سوژه ی جدید: بانک گرينگوتز-بانک جادوگران تقدیم می کند :به مناسب وزارت یکی از همنوعانمان البته از نوعی پستتر و ضعیف تر(جن خانگی ) تصمیم به برگزاری قرعه کشی عظیمی گرفته ایم. به گرینگوتز بانک بیایید ، جوایز ارزنده انتظار شمارا می کشد..! به برندگان به ترتیب :
1- یک دستگاه جاروی کوییدیچ مدل اخر که هنوز وارد نشده
2- یک دستگاه همزن برقی با کیفیت که هنوز وارد نشده
3- یک بسته پفک سبز که هنوز وارد نشده
جایزه می دهیم!!!!!!! همچینن از دیگر جوایز ما به شرح زیر است :
10000 دستگاه بسته ادامس! 300 بسته موی مصنوعی و در اخر جایزه ی ویژه ی ما :معجون عشقی که هنوز وارد نشده است .این معجون هرکسی را عاشق می کند..
برای شرکت در این قرعه کشی کافیست که مبلغ بیست هزار گالیون را به حسابتان واریز کنید،روزی ده گالیون ده امتیاز برای شما.
10 گالیون....***
*** 10 امتیاز ...._
!!!!!!!!!!!!!!
بارتی جیغ ویغ کنان نجینی را در اغوشش فشرد و بعد سروتهش را گره زد و گفت :
_بابایی ،شرکت می کنیم مگه نه؟
لرد سیاه بار دیگر با تعجب به روزنامه نگاه کرد و بعد در حالی که سعی می کرد ذوق و شوقش را پنهان کند با خونسردی گفت:
_ارباب اصلا از این چیزا خوشش نمی اد.ولی به خاطر این که بارتی ناراحت نشه شرکت می کنیم.
بارتی با خوشحالی برای اوردن قیچی به اتاقش رفت .بلاتریکس با تردید به لرد نگاه می کرد و بلیز با ناراحتی فکر می کرد چقدر خوب میشد اگر یک کلاه مثل کلاه هوکی هم جایزه می دادند.دقایقی بعد بارتی روزنامه را گرفت و با قیچی فرم ان را جدا کرد.
نارسیسا به دراکو نگاه کرد که پوزخندی به لب داشت و با نگاهی تحقیر برانگیز به بارتی خیره مانده بود. به او نگاهی کرد و گفت :
_خب دراکو،می خوای بهت پول بدم بری روزنامه بخری و تو هم شرکت کنی؟
دراکو پوزخندی زد و خواست پاسخ بدهد که لرد با عصبانیت گفت :
_نه ،هیچ کس حق نداره شرکت کنه جز ارباب.چون اینطوری شانس برنده شدن ارباب می اد پایین.
بلاتریکس چشم غره ای به نارسیسا رفت و بعد با صدای ارام اما محکمی گفت : سرورم، اجازه بدید برم توی اتاقتون و مقدار پول لازم رو بردارم و برم بانک .به نظرم شما باید از اولین کسانی باشید که ثبت نام می کنید.
لرد با خونسردی به بلاتریکس نگاهی کرد و در حالی که از جایش بلند میشد گفت :
_نه بلا،تو بیا تو اتاقم باهات کار دارم. لوسیوس اونطوری نگاه نکن تو هم می تونی بیای.گالیون های ارباب رو هم مونتگمری گورکن می بره .
مونتگمری که از ماموریتی که بهش محول شده بود تعجب کرده بود به اتاق لرد رفت تا کیسه ی گالیون هارا تحویل بگیرد .
روبروی بانک گرینگوتز -بانک جادوگران :مونتگمری با خوشحالی به کیسه ی پولی که در دستانش بود نگاه کرد.
_هووم ..تاحالا این همه پولو باهم ندیده بودم.خوش بحال ارباب ،کاش منم ارباب بودم.
سپس اهی کشید و بار دیگر با حسرت به گالیون های درون کیسه نگریست.دقایقی به فکر فرو رفت و بعد لبخند شومی چهره اش را در بر گرفت .
خانه ریــــــــــــــــــــــــدل :نارسیسا با وحشت در مقابل لرد ایستاد و بعد در حالی که با چشمانش به بلا علامت می داد با صدای لرزانی گفت :سرورم مونتی برنگشته و ما فکر می کنیم که ...
_اوه نگران نباشید مرگخوارای ارباب ،مونتی تا نیم ساعت دیگه برمیگرده.مگه چقدر گذشته؟
نارسیسا اب دهانش را قورت داد و به بارتی که با شیطنت به انها زل زده بود نگاهی کرد.سپس ادامه داد
_سرورم، الان سه شبه که مونتی رفته و برنگشته و ما فکر می کنیم که ..
لرد:چی فکر می کنین نارسیسا؟اربابو معطل نکن!
_ما فکر می کنیم که ممکنه پولا رو برداشته باشه و ..
دقایقی بعـــــــــــــــــــــــــــدددد:
_چیییییییییییییییی؟ کروشیو به شما مرگخوارای بی خاصیت که اربابو مجبور کردید مونتی رو بفرسته،من می دونستم کار اون نیست.مونتی همه ی سرمایه ی ارباب رو جمع کرد با خودش برد.شماها هم تا سه روز دیگه فرصت دارید سرمایه ارباب رو بهش برگردونین .
بلیز با صدای لرزانی پرسید :ولی سرورم ، سه روز کم نیست؟
_نه کم نیست.مهلت ثبت نام واسه ی قرعه کشی سه روزه دیگه تموم میشه و ارباب باید شرکت کنه.حالا برین دارو ندارمو برگردونید،کروشیو به همتون.
لرد با عصبانیت به طرف اتاقش رفت.بلیز با نگرانی به بلاتریکس نگاهی کرد و پرسید : کجا دنبالش بگردیم؟
_نمی دونم،توی امضاش نوشته باباش ارتور ویزلی بوده .به گمونم باید بریم اول اونجارو بگردیم.البته به شرط این که مالی رو از من دور نگه دارید.
__________________________
با عرض پوزش از بارتی عزیز به خاطر این که روی سوژشون پست زدم.ویرایش ناظر :
امتیاز پست شما 9 از 10! 7 امتیاز به خاطر دادن سوژه جدید به شما تعلق میگیره. جمعا" امتیاز شما = 15.5
موفق باشید.
ویرایش شده توسط بلاتريكس لسترنج در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۱ ۲۱:۲۱:۵۷
ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۳ ۱۰:۵۴:۰۸