- ای بابا آیلین می شنوم می شنوم! اینقد الو الو نکن دیگه. بذار حرفمو بزنم.
صدای آیلین از اونور خط به گوش میرسه که با تن صدایی بالاتر از حد معمول حرف میزنه.
- عه خب پس اگه می شنوی چرا هی الو الو میکنی؟
الا با نگرانی پشتشو به تام میکنه که ده سانتی متره دیگه بر قدش افزوده شده و جلوی گیاهی نشسته و اثرات طلسم های ممنوعه رو روش امتحان میکنه.
- ول کن اینارو حالا. بگرد ببین یه معجون که سرعت رشدو کاهش بده تو دست و بالت پیدا میکنی؟
- الو؟ صدا میاد؟ سرعت رشد؟ یعنی چی؟
- بیشتر از صدبار طرز کار با گوشی رو برات توضیح دادم باز اینطوری میکنی؟
صدای غرور آمیز آیلین جواب میده:
- به نظرت یاد نگرفتن علم مشنگا باعث کسر شانه؟ نه برعکس! این یه افتخاره بزرگه.
الا که به خاطر ولوم بالای صدای آیلین حس میکنه چیزی نمونده که پرده گوشش پاره بشه، گوشی رو جلوی دهنش می گیره و بعنوان آخرین حرف میگه:
- سرعت رشد آدم دیگه. زودباش معجونو بردار بیار منتظرم که اصلا وقت نداریم. بوق ...
چند دقیقه بعد:- بابا قضیه بحرانیه ول کن اونورو.
الا اینو رو به آیلین که از لای در به تام خیره شده میگه. آیلین نگاه سرشار از تعجبش رو از در برمیداره و میگه:
- چنین معجونی وجود نداره. تو هم باید تو کتابا خونده باشی که راهکارش سنگ جادو یا خون تک شاخه.
آیلین دوباره به تام خیره میشه و میگه: که اینطور که معلومه وقتی هم نداریم که بخوایم برای پیدا کردن اینا تلفش کنیم.
الا آه میکشه و تو فکر میره. اون میخواست با کاهش دادن سرعت رشد تام، فرصت بیشتری قبل از تبدیل شدنش به تام جوان بخره تا بتونه علت اتفاق رو کشف کنه و مانعش بشه. آیلین شیشه ای رو روی میز میذاره و با این کار توجه الارو دوباره به خودش جلب میکنه.
- تنها چیزیه که به ذهنم رسید. باعث کاهش فعالیت سلولای بدن میشه. ممکنه بتونیم باهاش ... یکم زمان بخریم و وارد مرحله بعد شیم.
آیلین جمله ی آخرو بعد از هجوم الا به سمت معجون و خارج شدن از اتاق اضافه میکنه.