نقل قول:
گرچه لودو در رابطه با نقد، زیاد به ما اخطار داده ولی خب، جوونی مو (!) باید نقد شیم تا بهتر بشم...
کلا هر کاری لودو گفت شما برعکسشو انجام بده.مطمئن باش به جاهای خوبی میرسی!
(مزاح فرمودیم!لودو جزو عزیزان ماست.)
منظورم این نبود که شما تجربه زیادی دارین.گفتم به این دلیله که ترجیح میدم با تجربه ها درخواست نقد نکنن.اینو مثلا برای همون لودویی که ازش نام بردین نوشتم که اگه ولش کنم هی درخواست نقد میده.درحالیکه احتیاجی بهش نداره.شما راحت باشین.مخصوصا برای تازه واردا محدودیتی برای درخواست نقد وجود نداره.
نقل قول:
بو خیلی آزار دهنده بود. تاکید این قسمت رو که شما کمی زیادی دونستید بر عکس فکر میکنم لازم بود وجهه طنز و همین طور بد بو بودن یک اتاق بعد از سالها باز نشدن رو بهتر نشون بدم. ولی خب ممنونم!
خب مسلما همه چیزایی که شما نوشتین به نظر خودتون درست و لازم بوده...وگرنه نمینوشتینشون.اینطور نیست؟آدم چیزی رو که به نظرش اشتباه یا بد باشه نمینویسه که.
به هر حال تنها معیار نقد در این سایت سلیقه نقد کننده اس.برای همین ممکنه من یه چیزی بگم به نظر شما کاملا اشتباه باشه.ممکنه یه چیزی بگم و یه نقد کننده دیگه درست برعکسشو بگه.به همین دلیله که یکی دیگه از توصیه هام اینه که از دو نقد کننده درخواست نقد نکنین.از کسی درخواست نقد کنین که نوشته های خودش رو و قدرت تشخیصش رو قبول دارین.
نقل قول:
بمانید!مشکلی نیست.به عنوان یه خواننده معمولی گفتم برای خواننده ها آزار دهنده اس.نه فقط برای لرد و مرگخواراش.اگه یه مرگخوارم بنویسه مرگخوار میمانیم مطمئنا بهش میگم که این جمله ها تاثیر خوبی ندارن.باز تصمیم با خودتونه.مورد مهمی نیست.
شما با اون قد و قواره, لینک ناکجا آباد رو دادی به من!
(لینک رو گرفتیم, رفتیم رسیدیم به یکی از پست های قدیمی خودمون!)
_________________________
بررسی پست شماره
305 زندگی به سبک سیاه, پروفسور فلیت ویک:
نقل قول:
- وایسا لعنتی!
نگهبان در حالی که برای چندمین بار فریاد می زد، این بار نیز با صدایی بلند تر جمله قبلی را تکرار کرد. اما این بار دیگر منتظر نماند و نایستاد. بلکه با سرعت دوید و در این حین زیر لب به آن شخص فحش می داد.
شروع خوبی بود.شما یه سوژه جدید دادین.این شروع میتونه خواننده رو کنجکاو و ترغیب کنه که بقیه پست رو بخونه.مخصوصا استفاده از شخصیتهایی که تا مدتی هویتشون برای خواننده ناشناس باقی میمونه.
نقل قول:
از تعقیب شونده چیزی جز یک شنل سیاه که کلاهش را نیز بر سر کشیده و در آن تاریکی شب به خوبی دیده نمی شد، چیزی مشخص نبود.
مواظب جمله های طولانی باشین.جمله طولانی کمی خطرناکه.هم شما موثع نوشتن بیشتر ممکنه اشتباه کنین و هم خواننده وسط جمله ممکنه مفهومش رو گم کنه.اینجور جمله ها رو بهتره به صورت دو جمله کوتاهتر بنویسین که احتمال اشتباه کمتر بشه.کلمه "چیزی" دو بار تکرار شده.
