نمره ها:
باری ادوارد رایان
5+12=17 نمره.
باری:|
چیزی که در مورد رول دومت دوست داشتم غافلگیری آخرش بود. در مورد رول اول توصیف های جالب خودت که تک و توک میپرونی و رول رو جذاب میکنی. ولی آما! پسر خوب، ما این همه با هم صحبت کردیم، قرار بود که جوری ننویسیم گویی تاسمانیَن دِویل دنبالمون کرده!
یه جورایی پست اولت خیلی کم به سوژه پرداخت، خیلی کم توصیف داشت، ضمن اینکه پاراگراف بندیت هم یک دست نیست و به چشم خوشایند نمیاد. توقعم ازت خیلی، خیلی خیلی، بیشتر از این پست بود:).
اوون کالدون
10+7=17 نمره.
ایده ی استفاده از سوژه اول توی سوژه دوم خیلی خوب بود. خوشم اومد. اگه ببیشتر بهش می پرداختی و پاراگراف بندی خوبی داشتی قطعا نمره کامل حقش بود.
در مورد سوژه اولی، خب...جزو ده تا رول اولته اگه اشتباه نکنم، و خب حالا مونده که دستت بیاد چطور یه سوژه خیلی کلی رو بسط بدیم. از اون زاویه بهش نگاه کنیم خیلی خوب نوشتی، ولی چون همه تازه واردا رو به یه چوب میرونیم اینجا
دیه مجبورم انصاف رو اینجوری رعایت کنم! چیزی که ازت میخوام اینه که:
الف-روی پاراگراف بندی کار کنی. اولا که همه دیالوگ ها رو یا با - جدا کن یا با «»، نه که یه جا - بزنی یه جا دونقطه دیالوگ! بعد هم که بعد از دیالوگ، اگه دیالوگ دیگه ای نیست، اینتر بزن. مثلا
نقل قول:
اوون چون تاریک بود اون مرد رو ندیده بود...اما وقتی صورت مرد که یه زخم خفن روش بود،توی نور قرار گرفته بود،اوون مرد رو شناخت...
_آل کاپون تویی؟!
آل کاپون رو به اوون کرد و گفت:
-تو رو کی اوردن توی سلول که من ندیدم؟
ب-کلمه های تکراری رو سعی کن حذف کنی. مثلا توی سوژه اول، تکرار اسم خودت بعضی جاها اضافیه. اینو نگاه کن:
نقل قول:
اوون گفت:هان؟!هوا خوری؟!کجایم من؟!یکدفعه یک مرد دیگه از بقل دست اوون رد شد...
اوون چون تاریک بود اون مرد رو ندیده بود...اما وقتی صورت مرد که یه زخم خفن روش بود،توی نور قرار گرفته بود،اوون مرد رو شناخت...
_آل کاپون تویی؟!
آل کاپون رو به اوون کرد و گفت:تو رو کی اوردن توی سلول که من ندیدم؟
اوون گفت:سلول؟!نکنه میخوایی بگی اینجا زندانه؟!
شاید اینطور بهتر بشه:
نقل قول:
اوون گفت:
-هان؟!هوا خوری؟!کجایم من؟!
یکدفعه مرد دیگه ای از کنارش رد شد...چون فضا خیلی تاریک بود متوجه او نشده بود...اما وقتی صورت مرد که یه زخم خفن روش بود،توی نور قرار گرفته بود،اونو شناخت...
_آل کاپون تویی؟!
آل کاپون رو به اوون کرد و گفت:
-تو رو کی اوردن توی سلول که من ندیدم؟
-سلول؟!نکنه میخوایی بگی اینجا زندانه؟!
فعلا همینا رو کار کن تا بعد! سعی کن درجا نزنی، هی از نقد هایی که میشی استفاده کن و نقاط ضعفت رو کمرنگ کن!
ویلیام آپ ست
14+5=19 نمره.
من در این برهه از تاریخ حس میکنم که خیلی دارم نمره کم میدم یعنی...؟!
اکشال نداره دست جمعی با هم نمره هامون کم میشه!
