جلسه ی دوم تغییر شکل :- این چیه رو میزش؟
- سسس..احترامشونو نگهدار. ایشون نهنگن.
- هن؟!
دافنه دست فلور را کشید و به ته کلاس برد.
- دارم میگم احترامشو نگه دار! مگه کتابای هری پاترو نخوندی؟! تو کلاس تغییرشکلشون همیشه یه گربه رو میز بود، بهش لگد می زدن، بعد یهو تبدیل می شد به مک گونگال! خب اینم خود جیمزه دیگه!
با توضیحات دافنه، دانش آموزان با ترسی آمیخته به احترام، سرجایشان نشستند، کتاب هایشان را بیرون آوردند و دست به سینه و با چشم، مشغول خواندن شدند.
هر چند دقیقه، نیم نگاهی به جوجه نهنگ چاق و چله ای که روی میز استاد افتاده بود و آب دهانش از گوشه ی میز به زمین می چکید می انداختند. جوجه نهنگ با چشم های خواب آلودش کلاس را زیر نظر داشت. هر آن منتظر بودند تبدیل به جیمز شود و به همه ی گروه ها به خاطر ادب و نزاکتشان 60 امتیاز اضافه کند.
اما نهنگ کوچکترین تغییری نمی کرد.
بلاخره با گذشت یک ساعت از کلاس، فلور دهانش را کنار گوش دافنه برد: میگم شاید باید بهش لگد بزنیم که جیمز شه؟
دافنه با حرارت سرش را به علامت منفی تکان داد.
- شرمنده بابت تاخیر!
اوه! چه کلاس ساکتی! فک کردم معلم دارین! نماینده تون کیه؟!
در با شدت باز شده بود و جیمز سیریوس پاتر در آستانه ی آن، با کنجکاوی به شاگردانش نگاه می کرد.
دانش آموزان:
جیمز در را بست و به سمت میزش رفت. درحالیکه پشت گوش نهنگ توله اش را نوازش می کرد ادامه داد:
- می بینم که با جدیدترین نهنگم آشنا شدین. اسمش آقای بلوپه! یه ماهشه.
دانش آموزان:
سکوت جیمز را عصبی می کرد. انتظار استقبال گرم تری را داشت.
- بسیار خب، بریم سر درسمون! حال نمی کنم رول تدریس طولانی باشه!
بدون هیچ حرف دیگری به سمت تخته برگشت.
چوبدستی اش را درون جیب ردایش گذاشت و گچ را برداشت و در حالیکه نوک زبانش بیرون بود مشغول کشیدن چیزی پای تخته شد.
میان کارش هر از گاهی چوبدستی اش را بیرون می کشید و نقطه ای را رنگ می کرد.
وقتی کارش تمام شد و از مقابل تخته کنار رفت، دانش آموزان با این تصویر روبرو شدند:
دانش آموزان:
جیمز: چیه هی
،
می کنین واس من!؟ فک کردین تغییر شکل فقط باید با چوب جادویی انجام شه!؟ نخیر! تغییرشکل تو لحظه لحظه ی زندگی ما جریان داره. آدما تغییر میکنه رفتارشون، چهره شون، سنشون. پیر شدن یه فرایند طبیعی تغییر شکله. معتاد شدن هم همینطور!
نگاه جیمز لحظه ای بر روی کپه پارچه ای که گوشه ی کلاس افتاده بود و مورفین گانت نام داشت ثابت ماند.
آهی کشید و ادامه داد:
تا وقتی نتونین تغییرشکل رو توی طبیعت درک کنین که نمیتونین با چوبدستیتون بغل دستیتون رو تبدیل به سوسک کنین!
در همان لحظه لی چوبدستی اش را به سمت دافنه که بغل دستش نشسته بود گرفت و گفت: سوسکیوس!
دافنه سوسک شد.
جیمز:
.. امم..سوسک که راحته، منظورم تسترال بود.
لی رو به سوسک داف: تسترالیوس!
دافنه ی سوسک، تسترال شد.
جیمز:
..خب.. مراحل تبدیل انسان به فلوبر بسیار پیچیده..
لی رو به سوسک تسترال داف: فلوبریوس!
دافنه ی سوسک تسترال، کرم فلوبر شد.
جیمز: لی! با بغل دستیت حرف نزن! برین بیرون از کلاس من!
بعد از خروج لی و دافنه ی فلوبرنما {که پشت سر لی روی زمین می خزید}، جیمز نفس راحتی کشید و به پشت میزش رفت:
- خیلی خب، تصویری که پشت من می بینین فرایند تبدیل تام ریدل به لرد ولدمورت هست. درسته که طی این سال ها از این آدم سنی گذشته، اما امکان نداره فقط به علت پیری به این ریخت و قیافه بیفته. مطمئن نیستم که تغییر شکل این آدم طبیعی بوده باشه! نظر شما چیه؟
جیمز بدون آن که منتظر جواب باشد با حرکت دادن چوبدستی اش، تصویر ولدمورت را پاک کرد و تکالیف جلسه ی بعد روی تخته نقش بست. بعد آقای بلوپ را زیر بغلش زد و در حالیکه از کلاس بیرون می رفت فریاد زد:
- ضمنا از همه ی گروه ها به خاطر ادب و نزاکت اول کلاس 60 امتیاز کم میکنم!
تکالیف جلسه ی بعد:
1. به نظر شما چه بلاهایی طی سالهای دوران دانش آموزی تا ولدمورتی سر تام ریدل اومده که به این روز افتاده؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)
2. جیمز چرا دیر رسید سر کلاسش؟ (5 امتیاز)
3. حضور آقای بلوپ در کلاس چه فایده ای داشت؟ (5 امتیاز)
4. یه نقاشی از مورفین گانت قبل از اعتیاد و بعد از اون برام بکشین. اگه دوس دارین می تونین چندتا تصویر بکشین و به مرور اعتیادشو نشون بدین تا لحظه ی تبدیل شدنش به یه کپه لباس! بدون استفاده از جادو {فتوشاپ!} با نرم افزار paint که رو سیستم همه تون هست! نقاشیتون هر چقد کثیف تر و شلخته تر امتیازتون بالاتر، هر چقد تمیزتر و سوسول تر و با استفاده از نقاله و گونیاتر (!) امتیازتون کمتر! (10 امتیاز)موفق باشین!
ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۳۱ ۱۴:۳۷:۲۴