هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

شصت و نهمین دوره‌ی ترین‌های سایت جادوگران برای انتخاب بهترین‌های فصل بهار 1403، از 20 خرداد آغاز شده است و تا 24 خرداد ادامه خواهد داشت. از اعضای محترم سایت جادوگران تقاضا می‌شود تا با شرکت در عناوین زیر ما را در انتخاب هرچه بهتر اعضای شایسته‌ی این فصل یاری کنند.

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۰:۰۳ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵

فایرنزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۵ شنبه ۵ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۵۲ جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹
از جنگل ممنوعه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 174
آفلاین
1. طلسم یاد شده چگونه اجرا میشود؟
این طلسم نیازی به تمرکز زیاد ندارد بلکه نیازمند یک احساس قوی و تاثیر گذار است که باید به طور کامل این احساس را به سمت شی مورد نظر نشانه گرفت. نحوه حرکت چوبدستی و ادای کلمات ورد و یا فکر کردن به این کلمات (برای افسون غیر لفظی) باید کاملا متناسب با احساسی باشد که منتقل می کنیم.

2. کاربرد طلسم مربوطه و تغییراتی که ممکن است بتواند ایجاد کند.
الف) برای ایجاد یک یادگار از درگذشتگان.
ب) برای آماده کردن محیط برای جشن و شادی.
ج) برای خالی کردن خشم و نفرتی ویرانگر.
د) برای ایجاد هر نوع شی و اثر هنری.
هـ) برای نابود کردن اشیا اعصاب خرد کن.
تاثیر مخرب به ندرت در این طلسم دیده می شود و عمده تاثیرات به شک تغیر فرم و شکل اشیا است. اگر عزیزی را از دست داده باشیم می توانیم با این طلسم یکی از مجسمه ها یا حتی ستونها را به شکل فرد درگذشته درآوریم. اما اگر از فردی یا چیزی به شدت خشمگین باشیم و در دل بخواهیم که اورا نابود کنیم شی ابتدا در یک لحظه به شکل آن فرد در می آید و سپس منفجر می شود.

3. کلاس خیلی مرده و بی روح شده.با احساستان در این لحظه برایم تغییرش بدهید.
من (فایرنز) نگاهی به اطراف اتاق کردم و دیدم که گردوخاک همه جا رو گرفته بنابر این ذهن خودم رو روی آبشار زیبایی که در جنگلها دیده بودم متمرکز کردم و لذت شنیدن صدای سقوط آب و شرشر اون رو مجسم کردم و با یه اشاره چوبدستی مه رقیقی که مانند گردوخاک بود از دیوار عقبی کلاس بالا رفت و بعد از دو طرف تخته سیاه به پایین سقوط کرد. همه از شادی کف زدن و پروفسور مالفوی هم به من 15 امتیاز داد. من که سر ذوق اومده بودم به صخره های پوشیده از سبزه و احساس طراوت اونها فکر کردم و میز و نیمکت ها رو به سخره های سبزی تبدیل کردم. حالا کلاس شبیه یه جنگل سرسبز شده بود.
این بود نمایشنامه ژانگولری من.


[url=http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?post_id=181728#forumpost181728


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۷:۰۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۵

آرامیس بارادا old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ پنجشنبه ۸ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۲۶ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
از مخوفستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 137
آفلاین
+طلسم یاد شده چگونه اجرا میشود؟(5 امتیاز)

برای اجرای این طلسم، ابتدا باید شی مورد نظر خود را انتخاب کنیم. بهتر است در انتخاب شی دقت کنیم، چون هر چیزی شایستگی نشان دادن احساسات انسان را ندارد. همچنین این شی باید ظرفیت احساسات انسان را داشته باشد.
سپس مقابل آن شی قرار گرفته و روی احساس مورد نظر تمرکز می کنیم. این حس ممکن است در اثر یک فکر یا یک خاطره به وجود آمده باشد. بعد چوبدستی خود را به ناحیه شقیقه سر می چسبانیم و بخش اول ورد را زمزمه می کنیم. حالا حس مورد نظر در حافظه چوبدستی ذخیره شده است.
در آخر چوبدستی خود را به سمت شی انتخاب شده می گیریم و بخش دوم ورد را می گوییم. حس وارد شی می شود و آن را بنا به نوع احساس تغییر می دهد.

+کاربرد طلسم مربوطه (5 مورد 5 امتیاز) و تغییراتی که ممکن است بتواند ایجاد کند. ( دو مثال 5 امتیاز)

کاربرد طلسم مربوطه:
1) تخلیه کردن احساسات: با این طلسم می توان احساسات خوشایند و ناخوشایند را تخلیه کرد.
2) نشان دادن احساسات: با این طلسم می توان به راحتی احساس خود را نشان داد و دیگر نیازی به توضیح دادن نیست.
3) فهمیدن نوع احساسات: گاهی اوقات در اثر بعضی افکار و خاطرات احساساتی در وجود انسان پدیدار می شود که نمی توان نوع آن ها را تشخیص داد. با این طلسم می توان با توجه به تغییراتی که در شی به وجود می آید، به نوع احساس پی برد.
4) تغییر حال و هوا: با استفاده از احساسات خوب می توان حال و هوای شاد و با احساسات بد حال و هوای غم انگیز و کسل کننده به وجود آورد.
5) تجزیه و تحلیل افکار و خاطرات: احساسات معمولا مانع تجزیه و تحلیل افکار و خاطرات می شوند و در نبود آن ها بهتر می توان این کار را انجام داد.

