جیمز،آل و تد درحالی که از سر و کول چارلی بالا می رفتن فریاد میزدند:دایی!قصه بگو!دایی!لطفا!لطفا!دایی!
چارلی درحالی که سعی میکرد آن ها را از خود براند گفت:آخه بچه ها!من مثلا دارم استراحت میکنم!جیمز موهامو نکش!تدی تو دیگه چرا؟!آل،لطفا دست از سر این زخم های من بردار،باور کن اگه خودت میسوختی این قدر خوشت نمیومد!ولم کنید!باب...باشـــه قصه مـــیـــگـــم!
آل،جیمز و تد:
چارلی آهی کشید و به سه بچه (کنه!) مشتاق که دورش نشسته بودن نگاه کرد و شروع به صحبت کرد:امروز می خوام راجع به یه حیوون براتون قصه بگم.این حیون شبیه جنه،از جن خونگی هم بزرگ تره.صورتش نوک تیزه و وقتی میخنده صداش بچه هارو به سمت خودش جذب میکنه.
آل درحالی که با کلاه وزارت بازی میکرد پرسید:دایی اسمش چیه؟
- آل!
- بله دایی؟پرسیدم اسمش چیه؟
- آل ،پسر خوب!
- دایی میگی اسمش چیه یا کاری کنم نتونی پاتو تو وزارت بزرای؟
چارلی:
دایی جون!آلبوس جان!اسم اون جانور آله!چرا خشن میشی تو؟!داشتم می گفتم.یه روز یه پسری بود به اسمه برونو اشمیدت.یه روز که داشت تو حیاط خونشون بازی میکرد که صدای خنده شنید.اون به سمت صدای خنده حرکت کرد.ناگهان یه حیونی دید که همونه آله قصه ما بود!آل که داشت قهقهه میزد باعث شد برونو به سمتش حرکت کنه.وقتی اون خیلی نزدیک شد،آل خنده اش رو قطع کرد و دهنش رو باز کرد تا برونو رو بخوره.برونو از این که آل خنده اش رو قطع کرد عصبانی شد و پاتیل باباش رو محکم کوبید توکله آل و آل بیچاره مرد!دیگه ولم کنید کلی کار دارم!
فردا صبحآلبوس توی حیاطه خونه مامان بزرگ ویزلی نشسته بودو بازی می کرد ناگهان صدای خنده ای از پشت پرچین شنید!
ذهن آلبوس:نکنه این آل باشه!بزار پاتیل بابا رو بردارم بعد ببینم صدا از کجاست!
چند دقیقه بعد آلبوس با قدم های آرام خودش رو به پرچین رسوند و از بین اون سرک کشید.یه موجودی ه از جن خونگی بزرگ تر بود اون طرف پرچین می خندید.
جن(آل!):
آل(آلبوس):
آل:
آل:تو چه قده بانمکی آل!
من تو رو میخوام!دق!
آلبوس، آل را درون پاتیل انداخت و در آن را محکم بست.سپس راهی اتاف دایی چارلی شد.
اتاق چارلی- دایی!کمکم می کنی؟
- البته دایی جون!چی پشتت قایم کردی؟وروجک!پاتیل باباتو برداشتی بچه بد؟
آلبوس در پاتیل را باز کرد و آن را واژگون کرد تا موجود درون آن بیرون بیفتد.سپس گفت:دایی این آله!
آل:
چارلی که در یک عملیات انتحاریک پشت تختش قایم شده بود گفت:دایی!
اینو از کجا اوردی؟می خوای چه کارش کنی؟!
آلبوس چکی به گوش آل که می خواست او را قورت بدهد نواخت !و گفت:می خوام برای کلاس پروفسور دنیس تربیتش کنم!میشه کمک کنی؟
چارلی وقتی چشم غره آلبوس را دید قبول کرد!
فردا صبح در حیاطچارلی که دو عدد صندلی،مقداری سوسک درون یک ظرف و دو بطری نوشیدنی کره ای با خود آورده بود گفت:"دایی،برای این که خوب تربیتش کنی باید هرکاری میخوای بهش یاد بدی اول خودت بکنی." سپس روی صندلی نشست و بعد به آل اشاره کرد(این آل نه اون آل!)آل هم بلافاصله روی صندلی دیگر نشست!
چارلی رو به آل(اون آل نه این آل!)کرد و گفت:موجود باهوشیه!باهاش تمرین کنی یاد میگیره.باید وانمود کنی داری کاری که میخوای اون بکنه رو انجام میدی.فهمیدی؟من برم یه لحظه دستشویی!
10 دقیقه بعدچارلی آل و آل را دید که روی دو صندلی نشسته اند و با هم نوشیدنی کره ای می خورند.چارلی پرسید:دایی،این عمو دامبلدور نبود الان از این جا رفت؟خوب این چه کارایی یاد گرفت؟
آلبوس مقداری از نوشیدنی خورد و جواب داد:تقریبا همه چیز دایی!فقط یه چیزی،ممکنه ما یه کاری رو انجام بدیم اما نخوایم آل یاد بگیره،اما اون یاد بگیره؟
چارلی جواب داد:خوب آره احتمالش زیاده،چی شده حالا؟
آلبوس مظلومانه گفت:هیچی دایی،من یه کاری با عمو دامبلدور داشتم،می خواستم ببینم این آل هم یاد گرفته یا نه!
چارلی:
آل:
1. چگونه ميتوان يك اژدها را رام كرد؟دنیس با این سوال های انحرافی نمی تونی کسی رو که سال ها با اژدها کار کرده خام کنی!اژدها رام نمیشه!من این موها رو جلوی آتیش منقل که قرمز نکردم!
2. در اولين برخورد با يك جانوارن، مهم ترين چيز چيست؟خونسرد باشیم و نترسیم.در بعضی موارد به جونور مورد نظر تعظیم کنیم.بهش غذا هم بدیم.چش تو چش و فیس تو فیس شدن هم از دیگر نکات مهم است!
3. در كلاسهاي مراقبت از موجودات جادويي، چه كسي پياپي دچار بلا و دردسر ميشود؟برادرم پرسی ویزلی!(من این روزا خیلی تو نقش خودم فرو رفتم!)
4. در مقابل يك گرافورن چگونه بايد از خود دفاع كرد؟یک عدد گلگومات لازم است تا پشت جانور بنشیند و به جای این که ما زخمی شویم او زخمی شود!(ستاد حماین از غول های غارنشین!)
5. غول ها به چند دسته تقسيم ميشوند؟دو تا!با بخار بی بخار!یعتنی بی بخار و غارنشین.
6. زنبور غمزا چگونه جانوريست؟یه جانور تریپ زنبور که نیش نمیزنه و مایع لزجی که تولید و پرت می کنه باعث نابینایی میشه.باید حمومش کنیم تا بمیره(به عبارتی روش آّب بریزیم)
7. چند وقت است كه جادوگران در پي رام كردن و تربيت جانوارنند؟طبق فرمایشات استاد یه قرنی میشه!
8. جفت پا در دهان زدن، آيا مخصوص جانوارن است؟روی هر جانداری کاربرد داره معمولا!
9. بارتي در مقابل كدام جانور شكست خورد؟گرافورن
10. اگر جانور از خوردن غذايي كه به او ميدهيم خودداري كرد، بهترين كار چيست؟به جونور لبخند میزنیم و سوت زنان از پیش اون دور میشیم!