1- ادامه ی نمایشنامه ی بالا، از اونجایی که سه تا ستاره(***) داره. 8 امتیاز!دراکو : ااااااااااه چقدر وز وز می کنین ... بسه دیگه اعصاب ندارم...
کریچر : چیه؟ ... زدی ما رو له کرده الانم از رومون نمیری کنار تازه غر غرم می کنی؟! ... عجب رویی دارن این مردم!
دراکو : باب خب چی کار کنم منم مثل شما ها چسبیدم به دیفال ( مدل آنیتایی! ) نمی تونم کنده بشم ...
هدویگ : پس حد اقل این قدر غر غر نکن اعصاب ندارم ... با نوک میام تو شیکمتا!!
دراکو : چیه ... فکر کردی می تونی با این تهدیدا منو خر کنی؟! ... نه داداش ... نه عمو ... نه بابا ... نه مامان ... نه ... کور خوندی ... الان هیچی از دستت بر نمیاد .... فکر کردی گوشای من مخملیه؟!
هدویگ که به طرز عجیبی خودش رو از دیفال جدا کرده بود و جلوی دراکو ظاهر شده بود گفت : نه داداش ... نه عمو ... نه بابا ... نه مامان ... حالا بازم حرفی هست؟!
دراکو : چی؟
... تو؟ ... چه جوری؟ ... نـــــــــــــــــــه
... آنیــــــــــتا شوهرتو کشتــــــــــــــن!!!
راوی : و در همین لحظه بود که اتفاق وحشتناکی افتاد که امیدوارم برای هیچ کدوم از شما نیفته ... هدویگ با نوک خود به شیکم دراکو حمله کرد ...!! و چون دراکو با چسبیدن به دیفال بسی نازک شده بود نوک هدویگ نه تنها شیکم دراکو بلکه شیکم سی و خورده ای بچه ی دیگه که پشت دراکو بودن و اونا هم به صورت ورقه ای در اومده بودن دریده شد ...
... و این است عاقبت کسی که بخواهد در برابر آنیتا بایستاد ... یا کسانی که بخواهند در کار او ... آن استکبار عظیم فضولی کنند
2- یا بگید که اون چه طلسمی هست که باعث شده سپاه کمبوجیه هنوز که هنوزه در بیابانهای مصر مدفون بمونه؟! سعی کنید کامل باشه؛ داستان کمبوجیه : روزی روزگاری در زمان ها دور و دراز سپاهی بود که زیر فرماندهی کمبوجیه قرار داشت ... از قضا این سپاه روزی در بیابانی بی آب و علف در حال حرکت بود که فردی ناشناس و نقاب دار در برابر این سپاه ظاهر شد کمبوجیه با حالتی که خشانتی آنیتا وار از صدایش می بارید پرسید : سیاهی کیستی؟!
سیاهی : سیاهی هستم یک مسافر!
کمبوجیه : از ما چه می خواهی؟
سیاهی : ذره ای آب و غذا!
کمبوجیه : اگر فکر می کنی ذره ای از آن ها را به تو می دهم کور خواندی!
سیاهی : اما من تشنه ام ... و گرسنه!
کمبوجیه : کور خواندی عزیز!
سیاهی : خواهش می کنم!
کمبوجیه : هرگز!
سیاهی : باشد ... خودتان این گونه خواستید ...
و در همین حین سیاهی چوبدستی خودش رو در آورد و اون رو به سمت کمبوجیه گرفت ...
کموجیه : این است شمشیر برانت دلاور؟!
سیاهی در چشمان کمبوجیه زل زد و زیر لب زمزمه کرد : تاندر برد!
کمبوجیه : چه می گویی؟! ... هذیان؟! ...
اما دیگر نتوانست به صحبت خود ادامه دهد زیرا طوفانی از شن و ماسه بر سر و رویش می بارید و او و سپاه عظیمش زیر در یایی از شن مدفون شدن ... و طی سال ها هنوز که هنوزه اونا توی نقطه ای ناشناس از کویری بی آب و علف باقی مانده اند ...
نحوه ی اجرای طلسم : اول باید چوبدستی رو با زاویه ی 90 درجه نسبت به بدنمون بگیریم و بعد باید توی چشمای قربانیمون زل بزنیم و توی ذهنمون تمام اشیایی رو که در اطراف ما هستن در نظر بگیریم و بعد باید زیر لب با صدایی نه چندان بلند بگیم : تاندر برد!
و با این دستور العمل طوفانی از اجسام اطراف قربانی او را زیر خود پنهان می کند ...
خصوصیات این طلسم : این طلسم به رنگ نارنجیه و دمای این طلسم 12 درجه ی سانتی گراد بالای صفره و این طلسم به صورت مارپیچ در هوا حرکت می کنه تا به قربانی برسه ...
3. بگید اون چه طلسمی بوده که باعث شده هرم جیزه، هنوز دارای مکانهای پنهانی باشه که دست کسی تا به جال بهشون نرسیده. 8 امتیاز!طلسم هاید پلیس
خصوصیات طلسم : این طلسم به رنگ قهوه ایه و دمای 100 درجه ی سانتیگراد داره و باعث پنهان شدن مکان هایی می شه که ما می خوایم از دسترس دیگران خارج باشن!
نحوه ی اجرا : باید در این طلسم تمام مکان های مورد نظری رو که می خوایم پنهان کنیم در نظر بیاریم بعد چوبدستی رو به شکل یک دایره ی بزرگ روی هوا حرکت بدیم و بعد این ورد رو به زبون بیاریم : هاید پلیس ( Hide Palace )
توضیحات : این طلسم توسط توتاناخا یکی از جادوگران مصری اختراع شده و روی هرم جیزه برای اولین بار اجرا شده ...
مقاله:مشخصات، نحوه ی اجرا و تاریخچه ی طلسم" شپلخیوس" رو می نویسید! البته این رو هم بگید که اگه یکی بیش از اندازه این طلسم رو اجرا بکنه، چه بلایی سرش می یاد! 14 امتیاز!مشخصات :این طلسم به رنگ صورتی پر رنگه و 300 درجه ی سانتی گراد حرارت داره ( !!!!! ) ولی هنگام بر خورد با بدن قربانی به طرز چشم گیری حرارتش پایین میاد و به 90 درجه ی سانتی گراد می رسه ...
تاثیرات این طلسم روی قربانی به صورت پرتاب شدن قربانی و دردی شدید در قفسه ی سینه می شه که قربانی تا وقتی به مانعی برخورد نکنه از پرتاب شدن باز نمی ایسته!!!
نحوه ی اجرا :ورد شپلخیوس باید با تمام عصبانیت فریاد زده بشه و در غیر این صورت تاثیر خود را نخواهد داشت ... در هنگام تلفظ این ورد باید روی حروف ش و خ خیلی تاکید بشه ... حرکت چوبدستی باید به صورت ضربه ای و به سمت قفسه ی سینه ی طرف مقابل باشه ...
تاریخچه ی طلسم :این طلسم توسط شخص شخیص مرلین کبیر ابداع شده و روی تمام جادوگران سیاه امتحان شده ... از طریقه ی ابداع این طلسم توسط مرلین اطلاعی در دسترس نیست ...
توضیحات : اگر کسی این طلسم را بیش از اندازه به کار ببرد به طرز وحشتناکی بدنش شروع به پوسیدگی می کند و این پوسیدگی تا تبدیل شدن فرد به اسکلت ادامه خواهد داشت و در این صورت فرد استفاده گر شپلخ شده است ...