مقاله:


ستاره ي پنج پر نمادي بود كه بر طبق اعتقادات چيني ها قدرت جادويي را به جادوگران مي بخشيد، در آن زمان ماگل هاي چيني فقط سه ستاره با سه درجه داشتند،آنها با استفاده از اصول ورزشهاي رزمي خود از جمله كنگ فو به اين نكته دست يافتند كه قدرتهاي جسماني به آنها توان پرواز را (براي 15 ثانيه )به آنها مي بخشد، آنها اين را معجزه اي از خدايان خود دانستند و بين تمام كساني كه در اين رشته مهارت كسب مي كردند مسابقات وحشيانه اي برگذار مي كردند كه به ترتيب برنده ها ستاره دريافت مي كردند، ما وارد جزئيات تاريخچه ي عظيم اين علامت نمي شويم و فقط به اين نكته اشاره مي كنيم كه با عوض شدن پادشاه چين ستاره هاي پنج پر (كه قبلا به بهترين مردم داده شده بود) وسيله اي شد براي مبارزه با ظلم آن پادشاه و علامتي شد براي رهبران اين به اصطلاح شورشيان ! به همين دليل اين ستاره ها بيش تر شد و تعداد حدود 20 تا از آنان به دست افرادي در سراسر جهان و با هدف مبارزه با ظلم داده شد ، همه ي اين افراد ماگل هايي هستند كه قدرتهاي بدني و تمركزي فراواني دارند و به كمك چوبدستي براي جادو كردن و يا حتي جارو ، براي پرواز نياز ندارند!آنها شايد نتوانند غيب و ظاهر شوند ولي سرعت سريع آنها در عكس العمل هايشان جادويي محسوب مي شود كه آنها با اراده به دست آورده اند و مادرزادي آنها را نداشته اند. قابل ذكر است كه هم اكنون دارندگان اين نشان تير اندازي و رانندگي را به علاوه ي فنون رزمي به طور كامل يادگرفته اند!

سوال دو:


ماگل نماها جادوگراني بودند كه براي حفاظت از جان و مال ماگل ها مي جنگيدند اين كار مربوط مي شود به دوره هايي كه تعصب اصيل زادگان به اوج خود رسيده بود و براي پيشگيري از جادوگر شدن هر ماگلي،آنها را مي كشتند و به همين خاطر هيچ يك از ماگل ها به جادوگران اعتماد نمي كردند،از اين رو عده اي از جادوگران به ميان ماگل ها آمدند و هويت خود را پنهان كردند ، اين دوره هم زمان بود با شورش ماگل ها و جنگ بين اين دو دسته كه عده ي بسياري از جادوگران كشته شدند كه در نهايت سبب به وجود آمدن قانون راز داري شد


سوال سه:


جادوگران به طور كلي انسان هايي نيستند كه به دنبال پول بيشتر باشند ولي مثل هر انسان ديگري دوست دارند كه از همه برتر باشند و به دنبال رهبري و مقام بالاتر از خود دست به هر كاري خواهند زد :عده اي از آنان سعي دارند اصيل زادگي خود را بهانه ي برتري نشان دهند و خود را از ديگر جادوگران متمايز نشان دهند و عده اي هم به دنبال كسب مقامهاي وزارت و ... هستند،آنها باري دستيابي به اين اهداف به جادوي سياه روي مياورند

درباره نشانه و نماد ستاره پنج پر در میان مشنگ ها و جادوگران
بنویسید

اون چیزی که من از ستاره ی پنج پر میدونم اینه که از زمانهای بسیار قدیم موجود بوده ولی در حال حاظر علامت شیطان و شیطان پرستیه که کاملا در دنیای جادوگری به جادوی سیاه مربوطه این ستاره به دو صورت کشیده میشه یکی اینکه در سمت بالا فقط یک پر موجود میباشد و در وسط اون شکل یک بز طراحی میشه که علامت شیطانه و یکی اینکه دو پر در سمت بالا که در وسط اون طرح یک انسان کشیده میشه

خلاصه بیوگرافی از مدافعان ماگل نما را بنویسید.

