هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۴۳ پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲

گریفیندور، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
امروز ۱۹:۵۲:۳۴
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
گریفیندور
ناظر انجمن
پیام: 736
آفلاین
اجازه هست که درخواست نقد داشته باشم؟ اگه مرحله ای چیزی رو باید بگذرونم بهم بگین لطفا و اگر هم نه که لطفا این پست رو برام نقد کنید؛ پیشاپیش ممنون از شما لرد گرامی




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۹:۱۲ جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 686 دژ مرگ، رز ویزلی:


کوتاه بودن پست یه اشکال نیست!حتی گاهی یه امتیاز مثبته.پست شما کوتاه نیست.اندازش کاملا مناسبه.ولی یه مسئله ای این وسط هست.تعداد محدودی از نویسنده ها هستن که خواننده ترجیح میده توضیحات بیشتری ازشون بخونه.رز هم یکیشونه.اینا کسایی هستن که خلاقیت دارن.زیاد کاری به کار سوژه ندارن.خود نوشته هاشون جذابه نه اینکه موضوع رو تا کجا و چطوری پیش بردن.
مثلا به جای این جمله:
نقل قول:
و مرگخوارا هم در مقابل طلسما به شکل های خلاقانه ای جاخالی میدادن.

احتمالا خواننده ها ترجیح میدن شما تک تک اون عکس العمل های خلاقانه رو توضیح بدین.البته بعدا توضیح دادین.فقط میخواستم بگم شما اگه کمی کشش بدین هم اشکالی نداره!


نقل قول:
و هشتاد زد و طلسم از زیر پای اونم رد شد و رز هم نشست روی زمین و طلسم از اونم رد شد و بعدش یک عدد مرگخوار ممد راونکلایی با دیدن رنگ آبی جو گیر شد، دستاشو باز کرد و طلسمو به آغوش کشید و قبل از اینکه بتونه بگه "یه بُل داریم دوسش داریم" در اثر طلسم به چهار قسمت مساوی تقسیم شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

جمله ها واضح و ساده هستن.کاملا قابل فهمن.با وجود این بهتره اینقدر جمله ها رو به هم ربط ندین.به جاش از جمله های کوتاه تر، ولی کامل استفاده کنین.اینجوری خواننده تا به ته پاراگراف برسه اولشو گم میکنه!


نقل قول:
در این حین که آیلین داشت پیش خودش فکر میکرد که یعنی کی ممکنه سود ببره و داشت به نتایجِ قابل توجهی هم میرسید که اونو به سمت سه نفر راهنمایی میکرد، لینی در پی تصمیمش برای فهمیدن ماجرا،از پشت در اتاق ارباب رد شد و رفت به سمت شکنجه گاه تا مجددا وسایل شکنجه رو بررسی کنه.

اینجا هم همون مشکل بالا وجود داره به اضافه کمی پراکندگی بیشتر.اینجا دیگه احتمالا خواننده مجبور میشه پاراگرافو دوباره بخونه!یا حداقل کمی بیشتر تمرکز و دقت کنه.

حرکات بلا و اصطلاح "ارباب نشناس ها" خیلی خوب بود.
طلسم آبی رنگ و عکس العمل ملت در مقابلش هم همینطور!


آخر پست خیلی خوب بود.دادن حق انتخاب به نفر بعد همیشه خواننده رو به ادامه دادن تشویق میکنه.با وجود این من ترجیح میدادم کمی مستقل تر از سوژه مینوشتین.البته اول پست استثنا بود ولی بعدش فقط به توصیف بیشتر صحنه داخل شکنجه گاه میپرداختین.کمی بی قید و بند تر.چون روش شما اصولا همینجوریه.مثل پاراگراف طلسم آبی.با وجود همه اینا خوب بود.


موفق باشید.






پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۴۹ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
ارباب!

میگم این پست من توی دژ مرگ رو نقد میکنین؟

یه کمی کوتاه شده، که فک میکنم دلیلش کور شدن نطق آدم وسط رول زدنه به علت استفاده از موبایل ولی حس میکنم یه مشکل دیگه هم باید داشته باشه

مرسی!



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۴:۵۲ سه شنبه ۳ دی ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
پست شما پست خاصی بود.هم دوئل و هم جزو ماموریت محفلانه شما بود.برای همین نقدش رو با پیام شخصی براتون ارسال میکنم.
ولی لطفا بقیه این کار رو انجام ندن.یا از ناظر همون انجمن درخواست نقد کنین، یا از ویزنگاموت.

