1. اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )قازقلنگ! قزمیت!
اصن هرچی اسم زاقارته(زاغارت؟) شما میتونی برداری و روش بذاری. اصن همین زاقارت هم میتونه یکی از اسماش باشه. بس که الدنگ و کج و کوله س این حیوون! اصن یه ذره طبیعی نی! هیچیش
به بچه آدم با طبیعت جور در نمیاد اصن. بی شک جادوییه و متعلق به دنیای خودمونه.
با اون دهن ِ گشادش و هیکل ناقص و ناجورش. مرلین وکیلی این حیوونو از کجا پیدا کردین پروف؟ با این قیافه ش بی شک چنین اسمایی شایسته و برازنده شه.
2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )با اون دهنی که شونصد متر وا شده، بعید نی هرچی جلو دستش بیاد میل بفرمایه و به هیچی نه نگه! ولی خب طبیعتا اصلی ترین غذاش گوشت حیواناته که کاملا با دندونای تیزی که مشاهده میکنیم جور در میاد.
میتونه یه خرگوشو یه لقمه چپ کنه و با یه حرکت ببلعه و نوش جان کنه. غذای اصلیش حیوانات کوچیکی هستن که با جثه ش جور در بیان و یکهو و کلهم بدنشون تو دهن مبارکش جا بشه. اما اگه گشنگیش خیلی زیاد باشه، ممکنه یه جونور بزرگ تر از خودشم مورد حمله قرار بده و یه گاز بزنه و یه تیکه از بدن طرفو بکنه و بخوره و بپره بگریزه.
3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )برفای انبوهی مشاهده میکنیم که نشون میده از جنگلای مناطق سردسیری مثل سیبری و قسمت شمالی کانادا و امثالهم برمیخیزه و به حیاتش ادامه میده.
حالا چرا در قطب شمال و جنوب یافت نمیشه؟ چون به هر حال تیکه ای از وجودش پرنده س دیگه، پرنده هم به درخت نیازمنده که بره و روش بشینه و تو عکس هم میبینیم. اما قطب شمال و جنوب که درخت نداره، داره؟
نه دیگه نداره، حالا داشته باشه هم مهم نیست، مهم اینه که از اونجاهایی که نام بردم برخواسته و فقط اونجاها یافت میشه. تو جنگلای سرسبز و گرمسیر استوا هم عمرا پیدا بشه چون پوست بدنش برای محافظت ازش متناسب با سرما و برفه و تو این جنگلا به خاطر رنگش بدنش سریعا لو میره و چون خیلی هم نمیتونه بپره (پرواز کنه) طعمه ی شیر و ببر و پلنگ میشه.
4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )ویلبرت با هیجان زیاد و کوله باری از
تجربه مواد مورد نیازش تو جنگلای سیبری ول میچرخه و به دنبال موجود جالبی میگرده که بتونه سر کلاس بیاره و باهاش فک همه بچه هارو روی زمین بندازه و حسابی اونارو غافلگیر و شگفت زده کنه.
در همین حین که جلو میره و حواسش به شدت جمعه که مبادا خودش طعمه ی جانوری بشه، صداهای عجیبی میشنوه و متوقف میشه. بعد از یکم گوش دادن متوجه میشه که اینا صدای یه سری انسان البته از نوع بچه س که به گوشش میرسه.
بنابراین راهشو کج میکنه و صدارو دنبال میکنه و در نهایت به چهارتا
توله تارازن بچه ی جنگلیه کوچیک میرسه که دور هم جمع شدن و گویا کلاغ پر بازی میکنن. ویلبرت بدون اینکه توجه اونارو به خودش جلب کنه، یه گوشه میشینه و مشغول تماشای بازی اونا میشه و یه چندتا عکس هم ازشون میگیره تا براش خاطره بشه.
- کلاغ!
- پر!
- تسترال!
- پر!
بچه ها متوجه حضور ویلبرت میشن و در حالیکه همگی سرشونو چرخوندن و به ویلبرت زل زدن به بازیشون ادامه میدن.
- سوسک!
- نپر!
- هیپوگریف!
- پر!
- مانتیکور!
اما جوابی با محتوای "نپر" به گوش ویلبرت نمیرسه و به جاش دهنای کف کرده ی بچه هارو میبینه که با وحشت به ویلبرت و شاید پشت ویلبرت، زل زدن!
- نپر! مانتیکور موجود بسیار خطرناکیه که درجه بندی اون توی کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه اونا ...
- سگ پر!
- نه نه نه! ببینین بچه ها! اول مانتیکورو یاد بگیرین بعد برین سراغ سگ.
- سگ پر!
- خیله خب اصن بیخیال مانتیکور. سگ هم نمیپره! یه موجودیه که هم تو دنیای مائه و هم مشنگا و حتی اون مشنگا هم میفهمن که سگ نمیپره اونوخ شماها ... اوپس!
بچه ها جیغ و ویغ کنان در عرض یک ثانیه صحنه رو ترک میکنن و ویلبرت میمونه و یه جونوری که از پشت رداشو جر داده.
- واق جیک واق جیک! (افکت صدای سگ پر! ترکیب شده از سگ و گنجیشک!!)
ویلبرت با وحشت "لوموس" میگه و با چوبدستش سعی میکنه سگ پرو بترسونه و برونه، اما این موجود نفهم تر از این حرفاس و یه بار دیگه بهش حمله ور میشه و مچ ویلبرتو نشونه میره و از اونجا که پروفسور ما خیلی حرفه ایه، متوجه میشه و تا جونوره میاد بجهه جاخالی میده اما سرعت سگ پر بیشتر از این حرفاس و باز از پشت به رداش میچسبه و یه تیکه دیگه رو جرواجر میکنه.
همینطور کشمکش بین سگ پر و ویلبرت ادامه پیدا میکنه و گیس و گیس کشی ای بوجود میاد و ویلبرت هی "استیوپفای استیوپفای" میکنه بلکه طرف بیهوشه، اما اثر نداره. در نهایت در حالیکه جونوره فکشو دو متر باز کرده و کله ی ویلبرتو نشونه رفته، ویلبرت در یک حرکت سریع چوبدستیو میکنه تو حلقش!
- استیوپفای!
سگ پر اندرون زمین و هوا و تو راه بلعیدن کله ی ویلبرت، بیهوش میشه و رو زمین میفته. ویلبرت عرق صورتشو پاک میکنه و میگه:
- قازقلنگ! عجب زبون نفهمی بود.
ویلبرت جونورو تو یه قفس محکم میچپونه و درحالیکه راه برگشت به هاگوارتزو در پیش گرفته با خودش میگه:
- اونا هی میگفتن سگ پر. با همین اسم به بچه ها معرفیش میکنم اما بهتره یه اسم واقعا درست حسابی براش پیدا کنیم. اینو میسپارم به عهده خود بچه ها ببینم چه میکنن.