تیم کوئیدیچ ماگل نما
تاسیس 758 میلادی
مدافعان بسیار زیادی در این تیم بودن و هستن که بیوگرافی همشون نیاز به یک کتابچه داره

به نظر شما جادوگران چطور به سمت سیاهی گرویدند؟

از هنگامی که خواننده ی سیاهپوشی اقدام به خوندن شعری
مبنی بر مشکی رنگه عشقه نمود جماعت جادوگر به سمت سیاهی کشیده شدند و به سیاهی گرویدند

درباره نشانه و نماد ستاره پنج پر در میان مشنگ ها و جادوگران 10 خط بنویسید

ستاره پنج پر یکی از قدیمیترین نمادهای جهان است که در دنیای ماگلها تقریبا از چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح استفاده میشده است. ستاره پنج پر غالبا نماد پگانیه، البته نه به معنی شیطان پرستی که امروزه اشتباه معنی شده است. ستاره پنج پر یکی از نشانه های پیش از مسیحیت است که با طبیعت پرستی رابطه داشته. پیشینیان جهانشان را با دو نیمه تجسم میکردند : نرینه و مادینه. رب النوعها و رب النوعه هایشان هم طوری عمل میکردند که توازن قدرتی را در جهان ایجاد کنند. زمانی که نرینه و مادینه در تعادل بودند هماهنگی و وقتی نامتعادل بودند آشفتگی بود. ستاره پنج پر نیمه مادینه هر چیزیه. مفهومی که مورخهای مذهبی به اون «مادینه مقدس» یا «رب النوع الهی» میگویند.
همچنین، در خاصترین تفسیر ستاره پنج پر، ان نماد ونوس –الهه زیبایی و عشق شهوانی مادینه ها- بود. الهه نوس و سیاره ونوس یا همان ناهید هر دو یکی بودند و حیرت آورترین ویژگی ستاره پنج پر آن است که مناش ترسیمی آن به سیاره ناهید برمیگردد.

خلاصه بیوگرافی از مدافعان ماگل نما را بنویسید.

یکی از این مدافعان، لئوناردو داوینچی بود. لئوناردو داوینچی (۱۵ آوریل ۱۴۵۲ - ۲ مه ‌‌۱۵۱۹) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دوره رنسانس است.
داوینچی در رشته‌های معماری، موسیقی، کالبدشناسی، اختراع، مهندسی، تندیسگری، نقاشی و هندسه شخصی برجسته بود.
داوینچی را کهن‌الگوی "فرد رنسانسی" دانسته‌اند. او شخصی بود بی‌نهایت کنجکاو و بی‌نهایت خلاق.
بیشتر معروفیت و بخاطر نگارگری نقاشی‌های شام آخر و مونا لیزا است.
زندگی
لئوناردو داوینچی فرزند نامشروع یکی از توانمندان روستای ویچی در کشور ایتالیا بود.پدرش چون تا سالها جز او پسری نداشت پس از چندی بر خلاف شیوه زندگی آن روز که سختگیریهایی درباره فرزندان حرامزاده می‌‌کردند او را فرزند خود شناساند و وی را به نزد استادان فن نگارگری فرستاد.
داوینچی در عمر خود دست به اعمالی زد که برای مردم آن زمان غیرقابل درک بود و آنان وی را جادوگر میپنداشتند (که دقیقا درست بود) و کارهای وی را شیطانی تلقی میکردند. از اعمال داوینچی این بود که وی مردگان را از قبرهایشان خارج میساخت و بعدها مشخص شد وی این کار را به دلیل اطمینان جهت عدد «فی» انجام داده، تا مطمئن شود عدد حاصل نسبت بین اعضای بدن انسان عدد فی میشود.
همچنین وی طرحها و ایده ها و وسایلی را مطرح میکرد که تماما برای کارهای خشن و جنگ آمیز استفاده میشده و همین دلایل برای مردمان آن زمان کافی بود تا وی را شیطلان بدانند.

به نظر شما جادوگران چطور به سمت سیاهی گرویدند؟

جادوگرانی که خود را به هر دلیل برتر از بقیه احساس میکردند، خواهان قدرت و تسلط بر مردم بودند و میخواستند بر تمام جهان حکمرانی کنند، آنان برای دست یافتن به ارزوهای خود ناجار بودند علومی را فرا بگیرند که هم تا آن زمان وجود نداشته و هم به نحوی باشد تا قدرت آنان را به جهانیان ثابت کند و باعث شود تا مردم از آنان حساب ببرند. پس به سمت جادوی سیاه آمدند تا با انجام کارهای خارق العاده و در عین حال منفی و نامناسب به رویاهای خویش دست یابند.

