پست من در
بازي با كلمات و
كارگاه نمايشنامه نويسي ...
=-=-=-
نام : دین توماس
گروه : گريفيندور
سن : 17
تاريخ تولد : همون سالی که هری به دنیا اومده بود!!
گروه: گريفندور
شغل : فعلا در حال تحصیل در هاگوارتز
اصالت: خون اصيل (اصيل زاده)
جنس :پسرم
علايق : خواندن روزنامه پیام امروز! همكاري با هري پاتر در نبرد و شكست دادن اسمشو نبر و ديگر مرگ خواران
چوب جادو: توي خونه مالفوي ها كه زنداني بوديم ازم گرفتن ولي به اليوندر سفارش دادم يكي ديگه براي ساخت با مشخصات چوب راش، 25 سانتي متر، انعطاف پذير، با هسته موي دم تك شاخ
چوبدستي : دسته اش از قسمتی از استخوان اژدها است و آن را با پر طاووس تزئین کردند
جارو : نيمبوس 2000
توانايي ها : آپارات، غیب شدن(کامل یاد گرفتم)، برخی از طلسم های سیاه و نابخشودنی و ... در ضمن اکلامانسی هم بلد هستم
معرفي كلي : يكي از اعضاي محفل ققنوس ، اعضای ارتش دامبلدور و همچنین یکی از دوستان و هم خوابگاهی های هری و رون هستم. به تازگی رابطه ی صمیمانه ای با هری ایجاد کردم به طوری که حالا در جمع هری، رون و هرميون هستم. پس از مرگ دامبلدور هری وقتی رابطه نزديكي با جيني ويزلي پيدا كرد به دليل اينكه من دوست قديمي اون بودم كمي از من بدش ميومد ولي در جريان يافتن هوراكسس ها كه بود وقتي از فعاليت هاي من و نويل لانگباتم در هاگوارتز با خبر شد بيشتر از قبل از من خوشش اومد ... کمی بچه نه نه تشریف دارم و به حرف دیگران و به خصوص خوانواده و به ويژه مامانم بسیار اهمیت میدم که این یکی از نقاط ضعف من است... در ضمن از جن های خونگی هم خوشم نمیاد و تا می تونم اذیتشون میکنم :). در معجون سازی جزو افراد برترم و در کلاس های تغییر شکل هم با هرميون در رقابتم به طوری که کسی به پای ما دو نفر نمی رسه... ولي باز هم در هنگام مبارزه با ديوانه ساز ها اعصابم رو از دست مي دم و باعث ميشه كه هول بشم :(. به تازگي به خوندن كتاب هاي جادوي سياه علاقه مند شدم.... خلاصه كه ديگه فعلا همينا بسه.
این شخصیت گرفته شده.