هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۱:۴۷ سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۳

پروفسور اسپراوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۰۱ پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
سلام کلاه جان!
من خودم در جوانی که منتظر نامه ی هاگوارتز بودم مسلما رویای گریف رو در سر میپروروندم! الان که دارم اینا رو میگم افتخارم ریونکلایی بودن خواهد بود ولی... دوستی دارم که میخوام بخاطرش برم هافل!
اسلایترین هم که اصلا در شان من نیست!
حالا تصمیم با خودته! ولی لطفا منو بنداز تو هافلپاف !



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۴:۰۳ سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۳

پروفسور ویریدیان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۵ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۹ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
کلاه عزیز من خنگ و سختکوشم و حیوونه مورد علاقم گور کنه
به هیچ وجه جاه طلب نیستم و دنبال جایی برای پیشرفتم
و هافلپاف رو دوست دارم



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳

کلاه گروهبندی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۴۷ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۱:۵۱:۳۹ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
ناظر انجمن
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 800
آفلاین
نقل قول:

هویجوری نوشته:
کلاه جان
من مادر گریفندویی هست و پدرم راونکلاو...
حالا به نظرت پدرم رو بیشتر دوست دارم یا مادرم رو؟
اسلیترین هم که اصلا حرفش رو نزن...
هافلپاف هم برم که مادرم از خونه بیرونم میکنه!
بین گریفندو و راونکلاو کد.م رو برام تنخاب میکنی؟



چه مادر بداخلاقی! بلا به دور!
بهتره گروه مادرت نری چون ممکنه فردا تو هم بشی یکی مثل مادرت و بچه ت رو بفرستی اینجا و بهش بگی اگه افتادی هافلپاف نیا خونه! آره جانم! همون بهتره که بری به...

راونکلاو!



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۷:۴۶ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳
#99

ریونکلاو

مارکوس بلبی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۲ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۰۵ دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 20
آفلاین
کلاه جان
من مادر گریفندویی هست و پدرم راونکلاو...
حالا به نظرت پدرم رو بیشتر دوست دارم یا مادرم رو؟
اسلیترین هم که اصلا حرفش رو نزن...
هافلپاف هم برم که مادرم از خونه بیرونم میکنه!
بین گریفندو و راونکلاو کد.م رو برام تنخاب میکنی؟


تصویر کوچک شده



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف : کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۹:۱۱ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
#98

کلاه گروهبندی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۴۷ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۱:۵۱:۳۹ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
ناظر انجمن
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 800
آفلاین
نقل قول:

سانتور نوشته:
من شرورم
عاشق جادوی سیاهم
از گریفیندوری ها بیزارم
متنفر از گشت و کارم
بی خود و بی جهت به خود می بالم
روزی یکبار هم بیمارم
عاشق گروه های سیاهم


ولی می خوام برم گریفیندور



بعد از اوریک عجیب و غریب که 528 سال پیش اصرار داشت به گروهی که ازش متنفره بره، تو دومین موردی سانتور عزیز!
با اینکه کلاهم ولی هرگز نفهمیدم توی سرش چی می گذره و بعدها هم بر ضد انسان ها شورش کرد و دستگیر و اعدام شد! تو هم خیلی مواظب خودت باش و برو به...

گریفندور!



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف : کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
#97

فایرنزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۳ دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۲۵ پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳
از جنگل سیاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
من شرورم
عاشق جادوی سیاهم
از گریفیندوری ها بیزارم
متنفر از گشت و کارم
بی خود و بی جهت به خود می بالم
روزی یکبار هم بیمارم
عاشق گروه های سیاهم


ولی می خوام برم گریفیندور


درمیان برفها کناراتشی کم رمق نشسته وچشمانش رابسته بوددانه های سفید برف از اسمان به ارامی برروی اوفرود .
گرگ بزرگ خاکستری رنگی خون الود درحالیکه یک پایش میلنگیدوازان خون برروی زمین برفی میریخت به ارامی قدم برمی داش بادیدن مرد دندانهای تیزش رابه نمایش گذاشت چشمان زردش پرازوخشونت وسهوت خون بودگرگ به سمت مردحرکت کردقصد داشت دندانهای تیزش رادرگردن این سانتور فروببرد به مردنزدیک شد مردهمچنان بدون حرکت نشسته بود گرگ قصد داشت که به اوحمله کند ناگهان مردچشمانش راگشودگرگ خشکش زدچشمان مردبرخلاف هرانسان دیگری رنگ زرد داشت درست همرنگ چشمان گرگ بود
مرد برخاست
شکار اوکیست
به چه گناهی طعمه او میشود
ارام وبی صدا به گرگ نزدیک میشود
درچشمان او مینگرد
گرگ خود میداند که باید تسلیم شود
صدای شکارچی درون ذهنش می پیچد
واین اخرین صداست برای او
صدای گلوله وسکوت مرگ


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۴:۴۶ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
#96