1-
ستاره پنج پر ، یکی از بزرگترین نماد ها و سمبل های دوران قدیم ماگل هاست. این سنبل از روی حرکت ونوس به دست اومده که حرکت اون ، ستاره ی پنج پری رو می سازه که از ضلعهای اون همدیگه رو با نسبت عدد طلایی یا همون نسبت "فی" قطع می کنن. راجع به نسبت طلایی قبلا تو ارتش وایت تورنادو صحبت کردیم!!!ستاره پنج پر ، نماد مادینه مقدسه.مادینه مقدس توی آیین طبیعت پرستا خیلی مقدسه.گل زنبق هم که نماد آخرین گروهی که از مادینه مقدس و نقشش در زندگی دفاع می کنه ، از ستاره ی پنج پر گرفته شده.
ستاره پنج پر در دنیای جادوگرا نماد مرلین ، جادوگر بزرگ همه دورانهاست.بروز قدرت این ستاره نیاز به پیش اومدن شرایط خاصی داره و فقط به وسیله افراد خاصی بروز داده می شه.
این قدرت دارای قدرت هایی هست که نحوه پخش شدن این قدرتا در ستاره به صورتیه که می بینید:
این ستاره دارای دو پایه و دو دست و یک سر هستش.پایه سمت چپ این ستاره نماد شجاعته و به دارنده قدرت ستاره شجاعت می بخشه.پایه سمت راست هم به فرد دارنده قدرت ستاره صبر می ده.دست چپ ستاره قدرت های ماگلی مانند قدرت عقلی و فکری و قدرت جسمی و بدنی رو به صاحب قدرت می ده و دست سمت راست هم قدرتهای زیاد و عظیم جادویی به صاحبش می ده.همه این قدرتها در نوک ستاره یعنی سر اون جمع می شه.
خیلیا از جمله جادوگران سیاه دنبال قدرتهای این ستاره و شرایط دستیابی به اون هستن.


پ.ن:آنیتا ببخشید خیلی شبیه مال تو بود!خیلی خیلی شبیه بود!آخه منبعمون یکی بود!بازم ببخشید!امیدوارم پ.جانسون فکر نکنه که کپی کردم!!!

====================

2-
بعد از مرگ مرلین ، تعداد جادوگران سیاه به طرز فجیعی افزایش یافت.به طوری که آنها پس از به دست آوردن قدرت در دنیای جادوگری به فکر تصاحب دنیای ماگل ها شدند.به این ترتیب وارد جامعه ماگل ها شدند و به روش های مختلف برای هدف خود تلاش کردند.از جمله اقدامات آنها دستبرد داخل گذشته ماگل ها بود.
در همین زمان ، جادوگران سفید برای مقابله با این اقدام جادوگان سیاه ، به همان روش آنها وارد جامعه ماگل ها شدند و با آگاه کردن ماگل ها درباره اهداف شوم جادوگران سیاه ، توانستد این اقدامات را خنثی کنند و عده کثیری از جادوگران ماگل نما را از بین ببرند.
از جمله این افراد می توان به نیکلاس فلامل اشاره کرد.این افراد که بعدها به مدافعان ماگل نما معروف شدند هنوز هم در میان جوامع ماگل ها فعالیت دارند و سعی در برگرداندن گذشته حقیقی ماگل ها به آنها دارند.


پ.ن:آنیتا باب منبعامون یکیه دیگه!من چی کار کنم که تو قبل از من پستتو زدی؟خدا کنه توماس گیر نده و امتیاز منو هم بده!البته چون نوشته هامون خیلی شبیهن حق داره شک کنه!

=================

3-
در ذات همه انسانها ته مایه ای از سیاهی هست.بعضی از انسانها با پرورش دادن این سیاهی به لذت های حیوانی دست پیدا می کنند که انها را هر لحظه بیشتر به خود فرو می برد.
مسلما جادوی عادی نمی تواند انسان را به سمت این لذت ها سوق دهد.پس عده ای که مشتاق دست یابی به این لذتها بودند سعی در اختراع طلسمها و وردهایی کردند که بتواند به آنها برای رسیدن به این لذتها کمک کند.
و صد البته این طلسمها و وردها همه دور از انسانیت بودند.به این ترتیب جادوی سیاه پایه گذاری شد و همیشه عده ای مشتاق بودند تا در آن پیشرفت کنند و راه گذشتگانشان را ادامه بدهند.
ریشه های علاقه به این نوع لذتها را می توان در مواردی مثل رفتارهای بیرونی ، کمبود اعتماد به نفی ، قدرت طلبی بیش از حد ، جنون قدرت(درجه ای فراتر از مورد قبلی!) ، کمبود و ضعف شخصیتی و مواردی اینچنین جستجو کرد.
البته یکی از مهمترین دلایل گرایش به جادوی سیاه این است که افرادی با استعداد های خاص تنها این نوع جادو را که به نیروی جادویی بیشتری نیاز دارد لایق و هم سطح خود می دانند.

