بهترین تعریف برای کلمه گیاه در گیاه شناسی جادویی چیست؟در زبان ما جادوگران و ماگل ها تعریفات و توصیفات زیادی برای گیاه ارائه شده است . از آن جمله که الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین در حدود 70 سال پیش گیاه را به عنوان هر چیز رستنی از خاک و متولد شده و برآمده از آن تعریف نموده است . بالیدیو مارکنی یکی از محققین گیاه شناسی از صنف ما جادوگران گیاه را به این عنوان تعریف کرده است :
گیاه آن چیزی ست که هم بتواند یه صورت خود به خود و هم با مراقبت رشد کند ، کاربرد داشته باشد ، رنگ سبز برای آن تعریف نمی شود ، و بافت های بدن آن مانند ما و جانوران گوشتی نباشد!
آلبرت دولاچفسکی جادوگر روسی نیز گیاه را به روش زیر تعریف کرده است :
دانه ایی از هر ماده ایی را در دل خاک قرار دهید اگر به آن رسیدگی نمودید و در طی چند روز آن دانه عکس العملی از خود نشان داد بدانید که آن یک گیاه خواهد شد در غیر این صورت فقط می توان آن را سنگ نامید!
گرچه توصیفات و تعریفات زیادی از گیاه به دنیای جادوگری و ماگلی ارائه شده است اما این سه تعریف بیش از هر توصیف دیگری در هر دو جامعه مورد تایید واقع شده است .
روش های تکثیر و تولید مثل گیاهان توسط ماگل ها:قلمه زدن :
قلمه قسمتی از گیاه است که معمولا حاوی جوانه بوده و بعد از جدا کردن از پایه ، در محیط کشت ریشهدار میگردد. قلمه زدن معمولترین روش ازدیاد غیر جنسی بوده که آسانتر و ارزانتر از دیگر روشهای غیر جنسی میباشد. گیاهان تولید شده از طریق قلمه گیری شبیه پایه مادر و شبیه یکدیگر بوده و در آنها تفرقه صفات حاصل نمیشود.
خوابانیدن شاخه :
در این روش شاخه مورد نظر را قبل از جدا کردن از پایه مادر ، در محیط کشت ریشهدار نموده، سپس از پایه مادر جدا میکنند و به عنوان گیاه جدید مورد استفاده قرار میدهند. در شاخههایی که به عنوان وسیله ازدیاد بکار برده میشوند، ریشههای نابجا حاصل میشود.
پیوند زدن :
پیوند عبارت است از اتصال دو قطعه از بافت زنده گیاه بر روی یکدیگر که منجر به تشکیل یک گیاه مستقل میگردد. قسمت بالای محل پیوند را پیوندک مینامند. پیوندک وظیفه عمل فتوسنتز و تشکیل محصول را به عهده میگیرد. پایه بخش پایین محل پیوند است که قسمتی از تنه و سیستم ریشه را بوجود میآورد.
ازدیاد بوسیله ساختارهای رویشی :
برخی از گیاهان نظیر گیاهان چند ساله علفی دارای ساختارهای ویژه رویشی میباشند که میتوان گیاه مورد نظر را توسط این نوع ساختارها ، زیاد کرد. از این ساختارها میتوان به پیاز ، ساقه غدهای ، ریزوم ، پاجوش و ... اشاره کرد.
ریزازدیادی :
این روش شامل تولید گیاه با استفاده از قسمتهای بسیار ریز گیاه نظیر بافتها و یاختهها در شرایط ضد عفونی شده و در محیط کشت مصنوعی با استفاده از سیستم درون شیشهای میباشد. این روش را بطور کلی ، کشت بافت میگویند.
مقاله ای در مورد تاریخچه زندگانی اینکاها :امپراتوری اینکا در قرون پانزدهم و شانزدهم توسعه پیدا کرد. این امپراتوری بوسیله فرمانروای اینکا که خود را خدایگان می پنداشت، اداره می شد. پایتخت آن، شهر کوزکو ، در ارتفاعات آند بود. شبکه ای از راههای عالی ، تمام بخشهای امپراتوری را به هم وصل می کرد و امکان اداره بیش از ده میلیون جمعیت و غلبه بر تقریبا همه قبایل همسایه را برای اینکاها، فراهم می کرد. وقتی اسپانیایی ها در سال 1532 م از راه رسیدند، امپراتوری اینکاها در اوج خود بود. فاتحان اسپانیایی به طمع طلا و نقره اینکاها، این تمدن را در عرض چند ماه نابود کردند.
این امپراتوری در زمان اوج خود، سرزمینهایی ما بین اکوادور و شیلی کنونی را در بر می گرفت.
