بررسی پست شماره 211 قصر خانواده مالفوی، پرسیوال دامبلدور:پرسیوال عزیز
قبل از نقد به یه نکته ای میخوام اشاره کنم.فهمیدن اشتباه خوبه، ولی سعی برای جبران اون خیلی خیلی بهتره.شما بی خیال اشتباهات هرچند کوچیک پست قبلیتون نشدین و سعی کردین تا جایی که ممکنه جبرانشون کنین.این کارتون فوق العاده بود.
پستتون خیلی طولانیه.البته محدودیت خاصی برای طول پست وجود نداره و گاهی شاید مجبور بشیم به دلایلی پستمونو طولانی کنیم.ولی اصولا پستی با این طول خواننده رو فراری میده.برای همین تا مجبور نشدین یا دلیل خاصی وجود نداشته باشه سعی کنین کوتاهتر بنویسین(که البته اینجا طولانی بودن پستتون دلیل داشت).
فضاسازی اول پستتون خیلی جالب بود.اشاره به روح دالاهوف و حدقه خالی چشم ایوان و بقیه.همین چند جمله نشون میده که شما توانایی خلق سوژه های طنز آمیز ظریف رو دارین.این استعداد در ایفای نقش خیلی مهم و مفیده.سعی کنین ازش استفاده کنین.به نظر من اگه بین اون جمله ها فاصله نمیذاشتین جالبتر میشد.بصورت پشت سر هم میتونست خواننده رو غافلگیر کنه و بخندونه.
نقل قول:
ویزلی کوچ... (اه....خفه شو دیگه راوی! خسته مون کردی)
اصولا من مخالف حضور راوی در پستها هستم.یا اینکه توجه خواننده رو به این نکته جلب کنین که شخصی داره داستان رو تعریف میکنه.ولی اینجا جمله شما زیاد تمرکز خواننده رو به هم نمیزنه و قابل قبوله.
سوژه پارانویا سوژه خوب و جالبی بود.حتی فکر میکنم میتونست به عنوان یه سوژه مستقل داده بشه.در حالت عادی بهتره وسط سوژه قبلی سوژه جدید سنگینی(مثل همین)داده نشه.چون سوژه قبلی رو تحت الشعاع خودش قرار میده.ولی اینجا قصد شما اصلاح چند مورد قبلی بود و نمیشه ایرادی به این کارتون گرفت، مخصوصا با توجه به ادامه پستتون.
شخصیت پردازیتون برای مرگخوارا و لحن و طرز صحبت کردن متفاوت اونا تنوع جالبی به پستتون داده و اونو سرگرم کننده تر کرده.
نقل قول:
- مشکل خود ماییم که باعث شدیم لرد اینطور بشه...؟؟؟وکیلی تو این یکی دو ماه چند تا از ما دعوای خونوادگی داشتیم؟دعوای چند تا از ما به خونه ی ریدل هم کشیده شده؟
سوژه قبلی رو به بهترین شکل ممکن به سوژه جدید خودتون ربط دادین.کارتون خیلی خوب بود.
نقل قول:
مرگخواران پس از ریخته شدن خون های بسیار توانستند لرد را مجاب کنند تا از گریندل والد برای مدتی دعوت کند تا به خانه ریدل بیاید.
اون اغراقی که معمولا بهش اشاره میکنم همینه.همین حالت میتونه حالت طنز آمیزی به ماجرا بده و خواننده رو مجاب کنه که غیر منطقی ترین اتفاقا رو هم بپذیره!
نقل قول:
در همان لحظه پیر بلند قد ترسناکی فریاد زد:
- کچل بی سواد، چوبدستیت از الان تا هفت روز غیر فعال شد، پس بالاخره تونستی با خودت کنار بیای؟
جزئیات رو هم فراموش نکردین.سعی کردین مسائل رو تک به تک حل کنین.
لرد پستتون زیادی ترسو و بی عرضه به نظر میرسه.مخصوصا در مقابل گریندل والد(با توجه به اینکه در کتاب گفته شده بود که لرد از گلرت قدرتمند تره).که در این سوژه میشه این حالت لرد رو به حساب بیماریش گذاشت.
طنز پستتون در سطح خوبی قرار داشت.با کمی تقویت میتونین به سطح عالی برسونینش.مشخصه که استعدادشو دارین.
اشاره آخر پستتون به ماجرای دراکو و آستوریا به خواننده این فرصت رو میده که اگه خواست به اون قسمت هم بپردازه.در واقع سوژه دو تکه شده.ولی این دو تکه شدن بصورتی نیست که به کلیت ماجرا لطمه ای بزنه.
لحن پست شما، دیالوگها و حالتها کاملا ساده و قابل درک هستن.خواننده خسته نمیشه،زده نمیشه و میتونه همه اتفاقا رو قبول و درک کنه.کارتون خیلی خوب بود.پست قبلی رو بهتر از این نمیشد جبران کرد.
موفق باشید.