هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۲۳:۵۵ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
کینگی و گیلدی جان به من وحی شده که فردا سنگ میشید خدا بیامرزدتون


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

بيل ويزليold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۰۴ سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۱ چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۳
از KUWAIT
گروه:
کاربران عضو
پیام: 82
آفلاین
شما همتون جهنمی هستید
وای وای وای نوچ نوچ خدا عاقبت بخیرتون کنه مخصوصا کینگزلی و گیلدی
!!!!!!!!!!!!!
مثل من جادوگر خوبی باشین دیگه کی می خواین بزرگ بشین؟؟؟؟؟؟ فردا پس فردا وقت زن گرفتنتونه
آخه ایهالناس به جوانان مملکت ما نگاه کنید!!!!!!
آینده ی مملکت باید دست اینا باشه مثلا


مسول برگزاری مسابقه ی زیبا ترین پسر و یا مرد هاگوارتز
but i cant help falling in love with you! (Elvis Presley)


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۹:۴۴ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
گفتگوی من و برادر گیلدی مبنی بر این کفر هایی که گفته بود....در یاهو مسنجر:

kingsley_sh: گیلدی!
kingsley_sh: نگرانتم
kingsley_sh: تو امشب ميميري
gildy: هوم؟
kingsley_sh: خدا ميزنه کمرت
kingsley_sh: نصف ميشي
gildy: مطمئني؟
gildy: آره
kingsley_sh: به دو قائده
kingsley_sh: تقسيم ميشي
gildy: به بيل وحي شده!
kingsley_sh: مساويه مساوي
kingsley_sh: آره
kingsley_sh: اون متصله
kingsley_sh: با سيم سرور
gildy: شب تو بيا تو جاي من بخواب
kingsley_sh: با امام زمان ارتباط داره
kingsley_sh: عمرا
kingsley_sh: مگه من امام عليم تو محمد؟
gildy: کمتر که نيستيم!
kingsley_sh: جدي؟
gildy: ما عاشقان آن حضرتيم!
kingsley_sh: تو ميتوني تو گوني قايم شي؟
kingsley_sh: که از شهر خارج بشي؟
gildy: اوهوم
gildy: مجبورم ديگه
kingsley_sh: کي بود حضرت محمدو کرد تو گوني؟
gildy: نميدونم
gildy: بلا منو ميبره
kingsley_sh: آره خوبه
gildy: بلال بوده احتمالا
kingsley_sh: بلا ببره
gildy: همون بلاي خودمونه
kingsley_sh: صبر کن ببينم
kingsley_sh: بلا...
kingsley_sh: بلال حبشي
kingsley_sh: آره
kingsley_sh: خودشه
kingsley_sh: کشف رمز نشده بود
kingsley_sh: پس برنامه اوکيه؟
gildy:اوکیه!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۹:۳۷ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
فقط مشکل اینجا دامبله!
ای خدااااااااااااااااااا!
هرمیون کرام با ماست!
با ماست نه ها!
با ما است!
آی کیو!
بش نگفته بودم دو روز دیگه مینوشت کینگزلی در حالی که زیر بغل مرلین مجروحو گرفته بود و او را به دستشویی میبرد......