اگه مرگخوار یا عضو محفل هم باشید که محل درخواست نقدتون مشخصه.


با تشکر!!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۱۱ دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲

هلگا هافلپاف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱:۱۴ جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 211
آفلاین
یاالله، یالله، لخت و نا محرم نباشــ...!

دوفشس، گومب پوتشسسسسسس

عه بچه جون برو کنار. چرا همچین می کنی؟ من مامانت نیستم کچل! اه ماچ نکن!!! بشین بینم!
خیر سرمون یه جمله کپ زدیما!


آقا لرده سلام حالت چطوره سلام.
با عرض خسته نباشید تقاضای نقد این پست را از جنابعالی دارا می باشم.

البته می دونم اصولاً فقط توی این تاپیک رول های همین انجمن نقد میشه ولی از اونجایی که این پستو داوری کردین تقاضامندم رفاقتی یه نقدی هم برش بنوازید.

با بدرود.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۴۷ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 178 آموزشگاه مرگخواری آیلین پرنس:

چیزی درباره طولانی بودن پستتون نمیگم.چون به نظرم از این مرحله به بعد دیگه شما سبکتون رو پیدا کردین.شما هم بهتره در مقابلش مقاومت نکنین.سعی نکنین حتما کوتاه تر بشن.سبک شما همینه.بهتره عوض نشه.


نقل قول:
ریموس با چشمانی وحشت زده که در آن لحظه بیشتر گرگی وحشت زده و به دام افتاده را تداعی می کردند نگاه ترسانش را به حرکت آهسته بلاتریکس که نزدیک و نزدیکتر میشد دوخته بود.

وقتی جمله هامون تا این حد طولانی میشه دو تا اشکال ممکنه ایجاد بشه.یکی اینکه احتمال اشتباه نویسنده بیشتر میشه.در مورد فعل و زمان و جمله بندی درست.و ضمنا خواننده ممکنه وسط جمله مفهومشو گم کنه.گاهی جمله های طولانی میتونن نوشته رو زیبا تر کنن.ولی گاهی بهتره به چند جمله کوتاه تر تقسیم بشن.اینجوری خواننده بهتر احساسات و فضا رو درک میکنه:
ریموس با چشمانی وحشت زده به بلاتریکس که به آهستگی نزدیک و نزدیکتر میشد خیره شده بود.نگاهش گرگی وحشت زده و به دام افتاده را تداعی می کرد.
اینجا دو قسمتش کردم.ولی نظر شخصی من اینه که اگه بازم کوتاه تر بشه قشنگتر و تاثیر گذار تر میشه.اینجا انجامش ندادم چون در اون صورت خیلی از فعلا و فاعلا رو باید عوض میکردم.کلا جمله ها عوض میشد.


نقل قول:
در این افکار غوطه ور بود که ناگهان موجودی کوچک و سرخ رنگ که به خودش شباهت بسیاری داشت(البته به جز دو شاخی که روی سرش روییده بود!) با صدای بلندی روی شانه چپش ظاهر شد.

خیلی خوب بود...در اوج جدیت و هیجان صحنه رو طنز کردین!


نقل قول:
افکت از جا پریدن مودی البته به همراه از جا در رفتن پای چوبیش و نتیجتا با مغز فرود آمدنش روی زمین!

خب!...دو کاری که معمولا از نویسنده ها میخوام انجام ندن.
1- توضیحات داخل پرانتز 2- شکلک چکش!
معمولا اشاره میکنم که از این دو مورد فقط در جاهای خاصی میشه استفاده کرد.
حالا اینجا جاش بود؟...بله!...اینجا دقیقا جاش بود.از هر دو مورد بجا و به موقع استفاده کردین.


قسمت شکلک های پشت سر هم خیلی خوب بود.از شکلک اصولا باید جایی استفاده کنیم که کلمات به خوبی نتونن منظورمونو برسونن.اینجا هم دقیقا همین شرایط وجود داشت.


نقل قول:
لودو دستم به ردات.نجاتم بده!

ما این نکته رو دیشب شکار کردیم.رفتیم بزنیمش تو سر ایوان...که گفت آیلین قبلا شکار و حتی ازش استفاده کرده!تیز بینی ویژگی بسیار خوبیه.