تغییراتی که ممکن است بتواند ایجاد کند:
این تغییرات با توجه به نوع احساسات متفاوت است. مثلا:
1) در اثر خوشحالی رنگ و روی شی باز می شود و به نظر سرحال، شاداب و نو می رسد.
2) در اثر ناراحتی و غم شی به نظر پژمرده، شل و وا رفته، بی رنگ و رو و زار می رسد. همچنین در اثر این گونه احساسات مه رقیقی به وجود می آید.

+کلاس خیلی مرده و بی روح شده. با احساستان در این لحظه برایم تغییرش بدهید. (نمایشنامه 5 خط 15 امتیاز)

حال و هوای مرده و بی روح کلاس، همه را کسل کرده بود. چهره گرفته پروفسور هم غم را در دل تداعی می کرد. ملت اسلی هم که طاقت این اوضاع را نداشتند، تصمیم گرفتند جو کلاس را با احساسات خوب تغییر دهند.
بلیز- بچه ها، اون روز رو یادتونه که گریفی ها رو توی سیاه چال زندونی کردیم؟
ملت اسلی-
پروفسور مالفوی- به جای جک تعریف کردن یه کم تمرین کنین!
ملت اسلی-
دراکو- پروفسور اگه یاد خاطرات خوب نیفتیم که نمی تونیم جو رو عوض کنیم.
پروفسور مالفوی- اذیت و آزارهای شما جزو خاطرات خوبتونه؟
ملت اسلی- به ما می گن بچه های باحال اسلیترین!
پروفسور مالفوی-
ملت پرشور اسلی به دوره کردن خاطرات جلبشون پرداختن و آخر سر کلاس رو آباد کردن! با تغییر فضای کلاس، پروفسور هم از آن حالت غمگینش بیرون آمد و همراه بقیه به خنده و شادی انداخت. خوشبختانه خاطرات خوب ملت اسلی آن قدر زیاد بود که خالی از احساسات نشوند!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۳:۱۵ سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۵

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۶:۲۴ دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
1)طلسم یاد شده چگونه اجرا میشود؟(5 امتیاز)

1- ابتدا باید به جسمی که میخوایم طلسم رو روش اجرا کنیم خیره نگاه کنیم .

2- باید به شدت تمرکز کرده و تمام خاطراتی رو که از آنها نفرت داریم یا باعث ناراحتیمون میشه یا نا اممیدی یا باعث خجالت و..... رو در فکرمون متمرکز کنیم به طوری که بتونیم همه آنها رو یک جا بخاطر بیاریم .

3- چوبدستیمونو به صورت یک حرکت موجی تکون میدیم و ورد سننسز کاتر را بر زبان میارییم ( نوع تلفظش فرقی نداره . هم میتوانیم به صورت زمزمه بگیم هم فریاد بزنیم و هم به صورت غیر لفظی ادا کنیم که جادوگران خبره اغلب به صورت غیر لفظی طلسم را اجرا میکنند . )

4- اگر طلسم رو بدرستی انجام بدهیم تمام احساسات ناخوشایند ما از ذهنمون خارج میشه و به درون جسم میره به طوری که آن را کاملا مورد تاثیر قرار میده و از آن پس فکر ما کاملا آرام یا آرام تر میشه ( بستگی داره ).

توجه : ما این طلسم رو میتوانیم روی هر خاطره ای انجام بدیم حتما لازم نیست خاطره بد باشه .

2)کاربرد طلسم مربوطه(5 مورد 5 امتیاز) و تغییراتی که ممکن است بتواند ایجاد کند. ( دو مثال 5 امتیاز)

1- برای راحت کردن اعصاب .
2- برای خاطراتی که فقط مشغله فکری ما را افزایش میدهند .
3- خاطرات که مانع تمرکز ما میشوند .
4- خاطراتی که احیانا شخص دوست نداره به دست کس دیگری بیفتد ( مثلا از طریق ذهن خوانی )
5- در بعضی از موارد خاص برای نشان دادن احساسات ( معمولا هنگام آشتی بعضی از زن و شوهر ها )

اینکه چه تغییری ممکن است در جسم پدید بیاید بستگی به نوع خاطره دارد .

اگر خاطره خنده دار باشد مثلا یه اتفاق مسخره ای افتاده باشد وضعیت آن جسم به سمت شادابی و طراوت تغییر میکند .

اگر خاطره غم انگیز باشد جسم هم به همون میزان پژمرده میشود .

اگر خاطره مربوط به یک اتفاق وحشتناکی باشد مثلا مربوط به یک جنایت یا اتفاقاتی از این قبیل جسم همواره مرموز به نظر میرسد و بعضی موقع ها غیر عادی .

اگر خاطره مربوط به چیزی باشد که باعث عصبانیت ما میشود در اون صورت جسم یه جوری خشن به نظر میرسد به عنوان مثال رویش زبر میشود و کلا بد قلق میشه . ( بستگی به نوع جسم هم داره مثلا اینکه ما این طلسم رو روی صندلی انجام میدیم یا یخچال فرق میکنه چون در این وسایل نشان های متفاوتی دیده میشه )

به طور کلی بستگی به نوع خاطره دارد و البته لازم به ذکر است که هر کدوم از انواع خاطرات اگر بیش از حد باشند یا احساسات زیادی داشته باشند که در جسم گنجایش پیدا نکند آنوقت جسم منفجر میشود .

