هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقد پست کافه محفل ققنوس گلرت گریندل والد

دوباره گلرت عزیز!

خب یه راست . بدون حاشیه می ریم سر اصل مطلب. گلرت عزیز شما نقد قبلی رو که براتون نوشته بودم مطالعه کردی فرزندم؟! ولی دقت و توجه لازم رو نداشتی.. بهت گفته بودم که سبک نوشتارت باید با نوشته های قبلی هماهنگ باشه.

این دفعه یه ته رنگی از طنز بودن توی نوشته ت به چشم می خوره ولی این داستان طنز نیست. نیم طنز و نیم جدیه. اگه بخوایم توی پستهای همین تاپیک بگردیم دنبال یه نمونه ی طنز می تونم به پست یوآن اشاره کنم. پست طنز باید تیکه های خنده دار داشته باشه، شکلک داشته باشه که تو پستت این چیزا کمه.. البته نسبت به قبلی ها پیشرفت کرده ولی کافی نیست. لازمه برای بهتر شدن طنز پست های طنز بیشتری بخونی.. این طوری ذوق و استعداد طنزت رشد می کنه.

بازم پیشرفت داستانت مثل دفعه ی قبل کم بود در کل حس می کنم باید همون حرفای نقد قبلیم رو تکرار کنم.. درسته توی هر مورد نسبت به دفعه ی قبل پیشرفت داشتی ولی هیچ کدوم از مشکلات رفع نشده، فقط کمتر شده.

وقتی یه مشکلی توی نوشته ت پیدا میشه سعی کن کاملا بر طرفش کنی نه که بازم مثل قبل باقی بمونه. دفعه ی بعد که اومدی نباید هیچ کدوم از این مشکلا رو دوباره ببینم!

موفق باشی جناب گریندلوالد

نقد پست کافه محفل ققنوس سارا کلن


سارای عزیز خوش اومدی!

اول از همه این که نگو پست فلان تاپیکم از بالا سومی! چون این عددها و نشونه ها ثابت نیستن و خب عوض می شن. انگار که یه تیکه ابر رو بالای محل گنجت نشونه گذاشتی باشی! بهتره که شماره ی پستت رو بگی که گوشه سمت چپ بالای پست هست و یا بهتر از اون این که لینکشو بدی!

در کل من نفهمیدم که کدوم پست مد نظرت بود و همه ی پستها رو خوندم و یه نظر کلی راجع به نوشتنت می دم.

دخترم.. نوشتن شما هنوز خیلی خیلی خامه. از سن شما اطلاعی ندارم باباجان اما این طرز بیان به درد روایت داستان برای گروه سنی الف و ب می خوره! خیلی ساده نوشته شده و خیلی خودمونی در حدی که مادرها برای بچه شون شبا با این لحن قصه می خونن!

ایفای نقش جادوگران چند مرحله از این بالاتره. ما اینجا اعضای دوازده سیزده ساله ای هم داشتیم و داریم که پا به پای اعضای بیست و چند ساله پست های خیلی خوبی می زنن شما هم در آینده یکی از همین ها خواهی بود.

به هر حال من هر توصیه ای که کنم کم و نا کار آمده و توانش نیست که همه ی زوایا و جوانب رو برای بهتر نوشتن همین الان تشریح کنم چون زیاد و مفصله!

بهترین توصیه ای که برای شما دارم اینه که پست های بیشتری توی ایفای نقش جادوگران رو بخونی و با سبک و سطح عمومی پست ها بیشتر آشنا بشی و ازشون یاد بگیری!

به امید پیشرفت شما!
موفق باشی


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱:۳۶ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
دامبلدور جان؛

اگه هستی این پستو واسم نقدش کن لطفا"


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۳

سارا کلن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۷ شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۴:۲۹ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از همین دور و برا...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 355
آفلاین
سلام
نقد اینجا فقط برای محفلیاست؟
اگه نه که در خواست دارم توی کافه ی محفل ققنوس دومین پستمو نقد کنید.
با تشکر



پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقد پست کافه محفل ققنوس گلرت گریندل والد

به به! باد آمد و بوی گل-رت بر آورد!

اولین چیزی که باید بگم اینه که گلرت عزیز ما باید شما رو بیشتر توی این تاپیک زیارت کنیم.. چون خیلی با هم کار داریم. اشکالات پست شما همچین کم و ناقابل نیستن و همین باید دلیلی باشه واسه شما که بیشتر از این به فکر رفعشون باشی.

