نام متهم:ققنوس ملقب به کفی
جرایم:
بنیان گذار حذبی با نام حذب لیبرات دموکرات شاکی ویکتور کرام
دشمنی با کریچر شاکی کریچر
گیر دادن به کوییرل شاکی هری پاتر
بد حرف زدن با ریموس شاکی خودش
تهمت زدن به مرگ خواران شاکی ولدمورت
بحث زیاد در نحوه بر خورد شاکی هری پاتر
از خانواده پرنده ها بودن شاکی باک بیک
هوادار بیناموسی نویسان شاکی کوییرل
بودن او در سایت شاکی همه ی مدیران
....
قاضیان پرونده...
هری پاتر ویکتور کرام کوییرل ریموس لوپین مونالیزا باک بیک کریچر
دادستان
پیتر پتی گرو،بیل ویزلی
وکیلان کفی
سرژ تانکیان،سدریک دیگوری
شاهد پرونده ادی ماکای
-----------------------------------------------------------------------
پاتر وارد میشه و میره در جای قاضی میشنه و بقیه مدیران هم به صورت پله کانی در کنار او تا پایین می نشینند...
و در گوشه ای دیگه ققی در حالی که به پاهاش و دستاش زنجیر بسته شده وارد میشه و زیر دستای اونو پیتر و بیل گرفتن و دارن میارن...
و پشت ققی هم در جایگاه تماشا چیان عده ای زیادی از طرفداران ققی با پلاکارد و پرچم نشستن...
و دارن به سردستگی آنیتا ققی ای پرنده پر ارزش رو می خونن
و ادی هم در حالی که یه خودکار دستشه کنار سدی و سرژ که با قیافه ای اخم آلود در جلسه حاظر شده بودن نشسته
پاتر:خوب از طرفداران ققنوس ممنونیم منم یادم میاد یه مدت خیلی طرفدار داشتم و با برو بچ کل طرفدار مینداختیم...ونوسم همیشه می باخت تازه اسم طرفدار و هم خودم اختراع کردم...
و به سرعت عینک دودیش رو در میاره می زنه به چشمش
و لحظه ای بعد کوییرل به چشم یه خریدار به پاتر نگاه می کنه...و حالت عشوه گونه طرف دیگه ای از دادگاه رو نگاه میکنه
و پاتر با این حرکت شارژ میشه و به صحبتش ادامه می ده
پاتر:البته خوب من خوشحالم که اینجا دور هم جمع شدیم...از الان به بعدم جلسه غیر علنی ملت عادی لطفا برن بیرون
و لحظه ای بعد سر و صدای ملت در میاد و در حالی که شعار می دن از در دادگاه خارج می شن
پاتر:خوب آقای ققی ققیان
... شما به جرم هایی که اطلاع دارید در اینجا حاظر شدین...اعتراف کن...
ققی:
من صحبت رو واگذار می کنم به وکیلام...
سرژ در حالی که ریشش رو میخارونه...از ادی می پرسه...
-شامپو ضد شوره خوب سراغ نداری ریشام شوره گذاشته...
کوییرل:هووووغ
سدریک پا میشه و شروع به صحبت می کنه...
سدریک:جناب آقای پاتر شما تا حالا شده آش بخورید و دهنتون بسوزه...
پاتر:خیر
کوییرل:
همین دیشب رو زبونت خمیر دندون مالیدم...گفتی آش خوردم دهنم سوخته
حاظرین در دادگاه :به صورتی مرموز و مشکوک بهم نگاه می کنند
سدریک:حالا مسئله سوختن نیست مسئله اینه که این آقای ققنوس آش نخورده ولی دهنش داره می سوزه...در حالی که وقتی آش نخورده چرا باید دهنش بسوزه...
ققی:اتفاقا من منقارم رو ظرف جا نمی گرفت با لوله آزمایش آش خوردم منقارم تو لوله آزمایش گیر کرد...
پاتر:غیر قابل قبوله(با صدای بوقلمون)
ولدمورت:من می گم باید صحنه رو باز سازی کنیم
و حاظرین برای ولدی دست می زنن
خوب یه لحظه بگید آنیتا بیاد...
...
نیم ساعت بعد آنیتا در حالی که یه ظرف آش دستشه وارد دادگاه میشه...
آنیتا:بفرمایید...پس من بگم یه عده از بچه ها بین تو دیگه
ولدی:آره فقط 5 نفر بیان تو بایدم ساکت باشن...
و یه مقدار آش تو لوله آزمایش می ریزن و میدن دست کفی...
و منقار ققی تو لوله گیر میکنه...
پاتر:قابل قبوله...منم اتفاقا یه دفه لوله آزمایش تو یکی از انگشتام گیر کرد...اولین کسی که اصلا لوله آزمایش بهش گیر کرد من بودم...
سدریک:خوب دیدین که این پس نمی تونه آش بخوره چون منقارش تو لوله گیر می کنه...
پاتر:ققی جان اصلا شما خودت این اتهمات رو قبول داری..
سرژ:اعتراض دارم این منقارش تو لوله آزمایشه نمی تونه حرف بزنه...
ققی به نشانه تایید سرش رو تکون میده...
پاتر:بیا اعتراف کرد...
سدریک:نه بابا حرف سرژ رو تایید کرد...
ریموس:اه چقدر وقت تلف می کنی اگه تایید می کنی شصت دست راستت رو بگیر بالا اگر تایید نمی کنی شصت دست چپ
و ققی دوتا شصتش رو میگیر بالا...
پاتر:اه من خودم یه مدت اهل پیچوندن بودم...رو کاغذ بنویس بده دست ما...
روی کاغذ
من فقط زدن یک حذب به همراه دوستام رو قبول دارم بقیه اتهامات رو رد می کنمکوییرل:تو غلط می کنی اذیت کردن منو قبول نمی کنی بزنم حذف شناست کنم...هری این منو اذیت می کنه همیشه...
پاتر:در مورد این گفته چه حرفی داری
ققی:
تکذیب می کنمکریچر:به نظر من این ققی داره همه مارو می پیچونه...این مسخره بازیا چیه...
و همه گرم حرف زدن بودن که تو تماشا چیا صدای کل کل سارا اونز میومد...
سارا:ببین من مطمئنم ققی محاکمه میشه...
دمبول:نه تبرئه میشه...باور نمی کنی...بشین ببین...
سارا:ببند دهنت رو من حاظرم شرط ببندم...
دمبول:تو یه دورغ گوی کثیفی
سارا:خفه شو عروسک منو بده میخوام برم خونه...
بلیز:اه سارا چقد حرف میزنی...چند دقیقه کل کل نکن...
سارا:نمی خوام من می خوام برم عروسکم رو بده...
و دمبول از دست سارا عصبانی میشه و شروع می کنه جیغ زدن...
و سارا هم موهای دمبول رو میکشه...و شروع میکنن بهم فحش دادن
سارا:بی تربیت...دیگه نمیام خونتون بازی...
دمبول:نیا با ایوانا بازی میکنم...بد...
و همه تماشا چیا مشغول دیدن دعوا دمبول و سارا بودن و نفهمیدن ققی چه جوری با لبخندی ملیح در حالی که تبرئه شده بود از دادگاه خارج شد...
دمبول در حالی که زبون درازی می کنه...
-دیدی ققی تبرئه شد...زاقارت ضایع...و از دادگاه خارج میشه
[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo