سلام بردلی.خوشحالم که از داستان میکل آنژ خوشت اومده. برای من خیلی تاثیرگذار بود وقتی که اولین بار شنیدم. حالا سعی میکنم با دقت به پرسشهاتون پاسخ بدم:
1- ببینید همه یک روی چیز دارند بالاخره. همون روی سگ. دیگه چه برسه من که خودم اصلا سگم! یعنی شبها که میخوام بخوابم، اصلا سگ میشم و میخوابم چون اونطوری خیلی نرمتر و راحتتر هستش. من خیلی تلاش میکنم که طبق شعار دولت یعنی "دوستی و دوپامین" (دو دو!) واقعا دوستانه و مهربان رفتار کنم. ولی تضمینی نیست. شاید وسطای دولت اون روی سگم اکتیو بشه. به همین دلیل باید یک کیف اضطراری همراه معاون اول وزارتخانه باشه که هروقت چنین اتفاقی افتاد، من رو به یک طریقی بتونن مهار کنن.
2- والا من سگم! یعنی اصلا کارم نگهبانی از گوسفندانه. درسته نژادم جرمن شفرد نیست، ولی خب بازم سگ نگهبانی ام.
صادقانه میگم که ریموس جدای از این رقابت همه جوره برای من عزیزه. همیشه وقتی ماه کامل میشه من هواشو دارم، همونطور که اون در تمام مواقعی که ماه کامل نیست، هوای منو رو داره.
ولی این مسئله رو تکذیب میکنم که دورهمی گوسفند میزنیم. برگر شاید، ولی گوسفند زنده خیر!
3- خداروشکر ول کنم خراب نیست.
4- من بیدفاعم. چون اصلا زندگی من براساس همین بدشانسی ها شکل گرفته. جیمز هم وقتی کشته شد، انگشت اتهام به سمت من دراز شد. چون در زمان نامناسب و در مکان نامناسبی حضور داشتم. همون شب هم من نوشیدنی کرهای زیادی خورده بودم و متاسفانه چیزی رو به خاطر ندارم. اما یادمه صبح در کنار یک سگ دیگه بلند شدم و خبری از گربه نبود.
5- چقدر خوب! ممنون. آواتار کار خودمه و امضاء کار داداش ریموسه.
دمت گرم بردلی بابت حضورت.
سلام خانم دلاکور.نقل قول:
من من! من من! منم تک تک اینا رو دوست.
من چیزای رنگارنگ و رنگینکمونی هم دوست دارم. ولی شما بلک هستین! آیا قراره شاهد ظلم به سایر طیفهای رنگی باشیم؟
چقدر خوشحال کننده است که شما هم این هارو دوست دارید. حقیقتش میگن تمام طیفهای رنگی از نور سفید به وجود میاد. مثل همین منشورهای ماگلی که نور سفید بهش تابیده میشه و انواع رنگهای زیبا رو به وجود میاره. ولی همونطور که گفتید من بلکم! حداقل خوشحالی من اینه که چون سیاهی هست، سفیدی هم معنا پیدا میکنه و زیبایی رنگهای دیگه به چشم میان.
نقل قول:
من دوست دارم وزیر در دل مردم باشه و تو سوژهها بعنوان وزیر حضور به عمل برسونه. آیا شما اینو برای ما عملی خواهید کرد یا صرفا تک و توک سوژههایی در وزارتخونه نشون از حیات و وجود وزیری در سطح جامعه جادویی میده؟
نقل قول:
چرا وزیر باید محدود به تنها دو انجمن باشه وقتی بالاترین قدرت بعد از مدیران در کل ایفای نقشه؟ آیا شما برنامههایی با همکاری سایر ناظرین ایفای نقش یا دستوراتی برای اونا خواهید داشت که جولونگاه خودتون رو تنها محدود به همین دو انجمن نکنین؟
چون دو پرسش باهم مرتبط هستش، یک پاسخ براش دارم. اول بخش دوم رو بهش میپردازم.