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۹:۱۹ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
وقت ناهار -هاگوارتز - داخلی
هرمیون در حالی که نفس نفس زنان وارد اتاق مطالعه ی گریفیندور میشه : هری ران یک لحظه بیاید
ران: هرمیون اگر باز اون تهوع مسخرست باید بگم من یکی ...
من: احمق نشو ران این در مورد ... (با نگرانی گوشه ها را میپام ) بدوید دنبالم بیاید ... ردای ران و هری را میکشم با خودم میبرم توی اتاق لوازم ..
امروز داشتم این کلاه ها را ...
ران : باز هم همون تهوع مس..
من: ران میذاری حرفمو تموم کنم یا نه ؟
خیله خوب حالا گوش کنید . امروز یک جغد از طرف کرام داشتم ...
ران :
من: اون نوشته بود که سیاه ها موفق شدند چند تا اعضای سفید را به شکنجه گاه ببرند
هری : و ...؟
من: خوب ... اون گفت پروفسور مک گونگال , مرلین , سیریوس و کریچر را گرفتند ...
ران: هرمیون تو چطور میتونی به کرام اعتماد کنی ؟در ضمن تو هیچ مدرکی نداری که بگه پروفسور مک گونگال را گرفتند .
من: اما همه چیز به هم میخونه پروفسور از اول ترم نیومده ...
هری: هرمیون چون اون الان توی سنت مانگو است ..
من: غیر ممکنه ! اون یک ماه پیش مرخص شده !!!
هری: هرمیون اگر پروفسور مک گونگال در خطر بود دامبلدور حتما" میفهمید
ران: هرمیون کرام بهت دروغ گفته
من: الان معلوم میشه ..(بعد یک انگشتر را در میارم ) یک خورده بعد از اینکه اون گالیون ها را برای ارتش درست کنم به ذهنم رسید که ممکنه برای حمایت از اجنه هم از اون افسون استفاده کرد . این طوری میتونستم با جن ها ارتباط بر قرار کنم بدون این که اربابشون بفهمه . من یکی از این ها را به کرچر داده بودم . خوبی این نگین ها اینه که تصویر طرف را هم منتقل میکنند . اگر کرام درست گفته باشه م میتونیم با اعضای محفل ارتباط برقرار کنیم .
بعر چوب جادوم را بر میدارم میگم : اپیردیم پارا کی
تصویر کریچر روی نگین میفته ...
با زبان اشاره از کریچر میرسم کجاست
برام توضیح میده که همراه سیریوس زندانیه و بعد سیریوس و میله های شکنجه گاه را نشانم میده
مندر حالی که روی پنجه پام میپرم : دیدید , دیدید درست میگفتم .
با زبان اشاره به کریچر میگم طبیعی برخورد کنه و موضوع انگشتر را به سیریوس بگه ..
هری: بهش بگو انگشتر را بده به سیریوس
من: اون وقت ارتباط بر قرار نمیشه . خاصیت این انگشتر اینه که فقط در دست جنی که صاحب انگشتر کار میکنه هیچ جادوگری نمیتونه انگشتر را وادار به کار بکنه ..همینطور هم هیچ جن دیگری ..فقط در دست صاحب خود انگشتر کار میکنه .
هری ما باید این را به دامبلدور بگیم الان تنها راه ارتباطی ما با شکنجه گاه همین انگشتره ...بیاید ...بهتره بریم به پروفسور وکتور بگیم میخواهیم دامبلدور را ببینیم ..
====
دفتر دامبلدور -
همه چیز را برای پروفسور دامبلدور توضیح میدیم
پروفسور دامبلدور: میتونی دوباره این ارتباط را برقرار کنی؟
من: بله البته ....اپیردیم پارا کی
(تصویر کریچر میاد )
با زبان اشاره به کریچر میگم آیا موضوع انگشتر را به سیریوس گفته یا نه ... جواب میده گفته و سیریوس مایله با ما صحبت کنه و بعد دستش را به طرف سیریوس میگیره طوری که نگین رو صورت سیریوس زوم کنه
....


*****
بقیش با شما


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
گیلدی که خیلی خوش تیپه، از رو زمین بلند میشه (هیشکی غش نمیکنه)
گیلدی: (تریپ بامشادی) هوم...چرا هیشکی غش نکرد؟ مشکوکه!
سعی میکنه لباسشو بتکونه که میبینه دستاش از تو بدنش رد میشن... از ترس میخوره زمین و روی زمین خودشو میبینه که دراز به دراز افتاده...
گیلدی: ( این دفعه تریپ اسمیتی ) Get Away From Me...
سکندری میخوره، عقب عقب از تو ده نفر رد میشه...
گیلدی:
نئو: It Ends Tonight
گیلدی: یه دقیقه نوزن... یه دقیقه نوزن (تریپ داوودی) الان اینجا فیلمه گوسته یا ماتریکس؟
از شدت فلسفی بودن این سوال کامپیوتر جبرئیل هنگ میکنه!
جبرئیل: شـــــــــــت! ( مشتشو میکوبه رو کیبورد )
خدا: جبرئیل... تو باز با تازه مرده ها بازی کردی؟ مگه بهت نگفتم دیگه حق نداری با تازه مرده ها بازی کنی؟
جبرئیل: ببخشید... دفعه آخرم بود!
خدا: اکشال نداره... اکشال نداره... صفا، صمیمیت، دوستی... خوب حالا پرونده این گیلدی رو بیار بررسی کنیم!
جبرئیل: رو چشم... الان پروندشو میارم!
( یه ربع بعد )
خدا: ای بابا... پس این پرونده لعنتی چی شد؟
جبرئیل: شرمنده... گم شده انگار!
خدا: ای خدا... بیا بزن منو بکش از دست این
جبرئیل: همینجا گذاشته بودمشا... ولی الان نیست!
خدا: آی کیو... خوب برو از بقیه بپرس، شاید یکی ورداشتتش!
جبرئیل: چشم...
جبرئیل از اتاق میره بیرون که یهو گیلدی رو میبینه که پرونده رو گرفته دستش، داره پایین همه صفحه هاشو امضا میکنه!
جبرئیل:
در این نمایشنامه جبرئیل دختره و با اولین نیگاه عاشق گیلدی میشه
جبرئیل: گیلی.. گیلی... شوهرم میلی؟
گیلدی: به شرطی که منو بفرستی بهشت!
جبرئیل: تصویر کوچک شده
گیلدی و جبرئیل چند لحظه پشت در اتاق: :bigkiss: :bigkiss:
گیلدی و جبرئیل وارد اتاق میشن و محاکمه شروع میشه! گیلدی میشینه پشت میز میز، خدا چراغارو خاموش میکنه... یه چراغ هم بالای سر گیلدی تاب میخوره...
خدا: نام؟
گیلدی: سید گیلدروی الله!
خدا: احسنت... نام خانوادگی؟
گیلدی: لاکهارت اسلام آبادی اصل!
خدا: بارک الله... نام پدر؟
گیلدی: سید جاسم!
خدا: هوم... جاسم خطر خودمون؟
گیلدی: نععععم!
خدا: خوب... کارهای نیکو؟
گیلدی در گوش جبرئیل: نمنه؟ این چی وگوئه؟
جبرئیل: هوم... من ردیفش میکنم!
جبرئیل میره در گوش خدا یه چیزی میگه!
خدا: خوب... کارهای بد؟
گیلدی: کی من؟ هرگز!
خدا: جبرئیل اینو بفرست بهشت!
گیلدی: خدا جون، دمت گرم! :bigkiss: در ضمن جبرئیل! تو خودت مگه ناموس نداری؟ خجالت نمیکشی گیر دادی به من؟ خدا جون، این میخواست منو اخفال کنه که بهش تنفس مصنوعی بدم!
همه: وای وای چه بی ناموسی ها...
خدا: جبرئیل... توضیح بده!
جبرئیل: من...من...من توضیح میدم!



Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۶:۵۱ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
مینروا:وای بد بخت شدیم این غول بی شاخ دمم با اونو شده
مرلین:من ریشامو میخوام 3000هزار سال زحمت کشیدم تا اون بلند کنم
مینروا:اخی گیره نکن نازی میخرم برات :mama:
مرلین:دادبزنیم کمک بخوایم شاید کسی به دادمون رسید
مینروا و مرلین:کمک!کمک!جان هرکی دوست دارید مارو از اینجا آزاد کنید
*******فیشششششششش*******
خونه ی سیریوس
سیریوس :تو زدی کیریچر مگه مرض داری بگیر دنگ
کریچر:آخ نزن مگه من چیکارت کردم
سیریوس مثله منگوله گوش میرزا گوشاشو تکون میده:میشنوم! میشنوم! یکی کمک میخواد.کریچر لباسمو بیار.
سیریوس لباسه زرد قرمز که با رنگ نقره ای علا مت اس هک شده رو میپوشه
.......(آهنگه فوتبالیستا دره دره دده دو در دده)..........
سیریوس پرواز میکنه میرسه دمه دره شکنجه گاه
سیریوس:این جا که درش قفله چیکار کنم :-D
(دنگ)یه لامپ بالای سره سیریوس روشن میشه
سیریوس:کاناله تهویه درسته! اوه اخیش از کانال میپره پایین دورو بروشو نگاه میکنه
کرام وگراپی ودراک( )وبلا:
سیریوس: :-D شرمنده اشتباه اومدم الان خودم برمیگردم
بلا:نه اتفاق درست اومدی ولی(به ساعتش نگاه میکنه)یکم دیر کردی.بگیریدش!
دارکی:یالا راه بیفت
از کنار تک تک اتقا رد میشن
سیریوس:سلام مینروا امروز روز خوبه ی نه!
مینروا در حالی که یه سگه جلوس بسته از ترس قوز کرده کنج اتاق:خاک بر سرت نریزم تو هم گرفتن
از دم اتاق مرلین رد میشن مرلین به تختش بستن دارن با ریش خودش یه قلقلکش میدن
سیریوس:این ایده ای کیه خیلی باحاله
بلا:رسیدیم اینم اتاقش ببنیدید به این پره های تهویه هوا چون خودش اینارو خیلی دوست داره مگه نه سیریوس
سیریوس آب دهنشو قورتمیده
یک ساعت بعد
سیریوس :من میچرخم یا دنیا به روم میچرخه