سوژه رو همونجایی که هست نگه داشتین!این نوع پیشرفته همون " درجا زدن" هست.وقتی در جا میزنیم نفر بعدی اصولا پست قبلی رو ادامه میده.ولی اینجا نفر بعدی نمیتونه بره جلو.باید سوژه کوچیک شما رو ادامه بده که اتفاقا سوژه خیلی خوب و جالبی هم هست.تنها نکته ای که دیدم و البته زیاد اهمیت نداشت آخرش بود.جمله آخر یه جورایی تاثیر سوژه تونو کمتر کرده. به نظر من بهتر بود این نقل قول رو اواسط پست انجام میدادین و آخرش به همون بحث عادی شیطان و فرشته ختم میشد.با وجود این خوب بود.


نقل قول:
نمی دونم چرا حس می کنم نوشته هام بدون خلاقیت و کلیشه ای شدن؟یه جورایی خسته کننده...شاید هم این فقط یه حس باشه!ولی کمی آزاردهنده است!

من هنوز فرصت نکردم چند پست شما رو بخونم که بتونم نظر درست تری بدم.ولی با خوندن همین یکی فکر میکنم شما اشتباه میکنین.نوشته های شما هنوز جالب و اتفاقا به نظر من خلاقانه هستن.کاملا طبیعیه که بعد از مدتی زیاد به نوشته های خودتون علاقه نداشته باشین.بعد از مدتی هم نوشته های خودتون و هم بیشتر سوژه ها به نظرتون تکراری و خسته کننده میان.این خودتون هستین که باید این حس رو از بین ببرین.وگرنه بعد از یه مدت دیگه علاقه تونو به نوشتن از دست میدین.مثل 99 در صد اعضای سایت! ولی اگه خودتون بخوایین و زیاد سخت نگیرین، هیچی براتون خسته کننده نمیشه.میتونین هشت-نه سال بطور مداوم فعالیت کنین!...نمونه شو سراغ دارم!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۳۷ سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۳:۴۱ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
درود بر فرمانروای کبیر تاریکی ها!
سرورم...غرض از مزاحمت و گرفتن وقت مبارک شما تقاضای نقد پست این حقیر و بنده کمترین بود.حقیقت سرورم از شما پنهان نیست که جدیدا دچار یه احساس منفی نسبت به نحوه نگارشم شدم.نمی دونم چرا حس می کنم نوشته هام بدون خلاقیت و کلیشه ای شدن؟یه جورایی خسته کننده...شاید هم این فقط یه حس باشه!ولی کمی آزاردهنده است!



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۰۳ پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
نقل قول:
گرچه لودو در رابطه با نقد، زیاد به ما اخطار داده ولی خب، جوونی مو (!) باید نقد شیم تا بهتر بشم...

کلا هر کاری لودو گفت شما برعکسشو انجام بده.مطمئن باش به جاهای خوبی میرسی!
(مزاح فرمودیم!لودو جزو عزیزان ماست.)


منظورم این نبود که شما تجربه زیادی دارین.گفتم به این دلیله که ترجیح میدم با تجربه ها درخواست نقد نکنن.اینو مثلا برای همون لودویی که ازش نام بردین نوشتم که اگه ولش کنم هی درخواست نقد میده.درحالیکه احتیاجی بهش نداره.شما راحت باشین.مخصوصا برای تازه واردا محدودیتی برای درخواست نقد وجود نداره.


نقل قول:
بو خیلی آزار دهنده بود. تاکید این قسمت رو که شما کمی زیادی دونستید بر عکس فکر میکنم لازم بود وجهه طنز و همین طور بد بو بودن یک اتاق بعد از سالها باز نشدن رو بهتر نشون بدم. ولی خب ممنونم!

خب مسلما همه چیزایی که شما نوشتین به نظر خودتون درست و لازم بوده...وگرنه نمینوشتینشون.اینطور نیست؟آدم چیزی رو که به نظرش اشتباه یا بد باشه نمینویسه که.
به هر حال تنها معیار نقد در این سایت سلیقه نقد کننده اس.برای همین ممکنه من یه چیزی بگم به نظر شما کاملا اشتباه باشه.ممکنه یه چیزی بگم و یه نقد کننده دیگه درست برعکسشو بگه.به همین دلیله که یکی دیگه از توصیه هام اینه که از دو نقد کننده درخواست نقد نکنین.از کسی درخواست نقد کنین که نوشته های خودش رو و قدرت تشخیصش رو قبول دارین.


نقل قول:
در ضمن، محفلی می مانیم!

بمانید!مشکلی نیست.به عنوان یه خواننده معمولی گفتم برای خواننده ها آزار دهنده اس.نه فقط برای لرد و مرگخواراش.اگه یه مرگخوارم بنویسه مرگخوار میمانیم مطمئنا بهش میگم که این جمله ها تاثیر خوبی ندارن.باز تصمیم با خودتونه.مورد مهمی نیست.


شما با اون قد و قواره, لینک ناکجا آباد رو دادی به من!
(لینک رو گرفتیم, رفتیم رسیدیم به یکی از پست های قدیمی خودمون!)
_________________________

بررسی پست شماره 305 زندگی به سبک سیاه, پروفسور فلیت ویک:


نقل قول:
- وایسا لعنتی!
نگهبان در حالی که برای چندمین بار فریاد می زد، این بار نیز با صدایی بلند تر جمله قبلی را تکرار کرد. اما این بار دیگر منتظر نماند و نایستاد. بلکه با سرعت دوید و در این حین زیر لب به آن شخص فحش می داد.

شروع خوبی بود.شما یه سوژه جدید دادین.این شروع میتونه خواننده رو کنجکاو و ترغیب کنه که بقیه پست رو بخونه.مخصوصا استفاده از شخصیتهایی که تا مدتی هویتشون برای خواننده ناشناس باقی میمونه.


نقل قول:
از تعقیب شونده چیزی جز یک شنل سیاه که کلاهش را نیز بر سر کشیده و در آن تاریکی شب به خوبی دیده نمی شد، چیزی مشخص نبود.

مواظب جمله های طولانی باشین.جمله طولانی کمی خطرناکه.هم شما موثع نوشتن بیشتر ممکنه اشتباه کنین و هم خواننده وسط جمله ممکنه مفهومش رو گم کنه.اینجور جمله ها رو بهتره به صورت دو جمله کوتاهتر بنویسین که احتمال اشتباه کمتر بشه.کلمه "چیزی" دو بار تکرار شده.


نقل قول:
دختر شنل پوش، از سرعتش کاست و لحظه ای چند سانتی متر، جاخالی داد و در حالی که از دقت بی نظیر نگهبان تعجب کرده بود،

این جمله کمی مبهمه.لحظه ای چند سانتی متر جاخالی داد؟
خواننده میتونه معنی شو حدس بزنه.ولی نباید این اتفاق بیفته.مخصوصا در لحظه ای که صحنه به این مهیجی رو توصیف میکنین.با وجود این قدرت توصیف خوبی دارین.نوشته شما میتونه خواننده رو هیجان زده کنه.میتونه اونو همراه خودش بکشونه.میتونه بترسونه و غافلگیر کنه.


نقل قول:
بی نظیر نگهبان تعجب کرده بود، ایستاد و چوبدستی اش را با ظرافت و دقتی تحسین برانگیز بیرون کشید. چوبدستی اش را بالا برد و زیر لب تنها زمزمه کرد:

این مورد در پست قبلیتون هم وجود داشت.کلمه "چوب دستی" دوم اضافیه.موقع خوندن میتونه توی ذوق بزنه.چون در جایی که لزومی نداشته تکرار شده.بهتر بود به جاش از ضمیر " آن" استفاده میکردین:
چوب دستی اش را با ظرافت و دقتی تحسین برانگیز بیرون کشید.آن را بالا برد و زیر لب تنها زمزمه کرد...


نقل قول:
در ادا کردن آن ورد هیچ تردیدی نداشت؛ باید به زندگی به سبک سیاه عادت می کرد. زیر لب با خود گفت:
- کارت خوبه، چو! ارباب راضی خواهد بود ...

این قسمت خیلی زیبا و تاثیر گذار بود.اشاره به اسم تاپیک و استفاده از اون فوق العاده بود.احساس چو رو در دو سه خط بدون توضیح اضافی به خواننده منتقل کردین.