بخشهای مختلف از طریق 25000 کیلومتر (15500 مایل) جاده و پل به یکدیگر وصل می شد. مردم پای پیاده سفر می کردند. اسب با وسیله نقلیه چرخ دار وجود نداشت. منزلگاهها به اندازه یک روز پیاده روی با همدیگر فاصله داشتند. اینکاها از قاصدهایی به نام «چاسکویی» استفاده می کردند. آنها آنقدر سریع بودند که حتی هنگامی که حاکم در پایتخت، شهر کوزکو، در فاصله 400 کیلومتری (250 مایلی) از دریا زندگی می کرد، ماهی تازه برای او می آوردند.
فرمانروای اینکا را سوار بر یک تخت روان سایبان دار (مانند شکل) از نقطه ای به نقطه دیگر حمل می کردند.
امپراتوری اینکا بیش از ده میلیون جمعیت داشت. این امپراتوری در زمان اوج خود، مناطقی از کشور پرو، جنوب بولیوی، اکوادور، شمال شیلی و جنوب آرژانتین را شامل می شد. رهبران اینکاها بدون خط و کتابت یا وسایل نقلیه چرخدار بر این منطقه وسیع حکومت می کردند.
کشاورزی پایه و اساس زندگی اینکاها را تشکیل می داد. سال کشاورزی در ماه اوت، هنگامی که فرمانروای اینکا اولین شیار را در زمین بوسیله دیلمی نوک تیز از جنس طلا ایجاد می کرد، آغاز می شد. تمام زمینهای قابل استفاده به زیر کشت می رفت. آبراه های طولانی، زمینهای کویری ساحل را آبیاری می کردند، در حالیکه در دامنه شیب دار کوهها، شیارهایی به شکل پلکان ایجاد می شد تا آب پر ارزش را نگه دارد. کشاورزان اینکا برای تغذیه سپاهیان، کاهنان و همچنین خودشان به کشت غلات می پرداختند. آنها گوشت مورد نیاز خود را از راه پرورش خوکچه هندی تامین می کردند. چوب کمیاب بود و سوخت منازل آنها از فضولات لاما (شتر بی کوهان آمریکای جنوبی) تامین می شد.
هر کشاورز اینکایی مجبور بود زمین خود را ترک کند و به مدت پنج سال برای دولت کار کند. این کار اجباری به نام میتامعروف بود. او مجبور بود به عنوان معدنچی، کارگر راهسازی که او از خانه اش دور بود، همسر او روی مزرعه خانوادگی کار می کرد. ایالات مختلف امپراتوری اینکا، انواع کارگران مختلف دولتی را تامین می کردند. هر کس به شکلی کمک می کرد. بیکاری و فرد بیکار وجود نداشت.
هر ناحیه بوسیله یک کوراکا، مسئول دولتی، اداره می شد. او مراقب بود تا همه خانواده ها مالیات غله و میتا (کار مجانی) را پرداخت نمایند. او راههای محلی و پلها را مورد بازرسی قرار می داد. او حتی ازدواجها را ترتیب می داد. کوراکاها خانه های زنان خانه دار اینکا را بازرسی می کردند و مراقب بودند تا آنها خانه هایشان را تمیز و مرتب نگه دارند.
زنان اینکا، پشم لاما (شتر بی کوهان آمریکای جنوبی) و آلپاکا (نوعی شتر بی کوهان آمریکایی) را می ریسیدند و از آن لباس می بافتند. آنها لنگ، پیراهنهای گشاد و بلندی که تا روی زانو می رسید، و رداهای گرم می دوختند. در دره های ساحلی، جایی که پنبه کاشته می شد، مردم لباسهای نازکتری می پوشیدند.
ینکاها زبان نوشتاری یا شمارش و عدد نداشتند. به جای آن از کویپو استفاده می کردند. کویپو ، یک رشته (طناب) بود که رشته های رنگی مختلفی با ضخامتهای متفاوتی از آن آویزان بود. این رشته های آویزان برای نشان دادن مقادیر مختلف چیزها به آن وصل می شدند. بایگانی های ضبط شده روی کویپو، در یک دفتر مخصوص در شهر کوزکو (پایتخت) نگهداری می شدند. دولت معمولا اطلاعات ارزشمندی درباره وضعیت جمعیت هر منطقه، میزان برداشت محصول و مقدار دقیق پشم، اسلحه و فلزهای قیمتی موجود در انبارها در اختیار داشتند . سیستم کویپو نشان داد که هیچ کس در پرو دچار گرسنگی نشده بود. هنگامی که محصولات کشاورزی در منطقه ای دچار نقصان می شد، تولیدات اضافی مناطق دیگر در بین مردم آن منطقه تقسیم می گردید.