3)کلاس خیلی مرده و بی روح شده.با احساستان در این لحظه برایم تغییرش بدهید.(نمایشنامه 5 خط 15 امتیاز)

بلافاصله همه بچه ها به فکر فرو رفتند . آنها باید کاری میکردند که پروفسور خوشحال بشه .
ایگور : هر چی خاطره خوب دارید بریزید بیرون .
بلافاصله همه اقدام به فشار آوردن بر روی مخ های خودشون کردن و هر چی خاطره بود رو ریختند روی وسایل موجود در اتاق . در یک چشم به هم زدن تمام مه ها و گرد و خاک ها و بی روحیه اتاق محو شده بود و جای خودش رو به چیزهای زیبا داده بود و همچنان بچه ها در تلاش بودند تا خاطرات خودشونو به بیرون بکشند تا بلکه استادشان را از این غم و اندوه در بیارند .

یکم بعد

ایدی از دیدن این وضعیت کاملا شاد شده بود و دائم داشت به این حالت ملت رو نگاه میکرد و لحظه به لحظه نیز خندش بیشتر میشد بعد یواش یواش به این حالت درومد . اما همچنان بچه ها سعی داشتند با این جادو استاد خودشونو شاد کنند .

یکم بعد تر از یکم بعد

بچه ها تمام تلاششونو همچنان به کار گرفته بودند و حال ایدی به این حالات درومده بود و مشغول رقصیدن و خندیدن در کلاس بود . بدین حالت :
:banana:

چند لحظه بعد

ایدی که از شدت خوشحالی نمیدونست چی کار کنه با فریاد گفت :
- خوب بچه ها من دیگه خیلی خوشحالم برم بیرون با بچه ها بازی کنم ! راستی چه روز قشنگی !
ایدی اینو گفت و با خوشحالی از کلاس بیرون رفت . مدتی گذشت سپس بچه ها در حالی که از نظر احساسات کوچکترین فرقی با یک دیوانه ساز نداشتند به بیرون آمدند ( نکته : تمام احساسات ملت به ایدی منتقل شده بود )
( پایان این داستان ارزشی )

پ ن : ببخشید پروفسور صبح مدرسه بودن نتونستم اولین نفر توی کلاس شرکت کنم




Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۰:۱۵ سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۵

لونا لاوگودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۵ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷
از اون ورا چه خبر؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 339
آفلاین
1)طلسم یاد شده چگونه اجرا میشود؟(5 امتیاز)

ابتدا برای اجرای این طلسم باید چوبدستیمون رو به سمت جسمی که می خوایم توش تخلیه ی احساسی بکنیم می گیریم و بعد فریاد می زنیم : سنسز کاتر!
بعد باید چوبدستیمون رو به شکل یه علامت قلب توی هوا تکون بدیم چون قلب نماد احساساته و بعد باید تموم موضوعاتی که احساسات ما رو تحریک می کنن در نظر بگیریم و بعد این طلسم که به رنگ آبی کم رنگ هست به سمت جسم مورد نظر می ره!

2)کاربرد طلسم مربوطه(5 مورد 5 امتیاز) و تغییراتی که ممکن است بتواند ایجاد کند. ( دو مثال 5 امتیاز)

کاربرد طلسم سنسز کاتر :

1. برای بیان احساسات در شرایطی که گفت و گو در مورد احساسات جایز نیست می شه از این طلسم برای بیان احساسات استفاده کرد!
2. برای تخلیه ی احساسی در مواقعی که داریم از شدت ناراحتی یا خوشحالی می میریم و دلمون می خواد احساساتمون رو با یکی در میون بزاریم ولی نمی خوایم کسی بفهمه! ( مثل داستان عروسک سنگ صبور! )
3. برای ایجاد تغییر مورد نظر در یک وسیله!
4. برای تخلیه ی احساسی در مواقعی که نمی خوایم احساساتی باشیم ...
5. برای رساندن پیغام به دیگران بدون صحبت ( مثلا کسی که در حال شکنجه است ولی کسی از حال اون خبر نداره واسه ی همین اون مجبوره از این طلسم برای بیان وضعیتش استفاده کنه ... )

تغییرات حاصل از طلسم سنسز کاتز :

تغییرات حاصل از احساس عصبانیت : در این صورت اگر فردی عصبانیت مفرطی داشته باشد می تواند طلسم را روی جسمی دلخواه اجرا کنه و با این کار موجب می شه که جسم ظاهری خشن و ناراحت کننده پیدا کنه حتی اگه اون جسم یه بالشت باشه باز هم ظاهری خشن پیدا می کنه و اگه عصبانیت خیلی شدید باشه جسم منفجر می شه!
تغییرات حاصل از عشق و محبت : در این حالت زمانی که ما عشق و محبت خود رو روی جسم تخلیه می کنیم جسم تغییر رنگ می ده و به هر رنگی که باشه رنگش کم رنگ تر می شه و تپش ضعیفی هم توی جسم جریان پیدا می کنه!