اولین و بزرگترین مشکل.. عدم همکاری! شما با دوستای دیگه تون که دارن پست می زنن اصلا همکاری نمی کنی. نفرات قبلی پست طنز نوشتن اما شما کاملا جدی نوشتی! خب همه بخوان بیان یکی پس از دیگری سبک سوژه رو عوض کنن دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه!

اینطور نباشد که اینطوری شویم! شما به سبک پستهای قبلی عمل کن که یکپارچگی داستان حفظ بشه!

دومین مشکل.. ژانگولر! شما در مجموع یه پست نوشتی که شخصیت خودتو وارد داستان کنی.. این حرکت اصلا کار درستی نیست، نمیگم هیچ کس حق نداره تو پست خودش شخصیت خودش رو وارد داستان کنه، نه! بعضی اوقات لازمه.. بعضی وقتها مسیر داستان به سمتی میره که فلان شخصیت باید وارد داستان شه. ولی الان واقعا چه لزومی داشت که گلرت گریندل والد طی یه پست عریض و طویل وارد داستان شه؟ چه گرهی از گره های داستان باز شد!؟ هیچی!

سومین مشکل! شما اصلا سوژه رو جلو نبردی، همین الان اون پست رو حذف کنیم نه چیزی به داستان اضافه میشه و نه چیزی ازش کم میشه.. توصیه ی همیشگی من توی نقدهای گذشته همین بوده. پستتون باید حرفی برای گفتن داشته باشه. پستتون باید دیده بشه، باید خونده بشه، باید ادامه داده بشه. شما وقت نمی ذارید برای هیچی.. برای پستتون ارزش قائل بشید!

چهارمین.. وفادار بودن به اصل شخصیت ها! وقتی سبک شما جدیه دامبلدور توی صندلیش گیر نمی کنه و محفلیا غافلگیر نمیشن از ورود همگروهیشون.. اگرم طنزه یه کم باید در استفاده از شکلکها و جملات طنزبیشتر تلاش کنی!

آخرین مسئله که فعلا بهش می پردازیم شخصیت پردازی خودته.. گلرت گریندل والد شما باید پرداخته بشه، باید شناخته بشه تو ذهن خودت و بقیه، این کار ساده ای نیست! شما خودت یه تصوراتی از گلرت توی ذهنت داری. باید اونقدر رول بنویسی که بتونی این تصورات رو توی رولهات پیاده کنی. اولش باید جدی زیاد بنویسی. چون شخصیتی که روی مبنای جدی شکل می گیره به مراتب قوی تر و بهتر بالا میاد تا یه شخصیتی که روی مبنای طنز بنا شده.

توی این مورد، یعنی شخصیت پردازی گلرت گریندل والد؛ بهتره که از جادوکاران ویزنگاموت کمک بخوای و البته خود من هم برای کمک به شخصیت پردازیت آماده ام، ولی خودتم باید بخوای که شخصیتت به یه جایی برسه!

فعلا دیگه کافیه.. تا دفعه های بعد!

موفق باشی.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۳/۱/۲۷ ۲۰:۱۳:۵۴

باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۷:۱۱ دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۳

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
اگه میشه این پست رو برام نقدش کنید


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۰:۱۵ جمعه ۲۲ فروردین ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
این دفعه استثنائا می خوام نقد پست دو نفر رو با هم ارائه بدم چون یه نکته ای به نظرم رسیده که توی پست هر دو نفر مشترکه.. خب پس به نقدمون می رسیم.


نقد پست ویلای صدفی آلیس لانگ باتم و پست نوزده سال بعد ویولت بودلر

خانومها..
رول نویسی یک نویسنده به تدریج در مراحل تکاملش به جایی می رسه که موارد نگارشی و سوژه پردازی و روایت های داستان به صورت غریزی پیش می رن و همه ی اشتباهات ریز نگارشی و روایت داستان از اون مرحله به بعد جزو سوتی ها به حساب میان. همیشه هم پیش میان و ایرادی هم بهشون وارد نیست چون برای همه پیش میاد.

ولی توی این مرحله دوتا عامل خیلی مهم خودنمایی می کنن..

ویولت، شما تمام پستهات رو کاملا دلی و غریزی می نویسی. آلیس، شما هم تمام داستان پست و نوشته ت رو مهندسی می کنی و یه جورایی انگار طرحتو علمی پیش می بری، با نقشه ی اولیه و اینا.