کلاه گروهبندی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۴۷ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۱:۵۱:۳۹ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
ناظر انجمن
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 800
آفلاین
نقل قول:

jocker نوشته:
درود بر شما ای کلاه عزیز!
بنده نه شجاعت گریف رفتن دارم، نه هوش ریون و نه تلاش و پشتکار هافل! جدا از اینکه اصالت مثل مروارید از سر و روم میباره، از این بیم دارم که اگر تو گروهی بیوفتم که اطرافم یک مشت مشنگ و چند مثقال دورگه ی بی ارزش باشه، دستام رو به خون کثیفشون آلوده کنم. نه اینکه تهدید کنماااا! نه! ... فقط میگم آدمه دیگه، تا حالا کی نشده که یکی به اشتباهی بالش بذاره رو صورت هم اتاقیش خفش کنه و یا به طور اتفاقی چندتا مار و عقرب سمی بندازه تو تختشون؟ ممکنه برای منم پیش بیاد که نا خواسته بزنم چند نفر رو از قصد بکشم. فلذا کمی هنگام گفتن اسم گروهم درنگ و تامل کنید هم خودتون پشیمون نمیشین هم منو خرسند میکنین. با وجود تمام ارادتی که به شما دارم، میگم به پیریتون رحم کنین و منو بفرستین اسلیترین. نخطه سر خط



یادمه ده ها سال پیش پسری به نام تام ریدل رو به اسلیترین فرستادم. پسری که باهوش و پر تلاش بود و از هیچ چیز نمی ترسید جز مرگ!
بنابراین کسی که هیچکدوم از این خصوصیات رو نداشته باشه جاش اسلیترین هم نیست. اصلا نباید براش نامه ی هاگوارتز ارسال بشه!
اما تو دوست جوان من!
سعی نکن کلاه رو فریب بدی! بخشی از همه ی خصوصیاتی که گفتی نداری رو در وجودت می بینم. ضمن اینکه اسلیترین تنها خانه ی اصیل زاده ها نیست. مثالش ویزلی های مو قرمزن که تقریبا همشون رو به گریفندور فرستادم.
تهدید هم روی من اثری نداره عزیزم! 1000 ساله که دارم تهدید میشم. دیگه تبدیل به بخشی از زندگی روزمره م شده. با اینحال برو به...

اسلیترین!



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۰:۴۲ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
#95

آشاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲:۴۷ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴
از طرز فکرت خوشم اومد!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 162
آفلاین
درود بر شما ای کلاه عزیز!
بنده نه شجاعت گریف رفتن دارم، نه هوش ریون و نه تلاش و پشتکار هافل! جدا از اینکه اصالت مثل مروارید از سر و روم میباره، از این بیم دارم که اگر تو گروهی بیوفتم که اطرافم یک مشت مشنگ و چند مثقال دورگه ی بی ارزش باشه، دستام رو به خون کثیفشون آلوده کنم. نه اینکه تهدید کنماااا! نه! ... فقط میگم آدمه دیگه، تا حالا کی نشده که یکی به اشتباهی بالش بذاره رو صورت هم اتاقیش خفش کنه و یا به طور اتفاقی چندتا مار و عقرب سمی بندازه تو تختشون؟ ممکنه برای منم پیش بیاد که نا خواسته بزنم چند نفر رو از قصد بکشم. فلذا کمی هنگام گفتن اسم گروهم درنگ و تامل کنید هم خودتون پشیمون نمیشین هم منو خرسند میکنین. با وجود تمام ارادتی که به شما دارم، میگم به پیریتون رحم کنین و منو بفرستین اسلیترین. نخطه سر خط


ویرایش شده توسط jocker در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۱۵ ۱۰:۴۷:۵۸

....I believe I can fly

تصویر کوچک شده



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۳:۲۳ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
#94

کلاه گروهبندی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۴۷ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۱:۵۱:۳۹ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
ناظر انجمن
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 800
آفلاین
نقل قول:

Tyler نوشته:
من تاریکی رو دوست دارم کلاه. حس راحتی می کنم توش. از تنهایی واقعا خوشم میاد. دوست دارم کار هارو خودم انجام بدم. گاهی اگه از یه نفر خوشم بیاد بهش کمک می کنم، اما همش همین. من خودمم و یه مسافر تاریک روی دوشم.

گروهی که من دوست دارم توش باشم گروه خلوت و کم دردسریه. که بتونم کارهایی که خودم دوست دارم رو انجام بدم و کسی، حتی خودت(!) مزاحمم نشه :دی



خیلی خوب خودت رو معرفی کردی جوان!
هممم... یه گروه خلوت و کم دردسر... ها؟... هم اسلیترین خوبه و هم هافلپاف... اما جاه طلبیت کمه و تفکرت زیاد. پس شاید بهتر باشه بری به...

هافلپاف!



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱:۰۱ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
#93

کوین ویتبایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۹ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 9
آفلاین
من تاریکی رو دوست دارم کلاه. حس راحتی می کنم توش. از تنهایی واقعا خوشم میاد. دوست دارم کار هارو خودم انجام بدم. گاهی اگه از یه نفر خوشم بیاد بهش کمک می کنم، اما همش همین. من خودمم و یه مسافر تاریک روی دوشم.

گروهی که من دوست دارم توش باشم گروه خلوت و کم دردسریه. که بتونم کارهایی که خودم دوست دارم رو انجام بدم و کسی، حتی خودت(!) مزاحمم نشه :دی








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.