3)کلاس خیلی مرده و بی روح شده.با احساستان در این لحظه برایم تغییرش بدهید.(نمایشنامه 5 خط 15 امتیاز)

همه مشغول تمرین طلسم داده شده بودن و اشیای داخل کلاس هر کدوم یه تغییری می کردن یکی از یه طرف منفجر می شد ... یکی دیگه وا می رفت و خلاصه همه مشغول بودن و هیشکی هیچ حرفی نمی زد و اعصاب من داشت به هم می ریخت خیلی عصبانی بودم و دلم می خواست یه ذره کلاس شور و هیجان بیشتری داشته باشه به این شکل در اومده بودم :
آخر سر یه فکر بکر به سرم زد : من می تونستم احساساتم رو توی کلاس تخلیه کنم ... چوبدستیم رو به سمت بچه ها گرفتم و بعد یه قلب بزرگ با چوبدستیم توی هوا کشیدم و بعد زمزمه کردم سنسز کاتر!
یه دفه کل کلاس به جنب و جوش افتادن همه روی سر هم می ریختن و با هم می جنگیدن ... همه افتاده بودن رو هم و هم دیگه رو می زدن و دعوا می کردن : وپــــــــــــــر!!!
همه ی میز و صندلی ها هم به حرکت افتاده بودن و با بچه ها می جنگیدن! ظاهرشون به شدت خشن شده بود ... باورم نمی شد ... همه ی این کارارو من کرده بودم!
دنبال پروفسور گشتم و نگران بودم که نکنه یه وقت من رو مجازات کنه ولی بعد یه دفه چشمم بهش افتاد که زیر همه ی بچه ها که پریده بودن داشت له می شد ... خیالم راحت شد و فلنگ رو بستم و از کلاس اومدم بیرون ...




Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۸:۲۸ سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۵

ایدی مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۱ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۰۲ سه شنبه ۵ تیر ۱۳۸۶
از قصر باشکوه مالفوی...!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 166
آفلاین
بچه ها روی تابلوی مخصوص،بدنبال محل تشکیل این جلسه تغییر شکل میگشتند.انگشت کسی که از همه جلوتر بود،روی نوشته ها از سویی به سوی دیگر می رفت و کلافه از اینکه نمی توانست اسم کلاس تغییر شکل را پیدا کند،اخمهایش را در هم میکشید و از نو،نوشته ها را دنبال میکرد.
-"دنبال چیزی میگردید؟"
صدای قدمهای اهسته ای پشت سر این صدا،سرها را به سمت خود جلب کرد.همه گوئی جواب سوالشان را پیدا کرده باشند،نفس راحتی کشیدند و یکی به نمایندگی از بقیه جواب داد:
-"بله...دنبال کلاس شما!"
-"پس روی تابلو دنبالش نگردید.با من بیایید."
مالفوی با قدمهایی که خستگی و خونسردی از آنها می بارید،به طرف یکی از کلاسها که در شیشه ای غبار الودی داشت جلو رفت.بچه ها که منتظر بودند تا او با خوشحالی ،پله ها را بسمت بالای برج دو تا یکی کند،از این حرکت او تعجب زده شدند و حتی بعضی یک قدم به عقب گذاشتند.
مالفوی بدون آنکه به پشت سر نگاهی بیندازد،گفت:
-"نمی خواید کلاس تشکیل شه؟نکنه هنوز هم اعتراض دارید؟"
و در کلاس را باز کرد.گرد و خاکی که بلند شد ،خود او را هم به سرفه انداخت.اما قدم به داخل گذاشت.
یکی از بچه ها رو به بقیه گفت:
-"بچه ها شما این کلاس رو نزدیکی دفتر دیده بودید؟مگه اینجا دفتر یکی از اساتید نبود؟چرا این شکلی شده؟"
همه با حرکت سر بی اطلاعی خود را اعلام کردند.
دیانا با حالتی تفاخر امیز رو به سوی کلاس حرکت کرد و گفت:
-"شما رو نمیدونم،ولی من میخوام تو کلاس شرکت کنم."
یکی با طعنه جواب داد:
-"خب معلومه.تو که مشکلی نداشتی.گروههای دیگه اعتراض داشتن که..."
کوئیرل محکم جواب داد:
-"این قضیه منتفیه.باید تو کلاس برید وگرنه ..."
همه بدون انکه منتظر ادامه حرف او بشوند،پا در کلاس گذاشتند.با هر حرکت مقدار زیادی گرد و خاک از هر گوشه بلند می شد.ظاهر کلاس کاملا اراسته و زیبا بود .لوسترهای طلایی،نیمکاتهای خوشرنگ و با نظم چیده شده و تخته سیاه موزون با کلاس،جنبه فاخر و غرور امیزی به کلاس داده بودند و اما انهمه گرد و خاک....بچه ها بعد از چند لحظه تازه پی بردند که انها گرد و خاک نیست،بلکه یک لایه غبار یا چیزی شبیه مه رقیق و سفیدی است.کلاس با همه آن لوسترها،تاریک و بی روح بود .
ایدی بعد از اینکه با حرکت سر، همه را دعوت به نشستن کرد،با چشمهایی که انگار احساس در آنها غرق شده است به بچه ها خیره شد.سپس رویش را برگرداند.ضربه ای به تخته زد و چند خط توضیح یک طلسم روی آن ظاهر شد.
هیچوقت بچه ها اینطور اصولی درس دادن را از ایدی ندیده بودند.
مالفوی با صدای ظریف و کشدار خشکی شروع به توضیح کرد:
-"طلسم امروز با چیزی که قرار بود درس بدم کاملا فرق داره.برای یک معلم هیچ چیزتنفر بر انگیزتر و بدتر از این نیست که تمام تلاشش رو بکنه تا با انصاف عمل کنه اما بهش تهمت زده بشه.البته این رو بیهوده بشما نگفتم و اصلا حوصله درد و دل با شما رو ندارم.ولی به طلسم امروز مربوطه.اسم این طلسم هست..."
فردی از ته کلاس داد زد:
-"سنسز کاتر!"
ایدی اصلا بدنبال صدا،جهت نگاهش را برای پیدا کردن شخص عوض نکرد و با همان تن صدا ادامه داد:
-"بله جناب استبنز،طلسم امروز سنسز کاتر هست.همون طلسمی که هافلپافی قدیمی،مستر اولیویر فلاکوس ایجادش کرد.طلسمی که تمام احساستتون رو روی شی خالی میکنه.هر احساسی که داشته باشید.گاهی اگه میزان احساستون قوی باشه،ممکنه باعث نابودی جسم بشه.مثل اون میزی که اون گوشه است."
و با دست به سمت راست کلاس اشاره کرد.یکی از نیمکتها خرد شده واز چوبهایش که در هوا معلق شده بودند،صدایی شبیه ناله بلند میشد.
آیدی رویش را از آن برگرداند و ادامه داد:
-"البته این در مورد افرادیکه قدرت بالای جادویی دارند اتفاق میفته.بهر حال این طلسم شاید زیاد کار آمد نباشه و زیاد به تغییر شکل ربطی نداشته باشه،ولی باعث میشه که احساستون خالی بشه و بتونید اون رو به نفع خودتون کنترل کنید و کلاٌ به عنوان یکی از معروفترین طلسمهای تغییر شکل معرفی شده چون به نسبت احساس میتونه شکل ظاهری شی رو به اندازه ای تغییر بده.خیلی خب...حالا اگه اعتراضی به تدریسم ندارید تکالیفتون..."
با ضربه دیگری که اینبار با سرانگشت آیدی به تخته خورد،تکالیف ظاهر شد:
1)طلسم یاد شده چگونه اجرا میشود؟(5 امتیاز)
2)کاربرد طلسم مربوطه(5 مورد 5 امتیاز) و تغییراتی که ممکن است بتواند ایجاد کند. ( دو مثال 5 امتیاز)
3)کلاس خیلی مرده و بی روح شده.با احساستان در این لحظه برایم تغییرش بدهید.(نمایشنامه 5 خط 15 امتیاز)