فرمانروای اینکا بر امپراتوری وسیعی حکومت می کرد. مردم معتقد بودندکه او از فرزندان خدای خورشید است. امپراتور اینکا یک نوار طلایی کوچک که انتهای آن قرمز بود، به سر خود می بست. لباسهای او را کاهنه هایی که تحت آموزشهای خاصی قرار گرفته بودند، می دوختند. تمام طلا و نقره اینکاها جزو گنجینه شخصی امپراتور محسوب می شد. او در ظروف طلا و نقره غذا می خورد و بر تخت طلایی می نشست. هر چند که امپراتور اینکا از همسران متعدد خود بچه هایی داشت، همیشه یکی از خواهرانش به عنوان ملکه برگزیده می شد، چرا که تنها او از نظر مقام با امپراتور اینکا در رده مساوی قرار داشت. هنگامی که یک امپراتور اینکا از دنیا می رفت، ثروت او برای تزئین قبر و آرامگاه او صرف می شد. این به آن معنی بود که جانشینان او می بایست ثروت جدیدی برای خود دست و پا می کردند. شاید این مسئله بتواند دلیل حرص بیش از حد اینکاها را برای گسترش امپراتوری خود، بیان کند. همچنین ممکن است روشنگر این نکته باشد که چرا اینکاها آنقدر مراقب مناطق تحت سلطه خود بودند.
بر اساس افسانه های اینکاها، شهر کوزکو توسط «مانکوکاپاک» ساخته شد.
اینکاهای ساکن شهر کوزکو، ناحیه کوهستانی آند را در همسایگی خود تسخیر کردند.
حاکم اینکا، پاچاکوتی اینکا یوپانکوی، به قدرت می رسد. او به همراه پسر جنگجویش، توپالینکا یوپانکوی، بیشتر قبایل ساکن کوههای آند را مطیع خود می سازد.
توپالینکایوپانکوی، می میرد. در این زمان امپراتوری اینکا سرزمینی را به طول 4000 کیلومتر (2500 مایل) در کوههای آند و نیز در امتداد سواحل اقیانوس آرام، در بر می گرفت.
فرمانروای اینکا، هولیناکاپاک، قبل از انتخاب جانشینش می میرد. نتیجه این حادثه جنگ داخلی بین دو تا از پسرانش، هواسکار و آتاوالپا، بود. آتلوالپا در شهر کاجامارکا سلطنت خود را مستقر می کند. او سرانجام برادر خود را شکست داده و او را می کشد.
ماجراجوی اسپانیایی، فرانسیسکو پیزارو ، پاناما را به قصد پرو ترک می کند. او با شنیدن اخبار تحریک کننده درباره ثروت اینکاها، دولت اسپانیا را قانع می کند تا وسایل سفر بهتری برای اکتشاف در اختیار او قرار دهند.
« پیزارو» به کاجامارکا قدم می گذارد. قاصدهای آتاوالپا او را در جریان پیروزی فاتحان اسپانیایی قرار می دهند و او برای آنها هدایای ارزشمندی می فرستد. پیزارو با اسیر کردن آتاوالپا در اولین فرصت به او پاسخ می دهد. حاکم اینکاها در ازای آزادیش، یکی اطاق پر از اشیاء گرانبها شامل طلا و نقره به پیزارو پیشنهاد می کند.
پیزارو بعد از دریافت حق آزادی بسیار چشم گیر آتاوالپا، او را به ایجاد شورش علیه اسپانیایی ها متهم می کند. بدستور پیزارو، آتاوالپا را خفه می کنند و امپراتوری بدون فرمانروای اینکا فرو می پاشد.
پیزارو شهر لیما را به عنوان پایتخت خود انتخاب می کند. هنگامی که اولین فاتحان در بین خود شروع به جنگیدن می کنند، دولت اسپانیا کشور پرو را فتح می کند.
پیزارو در شهر لیما بدست رقبای اسپانیایی خود به قتل می رسد.
اسپانیایی ها آخرین ایالت مستقل اینکا را فتح می کنند و سر توپاک آمارو، آخرین فرمانروای اینکا، را از بدن جدا می کنند. مردم اینکا به عنوان برده روی مزارع بزرگ و معدنهای طلا و نقره برای اسپانیایی ها کار کردند.
پروفسور فقط خواهشا مثل ترم قبل 5 ندید ...من شبانه روز برای این پست وقت گذاشتم ها!
با تشکر :