خب، در مورد سوژه اول، جالب بود، ایده اینکه هی جابجا بشی توی تاریخ. اینکه خودت رو محدود نکنی به اون چیزی که متن سوژه میگه خیلی خوبه. دو نمره من باب این خلاقیت اضافه کردم
! البته اینکه نتونی برگردی متن سوژه رو نقض میکنه؛ اگه میخوای برنگردی، خب باید یه اتفاقی بیفته که توجیهش کنه. مثلا میگم، اونجا عاشق شی و ازدواج کنی که نشه برت گردوند!
نکته بعدی اینکه ببین، قرار بود از سوژه ی وجود یه جادوگر تو زمان گذشته استفاده کنیم. تو یه جادوگری پسر، از اون چوبدست کذاییت استفاده کن!
اولای سوژه اول داشتی خوب پیش میومدی، ولی یهو گازش رو گرفتی و سرعت اتفاقات تند شد، بدون اینکه به هرکدوم اونقدری که لازمشه، بپردازی. چرا خب آخع؟
برای سوژه دوم هم که خیلی گنگ بود به نمره باری توجه کن. تاسمانین دویل!
آشا...Do you wanna build a snowman?
16+8=24 نمره.
پستت پاراگراف بندی خوبی داشت، جز پاراگراف اولش که هیکلی بود واسه خودش!
یه چیزی که خیلی روش حساسم و ممکنه بابتش زخم و زیلت کنم اینه:
نقل قول:
یک موجود چشم زرد شاخداره دمداره بدبویی
ببین یه مسئله ای که رو اعصاب منه اینه که بعضی افراد، مینویسن «یادم رفت
کِ بهت بگم
بِ فلانی بگی
دفتره منو بده.».
خب انسان عاقل، شما که میخوای ه عوض کسره رو استفاده کنی، سر جاش استفاده کن! چه آزاریه جا به جا می نویسنش؟!
اون ه عوض کسره، برای کلماتی استفاده میشه که ته خودشون صدای اِ دارن. نه برای نقش نمای اضافه. بنابراین شاخداره دمداره بدبو، نداریم، اوکی شدی یا اوکی کنمت؟!
نکته بعدی یه دست بودن نوشته س که خوب رعایت نکردی. مثلا وقتی متنت کتابیه، شونه کردن نداریم، شانه کردن داریم! مسافرخونه نداریم، مسافرخانه داریم! این کلمه ها رو هم اگه همراه غلط املایی ها درست میکردی خوب بود.
در مورد پرداختت به سوژه هم ، الان حس میکنم بچه ها درست متوجه نشدن، بیشتر قرار بود روی اینکه به عنوان یه جادوگر باهاتون چه رفتاری میشه مانور بدید. یه دو نمره بابت این ازت کسر شد. الان شک کردم به خودم، گنگ نوشتم عایا؟
دافنه گرین گرس، نمره دهی شده با معیار خرس گنده ها
15+5=20.
نقل قول:
کوزت کوچک اما حواسش نبود. او وقتی وجود بچه های خانوم تناردیه را دور دیده بود؛ به سرعت به طرف عروسک آن ها رفت و سرگرم بازی بود. هیچ صدایی را نمی شنید. خانم تناردیه بلند شد و با کمربند به سراغ او رفت و گوش او را کشید و گفت: چرا به عروسک دخترم دست زدی کارگر احمق من؟
ما وجود رو دور نمیبینیم، چشم رو دور میبینیم.
«چشم رو دور دیده بود به سرعت به طرف عروسک آنها رفته و سرگرم بازی شده بود».
نقل قول:
اما با دیدن ظاهر روپوشی و سن کم دافنه
نقل قول:
نه خم کرد؛ نه اخم کرد. این بار خم شد
نقل قول:
پولی را تبدیل کرد و به آقای تناردیه داد.
؟!