با احترام
A.M


شرح امتیازات جلسه چهارم:

اسلیترین:

بلیز زابینی:(دقت در همه طلسمها و وقت شناسیتون قابل تحسینه)30 امتیاز

ارامیس بارادا: (خوب بود،کلاسی که ساختی طبق اصول بود،ولی چه پروانه هایی!)28 امتیاز

ایگور کارکاروف: (دقت کردی باید کلاس می ساختی؟جای درس خوندن ها!)26 امتیاز


راونکلا:

اکتاویوس پیر: (طلسم ترنس بیوتیکس برای تبدیل بی جان به جانداره گلم،در و تخته که خودشون هم بی جانند!)25 امتیاز

پرفسور بینز: (واقعا از یه پرفسور بعیده...باب من به چی نمره بدم؟)8 امتیاز

مجموع:33

گریفندور:

هدویگ: (پرفسور مالفوی توی متنتون کار دیگه ای نداشت جز تعریف از شما!در ضمن فکر میکنید چند تا گنجشک و یه صندلی برای یه کلاس بس باشه؟باب تنبلی نکنید!یعنی چی بقیه رو بسپار به بچه های دیگه!باید فکر میکردید تمام کلاس رو خودتون میسازید.ولی چون جالب بود:)30 امتیاز

روبیوس هاگرید: (با مزه و جالب بود.ولی از طلسمهای دیگه استفاده نکردید.در ضمن من رو موهام خیلی حساسم ها!)26 امتیاز

در مجموع
اسلیترین: :84 امتیاز
راونکلا:33 امتیاز
گریفندور :56 امتیاز

با احترام
A.M
اگه مشکلی تو امتیازات دارید به بزرگترتون نگید!به خودم بگید اگه اعتراض وارد باشه تاثیر میدم.


ویرایش شده توسط ایدی مالفوی در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۳ ۹:۰۳:۲۳

"صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت...ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت"


[b][color=006600]"گل بخندید که از ر


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۰:۰۷ سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۵