درباره نشانه و نماد ستاره پنج پر در میان مشنگ ها و جادوگران 10 خط بنویسید

ستاره پنج پر یکی از معروفترین و قدیمی ترین نمادها است که که قدمت آن به چهار هزار سال قبل از مسیح میرسد.این نماد معمولا به اشتباه به عنوان نماد شیطان پرستان شناخته میشود.ولی این نماد معانی خاصی دارد.
ریشه آن به کلمه پاگانوس در لاتین برمیگردد که به معنی روستانشین است و پگان به روساییان بیسواد و درس نخوانده اطلاق میشد. این روستایان به مذاهب کهن روستایی خود سخت پایبند بودند.این ستاره یکی از نشانه های پیش از مسیحیت است که با طبیعت پرستی رابطه دارد.این ستاره نماد ربه النوع الهی هم هست و تفسیر شیطانی از این نماد یک اشتباه تاریخی است.معنای ستاره پنج پر را کلیسای کاتولیک رومی در سالهای صدر مسیحیت تغییر داد.که این کار برای ریشه کنی مذاهب طبیعت پرستی انجام شد و این نماد به عنوان نماد شیطان جا زده شد.
----------------------------------------------------------------
خلاصه بیوگرافی از مدافعان ماگل نما را بنویسید.

مدافعان ماگل نما گروهی از جادوگران بودند که مخالفان سر سخت جادوی سیاه به شمار می اومدن.این جادوگران قوانین خاصی برای خودشون تنظیم کرده بودند که هر جادوگری رو که به سمت جادوی سیاه متمایل میشد فورا به قتل میرسوندن که این کارشون خلاف قانون بود.این جادوگران معتقد بودند که برای جلوگیری از گرایش به سمت جادوی سیاه باید بطور کلی جلوی گسترش و پیشرفت جادو (از هر نوعی )را گرفت و به همان طلسمهای دوران مرلین کبیر بازگشت. شیوه زندگی این جادوگران با ماگلها تفاوت چندانی نداشت و فقط در موقعیتهای خیلی ضروری از جادو استفاده میکردند.این گروه حدود 500 سال بعد از میلاد مرلین تشکیل شد.رییس این گروه جادوگری به نام ماگلیوس بود که این جادوگر از مادری ماگل پدری جادوگر متولد شده بود.این گروه حدود 50 سال پیش با دخالت وزارت سحر و جادو به طو ر کلی منحل شد و تا کنون نشانه ای از فعالیت دوباره آنها دیده نشده..
-------------------------------------------------------------------------
به نظر شما جادوگران چطور به سمت سیاهی گرویدند؟

تمایل جادوگران به رسیدن به مقامهای بالاتر و دستیابی به جادوهایی که دیگران از وجودشان بی اطلاع هستند یا اجازه استفاده از آنها را ندارند باعث شد عده ای از جادوگران به یادگیری و ترویج جادوی سیاه روی بیارن.چون این نوع جادو با وجود خطراتی که برای خود جادوگر و بقیه جادوگران داشت دارای قدرتهایی فوق العاده و غیر عادی بود.با این نوع جادو جادگران قادر به انجام کارهایی شدند که تا قبل از آن انجام نداده بودند.کارهایی مثل شکنجه و کشتن جادوگران از عهده هر جادوگری ساخته نبود و برای انجام این کارها باید نفرت و سیاهی قلب جادوگر را پر میکرد.قانع نبودن جادوگران به مقامها و موقعیت هایی که داشتند و تمایل آنها برای رسیدن به موقعیتهای بهتر و برتر ( به هر قیمتی) از دلایل گرویدن جادوگران به سیاهی بود.

تومی؟! چقدر این کتاب رمز داوینچی روت اثر گذاشته بچه!!