مشکل دقیقا همینجا خودشو نشون میده. آلیس اینجوری که با دقت و مهندسی پیش میری احساسات توی نوشته ت از بین میره. از اون مهم تر امضای نویسنده ست. هر کسی که می نویسه یه حال و هوا و سبکی داره فقط برای خود خودش. وقتی می خوای داستان خیلی عقلانی و با برنامه ی مطلق پیش بره.. اون امضا، که حس و حال نویسنده هست؛ توی داستان از بین میره. چون شما فقط مغزتو گذاشتی برای نوشتن نه قلبتو.

پستت خیلی عالی پاراگراف بندی میشه، همه چی با دلیل و منطق جلو رفته و همه ی جزئیات دقیق و کار شده است اما شور و احساس اونجا نیست. کسی نمی تونه بگه این پستو یقینا آلیس نوشته. آلیس، از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.. خب؟

ویولت حالا این پست شما که به نظر من خوبه و این مشکلو نداره. اما اشاره کرده بودی که پستات کوتاه و بلند میشن، توصیف ندارن و چه و چه.. با استفاده از معلومات و شناخت قبلیم میگم. هرچی که تو دلت بیوفته در اون لحظه همون رو تایپ می کنی. گاهی حال و هوای نویسنده هایی که ازشون خوندی رو از این طریق توی پستت جاری می کنی.

شور و حس و سبک نویسنده کاملا تو پستت مشهوده ولی خب دله دیگه.. یه بار خوبه یه بار بده یه بار شاده و الی آخر.. یه جاهایی به نفر باید مهار رو بگیره دستش. یه قسمت هایی باید عوض بشن تو بعضی پستها ولی شاید چون دوستشون داری می مونن. یه مسائلی باید به پست اضافه بشن گاهی ولی چون دوستشون نداری نباید بیان، این خوب نیست.

برای یه نفر مثل تو ناجوره به نظرم که بهش این حرفا رو بگم. کارت درست تر از این حرفاست و خودت بلدی این چیزایی که میگم رو اما می تونی وقتی اینطوری میشه از نظر دیگران پست رو بخون. قرار نیست این که تو دوست نداری نوشته رو بقیه هم دوست نداشته باشن یا نظر دیگران بهش مثبت نباشه.

بالاخره یه جاهایی این دل رو باید کنترل کرد!

و همین.. موفق باشید!

اگر دل دلیل است..

آورده ایم!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۱۳ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲

آليس لانگ باتم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۷ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۵۲ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳
از پسش برمیام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 266
آفلاین
جغدی از پنجره اتاق پروفسور وارد شد و بعد از خوردن به در و دیوار و وسایل نقره ای روی میز، روی سر پروفسور دامبلدور فرود آمد.

پروفسور نامه ای را که به پاهای جغد بسته شده بود، باز کرد و با این نوشته مواجه شد.

نقل قول:
سلام پروفسور! اول از همه اگه این جغد دست و پا چلفتی ضربه ای بهتون زده، ببخشید واقعا! خوشبختانه مثل صاحبش دیوونس! پروفسور، اینو نقد کنین از اون بزرگا!

پ.ن: لطفا جغدو تا دم پنجره بیارین وگرنه اتاقتون قابل بازسازی نخواهد بود.



تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۷:۲۸ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین

قور.. قور...

تلپ! [ افکت صدایی پریدن قورباغه روی میز پیروف. ]

خش خش خش. [ افکت صدایی باز کردن لوله‌ی کاغذ پوستی که قورباغه آورده. ]

" پروف دامبــــلدوووور!!

خیلی بد شدن. خسته کننده شدن. توصیف ندارن. طولانی شدن. دوسشون نـــــــــــــدارم!

شما اینـ ـو نظاره بنموی مِن باب ِ مثـــال!

چاکریم. "

خش خش خش... [ افکت صدایی نوشتن جواب روی کاغذ پوستی. ]

قور.. قور..


But Life has a happy end. :)


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقد پست نوزده سال بعد کلاوس بودلر


یه بودلر جدید! فقط یه سانی با دندون های خانمان برانداز کم دارید.. لطفا اولش هم براش توضیح بدید که من گزینه خوبی برای گاز گرفته شدن نیستم!!