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
فرض کنید توی این جلسه فقط یه کیف همراهتونه که پر از کتاب،مداد،یک قوطی کبریت و یه پروانه خشک شده وجود داره.حالا با اینها کلاس رو درست کردید.گزارشی از این طراحی که با استفاده از تمام طلسمهای جلسات درسمونه تهیه کنید.یک نمایشنامه کامل و به هرکی که ابتکار به خرج بده 30 امتیاز تعلق میگیره.نمایشنامه باید 20 خط باشه
-پروفوسور من شروع میکنم براتون کلاس بسازم.
ایدی:پس 1000 امتیاز از همه گروه ها کم میشه.
ایگور کیفشو باز میکنه و و قوطی کبریت رو در میاره.
کبریت ها رو میریزه رو زمین و خیره میشه بهشون.با خودش فکر میکنه.
-اهان درسته این کارو میکنم "ترنس بیوتیکس"
و با این کار کلاس پر از پروانه میشه.
ایدی:افرین به تو.20 امتیاز برای اسلیترین.خیلی ککلاسو قشنگ کردی.
ایندفعه کتاب رو میذاره جلوش.
-اینو به چی تبدیل کنم؟......اهان گرفتم.
ایگور فیاد میزنه:مالف چینس
کتابش به سرعت تبدیل به یک تلوزیون و وی سی دی تبدیل میشه.
خب حالا چیکار کنم.
مدادشو میذاره جلوی خودش.
اینم باید به کی چیز خوب تبدیل کنم....بذار ببینم.اره ای علیه.
-مالف چینس!!!
ناگهان چراغ هایی پدید میاد.و رقص نور را به نمایش میذاره.
ایگور یواشکی وی سی دی رو روشن میکنه و صداش رو میبره رو درجه اخر.
-خوشکلا باید برقصن---خوشگلا باید برقصن.
ملت:
ایگور:باشه بابا.بیا اینم مرلین منسون.
داااااااااااب دیییییییییییییب دوووووووووووووووووب.دیش درن دیش درن دوش درسن.اخخخاخاخخخخخخخخاخ
ملت:
ایگور اینجوری نمیشه:
مالف چینس.ناگهان پاک کنش تبدیل میشه به درختی پر از قرص اکس.
همه میان کی میکنن و میخورن.ناگهان همه شروع میکنند به کارهای بیناموسی.
سانسور....سانسور.....سانسور....
------------------
ایدی جان اینم از این.دیوار هم نمیخواد.بذار ملت خوشن.


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۵:۲۹ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
فرض کنید توی این جلسه فقط یه کیف همراهتونه که پر از کتاب،مداد،یک قوطی کبریت و یه پروانه خشک شده وجود داره.حالا با اینها کلاس رو درست کردید.گزارشی از این طراحی که با استفاده از تمام طلسمهای جلسات درسمونه تهیه کنید.یک نمایشنامه کامل و به هرکی که ابتکار به خرج بده 30 امتیاز تعلق میگیره.نمایشنامه باید 20 خط باشه.



ملت نشستن و به این کیف با محتویات مرموز دقت میکنن هدویگ که اصلا نمیدونه کیف چیه هی بهش نک میزنه و بالاخره میتونه بازش کنه
هدویگ :
خوب حالا ببینم چیا توشه خوب چنتا کتاب توشه که من سواد ندارم بخونم و یه مداد توشه که بدرد من نمیخوره و یه قوطی کبریت توشه که میشه باهاش سیگار روشن کردو کشید آخ جون و یه پروانه ی خشک شده که ناهارمه و دیگه چیزی توش نیست
هدویگ بلافاصله پروانه ی خشک شده رو میخوره

بینز هم داره با محتویات کتاب ور میره
بینز : خوب این کتابا که بدرد نمیخورن این مداده هم برای حل جدول خوبه پس بر میدارمش و قوطی کبریت که بدردم نمیخوره پروانه خشک شده میدم به هدویگ

در این هنگام کارگردان نویسنده رو صدا میکنه
کارگردان : مرتیکه بوقی مگه نخوندی سئوالو که یه مشت اراجیف سر هم میکنی و مینویسی
نویسنده : آخه باب باید برم تمام کلاسا رو بخونم ببینم اصلا این کلاس چی هست طلسماش چی هست بعد بتونم به سئوالات پاسخ بدم
کارگردان به فکر فرو میرود
=====================================
واقعا من نفهمیدم باید این سئوال رو چطوری جواب بدم باب من تازه خواستم تو کلاس شرکت کنم ها با این سرعت اینتر نت هم نتونستم همه کلاسای قبلی رو بخونم پس لطفا همینو بپذیرید


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

روبیوس هاگریدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۳ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۷:۲۳ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸
از يه ذره اون ور تر !‌ آها خوبه
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 334
آفلاین
فرض کنیدتوی این جلسه فقط یه کیف همراهتونه که پر از کتاب،مداد،یک قوطی کبریت و یه پروانه خشک شده وجود داره.حالا با اینها کلاس رو درست کردید.گزارشی از این طراحی که با استفاده از تمام طلسم های جلسات درسمونه تهیه کنید.یک نمایشنامه کامل . به هر کسی که ابتکار به خرج بده 30 امتیاز تعلق میگیره.نمایشنامه باید 20 خط باشه.


همه بچه ها در حال ور رفتن به چوبدستیشونن هدویگ با نوک به چوبدستی ضربه میزند کریچر با رومیزی خود که از سیریوس گرفته است تا برای مدارس آزاد باشد چوبدستی را تمیز میکند
پرفسور در حالی که بر میزه خود نشسته و چوبدستی اش
در دستش است و آن را رو به کله ی خود گرفته است
پرفسور : روکوس فیمینیوس ( با صدای بلند)
همه : ( بر موهای پرفسور آرم فمن سبز شده است)
پرفسور به کار خود ادامه دهید ببینم چقدر پیشرفت کردید
پرفسور در حالی که در کلاس قدم میزند : باریکلله کریچر خوب تمیز شده با چی تمیز کردی من میگم با اینا کلاس تهیه کنید تو این چمن ها فقط من یه میز دارم ! یخ زدم بدئیید !
کریچر : خب ما بلدیم شما بگو ببینیم معلممون بلده ؟
پرفسور : ساکت باش جن خونگی تا 5 دقیقه وقت دارید . بله روبیوس کاری داری
هگر کوچولو : پرفسور چه زیبا شدید
پرفسور : میدونستم
هگرید : پرفسور من تونستم نگاه کنید
اول از این طلسم استفاده کردم

افسون: Fera Verto
تلفظ: FAIR-uh VAIR-to
معنا: تغيير شكل دادن (لاتين) "verto" + غول ديوانه (لاتين) "fera"
كاربرد: این افسون کتاب ها را به یک قصر تبدیل میکند .

