گودریک گریفیندور:پست خوبی بود. برخلاف بقیه پستهای بلند اصلا خسته کننده نبود.مشکلات اصلیت توی فضاسازی و شخصیت ها بود. مثلا تو گفتی هربرت میخواد چیزهایی رو از هری یاد بگیره، ولی در ادامه میبینیم که قادره با یه طلسم دربرابر تمام اعضای ارتش مقاومت کنه. پس چطور انتظار آموزش داره؟
مشکل دیگه ای که تو پستت بود اینه که از کلمات خودمونی استفاده کردی که با توجه به فضای جدی پست کار درستی نیست. مثلا در این جمله به جای یکریز بهتر بود از کلمه مدام استفاده میکردی:
نقل قول:
در این بین رون از اینکه هری او را پذیرفته ناراحت شده بود و یکریز به او اعتراض می کرد.
یکی دیگه از مشکلاتت مکان درخواست هربرت بود. هربرت هنگام ورود به کلاس تغییر شکل، این درخواست رو داده بود و درنتیجه خیلی از دانش آموزان میتونستند قضیه ارتش رو بفهمند و طبق توصیفاتی هم که داشتی بنظر میومد هربرت این موضوعات رو با صدای عادی بیان میکرد.
سعی کن وقتی پست بلند مینویسی حتما بعدش یک یا دوبار بخونیش تا این مشکلات پیش نیاد و پستت هم قشنگ تر باشه.
تأیید شد!درضمن لطفا پست آخر گالیون های قلابی رو بخونید
-------------------------------------------------------------------------------
آرماندو دیپت:خب مهمترین مشکلت زیرپا گذاشتن کتاب بود. درکتاب گفته شده تنها هاگوارتز گروه بندی میشه و مدارس دیگه مثل دورمشترانگ گروه بندی اینچنینی نداشتن
علاوه براین، آرماندو دیپت، برای شرکت در هرجلسه میخواد از یه مدرسه دیگه بیاد این مدرسه؟
باز همین مشکل مدرسه در این جا پیش میاد:
نقل قول:
-من قدرت ذهن خوانی دارم هری من روزی که داشتی صبحانه میخوردی این موضوع رو فهمیدم
مگه دانش اموز مثلا مدرسه دورمشترانگ تو هاگوارتز صبحانه میخوره؟
مشکل دیگه ای هم که داشتی این بود که شیوه پذیرفتن آرماندو خیلی سطحی بود. مگه همه شوهرخاله ها بد هستن؟ علاوه براین اگه قرار باشه که به همین راحتی هری اعضا رو قبول کنه که خیلی راحت ارتش لو میره.
از پستت راضی نبودم. یه بار دیگه سعی کن
تأیید نشد.