در ادامه این پست من قصد دارم به یکسری موارد اشاره کنم که در زمان ثبت نام و اوردن مختصر برنامههام، بهشون اشاره کرده بودم. بنظرم از لحاظ مردمی، وزیر بالاترین قدرت رو در ایفای نقش داره. به همین دلیل هم میتونه ارتباط خوبی با تمام اعضا داشته باشه و هم از طرفی با مدیران ایفای نقش هماهنگی خوبی برقرار کنه. این یک فرصت عالی هستش و هرکسی که وزیر میشه باید به خوبی ازش استفاده کنه. چطور؟ یعنی ایدههارو از همه کسانی که میتونن در ایده دادن سهیم باشند جمع کنه، پالایش و بررسی کنه. همون ایدهها با ایدهدهنده ها و اعضای کابینه پخته تر کنه و بعد به پیش مدیران ایفای نقش ببره. اینطوری این حلقه واسط، میتونه کارهای بزرگی انجام بده.
در بخشی از برنامه های من، ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با تمام انجمنهای ایفای نقش اومده بود. یعنی بدنه وزارتخونه و خود وزیر، مستقیما در سایر انجمنها (بدون دخالت در کار ناظران اون انجمنها) حضور داشته باشه. در سوژهها، در ارتباط با ناظران و برگزاری برنامهها و ایونت های مشترک به صورت نوبتی. پس بله! این هم مدنظر من هست این ارتباط موثر با کل و جزء شبکه ایفای نقش برقرار باشه.
ممنون از حضور و پیامتون بانو گابریل.
---------------------------------------
اطلاعیه دولت دوستی و دوپامین (شماره 1)
من ترجیح دادم صبحتهای فان، شوخی و سرگرمکننده من بیشتر در مناظرات انتخاباتی و بقیه تاپیکهایی که مکان تبلیغات کاندیداها میشه انجام بشه و اینجا یکمی جدیتر در مورد برنامه هام و کارهایی که احساس میکنم باید انجام بشه صحبت کنم. حقیقتش من دست از جستجو نکشیدم و شروع کردم به خوندم برنامههای وزرای مورد علاقم در دوره های پیشین. همینطور تاپیک ثبت نام کاندیداها رو از پست قدیمی تر تا به امروز خوندم تا شاید بتونم ایدهها و درسهای خوبی هم از خیلی قبلترها بگیرم.
این گفته ایگور کارکاروف برام جالب بود. هرچند تماما باهاش موافق نیستم و بنظرم وزیر یکی از نقشهای مهم در ایفای نقش هستش، ولی اینکه باتوجه به امکانات باید برنامه داد رو کاملا باهاش موافقم. هر وزیری اگر قصد ایجاد تغییری هم داره، باید این تغییرات رو آهسته و پیوسته انجام بده و شرایط کلی ایفای نقش و نظرات بقیه رو هم درنظر بگیره. همینطور اگر میخواد با سایر ناظران و بخشهای ایفای نقش همکاری کنه، طبیعتا باید میل و اختیار اون ناظر رو در نظر بگیره. که البته من شخصا خیلی به اینکار مایل هستم و دوست دارم اینبار اینکار به نحو جدید و جذابی اتفاق بیوفته.
طبیعتا موقع اشاره به برنامهها، فضای شوخی در گفتهها حاکم هستش. ولی واقعا باید از دل همین شوخیها چیزهایی بیرون بیاد که اعضا بتونن باهاش ارتباط بگیرن و تا حدی مطمئن بشن که قابلیت اجرایی شدن داره. کلی گویی کردن درمورد برنامهها شاید خیلی پرثمره نباشه. پس باید هربرنامهای که مدنظر وزیر هست با کمی جزئیات و نحوه اجراش هم شرح داده بشه.
من از همون ابتدا، به عنوان اولین ثبت نام کننده یکسری ایدههایی رو به صورت طنز مطرح کردم. درحین مناظرات و گپ و گفتهامون هم باز یکسری ایدههای جدیدی متولد شد. از همین الان هم میگم که قطعا از ایدههای تمام کاندیداها استقبال خواهم کرد. یعنی ضمن حفظ ریل و روند کلی دولت دوستی و دوپامین، ایدههای جذابی که کمک کننده باشه رو اجرایی خواهیم کرد تا بتونیم هرچه بیشتر لذت و شادی رو به ارمغان بیاریم. در اطلاعیه بعدی ستاد، صرفا به شرح دقیق و با جزئیات کافی برنامههای اشاره شده و برنامه های اضافه شده میپردازم.
همچنان پاسخگوی شما هستم.
مخلصم.
سیریوس.