هگرید در حالی که این توضیح را به پرفسور میدهد ورد را زیر لب بیان میکند : فرا ورتو
و کتابها را به گوشه ای پرت کرد یک قصر با شکوه ظاهر شد
دو ققنوس زیبا در حالی که بی حرکت مانده بودند بر دو ستون در های قصر را تشکیل داده بودند!
پرفسور : چه زیباست هگر باریکلله !
هخگرید در حالی که دست خود را تکان میدهد با حرکاتی عجیب غریب زیر لب میگوید : کالاراپودروس
تمامی دیوار های قصر از پودر خشک شده ی بدن پروانه ها به طلا آغشته میشوند . پرفسور در حای که با حسرت به قصر نگاه میکند در قصر را میگشاید :
هگرید : اینم شاخدمه دوستمه اژدهائه ببینید چه ماهه
و این چنین بود که کلاس ساخته شد!


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۲۰:۳۲ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

اکتاویوس پیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۴۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
از از یه جهنم دره ای میام دیگه!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 283
آفلاین
فرض کنیدتوی این جلسه فقط یه کیف همراهتونه که پر از کتاب،مداد،یک قوطی کبریت و یه پروانه خشک شده وجود داره.حالا با اینها کلاس رو درست کردید.گزارشی از این طراحی که با استفاده از تمام طلسم های جلسات درسمونه تهیه کنید.یک نمایشنامه کامل . به هر کسی که ابتکار به خرج بده 30 امتیاز تعلق میگیره.نمایشنامه باید 20 خط باشه.

همه بچه ها بعد از اینکه به طور کامل به حرف های پروفسور گوش کردن،به ترتیب میان کیف ها رو از پروفسور می گیرن و به سمت گوشه ای حرکت میکنند.
خب من هم کیف رو از پروفسور میگیرم و میرم واسه خودم یه گوشه میشنم و مشغول به کار میشم.کمی فکر می کنم تا دروس جلسات گذشته و امروز،قشنگ یادم بیاد تا با استفاده ازاونا کلاس خودم رو طراحی کنم.
با طلسم ترنس بیوتیکس،کتاب ها رو به دیوار کلاس،مداد هارو به شیشه و از ترکیب اونا یک پنجره،از قوطی کبریت و چوب کبریت های داخلش،"در"کلاس و نیمکت ها و تخته کلاس رو میسازم.به ساعتم نگاه میکنم.تا حالا 1 ساعت گذشته.بعد به دور و ورم نگاه می کنم تا ببینم بچه های دیگه در چه حالن.یدفعه چشمم به کریچر میفته که داره از کارای من تقلب میکنه.منم بلافاصله چوبدستیمو تو چشاش فرو میکنم و اونم که دیگه چیزی نمیبینه وسایلشو جمع میکنه و میبره یه جای دیگه چترشو پهن کنه.
پروانه خشک شده رو هم با طلسم "کالاراپودروس" که پروانه ها رو به پودر های رنگی تبدیل می کنه.،به اونا تبدیل می کنم و با رنگشون،گچ و رنگ کلاس رو تهیه می کنم. بعد میرم و از رنگ ها برای رنگ امیزی دیوارهای کلاس استفاده می کنم. و بالاخره طراحی کلاس تموم میشه.ولی اندازه مساحت کلاس 1 متر مربع است و واسه اینکه کسی بره توش خیلی کوچیکه. کمی فکر میکنم و یادم میاد که می تونم از ورد هاید اینسمال استفاده کنم.از طلسم استفاده می کنم و اونو تبدیل به یه کلاس با وسایل مجهز و تمام عیار می کنم.یه نگاه به کلاسی که درست کردم و کاری که کردم میندازم و حسابی کیف می کنم. عرقمو خشک می کنم و منتظر می مونم تا نوبتم بشه تا تکلیفمو به پروفسوربدم.
وقتی که نوبت بهم رسید منم اونو به پروفسور تحویل دادم.پروفسور هم از کار من خیلی خوشش اومد و علاوه بر اینکه منو تشویق کرد بهم 30 امتیاز هم داد.در ضمن کلاسی رو هم که ساخته بودم رو به عنوان یادگاری به خودم پس داد تا همیشه به یاد کارم باشم.
بعد با هم خداحافظی کردیم و من رفتم سی خودمو اونم رفت سی خودش.


یک زن چیزی ج


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۵:۰۳ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
فرض کنید توی این جلسه فقط یه کیف همراهتونه که پر از کتاب،مداد،یک قوطی کبریت و یه پروانه خشک شده وجود داره.حالا با اینها کلاس رو درست کردید.گزارشی از این طراحی که با استفاده از تمام طلسمهای جلسات درسمونه تهیه کنید.یک نمایشنامه کامل و به هرکی که ابتکار به خرج بده 30 امتیاز تعلق میگیره.نمایشنامه باید 20 خط باشه.