نقل قول:
دختر شنل پوش، از سرعتش کاست و لحظه ای چند سانتی متر، جاخالی داد و در حالی که از دقت بی نظیر نگهبان تعجب کرده بود،
این جمله کمی مبهمه.لحظه ای چند سانتی متر جاخالی داد؟
خواننده میتونه معنی شو حدس بزنه.ولی نباید این اتفاق بیفته.مخصوصا در لحظه ای که صحنه به این مهیجی رو توصیف میکنین.با وجود این قدرت توصیف خوبی دارین.نوشته شما میتونه خواننده رو هیجان زده کنه.میتونه اونو همراه خودش بکشونه.میتونه بترسونه و غافلگیر کنه.
نقل قول:
بی نظیر نگهبان تعجب کرده بود، ایستاد و چوبدستی اش را با ظرافت و دقتی تحسین برانگیز بیرون کشید. چوبدستی اش را بالا برد و زیر لب تنها زمزمه کرد:
این مورد در پست قبلیتون هم وجود داشت.کلمه "چوب دستی" دوم اضافیه.موقع خوندن میتونه توی ذوق بزنه.چون در جایی که لزومی نداشته تکرار شده.بهتر بود به جاش از ضمیر " آن" استفاده میکردین:
چوب دستی اش را با ظرافت و دقتی تحسین برانگیز بیرون کشید.آن را بالا برد و زیر لب تنها زمزمه کرد...
نقل قول:
در ادا کردن آن ورد هیچ تردیدی نداشت؛ باید به زندگی به سبک سیاه عادت می کرد. زیر لب با خود گفت:
- کارت خوبه، چو! ارباب راضی خواهد بود ...
این قسمت خیلی زیبا و تاثیر گذار بود.اشاره به اسم تاپیک و استفاده از اون فوق العاده بود.احساس چو رو در دو سه خط بدون توضیح اضافی به خواننده منتقل کردین.
با توضیح سوژه در آخر پست موافق نیستم.راستش ترجیح میدادم پستتونو کمی طولانی تر میکردین و هدف چو رو همونجا توضیح میدادین.این توضیحات یه حالت دافعه ایجاد میکنه برای کسایی که میخوان ادامه بدن.چون اولا براشون تعیین تکلیف شده.که باید فلان کارو انجام بدن و فلان مسیر رو طی کنن.و این وقتی دافعه ایجاد میکنه که نویسنده اینو براشون توضیح بده, نه سوژه!یعنی اگه همینا رو در طول رولتون میگفتین هیچ مشکلی پیش نمیومد.دومین دلیلش اینه که خواننده میبینه شما نقشه و تصوری برای ادامه این داستان دارین.ترس از اینکه شاید نتونه انتظار شما رو برآورده کنه جلوشو میگیره.
این که این بار چند ایراد کوچیک از رولتون گرفتم شما رو به اشتباه نندازه.اینم به خوبی قبلی بود.وقتی میبینم نویسنده ای تواناییش در سطح نسبتا بالایی قرار داره نقد منم ریز تر میشه و به نکته های به ظاهر کم اهمیت هم اشاره میکنم.رول شما ظاهر مرتبی داره.پاراگراف بندی خوبی داره.جمله های شما واضح و روشن و قابل درک هستن.صحنه ها رو خیلی خوب توصیف میکنین.ماجرا رو بیخودی کش نمیدین.خواننده رو خسته نمیکنین.یک راست به اصل ماجرا میپردازین.و به اندازه ای که لازمه مینویسین.الان دیگه فکر میکنم شما از اون دسته نویسنده هایی هستین که اگه طولانی بنویسن هم نباید ازشون ایراد گرفت.چون حتما لازم بوده که طولانی شده.
سوژه خوبی بود.سوژه جدیدی بود.بعد از این همه سال کمتر پیش میاد که به سوژه ای که واقعا جدید باشه برخورد کنیم.کمی هم عجیب بود که به شخصیتی مثل چو چانگ پرداختین.شخصیتی که اصولا توجه کسی رو جلب نمیکنه.کارتون جالب و البته شجاعانه بود.
خوب بود.
موفق باشید.