خب کلاوس عزیز به نقدستان محفل ققنوس خوش اومدی.. البته خیلی دیر به دیر این ورا میای، حواسم بهت هست! من امیدوارانه فکر می کنم از طرح ایراد و انتقاد از کارت بدت نمیاد ولی پیرو نظریه ی خودمی.. آدم نباید همه ی پستاشو به یه نفر بده برای نقد! قراره تکمیل بشه نه تقلید!

حقیقتش این که نشستم پستت رو دوباره و سه باره می خونم تا بتونم ایراد پیدا کنم، البته که ایراد تایپی و نگارشی میشه گرفت اما من به ایرادهای محتوایی و فنی نویسندگی علاقه مند ترم تا نکات ویراستاری!

مثلا یه نکته اینجا هست که شامل هر دو مساله هست. این " ... " که می ذاری. اولا که از ابتدا باید به کلمه ی قبلی بچسبه چون شامل قوانین ". و ، و ؛ "هاست. بعد اینکه.. البته من براش دلیل قانونی و معتبری از جایی ندارم اما فکر می کنم بهتر باشه از .. استفاده کنی تا سه نقطه، یه جور بهتریه هر چند نکته ی مهم تر در مورد طرز استفاده از اینهاست. این که چطور با ، تفاوت پیدا می کنه؟

این نقطه ها توی دیالوگ یا نوشته های اول شخص مناسب ترن، نشونه ی مکث کردن نیستن؛ نشونه ی سکوت کردن و وقفه بین حرف زدن هستن، در واقع "، و ؛" به خواننده میگن چطور جمله رو بخونه اما ".." به خواننده میگه که گوینده چطور داره صحبت می کنه، بریده بریده یا مسلسل وار!

از این ایرادهایی که باب میل من نیست اگه بگذریم می رسیم به بخش مورد علاقه من.. که نکات نویسندگیه!

ببین فرزندم! n راه برای ادامه دادن یک داستان وجود داره.. در واقع راههایی بی نهایت. دغدغه ی مهم یه نویسنده باید همین باشه همیشه، کدوم راه؟ چرا؟ راهی که انتخاب کردی این بود. جیمز و تدی میرن بعد پشیمون میشن و دوباره برمیگردن که کلاوس رو با خودشون ببرن. چرا؟ یه حرفی باید برای گفتن باشه توی این راه، باید توی پست خودت یا توی ادامه ی داستان حکمت این تصمیم مشخص بشه.

شما به عنوان یه نویسنده باید یه سری مسائل رو توی داستانت پر رنگ کنی، از کنار یک سری مسائل بگذری. مثلا، یک راهش توصیفاتی هست که توی نقد پست آلیس گفتم. با توصیفاتت می تونی یه چیزی رو مهم تر کنی، توی داستان برجسته ش کنی.. اون چیزی که لازمش داری! مثل این فیلمهای سینمایی که یه نفر یه دیالوگی اول فیلم میگه، یا یه چیزی می بینه یا یه اتفاق ساده ای رخ میده که بعدها تو آخر فیلم تقش تعیین کننده داره..

این تصمیمات شما برای ادامه ی داستان باید اینطوری باشه، حساب شده و دقیق.. رفتن و برگشتن جیمز و تدی یه حرفی برای گفتن داشته باشه.. یه دور خود چرخیدن اضافه نباشه. حداقل، کم ِکم برای خواننده جا بندازه که این دوتا شخصیت آدمهای خوب داستانن، از روی خوبی ذاتیشون نتونستن یه نفرو تنها بذارن! باید جزئیات داستان گاهی های لایت بشن، باید به چشم بیان.. صورت ساده ی یک نوشته گاهی یه کمی آرایش نیاز داره..

اینها.. مسائل و ریزه کاری های خیلی خیلی کوچیک توی پستات کمه.. وگرنه شما از نظر توصیف و فضاسازی و ظاهر و جلو بردن سوژه و ... کوچک ترین مشکلی نداری! اما این ریزه کاری ها روح به نوشتتون میده، کاملش می کنه و اینطوری تبدیل به بهترین میشن!

بیشتر از این دیگه توضیح دادن لزومی نداره.. موفق باشی!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۷:۳۳ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲

کلاوس بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۲:۴۱ چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰
از دست ویولت و رکسان هر دو فریاد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 247
آفلاین
سلام پرفسور دامبلدور!

اجازه هست؟

با اجازتون من یه درخواست نقد واسه این تاپیک دارم، ممنون میشم زحمتشو بکشید؛ نوزده سال بعد




تصویر کوچک شده
[
تصویر کوچک شده

بنفش! [ ]








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.