دافنه، ویلیام، راونی های عزیز، روی نیمه راونکلاوی استاد حساب باز نکنید لطفا! توضیح بدید خب! من راستش رو بگم تقریبا هیچی از این پاراگراف نفهمیدم:
نقل قول:
انگشتم رو تو حلقم فرو کردم و هندونه رو بالا آوردم. هندونه زرد شده بود؛ سرد بود. اما من گرسنه ـم بود و خب، هندونه رو شکوندم که بخورم که یک دفعه، دور و برم، چرخید. البته، فکر کنم خودم چرخیدم. این تجربه رو همون لحظه فهمیدم که هیچ وقت تجربه نمی کنم. چشمام رو بستم و وقتی بازش کردم؛ دیدم همه چی سرجاشه. اما هندونه، هندونه نبود. دور و برم رو نگریدم! یک شاهزاده زرین کمر رو دیدم. شاهزاده گفت: سلام! من واکاشی مازو هستم و از سیاره c-70 اومدم. تو طلسم من رو شکوندی.
یه شاهزاده به شکل تخم هندونه تغییر قیافه داده بوده؟ یه شاهزاده به شکل گل آفتاب گردون تغیر شکل داده بوده؟ یه شاهزاده به دنیا آوردی؟ چی خب؟!
بعد اینکه شازده کوچولو از سیارک ب 12 اومده بود، واکاشیمازو تو سیاره سی هفتاد چه میکرد؟! اونجا طلسم شده بود؟
گیدیون پریوت
18+8=26.
بالاخره یکی سوژه اول رو فهمید، هوریا!
سوژه اول رو خوب نوشتی، راضی ام ازت. دو سه تا قسمتش به نظرم غیرمنطقی اومد، مثلا اینکه وقتی خودت رو معرفی میکنی چرا رومی ها باید بگن بهمون توهین شد؟ یا اون جا که نیزه نگهبانا رو میگیری، به نظر منطقی تره که وحشت زده بشن، دنبال دلیلش بگردن، بعد برن دنبال نیزه ها. از اون گذشته میتونستی صرفا بیهوششون کنی خب
ضمن اینکه برای دیالوگ ها لازم نیست با دو تا اینتر از توضیح بالاشون جداشون کنی. پستت حالت گسسته به خودش میگیره. البته نمره شو کم نکردم، اینو میشه قلم گرفت!
سوژه دوم رو خیلی در حقش اجحاف کردین همه تون
! حس نمیکنی سر و تهش رو هم آوردی یه جورایی؟
استیو لئونارد
16+6=22 نمره.
استیو، توی نقد ها برات نوشته بودم که بین پاراگراف هات اینتر بزن حتما. چرا نمیزنی پسرم؟
دیالوگ ها رو داری به اون شکل درستش نزدیک میشی، ولی نرسیدی هنوز. ببین وقتی اینتر میزنی میای پایین، یه - میذاری، دیالوگ که تموم شد اینتر اینتر، پاراگراف بعد!
ای جور:
نقل قول:
دایناسور نعره ای کشید و به سمت استیو دوید .
استیو گفت :
یا مرلین بزرگ ، و شروع به دویدن کرد . اما دایناسور از او بزرگ تر بود و سریع با پایش او را له کرد !
will be:
نقل قول:
دایناسور نعره ای کشید و به سمت استیو دوید . استیو فریاد زد:
-یا مرلین بزرگ !
شروع به دویدن کرد . اما دایناسور از او بزرگ تر بود و سریع با پایش او را له کرد !
یه چیزی که هست، باید حس دیالوگ رو به خواننده منتقل کنی. میدونی چی میگم؟ مثلا وقتی تو یه دایناسور میبینی، نمیگی یا مرلین بزرگ، ممکنه جیغ بزنی، ممکنه بهتت بزنه، بالاخره یه فرقی یا دیالوگ معمولی روزانه داره. توصیفش کن، نشون بده داره میترسه طرف!
سارا کلن
17+4=21.
این ایده ی هی غیب و ظاهر شدن رو اولین بار کی داد؟ ما این طلسم رو درست بلد نبودیم، درست! ولی فقط گفتیم نمیدونیم کجا ظاهر میشید، نگفتیم در این حد نابلدیم در اجرای این طلسم
اصلا نفری دو نمره از کسایی که هی غیب و ظاهر شدن کم میشه!
پاراگراف بندی رو رعایت کن، سر جدت!