با توضیح سوژه در آخر پست موافق نیستم.راستش ترجیح میدادم پستتونو کمی طولانی تر میکردین و هدف چو رو همونجا توضیح میدادین.این توضیحات یه حالت دافعه ایجاد میکنه برای کسایی که میخوان ادامه بدن.چون اولا براشون تعیین تکلیف شده.که باید فلان کارو انجام بدن و فلان مسیر رو طی کنن.و این وقتی دافعه ایجاد میکنه که نویسنده اینو براشون توضیح بده, نه سوژه!یعنی اگه همینا رو در طول رولتون میگفتین هیچ مشکلی پیش نمیومد.دومین دلیلش اینه که خواننده میبینه شما نقشه و تصوری برای ادامه این داستان دارین.ترس از اینکه شاید نتونه انتظار شما رو برآورده کنه جلوشو میگیره.



این که این بار چند ایراد کوچیک از رولتون گرفتم شما رو به اشتباه نندازه.اینم به خوبی قبلی بود.وقتی میبینم نویسنده ای تواناییش در سطح نسبتا بالایی قرار داره نقد منم ریز تر میشه و به نکته های به ظاهر کم اهمیت هم اشاره میکنم.رول شما ظاهر مرتبی داره.پاراگراف بندی خوبی داره.جمله های شما واضح و روشن و قابل درک هستن.صحنه ها رو خیلی خوب توصیف میکنین.ماجرا رو بیخودی کش نمیدین.خواننده رو خسته نمیکنین.یک راست به اصل ماجرا میپردازین.و به اندازه ای که لازمه مینویسین.الان دیگه فکر میکنم شما از اون دسته نویسنده هایی هستین که اگه طولانی بنویسن هم نباید ازشون ایراد گرفت.چون حتما لازم بوده که طولانی شده.


سوژه خوبی بود.سوژه جدیدی بود.بعد از این همه سال کمتر پیش میاد که به سوژه ای که واقعا جدید باشه برخورد کنیم.کمی هم عجیب بود که به شخصیتی مثل چو چانگ پرداختین.شخصیتی که اصولا توجه کسی رو جلب نمیکنه.کارتون جالب و البته شجاعانه بود.


خوب بود.

موفق باشید.






پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۵۵ چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۲

پروفسور فلیت ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۷ چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۹:۲۷ سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۳
از خوابگاه اساتید هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 288
آفلاین
ببخشید لرد ،


باز هم مزاحم شدیم! گرچه لودو در رابطه با نقد، زیاد به ما اخطار داده ولی خب، جوونی مو (!) باید نقد شیم تا بهتر بشم...

1_ تصحیح شد!

2_ بو خیلی آزار دهنده بود. تاکید این قسمت رو که شما کمی زیادی دونستید بر عکس فکر میکنم لازم بود وجهه طنز و همین طور بد بو بودن یک اتاق بعد از سالها باز نشدن رو بهتر نشون بدم. ولی خب ممنونم!

خب مرسی بابت نقد قبل!

در خواست نقد این پست رو دارم:

زندگی به سبک سیاه پست ...

خیلی خیلی ممنونم.
فلیت ویک !
در ضمن، محفلی می مانیم!


ویرایش شده توسط پروفسور فلیت ویک در تاریخ ۱۳۹۲/۹/۷ ۱۲:۴۹:۰۲
دلیل ویرایش: تصحیح شد!

دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۱۶ دوشنبه ۴ آذر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 101 در بحبوحه سیاهی، چوچانگ:


میدونم درباره دلیل اشتباهات تایپیتون چند بار توضیح دادین.ولی مجبورم بهش اشاره کنم که اگه یکی اومد این نقد رو خوند فکر نکنه اشتباه تایپی اشکالی نداره و زیاد نباید بهش توجه کرد.این اشتباهات وقتی بیشتر از یکی دو تا باشه برای خواننده آزار دهنده میشه.علامتگذاری هم همینطوره.الان این پاراگراف اول شما:
نقل قول:
باران بت شدت میبارید هوا سرد بود نفس هایش به صورت بخاری نمایان بود باید هر چه زودتر از دروازه رد میشد آپارات میکرد هرچه توان داشت در پاهایش گذاشت و شروع به دویدن کرد باران ازارش میداد فقط به دروازه نگاه میکرد تا به محض رد شدن از ان برود.

این پاراگراف فقط یک علامت داره و اونم نقطه پایانشه.ولی پاراگراف شما از ده دوازده جمله تشکیل شده.آخر همه جمله ها و حتی وسطشون به علامت احتیاج داره.وگرنه خواننده بدون حس و بصورت پشت سر هم جمله ها رو میخونه و در نتیجه تاثیری که مورد نظر شماست روش گذاشته نمیشه.جمله های بعدیتون هم به همین شکله.مخصوصا علامت آخر جمله ها رو فراموش نکنین که جمله هاتون ناقص به نظر نرسن.