درباره نشانه و نماد ستاره پنج پر در میان مشنگ ها و جادوگران 10 خط بنویسید


ستاره ی 5 پر، بهترین نماد در دنیای قدیم ماگلهاست. این نماد از روی حرکت ستاره ی زیبای ونوس برگرفته شده است. حرکت ونوس، ستاره ی پنج پری را تشکلی میدهد که از اضلاع آنرا، یکدیگر را با نسبت "فی" قطع می کنند. نسبتی که می توان گفت سازنده ی جهان است. این ستاره، نماد مادینه ی مقدس می باشد که در آیین طبیعت پرستان، اهمیت والایی دارد. گل زنبق، نماد آخرین گروه کسانی که از نقش مادینه ی مقدس در زندگی دفاع میکنند، از همین ستاره ی پنج پر گرفته شده است.
این ستاره در دنیای جادویی، اهمیت بسیار ویژه ای دارد. این ستاره، نماد جادوگر بزرگ اعصار، یعنی مرلین بوده است. قدرت جادویی خاصی که این نماد دارد، تنها به وسیله ی افراد خاص و تحت شرایط خاصی بروز میکند. این شرایط در هیچ کتابی گفته نشده است.
نحوه ی پخش قدرت در این ستاره به این صورت است که:
از دو پایه ی این ستاره، پایه ی سمت چپی، شجاعت به فرد می بخشد و پایه ی سمت راستی، شکیبایی.
از دو دست این ستاره، دست سمت چپی، قدرت حافظه و بدنی و دست سمت راستی قدرت جادویی بی حد و حصر
نوک این ستاره، محل تجمع این صفات و قدرتها می باشد.
گفتنیست، جادوگران سیاه، قرنهاست که به دنبال شرایط استفاده از قدرت این ستاره می گردند.

خلاصه بیوگرافی از مدافعان ماگل نما را بنویسید.

این جادوگران، بعد از مرلین به این کار روی آوردند. چند قرن بعد از مرلین، تعداد جادوگران سیاه بسیار افزایش یافت. آنها به قدری قوی و با نفوذ شده بودند که عده ای از آنان در دنیای ماگها نیز قدرت در دست گرفته بودند. آنها، با جا زدن خود به جای ماگل ها، قصد در تسخیر دنیای آنها، به شیوه ی خود شدند، زیرا جادوگران سپید هنوز در حال مبارزه با جادوگران سیاه بودند و باید دو کار با هم به پیش می رفتند.
این ماگل نماها، در آداب و رسوم، گذشته و عقاید ماگلها دست بردند و آنها را به سوی خود کشاندند. در این زمان، عده ای از جادوگران بزرگ، برای اینکه با این جادوگران شرور ماگل نما به مقابله بپردازند، خود را به جای ماگلها به اصطلاح جا زدند تا بتوانند به همان شیوه ی جادوگران شرور، با آنها به مقابله بپردازند. آنها با ایجاد محافل مخفی در بین ماگلها و روشن کردن گذشته ی آنها و شرح کار این ماگل نماها، ماگلها را آگاه کردند و توانستند اکثر جادوگران شرور ماگل نما را از بین ببرند.
این محافل همچنان فعال هستند تا گذشته ی ماگلها را که به وسیله ی جادوگران خراب شده بوه است را دوباره به آنها بازشناسانند
.
- به نظر شما جادوگران چطور به سمت سیاهی گرویدند؟

هر جادوگری در روح خود، دو قسمت دارد، سیاه و سپید. تحت شرایط خاصی، یکی از این دو طرف، بیشتر فعال می شوند و روح را کاملا در اختیار میگیرند. قسمت سیاه که موضوع این مجال است، بوسیله ای این چند مورد بیشتر فعال می شوند:
1- تربیت خانوادگی که مهمترین عامل است. اگر فردی در خانواده ای دوستدار جادوی سیاه به دنیا اید، مطمئنا به سمت این جادو کشیده خواهد شد، مگر در موارد استثنا.
2- داشتن قدرتی فرا جادویی. داشتن قدرتهای زیاد که از همان بدو تولد ظهور می یابند، سبب بیشتر شدن علاقه به استفاده از این جادو در افراد می شود. و برای اینکه اصولا جادوی سیاه، قدرت فراوانی را طلب می کند، افراد به سمت این جادو کشیده خواهند شد.
3- تبعیت. جادوگران بسیاری هستند که به دلیل ضعف شخصیت یا مدیریت، که سبب می شود همیشه تابع کسی باشند، به سمت قدرت به ظاهر برتر کشیده شوند. این افراد اکثرا قربانیا این جادو هستند.
4- عطش قدرت. جادوگرانی هستند که به صورت ذاتی، تشنه ی قدرت هستند. آنها علاقه دارند که همیشه کسی از آنها بترسد و به اصطلاح از آنها حساب ببرد! این افراد به سوی جادوی به ظاهر برتر جذب می شوند و هماره تلاش خود را می کنند تا در پناه این جادو، به اهداف شوم خود برسند. آنها اصولا سران این جادو را تشکیل میدهند.