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۶:۱۲ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
خوب دارک لرد عزیز بهتره این سبکتو رو آموس امتحان کنیم تا حالش جا بیاد
-------------------------
توضیحات :من نمیگم آموس خیالاتیه یا ازاین حرفها ولی خودتون قضاوت کنید یه نفره اومده تو خانه ریدلها و همه رو جلوش زانو زدن بعد گیلدرویو کشته!!!!!!!
مثل این هستش که من بیام یه نفره محفل ققنوس و همه اعضاشو بکشم
در نتیجه این نمایش نامه آموس نادیده گرفته میشه
------------------------
آموس هم چون یه نفری وارد اتاق شکنجه گاه شده بود بلافاصله دستگیر میشه(البته نه با پلک زدن و این حرفها)و به دیوار منار مگ گونگال زنجیر میشه
گراوپی وارد میشه:کیو باید تنفس مصنوعی بدم؟
کرام:اونو اسمش آموسه
گراوپی که بقول حاجی معتاد شده بود:آموش.گراوپ آموش میخواد
بعد دستاشو عاشقونه باز میکنه و مشغول به تنفس مصنوعی میشه
رنگ آموس به سبز متمایل میشه دستاش از حرکت میفته
وقتی کار گراوپی تموم شد از اتاق خارج میشه
آموس:من به یه تنفس مصنوعی دیگه نیازمندم البته نه گراوپ بلکه گیلدرویی چیزی
کرام:آموس جان هنوز مونده
در باز میشه و اتومبیل میاد تو اتاق شکنجه گاه
یه سر شلنگو به اگزوز ماشین وصل میکنن و طرف دیگشو در دهان آموس میذارند
آموس علاوه بر اینکه باد میکنه از بینی و گوشاش دود در میامد
کرام شلنگو از دهان آموس میکشه بیرون و میگه:آموس حالت جا اومد
و از اتاق خارج میشه تا یه سفید دیگه ای بیاد تو اتاق شکنجه گاه به خیال اینکه رفقاشو نجات بده


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۵:۰۱ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
سلام آقا معذرت می خوام شکنجه گاه اینجاست؟
گدا: علیلم ذلیلم! سه روز گوشت آدم نخوردم! کمکم کنین! قبیلم همه گشنن! شیکم از دست فرار کرده! آی خواهرا آی برادر کمک کنین!
من: وایی! بازم فاج از دست این خلاصی نداریم! آهان مثل اینکه اینجاست... چی نوشته رو درش:
توجه توجه: شکنجه ممکنه است برای شما مضر باشد لطفا در هنگام ورود دقت کنید... با تشکر بلا... موهاهاهاههاهاها؟
شدرخ! (در باز میشه) بیا تو ! بگیردش! شروع کنین!
من: وایی! آخ سرم! بابا منم! چشن پتو گرفتین مگه؟! ای هوار کمک!
بلا: خوش آمدی دارکی جان!

گیلی: به جمع فرهنگی ما خوش آمدی!
من: واقعا متشکرم! استقببال بی نظیری بود! خوب من اینجا گراپی رو آوردم که تو شکنجه کمک کنه! یه کارتن هم نوشابه 3 لیتری آورده تا از دوستان استقبال کنه!
گراپی: بلا آموش کژاست؟
من: متاسفانه معتاد شده ولی خیالی نیست ترکش میدم! راستی یه شکنجه جدید گراپی کشف کرده به اسم تنفس غولی! :bigkiss: از اونم استفاده کنین!


!ASLAMIOUS Baby!


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۳ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
(تصویر از بالا) آموش در حالی که به تخت بسته شده از روش شر شر عرق میریزه فریاد:نه نه خواهش میکنم منو نبرید آزکبان من نمیخوام روحم از بدنم جدا بشه
کریچر جیغ بنفشی میکشه((ااااااااااا ارباب کثیف این داره چرت پرت میگه))
سیریوس:هان چیه حالت بدشه آخی حیونی میدونم چه زجری میکشه
سیریوس میاد بغل تخته آموس:اموس جان پاشو تو حالت خوب نیست خواب دیدی خوب میشی ترک میکنی به زودی ومثله اولش میشی
در حالی غرق صورت آموس پاک میکنه کریچر میبینی بد بخت بیچاره چه زجی میکشی تو یه موقع نری دنبال موادا
کریچر:بروبابا پرو چه زود با من خودمونی شد
_چی گفتی از به اربات دهن کجی میکنی بگیر دنگ
_نزن درد داره
شق دونگ شپلخ
یوهو از دود کش یه جغد میاد که رو نامه علامت وزارت خونه هست
خانه قدیمیه بلک ها
اتاق خواب بزرگ
سیریوس بلک
با سلام به جناب آقای سیریوس بلک شما به دلیل تخلف ماده 74 بند 6تبصره 2شما به جرم آزار حیوانات جادویی باید 300 گالیون و2 نات بپردازید و در صورت تکرار به شش ماه حبس در آزکبان محکوم خواهید
ارتمند شما تام هنکس
سیریوس: من این کریچر میکشم سرشو میزنم به دیوار راهرو هم من راحت بشم و خود بی مغزش


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.