوته بیرون میپره و آبر رو غافلگیر میکنه!
آوریل : خیلی پستی آبر! تو....تو به شخصیت من توهین کردی!
آبر که از آوریلم بیشرف تر بود، خیلی سریع جوبشو بیرون میکشه : اکسپلیارموس!
آوریل پرت میشه عقب و با کمر میخوره وسط تنه ی درخت و چوبشم یه چند متر اونورتر میفته. آبر کلی با حرکت خودش حال میکنه و برمیگرده که بره دنبال بزه!
آوریل که خیلی قویتر و خفنتر از اون چیزی بود که ما بتونیم حتی تصور کنیم، از جاش بلند میشه و چوبشو برمیداره و مستقیما پشت ابرفورثو نشونه میگیره!
آوریل : ترنسفیگر تو گُتیوس! (transfigure to goatious) (این طلسمای من دراوردی منو کشته!)
نور طوسی رنگی از چوب آوریل خارج میشه و زارت میخوره وسط کمر آبر و اون منطقه رو نورانی میکنه!
- : بـــــع! بــــع! بــــع؟؟ بــــــــــــــــــع!
آوریل :
***صبح روز بعد***
کافه هاگزهد بسته س و یه پارچه جلوی درش آویزون کردن : به علت تغییرات ظاهری کافه دار، تا اطلاع ثانوی بسته میباشد!
[size=small]جادÙÚ¯Ø±Ø§Ù Ø¨Ø±Ø§Û ÙÙ
Ù