سوژه ي جديد :سيريوس ، ترورس و استن در حال بازي با كامپيوتر بودند و كينگزلي هم با متانت و وقار خاصي پشت ميز نشسته بود . بلافاصله روفوس وارد اتاق شد .
- خاك تو سر همتون به جز كينگزلي ... يه كم از روونا و لاوندر ياد بگيريد كه چطوري كار ميكنن . ماركوس و نارسيسا كه رفتن كارمون خيلي زياد شده ... در ضمن تروريست تو هم ديگه حق نداري توي رول هات بي ناموسي بنويسي ... فهميدي ؟
- نوكر شما بيژن مرتضوي ... ببخشيد ترورس هستم .
حالا هر
توسط ناظر پاك شد كه هستي ! زود باشيد به كارهاتون برسيد .
در همين لحظه گيلدوري و اسپراوت نفس نفس زنان وارد اتاق شدند و گيلدوري شروع كرد به صحبت كردن :
- سلام ... روفوس يه گروگان گيري امروز اتفاق افتاده ... امروز پسر عله رو دزديدن ...
كاراگاهان :
- به درك مرلين السافلين ... وقتي كه عله توي فيلم هاش كاراي بي ناموسي ميكنه ، بايد به فكر اين روز هم مي بود .
هرروز به فكر
توسط ناظر پاك شد بود و به زن و بچه اش اهميت نميداد ... اصلا جيمز از محبت پدر بي بهره بوده ...
ترورس گفت : ولي بايد يه كاري كنيم ... نميشه دست روي دست بزاريم...
كينگزلي پاسخ داد : تروريست راست ميگه ... بايد يه كاري كرد .
سيريوس گفت : بايد روي اين موضوع فكر كرد ... نميشه كه هويجوري ما يه كاري بكنيم ... ممكنه كه جون پسر عله به خطر بيفته ...
روفوس گفت : گروگان گير تا حالا تماس نگرفته ؟
- بله ، به موبايل ماگولي خانواده ي عله تماس گرفته بود و الان هم بچه ها دارن شماره رو رد يابي ميكنن .
اسپراوت گفت : ولي جيني ويزلي ، زن عله رو ميگم ها ... اون گفت كه صداي گروگان گير آشنا بوده .
در همين لحظه يكي از ماموران در اتاق را باز كرد و يك برگه را به روفوس تحويل داد .
روفوس زير لب آرام زمزمه كرد ...
- بن بست اسپينر !
كينگزلي بلافاصله جواب داد : من ميدونم كي اونجا زندگي ميكنه ... اونجا مخفي گاه اسنيپه .
كاراگاهان : اسنيپ ؟
- بله !
امتیاز : 6