لرد همین که از خواب بیدار شد، مونتگومری را به اتاقش احضار کرد.
- بله ارباب؟
- مونتی، هرچی کتاب راجع به روحو اینا تو کتابخونه گیر آوردی وردار بیار. از سیوروسم بگیر. اون خرخونه کلی کتاب داره. تا یک دقیقه ی دیگه این جا باش.
- باشه ارباب میارم.
مونتگومری با تردید از اتاق خارج شد و چند دقیقه بعد برگشت.
- سه دقیقه تاخیر داری. سه تا شکنجه خوبه؟
- نه ارباب سثانیه ای حساب کنید.
-
کروشیو ...
کروشیو ...
کروشیو ... دیگه حال ندارم، بقیه شو بنویس به حساب بعدا. حالا کتابا رو بزار و برو.
- چشم ارباب.
در بسته شد و لرد دست به کار شد : چوبدستی را رو به کتاب ها گرفت و گفت "سرچیوس" اما کتابها تکانی نخوردند.
- آهان یادم نبود باید فارسی رو پاس دارم ...
جست و جوییوس!
کتابها شروع به لرزیدن کردند و چند لحظه بعد یکی از آن ها باز شد و به پرواز درآمد.
لرد با لبخند
ملیحی کتاب را از هوا گرفت و صفحه ی باز را خواند.
لرد با خوشحالی و احتمالا به در و دیوار گفت : موهاهاها، ژوهاهاها. اینا با لرد ولدمورت طرفن نه خیار چنبر! دیگه روح هارو هم شکنجه میکنم و میفرستمشون برن پی کارشون.
لرد اسنیپ را احضار کرد و گفت : می خوام بکشمت عزیز دلم!
اسنیپ با ناباوری پاسخ داد : منو؟ برای چی یا لرد؟
- چون به یه روح نیاز دارم تا این طلسمو امتحان کنم. فقط وقتی مردی همین جا بمون عزیزم و راهت رو ادامه نده.
تازه تو که یه بار توسط مارم کشته شدی ولی حالا زنده ای. این دفعه هم دوباره زنده شو!
- ارباب اون دفعه شانسی بود، شاید دوباره نتونم زنده شم. اون وقت چی؟
- اون وقت من ناراحت میشم که نوکری به خوبی تو رو از دست دادم. به همین راحتی. حالا شاید گریه هم کردم روحت شاد شه. خوب آماده ای؟
آوادا کداوراروح اسنیپ در هوا شناور شد و گفت : ارباب من از شما اطاعت کردم و موندم با این که منو کشته بودی. خدمتگذار از من بهتر گیر میاری اصلا؟ ها؟ حالا زود تر امتحان کن طلسمتو که من برگردم.میترسم اگه دیر شه نتونم زنده شم.
- باشه بابا اسی جون... ای باب ما چرا انقدر با هم خودمونی شدیم؟ دگه بسه. خودتو لوس نکن همین جا وایسا ...
کارتاشیخوسروح اسنیپ به شدت به خود لرزید طوری که انگار او را با طلسم شکنجه گر شکنجه کرده بودند.
- عجب طلسمی بود ارباب، از کروشیو هم خفن تر بود.
- ژوهاهاها ... ما اینیم دیگه. حالا برگرد اسنیپ. چشم ارباب سعی میکنم.
ولدمورت رو به نجینی کرد و گفت : کیف کردی نجینی؟
شکنجه ی روح! فکر میکنی اسنیپ برگرده؟
ساششیخاسسولاماشششسسسیوییسس(ترجمه : خیلی خفن بود ولدی جون. فکر میکنم اسنیپ برگرده)
من رفتم.
خیلی زوق زده نشید چون از دستم راحت نشدید، شناسه ی جدید من : نیمفادورا تانکس.