در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟راستش من با بابام٬ ارباب لرد ولدمورت کبیر صحبت کردم و ایشون از وجود نداشتن یک عدد دامبلدور که ریش هاش رو فر بده و افراد خزش رو برای جنگ با مرگخوارا بفرسته شکایت کردند. به همین جهت اومدم اینجا درخواست بدم تا شاید بتونم کمی ریش بذارم و بشم دامبل
چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟جدیدا وقتم کم شده... ولی خب از اونجایی که از هر چی سایت که توشون بودم استعفا دادم و هر چی داشتم کنار گذاشتم٬ شاید بتونم هفتگی نیم ساعت وقت براتون بذارم و یه کاری براتون بکنم
باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه.با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی همین جا یا در جایگاه سفیدان اصیل با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید.ببین. من الان یکی دو پست کمتر از ۱۶۰۰ تا پست دارم٬ توی همینا بگرد٬ شاید یه پست پیدا کردی که درصد سیاهیش کم باشه. ولی پست سفید نمیتونی پیدا کنی. اصولا پست های ما همه درجاتی از سیاهی دارن که صد در صد بین پست های من یه پست پیدا میشه که درصد سیاهیش کم باشه! حالا خودت بگرد شاید یه چیزی پیدا کردی
حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟قوانین؟! کدوم قوانین؟! ببین. اول هم که وارد سایت میشی٬ یعنی عضو میشی. یه پیام شخصی برات میاد و قوانین رو میگه و اینا. بصورت یه لینک میاد. شما فقط میگین قوانین رو باید رعایت کنین. خب وقتی من نمیدونم این قوانین چیه؟! چه بوقی باید بزنم؟ چی باید بگم؟ اول قوانین رو نشون بده. اگه باهاشون حال کردم حتما موافقت میکنم!
مبارزه هم که چه عرض کنم. ما یه عمره در رکاب پدر گرام٬ ارباب لرد ولدمورت کبیر در حال مبارزه و جنگ و خطر و این حرفا هستیم. حالا هم اومدیم اینور٬ بعنوان دامبل سعی میکنیم افراد رو بفرستیم جلو و خودمون توی مقر فرماندهی کمین کنیم و ریشامون رو شونه کنیم
تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید.اصولا من چون پسر ارباب لرد ولدمورت کبیر هستم٬ هیچ مرگخوار جرأت نمیکنه به من نزدیک بشه٬ چه برسه به اینکه بخواد با من برخورد کنه. البته من اصولا از اونجایی که یکمی چت میزنم٬ بعضی اوقات باهاشون برخورد میکنم. ولی اونا سریعا از اونجا فرار میکنن تا مبادا مورد خشم و بچه بازی های من قرار بگیرن و بوق بشن و اینا. چون من اصولا هر کسی که به حرفم گوش نکنه٬ از لباسش آویزون میشم و بعدش هم لباسش پاره پوره میشه. چون من ازش آویزون شدم... برای مثال٬ لباس بابا لردم هم یه چند باری جلوی بلاتریکس جر و واجر شد و بابام که صورت سفیدی داره٬ به سرعت خون به صورتش دوید و قرمز شد! ولی خب... اصولا من همیشه سعی میکنم در برابر باباییم٬ ارباب لرد ولدمورت کبیر٬ بچه ی خوبی باشم و به حرفش گوش کنم