- خوبه خوبه، اسلیترینیها خوب برای خودتون خلوت کردید. خبریه بگید ما هم بیایم خوب.
آلبوس دامبلدور فضول بود که فکر میکرد مُچ سالازار و گلرت را در حال انجام کارهای ناشایست با حضور یک جادوگر زیرسن قانونی گرفته است.
سالازار که جواب آلبوس را از قبل آماده کرده بود درآمد که:
- شنگول و منگول اومدن و رفتن، منتظر حبه انگور بودیم که از غیب رسیدی.
گلرت دست به شکمش گرفت و قاه قاه خندید.
آلبوس لبش را گزید و گفت: مرا مسخره می کنی کو...
گلرت وردی خواند تا دهان آلبوس به حرفهای مثبت هجده باز نشود.
دانشآموز با خجالت گفت: آقا اجازه؟ ما میتونیم بریم؟
سالازار دست انداخت و دانشآموز را از پشت یقهاش گرفت و گفت: تا کارت رو تموم نکردی هیچجا نمیری. بمون اینجا پیش عموگلرت. کارتون که تموم شد میآید بیرون. آلبوس بیا بریم من یه کم درباره اصلاحات هاگوارتز باهات حرفای جدی دارم.
آلبوس گفت: من را خر فرض کردهای؟ به ریش مرلین من تا دست شما دو تا پرورت رو رو نکنم آلبوس نیستم!
گلرت گفت: آلبوس من میدونم دردت چیه عزیزم. تو فکر کردی همه اینجا مثل خودت بچهدوستن؟ نه داداش من. توسی ما فقط تویی. حالا بیا برو رد کارت بذار کلاس خصوصی ما هم تموم بشه این بچه فردا امتحان داره.
سالازار به زور دست آلبوس را گرفت و از اتاق خارج شد.
گلرت چوبدستیاش را بیرون کشید و گفت: ظاهرینوس ماگولوس اسکلوس!
این بار ماگل دیگری ظاهر شد با چهرهای شبیه میموندرختی و لبخندی شبیه شامپانزۀ تیتاپخورده.
- اینجا کجاست؟ ا شما اینجا دارید کارای غیرقانونی میکنید؟ بگم؟ بگم؟ از ساعت چند منتظر منید؟ از 7؟ از 8؟ از 9؟
چشمهایش را تنگ کرده بود و لبخند مسخره از لبانش کنار نمیرفت.
گلرت گفت: آره عزیزم ما منتظر تو بودیم. بهترین گزینه خودتی. اسمت چیه؟
ماگل کاپشن کرم رنگش را نشان داد و گفت: یعنی میخوای بگی من رو نمیشناسی؟ منم قهرمان هست-های دیگه!
گلرت: آااا کیه که تو رو نشناسه. بیا یه جرعه از این معجون خونگی بخور. ما به نظرهای تخصصی تو برای تولید انرژی هست-ه ای که حقمونه نیاز داریم. بیا بخورش