سلام جینی
معمولا برای کسایی که از نقد کننده های دیگه درخواست نقد می کنن، نقد نمی کنم. چون معتقدم یک نقد کننده برای شما مفید تره. یا حداقل نقد کننده هایی که نظر و سبکشون یکسان باشه. که به جای راهنمایی، گیج و سردرگم نشین! شما قبلا از دامبلدور درخواست نقد کردین. من و دامبلدور اختلاف نظر و اختلاف سبک بارز و مشخصی نداریم. یعنی با نقد هاش موافقم. اگه احساس کنم نقد کردن برای درخواست دهنده مفیده، انجامش می دم.
بررسی
پست شماره 48 خورندگان مرگ، جینی ویزلی:
نقل قول:
وندين شروع به نوشتن اسامي بر روي برگه هاي كوچكي كرد. سپس همه ي آنها را درون گوي قرعه كشي ريخت. نفس ها در سينه حبس شده بود. همه منتظر اين بودند كه ببينند اسم چه كسي از درون گوي بيرون مي آيد.
رودولف و باروفيو با چشمانشان براي هم خط و نشان ميكشدند. هركس اميد داشت كه اسم خودش بيرون آيد. سرانجام انتظار ها به پايان رسيد. وندين دستش را درون گوي آورد. همه ي چشم ها به سمت برگه بود. بالاخره وندين برگه را باز كرد.
موقع نوشتن رول طنز مهم ترین کاری که می تونین انجام بدین اینه که نوشته هاتون رو خاص کنین!
خاص کردن یعنی از حالت عادی درش بیارین. البته تا جایی که ممکنه. گاهی هم ممکن نیست. طنزش کنین. جالبش کنین. هیجان انگیزش کنین. مسخره اش کنین. هر کاری که ممکنه انجام بدین که خیلی ساده و عادی نباشن.
در صورتی که نمی شه از حالت عادی درشون آورد، و ننوشتنشون به داستان آسیبی وارد نمی کنه سعی کنین خلاصه و حذفشون کنین.
الان این سه خط، خاص نیست. و چون شروع پست شماست، مهمه! شروع پستتون باید خواننده رو جذب کنه. وقتی ساده پیش می ره خواننده ناامید می شه. قسمت رودولف و باروفیو کافی نبود. باید کمی پر رنگ تر می شدن.
این پاراگراف رو می شد با استفاده از شخصیت ها خاص کرد. مثلا وندلین اسامی رو همینجوری ننویسه. اسم هافلیا رو دو سه بار بنویسه(چون وندلین یه هافلپافی متعصبه!)...و اسم اسلیترینیا رو ننویسه و فقط وانمود کنه که نوشته.
این فقط یه مثال بود. ولی هر جمله ساده ای رو با کمی فکر کردن و دقت می شه خاص کرد. چیزی که این جا بهش نیاز دارین اینه که شخصیت ها رو بشناسین. و شناخت شخصیت های کتاب هم کمک زیادی بهتون نمی کنن. شخصیت های سایت مهم ترن. اونا رو بشناسین. و بعد از شناختن، در هر سوژه و موقعیتی به این موضوع فکر کنین که از این شخصیت و ویژگی خاصش چه استفاده ای می شه کرد؟
نقل قول:
با صداي رودولف همگي به سمت او برگشتند:
- خب معلومه كه اسم خودت در مياد. اگه منم دستمو توي گوي ميكردم، مطمئنا اسم خودمو از اون تو درمياوردم.
- نخير، هيچم انطور نيست.
- چرا هست.
- ميگم نيست.
- هست
- نيست
- هست.
دیالوگ رودولف خوب بود. دیالوگ های لجبازانه بعدش هم خوب بودن. ولی به نظر من احتیاج به شکلک داشتن. که اون لجبازی رو با تاکید بیشتری نشون بدن.
اول پستتون نوشتین وندین...فکر کردم اشتباه تایپیه. ولی تکرار شده. اون وندلینه. نه وندین.
