در اتاق سکوت سنگینی حکم فرما شده بود که قطعا اگر باصدای ایلین نمیشکست،کمر بقیه را میشکست.
ـ فقط یک راه وجود داره!
همه سر ها از سراسر میز به سمت بانوی یشمه ای پوشِ مخمل پوش برگشت.
ـ باید کاری کنیم که لرد فکر کنه که ریش خیلی بهش میاد!
چهره متفکر ملت به چهره رضایتمندانه ای مبدل شد.
در همین حین روونا گفت:
چرا این فکر به مغز خودم نرسید؟اصلا تو چطور جرعت کردی فکر من تو ذهن تو بیاد؟
گیبن مانند
خرمگس کرم شبتاب معرکه از ان سوی میز غرولند کرد:
راس میگه خب!جای مادر بزرگته!
روونا:
گیبن:
ایلین:
ـ بس کنید دیگه!به جای دعوا کردن،برای اجرای این راه حل،راه حلی مناسب بیندیشید!
سیوروس اینرا گفت و اندیشه خود فرو رفت.
ایلین گل صورتی را جوری که مورگانا نفهمد از سرخود کند و جوری که گیبن نفهمد انرا پشت سرش چسباند
و سپس بسیار ریلکس قدم زنان از انطرف میز به این طرف امده و برجای خود نشست و گفت:
همه تون میدونید که علاقه مند کردن ارباب کار هرکسی نیست.
ارسینوس جمله ایلین را کامل کرد:
باید با هم دست به کار شیم!
ورونیکا در حالی که اره خود را برای هزارمین بار((ها))کرده و پاک میکرد گفت:
عاااااااا!ولی چطوری؟
و در همین میان پیغمبره گرامی که فکری نه چندان خلاقانه به ذهنش رسیده بود ابتدا کمی به سمت چپ وسپس کمی به سمت راست نگاه کرد و بعد کله همگان را جوری که دماغشان به زمین و سپس قولنج مهره پنجم تا ششم ستون فقراتشان شکسته شد به سمت پایین کشیده و شروع به گفتن نقشه کرد...
دو روز بعد:
لرد در حالی که اندر موقعیت بسی غضبناک و پر خوفی فرو رفته بود پای ملوکانه را به زمین جوری کوبید که کل عمارت به لرزه افتاد و سپس نعره براوردند که:
این ریش تراش همایونیمان را کدام مشنگ صفتی کش رفته اســــــــــــــت؟؟؟؟
در این میان کل ملت مرگخوار که به منظور دور نماندن از اخرین هماهنگی ها پشت یک ستون(!)سنگر گرفته بودند به خود لرزیدند.
مورگانا میدانست که اگر ملت محترم بتوانند اندکی از خود لیاقت نشان دهند قطعا نقشه عملی خواهد شد.
در همین میان ایلین که مانند قاشق نشُسته مدام محتویات درون ذهنی مورگانا را هم میزد با توجه به انکه خودش به عنوان اولین نفر در راس شکنج پیش مرکزی مغز وی قرار داشت سرفه ای کرد وگفت:
نمیشه من نرم؟
و در همین میان پس از جاخالی دادن از یک مسلسل از سوی وینکی از ناکجا اباد صدایی شنیده شد به این مفهوم:
.
.
.
.
شرمنده دستم خورد.
ایلین اندک اندک اماده میشد که عصبانی شود که به وسیله نوعی نیرویی شبیه به گریز از مرکز از پشت ستون به بیرون پرت شد.
او در حالی که سر خود را میمالید فریاد زد:
مگه کورید بوقیا!؟
کل ملت:
در این میان لرد با
شلوار کردی ردای ملوکانه خویش و ته ریش!!!!!از توالت بیرون امد.
ایلین سرفه ای کرد وگفت:
سلام سرورم
لرد نعره زنان جلو امده و گفت:
تو ریش تراش مارا برداشتی ایلین؟کروشیو!
ـ اااااااااااااااااا!!!من برنداشتم سرورم!
ـ چه میخواهی از ما؟
ایلین در حالی که تن خود رامیمالید برخواست و به لرد زل زده و گفت:
وااااااو خدای من!این...
گوش ایلین به طرف فریاد های اهسته مورگانا از پشت ستون جلب شد.ایلین زیر چشمی به انسوی ستون نگاهی انداخت.
ملت مرگخوار ظاحرا در حد جر خوردن فک در تلاش بودند چیزی را به او بفهمانند.
ایلین تنها یک چیز را توانست بفهمد:
بند کفشت بازه!
ایلین نگاه خطرناکی به ایشان نموده و سپس به صورت زیر لفظی کروشیویی تقدیم به انها نمود.
ـ اممم...سرورم میخواستم بگم...
ـ چه چیزی را؟
ـ بگم...
ـ ایلین!
ـ بگم...
ـ
ـ شما خیلی خوش قیافه شدین سرورم!
لرد: کروشیو!
ـ اااااااااااا!!اخه ایندفعه برای چی؟؟
ـ تا بیاموزی که چنین گستاخی در حضور ما نکنی!
در همین حین مورگانا به سیوروس در انسوی تالار دستور اکشن داد.
ـ واااااای سرورم!
ـ تو دیگر از کجا پیدایت شد سیوروس؟
سیوروس در حالی که میکوشید جلوی خنده اش را بگیرد فریاد زد:
چقد ته ریش بهتون میاد ارباب!
لرد به شک و تردید افتاده بود.
از سوی دیگر تالار ورونیکا ظاحر شد با چهره ای...
نگاه ایلین و سیوروس با حالت پوکر فیس به توان 6 بر صورت ورونیکا ثابت مانده و کل ملت مرگخوار از فرط تعجب از پشت ستون بیرون ریخته و به وی خیره گشتند که عجیب ترین و عجیب العقل ترین راه را برای تبلیغ ریش انتخاب کرده بود.
ـ ورونیکا؟تو کی ریش در اوردی و ما نفهمیدیم؟
ورونیکا در حالی که ریش های دامبلدوری(!)اش را نوازش میکرد گفت:
جدیدترین مدل روزه سرورم!میبینم که شما هم قصد دارید از همین مدل استفاده کنید؟؟!!
کل ملت به ریش ورونیکا همچنان پوکر فیس زل زده بودند.
لرد که حال ماجرا را فهمیده بود فریاد زد:
شما میخواهید مارا وادار کنید که ریشمان را بلند کنیم؟!کروشیو تو ال!
ملت پس از پخش شدن برزمین برخواسته، اندکی به یکدیگر نگریسته وسپس به لرد نگریستند.
ارسینوس لبخند حجیمی زده و گفت:
راستش...سرورم...
لرد حرف او را قطع کرد وگفت:
تنها به یک شرط!
ملت با نگاه پرسشگری به لرد خیره شدند.
ـ به ازای هر میلیمتر ریشمان،هرکدام از شما موظفید یک متر ریش داشته باشید.
سپس افزود:
مرد وزن برایمان تفاوتی ندارد!