همه بچه ها نشسته بودن و داشتن پرفسور رو نگاه می کردن که داشت رداش رو نگاه می کرد و قسمتهایی رو که خاکی شده بود می تکوند.وقتی پرفسور کارش تموم شد به بچه ها نگاهی انداخت و وقتی دید همه بی حرکت نشستن و دارن اونو نگاه می کنن گفت:
_بجنبید دیگه!اگه تا یه ساعت دیگه کلاس سر جاش نباشه پرفسور دامبلدور منو توقیف می کنه ها!
بچه ها با شنیدن این حرف و به دلیل عشق به استاد(پاچه خواری از نوع جغدی!!!) سریع دست به کار شدن.

هدویگ گوشه ای نشسته بود و وسایل کیفش رو روی زمین ریخته بود و داشت بررسیشون می کرد تا شاید چیز خوبی برای تبدیل کردن پیدا کنه.

کتاب مراقبت از موجودات جادویی شو باز کرد و صفحه ای اومد که توش عکس یه اژدها بود.هدویگ خنده موزیانه ای کرد و گفت:
_"هاید این اسمال"
نوری از چوب دستیش خارج شد و به صفحه خورد و کتاب درخشان شد.
پرفسور مالفوی که این صحنه رو دید به سمتش اومد و گفت:
_ببینم چی کار کردی!
کتاب رو گرفت و نگاهی بهش انداخت.بعد از بررسی کامل صفحه گفت:
_شیطنت بزرگی کردی هدویگ!اگه کسی این تو می رفت جونشو از دست می داد!
سپس چوب دستیشو به سمت اون صفحه گرفت و بدون گفتن هیچ طلسمی نوری از چوب دستیش خارج شد و به صفحه برخورد کرد.کتاب دیگه ندرخشید!

هدویگ کتاب رو گرفت و دوباره جلوی وسایلش نشست و شروع به فکر کردن کرد.
یه خورده فکر کرد و یاد طلسمی افتاده جلسه پیش یاد گرفته بود و سریعا چوب دستیشو به سمت پروانه خشک شده گرفت و گفت:
_"ترین کالپا"

پروانه به کپه ای از پودر رنگی تبدیل شد.هدویگ چوب دستیشو تکون دیگه ای داد و پودر رنگی رو در هوا و در کل سطح پشت بوم پخش کرد.

پرفسور به سمتش اومد و گفت:
_آفرین هدویگ...خوبه...فکر کنم یه خورده تنوع رنگ بچه ها رو شادتر کنه و فعالتر بشن!

هدویگ از این حرف ذوق مرگ(!) شد و دوباره شروع کرد به نگاه کردن به وسایلش.

هدویگ:هووووم...حالا چی کار کنم؟!...

همینطور که در حال فکر بود صدای پرفسور مالفوی رو شنید که گفت:
_من خسته شدم...یکی نیمکت درست کنه بشینم دیگه!

هدویگ سریعا قوطی کبریتی که جلوش بود رو خالی کرد و قوطی کبریت رو پشت سر پرفسور مالفوی زیر پاش انداخت.چوب دستیشو به سمت قوطی کبریت گرفت و گفت:
_"مالف چینس"

قوطی کبریت سریعا بزرگ شد و به یه نیمکت چوبی تبدیل شد.آیدی با فشار نیمکت تعادلشو از دست داد و روی اون افتاد.بع عقب برگشت و با دیدن هدویگ که داشت به اون با حالا دو نقطه دی می خندید لبخندی زد و گفت:
_چقدر سریع!آفرین!

هدویگ ایندفعه دابل(Double) ذوق مرگ(!) شد و دوباره با شور و شوق به وسایلش نگاه کرد.

چوب کبریتا رو دید که بهش چشمک می زدن!با خودش فکر کرد:

هدویگ:هوووم...یه چند تا گنجشک می تونه کلاسو با طراوتتر کنه.

چوب دستیشو به سمت به سمت چوب کبریت اولی گرفت و زیر لب گفت:
_"ترنس بیوتیکس"

چوب کبریت به مگسی کوچک تبدیل شد و در هوا به پرواز در اومد.

هدویگ:چرا اینجوری شد پس؟!آهان...پرفسور گفت تبدیل کردن به گنجشک تمرکز زیادی می خواد...بهتره یه خورده بیشتر تلاش کنم.

هدویگ ایندفعه لحظه ای تمرکز کرد و بعد چوب دستیشو به سمت چوب کبریت گرفت و در حالی که از فشاری که بهش میومد قرمز شده بود بلند گفت:
_"ترنس بیوتیکس"

چوب کبریت تبدیل به گنجشکی شد و در هوا به پرواز در اومد.

با صدای بلند هدویگ پرفسور مالفوی و بچه ها به سمتش برگشتن و بهش نگاه کردن.آیدی با دیدن گنجشک گفت:
_تونستی یه گنجشک درست کنی؟!باورم نمی شه!عالیه!

هدویگ ایندفعه تریپل(Triple) ذوق مرگ(!) شد و از این طلسم خوشش اومد و همه چوب کبریتا رو به گنجشک تبدیل کرد.

وقتی کارش تموم شد آیدی به سمتش اومد و گفت:
_فکر کنم برای امروزت بسه!کلاسو پر گنجشک کردی!بهتره دیگه بقیه رو بسپاری به بچه های دیگه.آفرین خوب بود.می تونی بری.

هدویگ ایندفعه دیگه ذوق مرگ نشد!چون براش عادی شده بود!پس بلند شد و به سمت راه پله ها به راه افتاد...









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.