مرگخوارا جادوگرای عادی نیستن. جادوگرای سیاهن...بی رحمن...معمولا شجاع و نترسن.
ولی این ویژگی ها به درد همه سوژه ها نمی خوره. گاهی لازمه جنبه بچگانه مرگخوارا رو نشون بدیم. مثل همین جا که سر خوندن رول برای لرد، مثل بچه ها دارن جرو بحث می کنن. این خروج از ایفای نقش نیست. سوژه اینطور ایجاب می کنه. کافیه برای تک تک شخصیت ها حد و مرزی قائل بشیم. حواسمون باشه که مثلا بلاتریکس و باروفیو شخصیتشون یکسان نیست. اینا رو در یه حد نمی شه طنز کرد.
در مورد محفلیا هم همینطوره. محفلی شوخ داریم. محفلی جدی داریم. محفلی سنگین داریم! این پستی و بلندی ها رو همیشه باید رعایت کرد که شخصیت ها واقعا شخصیت داشته باشن.
نقل قول:
به نظر همه اين منطقي ترين راه بود. لاكرتيا دستش را درون گوي كرد و برگه اي را از آن بيرون آورد. مثل بار اول هيچ كس از استرس زياد پلك نميزد و تنها به برگه اي كه در دستان لاكرتيا قرار داشت، نگاه ميكردند. بالاخره لاكرتيا اسم نوشته شده بر روي برگه را با صداي بلندي خواند
در پست شما هیچ اتفاقی نیفتاده. وندلین یک اسم رو در آورد...بقیه ردش کردن. لاکرتیا انتخاب شد که دوباره قرعه بکشه.
این یعنی سوژه حتی یک قدم هم پیش نرفته. و نوشتن بدون پیش بردن سوژه کار خیلی خوبیه. این که عجله ای برای به نتیجه رسیدن نداشته باشین. فقط بخواییم درباره اون موقعیتی که وجود داره بنویسیم.
به نظر من چیزی که شما باید روش کار کنین طنزه. پست شما طنزه...ولی هنوز خنده دار نیست. می تونه باشه.
کمی ویژگی شخصیت ها رو بزرگ نمایی کنین...اغراق آمیز بنویسین. صحنه ها رو هم همین طور. مثلا وقتی نوشتین فلانی از تعجب خشکش زد، واقعا خشکش بزنه! هر کاری کنن تکون نخوره. حتی اگه ممکنه تا پایان پستتون همون جوری بمونه.
یا مثلا موهای بلاتریکس وزه...بخواد ظرف بشوره خیلی خونسرد پیش بندش رو ببنده و شروع کنه با موهاش ظرفا رو بشوره.
یعنی وقتی یه شخصیتی یه ویژگی خاصی داره، چه ظاهری و چه باطنی، بزرگش کن...شورش رو در بیار! نترس!
سوژه رو خیلی خوب پیش بردی(چون پیش نبردی)...به اندازه کافی توضیح می دی. این خیلی خوبه. احساس نمی کنی چون دو سه تا دیالوگ نوشتی، لازمه بینشون رو با توضیح و فضاسازی پر کنی. که این هم کار درستیه. این سوژه و داستانه که به شما می گه دیالوگ لازمه یا فضاسازی یا توضیح یا هر چیز دیگه ای. قوانین نیستین!
نقل قول:
بالاخره لاكرتيا اسم نوشته شده بر روي برگه را با صداي بلندي خواند.
کار خوبی کردی که اسم رو اعلام نکردی. همین کار خواننده رو تشویق به ادامه دادن پست می کنه...که یکی از اهداف اصلی ما و شماست.
و وقتی شما اسم رو اعلام می کنین نفر بعدی مجبوره با همون اسم ادامه بده. و ممکنه ایده ای براش نداشته باشه. الان که اعلام نکردین، کسی که می خواد ادامه بده آزادانه هر شخصیتی رو که ایده ای براش داره میاره وسط.
موفق باشی!