ترم هفتم هاگوارتز
تدریس ِ دفاع در برابر جادوی سیاه
جلسه اول: جادوی سیاه!!با آرامش خاصی در راهروی باریک طبقه هفتم پیش میرفت. شنل تیره رنگش بر اثر نسیم ملایمی که از پنجره های نیمه باز وارد قلعه میشد، پیچ و تاب می خورد. موهای لختش مرتب تر از همیشه به نظر میرسد و در چشم های سبز رنگش شرارت و برق خاصی دیده میشد. به انتهای راهرو رسید، به سمت چپ پیچید و با مکث کوتاهی وارد کلاس شد.
بلافاصله نجواهای اکثرا دانش آموزان فرو نشست ولی به وضوح میتوانست صدای پیتر را بشنود که با ترس به پرسی میگفت: باب این بشر روانیه! ترم پیش استاد گیاه بود یک چیزایی توی گلخونه بهمون نشون میداد که تن آدم میلرزید! فکر کن حالا استاد دفاع باشه... !!!
آلبوس سوروس پاتر لبخند نامحسوسی زد و در حالی که چهره تک تک دانش آموزان را از نظر می گذراند شروع به صحبت کرد:
-سلام دوستان ِ من. پروفسور پاتر هستم، استاد جدید درس دفاع در برابر جادوی سیاه!
عده ای با جذابیت و عده ای دیگر نیز با اضطراب به او خیره شده بودند. به آرامی در محیط باز اما نیمه تاریک کلاس شروع به قدم زدن کرد. نگاهش به کتاب و کاغذهای پوستی هرمیون دوخته شد و ادامه داد:
-در کلاس من جز چوب جادو نیاز به چیز دیگه ای ندارید. فقط چوبدستی و قدرت ذهنی ِ خودتونه که شما رو در برابر جادوی سیاه حفظ می کنه نه یک مشت کاغذ و کتاب! خب خب ... یک ضرب المثل ِ مشنگی هست که میگه «ادب از که آموختی؟ از بی ادبان!» این جمله ساده پایه و اساس این ترم ما رو تشکیل میده. شما در ترم های گذشته اصول مقدماتی و یک سری طلسم های دفاعی رو آموختید. همین کافیه. من معتقدم هیچ چیز جز آموزش جادوی سیاه نمیتونه دفاع ِ اون رو هم یاد بده. بهترین دفاع حمله است!
سکوتی ناگهانی بر کلاس حاکم شد و دانش آموزان با هیجانی آمیخته به ترس به او خیره شدند. بعد از چند ثانیه نارسیسا دستش را بلند کرد و به آرامی پرسید:
-پروفسور، شما می خواید خود ِ جادوی سیاه رو به ما یاد بدید؟ ولی... ولی این بر خلاف اصول و قوانین تعریف شده در وزارت سحر و جادو و هاگوارتزه!
پروفسور پاتر با قاطعیت پاسخ داد:
-خط مشی این کلاس رو من تعیین می کنم دوشیزه مالفوی نه وزارتخونه یا مدیریت مدرسه! در این دوران هیچ چیز بیشتر از یادگیری جادوی سیاه نمیتونه به شما کمک کنه. هرچند با شناختی که از ایگور کارکاروف دارم شک دارم مشکلی پیش بیاد!
با دیدن چهره هاج و واج نارسیسا لبخندی زد و ادامه داد:
-جای نگرانی نداره. من شرایط کلاس و دامنه ی اجرای جادوهای عملی رو کنترل می کنم و اجازه نمیدم امنیت شما به خاطر بیفته. کسانی که ترم پیش در کلاس گیاهشناسی شرکت می کردند این موضوع رو میدونن.
دانش آموزان ِ ذکر شده: ماااااااااااااع
نیشخندی زد و در حالی که دستش را به سوی دانش آموزان باز کرده بود ، گویی می خواست آنها را در آغوش بگیرد ، با صدای شادابی گفت:
-در هر جلسه من شما رو با بخشی از جادوی سیاه آشنا می کنم و اجرای عملی بعضی از اون ها رو یاد می گیرید. من به شما آموزش میدم که چطور از جادوی سیاه برای خدمت به خودتون استفاده کنید. هیچ چیز بهتر از جادوی سیاه
کنترل شده نمیتونه به شما برای دفاع در برابر دشمنانتون کمک کنه.
و مهم ترین نکته، همیشه یادتون باشه که شما اجازه ندارید جادوی سیاه رو بر علیه دوستان ِ خود و یا افراد ضعیف به کار ببرید. این عمل به دور از ویژگی های یک جادوگر شریفه. ولی در مقابل کسانی که قصد آسیب زدن یا کشتن شما رو دارن معطل نکنید. دل رحم باشید ، به راحتی شکار میشید!
سپس چشمکی زد و در حالی که تکلیف جلسه بعد با خطوط درخشان بر روی تخته ظاهر میشد از کلاس خارج شد.
تکلیف رول:ایگور کارکاروف ، جادوگر قدرتمند و مدیر مدرسه هاگوارتز ، در
کوچه ناکترن در حال معامله ی وسایل غیر قانونی هست. شما برای جلوگیری از کارش با او وارد مبارزه میشید.
کوچه ناکترن یکی از فرعی های کوچه دیاگون هست که پر از جادوی سیاهه. مواظب باشید!