نقد پست نوزده سال بعد کلاوس بودلریه بودلر جدید! فقط یه سانی با دندون های خانمان برانداز کم دارید.. لطفا اولش هم براش توضیح بدید که من گزینه خوبی برای گاز گرفته شدن نیستم!!
خب کلاوس عزیز به نقدستان محفل ققنوس خوش اومدی.. البته خیلی دیر به دیر این ورا میای، حواسم بهت هست! من امیدوارانه فکر می کنم از طرح ایراد و انتقاد از کارت بدت نمیاد ولی پیرو نظریه ی خودمی.. آدم نباید همه ی پستاشو به یه نفر بده برای نقد! قراره تکمیل بشه نه تقلید!
حقیقتش این که نشستم پستت رو دوباره و سه باره می خونم تا بتونم ایراد پیدا کنم، البته که ایراد تایپی و نگارشی میشه گرفت اما من به ایرادهای محتوایی و فنی نویسندگی علاقه مند ترم تا نکات ویراستاری!
مثلا یه نکته اینجا هست که شامل هر دو مساله هست. این " ... " که می ذاری. اولا که از ابتدا باید به کلمه ی قبلی بچسبه چون شامل قوانین ". و ، و ؛ "هاست. بعد اینکه.. البته من براش دلیل قانونی و معتبری از جایی ندارم اما فکر می کنم بهتر باشه از .. استفاده کنی تا سه نقطه، یه جور بهتریه هر چند نکته ی مهم تر در مورد طرز استفاده از اینهاست. این که چطور با ، تفاوت پیدا می کنه؟
این نقطه ها توی دیالوگ یا نوشته های اول شخص مناسب ترن، نشونه ی مکث کردن نیستن؛ نشونه ی سکوت کردن و وقفه بین حرف زدن هستن، در واقع "، و ؛" به خواننده میگن چطور جمله رو بخونه اما ".." به خواننده میگه که گوینده چطور داره صحبت می کنه، بریده بریده یا مسلسل وار!
از این ایرادهایی که باب میل من نیست اگه بگذریم می رسیم به بخش مورد علاقه من.. که نکات نویسندگیه!
ببین فرزندم! n راه برای ادامه دادن یک داستان وجود داره.. در واقع راههایی بی نهایت. دغدغه ی مهم یه نویسنده باید همین باشه همیشه، کدوم راه؟ چرا؟ راهی که انتخاب کردی این بود. جیمز و تدی میرن بعد پشیمون میشن و دوباره برمیگردن که کلاوس رو با خودشون ببرن. چرا؟ یه حرفی باید برای گفتن باشه توی این راه، باید توی پست خودت یا توی ادامه ی داستان حکمت این تصمیم مشخص بشه.
شما به عنوان یه نویسنده باید یه سری مسائل رو توی داستانت پر رنگ کنی، از کنار یک سری مسائل بگذری. مثلا، یک راهش توصیفاتی هست که توی
نقد پست آلیس گفتم. با توصیفاتت می تونی یه چیزی رو مهم تر کنی، توی داستان برجسته ش کنی.. اون چیزی که لازمش داری! مثل این فیلمهای سینمایی که یه نفر یه دیالوگی اول فیلم میگه، یا یه چیزی می بینه یا یه اتفاق ساده ای رخ میده که بعدها تو آخر فیلم تقش تعیین کننده داره..
این تصمیمات شما برای ادامه ی داستان باید اینطوری باشه، حساب شده و دقیق.. رفتن و برگشتن جیمز و تدی یه حرفی برای گفتن داشته باشه.. یه دور خود چرخیدن اضافه نباشه. حداقل، کم ِکم برای خواننده جا بندازه که این دوتا شخصیت آدمهای خوب داستانن، از روی خوبی ذاتیشون نتونستن یه نفرو تنها بذارن! باید جزئیات داستان گاهی های لایت بشن، باید به چشم بیان.. صورت ساده ی یک نوشته گاهی یه کمی آرایش نیاز داره..
اینها.. مسائل و ریزه کاری های خیلی خیلی کوچیک توی پستات کمه.. وگرنه شما از نظر توصیف و فضاسازی و ظاهر و جلو بردن سوژه و ... کوچک ترین مشکلی نداری! اما این ریزه کاری ها روح به نوشتتون میده، کاملش می کنه و اینطوری تبدیل به بهترین میشن!
بیشتر از این دیگه توضیح دادن لزومی نداره.. موفق باشی!