پ. ن: پروفسور، سوالاتون انصافا سخت بود! ولی عالی بود!! من واقعا لذت بردم! میگم نمره کامل رو بهم بدین دیگه، حالش رو ببرم!! باور کنید من اینقده بچه ی خوبیم!!!!( خود تعریفی 2007!)

- درباره نشانه و نماد ستاره پنج پر در میان مشنگ ها و جادوگران 10 خط بنویسید
ستاره پنج پر...ستاره اي از نماد يهودها كه اين نماد از زمان موسي پيغمبري كه در جادو يكي از زمره ترين در آن زمان بوده است.در آن زمان جادوگري به شكل عجيبي رواج داشته است...به خصوص از نوع سياه آن.البته بايد به مكان نيز اشاره كرد كه مصر بوده است،جايي كه به داشتن جادوهاي سياه و اسرار آميز بين ماگلها و حتي جادوگران معروف است.همانطور كه ميبينيد كه اين نماد از دو مثلث تشكيل شده اند كه اگر مثلث ها را از يكديگر جدا كنيم به دو نماد مردانگي و زنانگي كه داوينچي به آن يك بار اشاره كرده است.اينها به اين معني است كه اين طلسم بر روي مرد و زن اثري يكسان دارد و هردو موجود قادر به انجام آن هستند.در وسط اين نماد يك شش ضلعي تشكيل شده است كه اين شش ضلعي را ماگلها براي علامت توقف استفاده ميكنند.احتمالا با اين سمبل باعث توقف حركت چيزي ميشده است كه ميتوان گفت موسي از آن براي توقف به غير خدا گرايي استفاده كرده است و يا مواردي ديگري كه اكنون در دست ما نيست.نكته ديگر اين نماد شكلي شبيه خورشيد در كل دارد كه ميتوان گفت كه منظور قدرتي همه گير مانند خورشيد را داشته است و اين بر قسمتي از سياهي آن دلالت دارد.
اين نماد اكنون در ميان ماگلها،فقط نمادي براي يهودي بودن كسي است و براي جادوگران،به غير از قدرتمندترين آنها،هيچ معني به جز نمادي در مصر قديم ندارد.

- خلاصه بیوگرافی از مدافعان ماگل نما را بنویسید.
گوي زرين پاسخگو قات زد در اينجا...شرمنده!

- به نظر شما جادوگران چطور به سمت سیاهی گرویدند؟
احتياج به قدرت!جادو و جادوگر وقتي به سياهي رفتند كه احتياجي شديدي به قدرت داشتند.درست است كه جادوهاي سفيد داراي قدرت زيادي هستند ولي هميشه در جايي محدود ميشود ولي سياهي با يادگرفتن فنونش در همه جا گسترده ميشود.پس براي انجام كاري نياز به تكيه به قدرت سياهي است تا سفيدي.سياهي هميشه پشتوانه قويتري به افراد ميدهد.

مرسي
آرتيكوس دامبلدور

سلام پرفسور جانسون عزیز:

دوست عزیز، من در ابتدا یک نگاه مختصری به درس و تکلیف شما انداختم، بازرسی کلاس شما بر عهده دیگر همتای من، یعنی آمبریج گرامی است. من خواستم در نگاه دوم به راحتی به تکالیف پاسخ بدم اما دیدم که بعضی ها هم حق داشتند، سوالات شما سخت است. من که تا به حال سابقه دانش آموزی نداشتم، فقط در ترم های قبل تدریس می کردم. لذا با این کلاس هم زیاد آشنا نیستم. فقط یکی از تکالیف شما رو می تونم پاسخ بدم، واقعا از ته دل عذر می خوام، کشش ما بیشتر از اینا نیست دیگه، چه کنیم؟! امیدوارم یه 1 امتیازی بگیرم!


*چطور جادوگران به سیاهی گرویدند؟

در ابتدا، در آغاز دوران جادو و تمدن باستانی جادو در اعصار دور، سیاه و سفیدی در کار نبود. هر ساحر یا ساحره ای برای خودش با نیروهای مافوق ماگلی اش کار می کرد.
بعد از گذشت چند عصر، تقریبا در دوران مرلین کبیر، شاید هم مدتی قبل از آن، دو دسته جادوگر به وجود آمدند، عده ای که عاشق قتل و غارت و کشتار با جادو بودند و عده ای که اندیشمند و درستکار بودند. در ابتدا ماگل ها هم میان جادوگران پراکنده بودند. اما کم کم با افزایش جادوگران سیاه و پیروی آنها از جادوی باستانی سیاه، از میان جبهه سفید هم عده ای به فکر قدرت بیشتر افتادن، لذا به سمت سیاهی رفتند و کم کم سیاه اصیل شدند و نوادگانشان را حال برای ما باقی گذشتند.
در فلسفه این موضوع در عصر ما در کتاب عصر تاریکی نوشته؛آمیلدا هرنل آمده است که:
""و آنان به قدرت و نگاه تاریک، حس مبارزه و شهرت بیشتر میان ساحران طرفدارانی را به دور خویش جمع کردند و تاریکی را پدید آوردند""
بخشی بود از تفسیر فلسفی و منطقی تاریکی از دید آمیلدا هرنل در عصر امروز ما جادوگران.