ضمنا شما یه جادوگرید دوشیزه کلن، وسیله نداشتم سوراخش کنم یعنی چی؟! با همون چوبدستیت سوراخش میکردی! والاع!
منا در مورد پاراگراف اول، وقتی یهو برمیگردی میگی فرشته دست راست و چپ، آدم یه آن هنگ میکنه که جان؟! کدوم راست و چپ؟! میدونم که منظورت همون فرشته سفید مهربون و شیطان درونه
ولی فرض نکن که ما میدونیم چی تو سرته، شما هم که مثل راونی ها رو نیمه راونی من حساب باز کردی ظاهرا:ygrin!
سوژه دوم واقعا سرسری نوشته شده بود، حرفی ندارم براش.
کوین ویتبای
18+3+9=30.
عالی بود کویت. اه. کوین! هروقت اسمتو مینویسم به این مشکل برمیخورم!
اشاره به اثر پروانه ای اشتباه بود. تا جایی که میدونم اثر پروانه ای میگه بال زدن یه پروانه رو اقیانوس کجا باعث میشه نقطه مقابلش تو کره زمین طوفان بیاد
اون چیزی که مد نظرت بود به وجود آوردن تغییر تو گذشته بود که ربطی به این نداره. جز اون یه جمله، اشاره به این نکته خلاقانه بود واقعا. انتخاب شهرت هم همینطور. خوشمان آمد بسی!
یه مسئله. پاراگراف بندیت که حالت گسسته ای داره( به نمره گیدیون توجه کن- زیبایی ظاهری پستت رو از بین می بره. سعی کن پاراگراف های دو خطی نداشته باشی، این جوری:
نقل قول:
اولین لحظه م رو وقتی درک کردم که زمین سخت زیر بدنم داشت منو ذوب می کرد. چشمامو باز کردم. آفتاب به شکل بی رحمانه ای می تابید.
بلند شدم. به اطراف نگاه کردم. نزدیک یه جایی شبیه یک شهر بودم. به طرفش رفتم.
گرما بعد از چند دقیقه قابل تحمل شد... اما می دونستم هنوزم دارم تبخیر می شم. باید آب پیدا می کردم. وگرنه جون سالم ازینجا به در نمی بردم!
will be
نقل قول:
اولین لحظه م رو وقتی درک کردم که زمین سخت زیر بدنم داشت منو ذوب می کرد. چشمامو باز کردم. آفتاب به شکل بی رحمانه ای می تابید. بلند شدم. به اطراف نگاه کردم. نزدیک یه جایی شبیه یک شهر بودم. به طرفش رفتم.
گرما بعد از چند دقیقه قابل تحمل شد... اما می دونستم هنوزم دارم تبخیر می شم. باید آب پیدا می کردم. وگرنه جون سالم ازینجا به در نمی بردم!
موفق باشی ویتبای!
آنتونین دالاهوف، نمره دهی شده با معیار های خرس گنده طور!
19+2+9=30.
سوژه دوم نمره کامل نمیگیره چون یه کم بین لحن کتابی و محاوره در چرخشه(یه کم یعنی خیلی کم هاع! ولی خب من نمره ش رو کم کردم چون خیلی زشت بود وسط پست به این خوبی!:| ).
از پست اول هم لذت بردم، نفر دومی که سوژه رو فهمید
! وجود عکس ها، بالاخص آخری، باعث شد نمره کم کنم. در کل خیلی موافق استفاده از عکس به جای توصیف نیستم، مثلا عکس آخری خیلی زیاد بود حضورش. یا مثلا اون نقاشی رو قشنگ تر بود که خودت توصیف کنی، تا اینکه عکسش رو بذاری. دو نمره هم بابت خلاقیت پیشگویی شده بودن حضورت. در واقع یه جورایی پستت نقطه مقابل کوین قرار میگیره که فکر میکنه حضورش اونجا آینده رو به هم میزنه!
سلوین
19+10=29 نمره.
پرسیوال:
17+2+9=28 نمره.
نویل:
14+6=20 نمره.
توضیح سه نفر آخر تو ویرایش دوم بود که ظاهرا ثبت نشده، فردا ویرایش میکنم براتون توضیحشو میذارم.
ممنون از شرکت همگی!