بررسی پست شماره
23 افسانه لرد ولدمورت، مورگانا لی فای:
قبل از نقد اینو بگم که لازم نیست اول هر پست خلاصه بذارین. خلاصه رو هر پنج شش پست یکبار می ذاریم که اعضا مجبور نشن برای فهمیدن سوژه ده بیست پست قبلی رو بخونن.و البته بهتره پست هایی رو که تازه زده شدن خلاصه نکنیم. چون این کار باعث می شه کسی اون پستا رو نخونه و همه به خلاصه اکتفا کنن.
نقد هامو بر اساس نویسنده ش انجام می دم. با پست های قبلیش مقایسه می کنم. شما اگه نمی گفتین که این تجربه اولتونه فکر می کردم قبلا بار ها نوشتین و الان فقط شناسه عوض کردین.نوشته شما اصلا شبیه تجربه اول نبود. و مشمول عبارت "گند زدن" هم که اصلا نبود!
"چشم غره" جدا نوشته می شه. همون اول پست با یه اشتباه تایپی خواننده رو فراری ندین.
نقل قول:
لرد چشمغره ای تحویل مرلین داد که با کمی ارفاق نسبت به باسیلیسک، میتوانست پس از نگاه مرگبار گنده لات مارها، رتبه دوم نگاه های مرگبار را احراز کند.
مرلین که نمیدانست به جز ریش گره اندر گره خودش، به چه چیزی میتواند متوسل شود، سعی میکرد با رشوه دادن به چیزهایی ماورایی که حتی خودش هم ماهیت آنها را نمیدانست، حال لرد را کمی بهتر کند.
جمله بندی نسبتا سنگینی دارین. جمله های طولانی و گاها پر از طعنه و کنایه. با این وجود این جمله ها رو درست می نویسین. کار آسونی نیست. مخصوصا برای کسی که تجربه زیادی نداشته باشه.
جمله های طولانی گاهی می تونن گیج کننده باشن.جمله های شما نیستن .ولی مواظب باشین که همیشه به همین وضوح بنویسین. خیلی از نویسنده های سایت بعد از مدتی احساس می کنن می تونن کمی جلوتر برن. کمی سنگین تر بنویسن.کمی پیچیده تر. ولی بهتره فراموش نکنین که مخاطبین اینجا چه کسانی هستن.
خیلی راحت می نویسین. راحت نوشتن یعنی استرس نباشه تو نوشته شما.دستپاچه نباشین. بدونین لرد کیه و چطوری حرف می زنه و رفتار می کنه.مرگخوارا چه رفتاری دارن.این لرد و مرگخوارایی که می گم لرد و مرگخوارای کتاب نیستن. منظورم جو ایفای نقشه.شما به خوبی با این جو آشنا شدین و خودتونو وفق دادین.البته بعضی جاها هنوز یه ایرادای کوچیکی وجود داره.مثلا:
نقل قول:
. لرد گفت:
- حیف که نمیشه بزنم پس گردن ملکوتی ات ! بیشین بینیم باااا. واسه من حرکت میزنه!
جمله اول خوبه...ولی دومی و سومی کمی با شخصیتی که از لرد می شناسیم فاصله داره.
نقل قول:
یک نفر آدم دودی و سیاه و چقر با موهای بلند،در اتاق لرد ظاهر شد. در حالیکه زیر لب غر میزد.
- ای بر اون روحت لعنت مرلین! می مردی اینو یه کم خطرتر نازل میکردی؟
ظاهر شدن آدمه رو متوجه شدیم...ولی جمله از کی بود؟!
اصولا باید از لرد باشه.ولی این مورد رو باید مشخص می کردین.کافی بود قبل از اون دیالوگ لرد یه حرکتی انجام می داد که مشخص می شد دیالوگ از طرف لرده.
نقل قول:
یک نفر آن پشت ها میپرسد این بخت برگشته الان در اتاق شخصی لرد چه غلطی میکند؟ عرض میکنم الان خدمتتون آقای کرگدن... نه ببخشید کارگردان...
- کروشیو!!!
این صدای لرد بود که از بحث نویسنده و کارگردان به تنگ آمده...
- آخــــــــــــ .....ارباب نزن ارواح جدت... میگم میگم.... اماااان
این نویسنده و کارگردان رو تا جایی که ممکنه وارد پست هاتون نکنین. تمرکز خواننده رو به هم می زنن. یکپارچگی داستان رو از بین می برن. کم پیش میاد که حضورشون مفید باشه.
یکی از اشکالای پست شما طنزشه. کمی خامه. کمی خشکه.این اشکالیه که به تدریج بر طرف می شه.شما وقتی چند تا پست خوب بخونین خیلی زود یاد می گیرین که نکته های طنز آمیز رو از کجا در بیارین و چطوری ازشون استفاده کنین. فقط خودتونو مجبور نکنین خواننده رو بخندونین.طنز اجباری خوب از آب در نمیاد.راحت باشین.شخصیت ها رو بشناسین.طنز هم کم کم میاد!
ظهور مسخره و ناگهانی مورگانا هیچ ایراد و اشکالی نداشت.اصولا بهتره اگه قراره یهویی بپریم وسط داستان این کار رو به شکل مضحک و مسخره ای انجام بدیم.
مورگانا اومد...یه سری "چرت و پرت"(!) گفت! نه لرد فهمید چی می گه...نه خواننده و نه احتمالا خودش! شاید همین موضوع با مزه اش کرده بود. همین چرت و پرت گفتن و طرز حرف زدن عجیب و غریب می تونه جزئی از شخصیت مورگانا بشه.مواظب باشین که حرفای مورگانا همیشه نامفهوم نباشه.مثلا وقتی که قصد داره حرف مهمی بزنه یا لازمه که خواننده منظورشو به خوبی متوجه بشه.
خیلی خوب بود که ورود مورگانا تغییری در سوژه نداد.نفر بعدی می تونه از مورگانا برای حل مشکل استفاده کنه.کارتون خوب بود.
به عنوان اولین تجربه واقعا خوب بود.
موفق باشید.