کریس مانتفر، منتقد و استاد دانشگاه جادوگری هاتفورد، در مسائل دو جبهه سیاه و سپید جادوگران در گذشته و حال در کتاب فلسفی و مدرن خود که " روشنایی و تاریکی" نام دارد، به بیان این موضوع پرداخته و در بخشی از کتاب خود در مورد روش جذب کردن جادوگران معمولی توسط جادوگران سیاه را به زیبایی در تخیلی مدرن که به واقعیات شبیه است، توصیف کرده است که به شرح زیر است:
" و آنان از پایگاه تاریکی برخواستند و به دور جبهه سپیدی حلقه زدند، هر که از جبهه سپیدی به مسیر آنان می افتاد، نیروهای تاریکی آنان به سراغ وی می رفت، تسخیر ذهن از جانب تاریکی روی آنان صورت می گرفت، اکنون ذهن تسخیر گشته و سیاه شده، ساحر اسیر تاریکیست...."
توصیف زیبا و جالب و کلاسیکی بود از کریس مانتفر.
در جلسه و گفتگویی که میان کریس مانتفر و آمیلدا هرنل در میان بود، این دو بعد از 1 ماه به نتایج مشترکی رسیدن که نشان می داد چطور عده ای از جادوگران به تاریکی گرویدند!

1. نسل همه جادوگران اصیل از یک جادوگر بوده که او هم نه سیاه بوده و نه سفید( در اعصار نوح و گاندالف)

2. رفته رفته میان جادوگران اختلاف گرفت، عده ای مایل بودند که قدرت بیشتری داشته باشند، لذا به قتل سایرین و ماگل های آن موقع کردند که میان جادوگران بودند، بدین شکل شهرت را بدست آوردند.

3. جادوگران تاریکی، با پنهان شدن و پرسه زدن گروهی اطراف جادوگران سپیدی، ذهن آنان را تسخیر می کرده و تاریکی را جای سپیدی در ذهنشان می گنجاندند.