ایده فلش بک ایده خوبی بود. مخصوصا قسمت مربوط به زنده بودن و اینکه مجبورن همونطوری ادامه بدن جالب بود.


دیالوگ هاتون کمی زیاده.بهتره گهگاهی درباره فضای اطراف، احساسات شخصیتها و حالت هاشون هم برای خواننده توضیج بدین.منظورم آب و هوا و گل و بلبل نیست.مثلا درباره همون صحنه فیلمبرداری و دوربینم میتونستین توضیح بدین و حتی موقعیت های طنز آمیزی ازش در بیارین.مثلا کل گروه مرگخوارا رو پشت صحنه هم تصور کنیم.یکیشون فیلمبرداری میکرد و یکی کارگردانی...


نقل قول:
بلا بر سر خواهرش فریاد زد:
-احمق میفهمی داری غلطی میکنی؟؟

موقع فحش دادن(!) دقت کنین...فحش با هر شخصیتی سازگار نیست.اینجا اشکالی وجود نداشت.در این حدش از شخصیتی مثل بلاتریکس قابل قبوله.


دیالوگ هاتون گذشته از زیاد بودن، خوب بودن.سرگرم کننده بودن.منطقی بودن.شخصیت بلا و نارسیسا و کشمکش بینشون رو به خوبی نشون داده بودین.نکته های طنز آمیز خوبی در پستتون وجود داشت.


سوژه جدیدی که دادین یه سوژه خیلی کلی و بازه.به نظر من سوژه خوبی بود.نفرات بعدی میتونن خیلی راحت این سوژه رو ادامه بدن و دستشون کاملا بازه.فقط در این مورد:
نقل قول:
راستش توی همون چند لحظه ایب که نبودی یه تصمیمایی گرفته شد البته قطعی نیست....کسایی که شبیهشون میشیم ادمای مورد اطمینانی باشن چون ممکنه سری لو برم خرابکاری توی هاگ کار اسونی نیست و از اون جایی که سه نفر باید برن داخل هاگ سه تا ادم رو بری این که شبیهشون بشیم در نظرمون هست.

-خوب کیا؟؟؟

-هری،رون و هرمیون!

اصولا بهتره یه نکته مبهم برای خواننده بذارین.پایان پستتون باید روشن و واضح باشه.خواننده باید کاملا متوجه بشه که داستان به کجا رسید.ولی تعیین یه نکته رو بذارین به عهده نفر بعدی که تشویق بشه به ادامه دادن.مثلا اینجا تعیین این سه شخصیت(هری و رون و هرمیون) رو میتونستین به عهده نفر بعد بذارین.فقط کافی بود کمی راهنماییشون کنین.مثلا بگین این سه شخصیت به فلان دلیل باید از گریفیندور باشن.فقط باید سعی کنین مسئولیتی که به نفر بعدی میدین زیاد سنگین نباشه.مثلا سوژه اینه که مرگخوارا میخوان به محفل حمله کنن.جلسه تشکیل میدن و یهو آیلین میگه:من یه نقشه عالی دارم!
و پست تموم میشه.
اینجا مسئولیت نفر بعدی زیادی سنگینه.در جایی که باید ترغیب کننده باشه، تاثیرش برعکسه.نفر بعدی شاید نخواد ریسک کنه و نقشه مورد نظر شما رو تعیین کنه.کافیه یه مسئولیت کوچیکتر و سبکتر بهش بدیم...یا نصف مسیر رو براش روشن کنیم.مثلا تو همون مثال قبلی آیلین بگه:من یه نقشه عالی دارم.فردا محفلیا میرن سه دسته جارو.وقتی نیستن میتونیم بریم مقرشونو تصرف کنیم...شاید بشه از تابلوی حانم بلک کمک گرفت.


در مقایسه با پست های قبلیتون این یکی رضایت بخش بود.مخصوصا از نظر طنز دارین به سطح قابل قبولی میرسین.فقط نکته های کوچیک رو رعایت کنین.اون تذکر درباره علامت ها رو تو نقد قبلی هم بهتون داده بودم.


خوب بود.

موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.