بچه ها سر کلاس نشسته بودند و منتظر بودند.کلاس تغییر بیش از اندازه ای کرده بود.به جای نقاشی های مردمی که در حال زجر کشیدن بودند این بار یک کپی از آثار بزرگ هنری که بیشترشان متعلق به لئوناردو داوینچی بودند به چشم میخورد.مونالیزا،عذرای صخره های،باکره صخره ها و عجیب تر از همه بر دیوار سمت چپ نقاشی کامل شام آخر نقاشی شده بود.
بر روی در دفتر جانسون یک ستاره پنج پر آهنی به چشم میخورد و در هوا مثلث های در هم تنیده(ستاره داوود)به چشم میخوردند.
در همین حال جانسون در دفترش را باز کرد و با سرعت بدون اینکه به بچه ها نگاه کند از پله ها پایین آمد و با حرکت دستش به بچه ها اشاره کرد که بنشینند.
* خوب مطمئنن من رو میشناسین و احتیاجی به معرفی نیست.من هم یه لیست همراه با عمس از شما پس همتون رو میشناسم.
در همین حال یکی از بچه ها دستش را بالا برد و گفت:پروفسور ما مطلع شدیم که شما باز کردن رموز رو هم بهمون یاد میدین.اما خوب این چه ربطی به جادوی سیاه یا دفاع از اون میده.
* سوال خوبی بود پادمور.ولی جوابشو آخر کلاس بهت میدم چون تا همینجاشم خیلی دیر کردیم.اول از همه اون کتابا رو ببندید و حواستون به حرفام باشه.
جادوی سیاه رو میشه "جادویی بر خواسته از قدرت جاه طلبانه و رو به فساد" چراکه اگر توجه کنین تمام جادوگران سیاه دنیا دلیلشون رسیدن به بالاتر از سطح خودشونه و بعضی ها هم در جادو قدرتهایی رو پیدا میکنن که قطعا در جادوی معمولی بافت نمیشه و این قدرتها در آنها نوعی اعتیاد بوجود میاره و همین دو باعث هزاران مشکل دیگر از قبیل هراس نداشتن از قوانین و مجازات بعد از کشتن افراده.
میشه گفت جادوی سیاه بر پایه ای رشته ای از قوانین طبیعی و خودساختگی و نماد گرایی بسیاری از جادوگران بنا شده.خیلی از جادوگران سیاه نه به خاطر قدرتی جاه طلبانه که به علت فسادی که در روح خود بوسیله جادو ایجاد می کردند سعی در مبارزه با حقایقی هرچند تحریف شده داشتند.«در اینجا جانسون به تابلوی پرتره داوینچی که کنار میز کارش بود اشاره کرد و همه با این مساله حیرت زده شدند»
* اما نه اشتباه نکنین.داوینچی یک مبارز با این افراد بوده مثل نیکلاس فلامل و یا بوتیچلی که همه در کنار اینکه ماگل بسیار معروفی بودند اما جادوگری قوی هم بودند.من بیشتر درباره این مبارزها توضیح نمیدم چون لزومی در شما برای دونستن این حرفها نمیدونم.
* جادوهای سیاه بر مبنی magic'n هایی بسیار پیچیده ساخته شده که در اونها قدرت طبیعی بسیار زیادی نهفتس و اینها برای ازاد کردن نیروی درونی خود از نیروهای موجود در طبیعت استفاده میکنند.
دست چند نفر یک زمان بالا رفت وجانسون با اشاره به یکی گفت:تو بگو
- ببخشید پروفسور مجیکن ها چی هستند؟
* رشتهایی از جادو های بسیار ساده و ابتدایی موجود در جهان به همراه جادو های اولیه که ستونهای اصلی ایجاد یک افسون یا ورد محسوب میشن و چیدمان این رشته ها کار طاقت فرسایی هست و فقط عده ای متخصص در سازمان اسرار وزارت سحر و جادو مسئول چینش این مجیکن ها هستند و در اتاقی که درش همیشه قفله در بسیاری از اوقات مجیکن ها ساخته میشن.
در همین هنگام صدای زنگی از محوطه قلعه به گوش رسید و همه بچه از جا بلند شدند که از کلاس خارج شوند.
* تکلیف جلسه آیندتون اینا هستند:
- درباره نشانه و نماد ستاره پنج پر در میان مشنگ ها و جادوگران 10 خط بنویسید
- خلاصه بیوگرافی از مدافعان ماگل نما را بنویسید.
- به نظر شما جادوگران چطور به سمت سیاهی گرویدند؟
در همان حال یکی از بچه از برگشت و گفت:پروفسور این تابلوها کپی هستن دیگه درسته؟
جانسون برگشت و یک وسیله از روی میزش برداشت و فشار دادن دسته آن از طریق فنر آکاردئونی آن یک ذره بین بزرگ به سمت گوشه تابلوی عذرای صخره ها رفت و دانش آموزی که سوال را پرسید مات ماند.
* اونی که در حال حاضر در موزه ها قرار داره...خوب فقط یه کپیه البته غیر از شام آخر که بر دیوار کشیده شده.راستی صبر کنین برنامه درسی رو بدم

جلسه اول: مقدمه.آشنایی با مبانی جادوی سیاه.
جلسه دوم: خاستگاه جادوی سیاه و دفاع در مقابل آن.پایه گذاران دفاع در برابر جاوی سیاه.
جلسه سوم: مروری بر سبک های جادوی سیاه.نیازمندی های یک مدافع خوب.
جلسه چهارم: آشنایی با سبک های دوئل ها.تمرکز.چگونگی موفقی در دوئل ها.
جلسه پنجم: چگونگی مقاومت در برابر طلسم های ضعیف.آشنایی با ضد طلسم ها معروف.پرسش کلاسی.
جلسه ششم: آشنایی با طلسم های غیر لفظی.آشنایی با طلسم ها غیر قانونی.
جلسه هفتم: ادامه از طلسم های غیر لفظی.چگونگی ذهن خوانی حریف.تمرکز.
جلسه هشتم: اصول مبارزه در مقابل طلسم های غیر قانونی.چگونگی قفل کردن ذهن برای اجرای طلسم های غیر لفظی.
جلسه نهم: آشنایی با مخلوقات تاریک و اصول مبارزه با آنها.
جلسه دهم: مروری بر آنچه گذشت.آشنایی با منابعی که کمک شایانی بر اصول دفاعی میکنند.